متاسفم، اما
در ميهن ما
چندان كار سختى نيست
ساختن ديوارها
سقف هائى از بتون
درهائى آهنين
و پنجره هائى كوچك
كه در اين سويش انسان و درآن سويش
آسمان زندانى است.
چندان كار سختى نيست
يافتن و به كار گماشتن نگاهبانانى مومن و ابله
با معده هائى پر ازتكه هاى گوشت
گوشهائى كر شده
لبخندهاى يكسان ايدئولوژيك به اندازه شده
ارواحى تراز شده از خاراى سياه
و وجدانهائى آسوده تر از لبه خونسرد و قاطع ساطورهاى سلاخان
در آنسوى درهاى آهنين.
چندان كار سختى نيست
یافتن شاعران و نویسندگانی مومن که در راستای انقلاب
مقاله میرینند و شعر میشاشند
ويافتن قاضيانى
كه در فاصله ى نوشيدن دو فنجان چاى
وسه بار شاشيدن
بازهم در راستای انقلاب!
چهار حكم اعدام را امضا مى كنند.
چندان كارسختى نيست
جستجوى گله هاى گاوان راست قامتى
كه شاخاشاخ خيابانها را بيانبارند
جنگلى از دم هاشان را برافرازند
و با طنين بادهاى پرطنين روده ها
وسمضربه هاشان
قاضيان و نگهبانان و نویسندگان وشاعران را تائیید کنند
میهنی ترین سرودها رابتیزند
و سازندگان درهاى آهنين و ديوارهاى بتونى
و به اندازه کردن اندیشه ها و احساسات را
بمدد پتک و قیچی تائبد کنند
چندان كارسختى نيست
جستجوى شاهی يا شيخى يا شهنشيخ الهى مجنون
رهبری گمشده كه كاكل خود را با شانه خدا شانه زند
و بجای آنکه خود را در اینه ی جهان
جهان را در اینه خود بنگرد
و بجاى انكه خود را در جهان باز يابد
جهان را در خود بنا كند
و زيستن ديگران را
منت پذير ريستن بى زوال
و پر بركت مقعد و مرام خويش بداند.
گوش كن جوان
از پدرى
كه به تاوان سرودن براى ديگران
و دفاع از ناموس شعردر مقابل فريب و پلشتى
و دفاع از ناموس شعر در مقابل تهمت و دروغ
چيزى جز خاطره
وشعرهاى كافرش را براى تو
و برادران و خواهران ناشناس و بى شمارت
به ميراث نمى گذارد.
در ميهن ما
در ديروز و امروز و فردا
و پس از هزار انقلاب حتا
اينها
چندان كار سختى نبوده
نيست و نخواهد بود
اگر پرچم آزادى نخ به نخ و گره به گره
با دستهاى فنا پذيرو زمينى تمام ما بافته نشود
و معناى دموكراسى تار به تار و پود به پود
فارغ از پيشنهادات پوك و اعتبارات پوسيده آسمانى
بر آن طراحى و تعريف نشود.
11اكتبر2005
منبع:پژواک ایران