تمام گشت مرا روز و، شب تمام نشد
شنیده بانگ خروسان ز پشت بام نشد
صدای غرش تکبیر گرچه آمد و رفت
کسی که پخته ی تاریخ بود، خام نشد
ز تیغ «مهلب» و داس «قتیبه»، تا «داعش»
ز بهر هرکه،چنین بانگ، غیر دام نشد
ز بهر ما ، زخدا دشنه ای بر آوردند
که برکشیده شد و هیچ در نیام نشد
بریخت خون تن وجان ما به نطع قرون
جنایتی که الی نسل ما تمام نشد
به جهل خلق مر این دشنه تیز و خون خواص
مگر روانه ز نادانی عوام نشد
دریچه ای که گشودند رو به نور نبود
طلوع وحشت و جز ظلمت ظلام نشد
کسوف مهر وخسوف محبت ورافت
نه یک دو قرن،مگر،جز علی الدوام نشد
ندای حریت آمد!فریب بود ! فریب
وزین فریب هر آن حر، مگر غلام نشد
نه داعش است به کشتن! گذر کن از داعش
سفیه آنکه الی مکتب و مرام نشد
سفیه آنکه از این کوره راه خون آجین
روانه تا تپش قلب این نظام نشد
(وفا) اگر چه دراز است راه خون آجین
کدام راه که او عاقبت تمام نشد!
دوازده نوامبر 2014 میلادی
---------------------------------------------------------
یزید پسر مهلب
از سرداران عرب در زمان
امویان بود که برای مدتی امیر ولایت
خراسان بود. از اعمال معروفش کشتار مردم
گرگان، آسیابگردانیدن به خون ایشان و آرد کردن گندم به آن و خوردن نانش در جریان جنگ با
فرخان بزرگ است.
[۱] او سرانجام از فرخان شکست خورد و در بازگشت به عراق به زندان افتاد.
[۲]