سرود مهرگانى
بـيا ساقيا! بـــاده مهـــــرگــانــــى
بــزن مــطربا نغمه ى « خسروانـى »
به«شور»از«كرشمه»مرا«مجلس افروز»*
تو اى لولى اى زاده ى شادمانى
كه شد برگريزان و آواى پائيز
برآمد زنجواى باد خزانى
من از برگريز خزان كى ملولم
كه زد شور اين ملت باستانى
به پائيز هم چون بهاران روشن
نشانها زشادى و از كامرانى
برافروز آتش! كه شد مهر و آمد
گه شعله ى نار زرتشت و مانى
نه در باغ و صحرا، كه بر رخ زباده!
شرارى خوش و روشن و ارغوانى
نه بر رخ ز باده! كه در سينه بر د ل
يكى شعله ى گرم از مهربانى
نه بر سينه بردل! در آغوش از آن يار
كه گرمست چون گرمى زندگانى
برافروز آتش! بگستر تو خوان را
بر آن« شمع» و« آئينه ى» مهرگانى**
«ترنج » و« به» و«سيب » و«انگور » و«عناب »
ز«نيشكر» و «نار» آنسان كه دانى
سه «گلدان سرو» و«سه سدر » و«سه سبزه
«گل زرد سه » ،«سه گل ارغوانى »
بر آن«هفت شيرينى» گونه گونه
كه مهرست و هنگام شيرين زبانى
سه جام لبالب يكى«آب» و ديگر
«گلاب » و دگر «باده ارغوانى »
برافروز آتش! برافروز آتش!
در اين شام دلگير چنگيز خانى
كه ياد آورم باز يابم دوباره
نشانهاى آن ملت باستانى
كه لبخندشان برق و در شورشان بود
يكى جنگل از تـندر آسمانى
من از هرچه شاه است و زاهد ملولم
ولى جا ودان فرخاك كيانى
كه هر لاله اش دارد از لاله روئى
نشانها و گلزارش از كلك مانى
برافروز آتش به گلبانگ شادى
مگر شعله ى آتش جاودانى
بسوزد به دل هر چه ا فسردگى را
بر اين خاك هم دفتر نوحه خوانى
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*خسروانى شور كرشمه ومجلس افروز نامهاى برخى گوشه ها و دستگاهها در موسيقى ايرانى
** آنكه ئه تا پايان شعر در گيومه آمده غذاها مىوه ها اشيا و گلها و گىاهانى بوده كه در جشن مهرگان مورد استفاده ايرانىان بوده و ىا با آن خوان مهرگان را مى آراستند