سرودت را فراموش مکن مرد تنها برای ایرج مصداقی
اسماعیل وفا یغمایی
کتابهای آسمانی تاریک بود
و رسولانش تاریکتراز تاریکی
با گله های مومنان شبگرفته
در چرای علفزارهای رویاهایشان
**
به جستجوی خدا
هیچگاه خدا را نیافتم
مگردر وسعت ناشناس بی منتهای جهان
که بی پایان است و راز
که کلمه ای است در جستجوی معنا
معنائی که شاید، که شاید خداست
و در جستجوی رذالت
نه باور داشتمش ونه می یافتمش
و دریغا که یافتمش
در وسعت بی پایان اینان
در طلوع تاریک پر تکرار اینان
در مقابله با تو که یک تنی
در مقابله با تو که روشنی.
با شمعی خونگرفته درکف
تا کشتگان از یاد نروند ومردگان نشوند
اینان به مردگان نیازمندند
به تابوت و تسلیت و وصیت
نه زندگی و راستی و عشق
گنجشان گورستانهاست و
اینان با مردگان زنده اند
و در تو کشتگان زنده اند و خونخواه
***
طلوع میکنند
طلوع کرده اند بر چکاد زهر و ظلمت
با پرشکوه ترین پرتوهای لزج دروغ و فریب
پر نفس
و شاید خود نیز نمی دانند
که لفظ رذالت را معنائی حماسی و تاریخسازبخشیده اند
که تنها از اینان بر می آید
و فراموش نخواهد شد
***
سرودت را فراموش مکن مرد تنها
بخوان و برو ،
خود را فراموش کن بی هیچ غروری
که فراتر از خویش
تو یک معیاری
ترازوئی برای سنجش
افقی برای نظاره
جرقه ای کوچک
که تسمه از گرده ی تاریکی میکشد
از گرده ی این جماعت ظلمت زده
با قاریان و موذنان و محرران یخزده اش
و روز بر خواهد آمد
پس از من و ما
چون خدا که پیش از ما بر آمده است
و پس از ما
همچنان در ابهام
لفظ بی پایان هستی را
معنائی ناشناس خواهد بود
سوم دسامبر 2020
منبع:پژواک ایران