قصیده مبارکه الترنا تیویه
اسماعیل وفا یغمایی
آااای خدا!صد داد و بیداد زین همه آلتر ناتیو
زین همه غول ترناتیو!قیل ترناتیو! قال تر ناتیو
هرکسی فرموده قهر از عمه جان خویشتن
بهر فردا بسته بر کون و کمر شال تر ناتیو
قرب چلسال است میبینم که اندر این فرنگ
میزند هر گوشه چون مرغان پر و بال ترناتیو
همچو من بودند پیش از این جوان و پیلتن
ای دریغا جملگی گشتیم پفتال تر نا تیو
من زدم بر فرق آن و آن زدی بر فرق من
تا همه گشتیم از این جنگ بی حال تر ناتیو
آن یکی چون موش در سوراخ گردیده نهان
لیک گوید :بنده باشم رستم زال تر ناتیو
هر کسی من را ندارد دوست یا او...نی است
یا که با ملا کند اندر خفا! حال ! تر ناتیو
آن دگر گوید :طرفدارم به قشر کارگر
لیک میبینم که دنبال زر و مال ترناتیو
کاش بود اندر پی ثروت دریغا در خفا
بیضه آخوند را بنگر! که میمال ترناتیو
هست ملا بر سریر قدرت اما عده ای
با سرود مرگ بر شه جار و جنجال تر ناتیو
ای رفیقان شاه رفته! شیخ روی منبرست
ای دریغا از شرافت چند مثقال تر ناتیو
شاه با این سرزمین باری چه کرد و با شما
تا کجا ای جملگیتان سانتیمانتال ترناتیو
ای گوگولی های بابا! ای فدای جملگی
سابقا در خانه تان از شاه تمثال ترناتیو
در زمان او همه داری پول و مال و زر
صاحبان خانه جات و ملک و اموال ترناتیو
ما کجا بودیم وقتی رفت شاه ای همرهان
جزپی آخوند جز با جار و جنجال ترناتیو
از چپ و از راست از ملی و انواع دگر
مرگ بر شه بر لب وشنگول و سرحال تر ناتیو
شاه رفت شیخ آمد رید و خورد وکشت و برد
از زمان آمدن تا موسم حال تر ناتیو
نقد شه کردیم و نقد خویشت هرگز!چرا؟
چون که هریک در جهان هستیم تکخال ترناتیو
همچمو من مشتی ز خود راضی وبیدردیم ما
طبل فخر و جهل در کف همچو طبال ترناتیو
رهبری دیدم که چلسال تمام او وعده داد
گفتمش: چی شد؟بگفتا :حتما! امسال ترناتیو
گفتمش : تو رهبری یا رهزنی؟ گفتا خفه
گفتمش: احسنت! ای معنای دجال تر نا تیو
پیر گشتی وچنان سیبی که پوسد بر درخت
لیک میبینم که با پوسیدگی کال تر ناتیو
ملتی ومیهنی غرقاب غم ، اندوه و مرگ
ما در اینجا جملگی خندان و خوشحال تر ناتیو
قهوه مینوشیم اندر کافه ها شادان خوش
گرم بحث و فحص و با حرفیم فعال ترناتیو
یک جماعت در پی آنکه شود ایرانزمین
سرزمینی با گروهی سخت فدرال تر ناتیو
یک قبیله گر چه همفکرند با اینان ولی
در پی یک دولت از پیش لیبرال تر ناتیو
جمعی اندر کف گرفته بیل چونان گورکن
تاشود ایران ما صد پاره و چال ترناتیو
باش تاملت نماید این جماعت را شیاف
تا یبوستشان شود زین لطف!اسهال ترناتیو
هرکجا این بنده در حال گذر باشم دریغ
بینما صد گونه و صد رنگ آشغال تر ناتیو
نیست یکرنگی و یک شکلی و یکدردی دریغ
هست صدها رنگ و صدها گونه اشکال ترناتیو
بلعجب جمع و گروهی دیده ام با اعتقاد
که بباید دولتی اما دژیتال ترناتیو
پیروی از مارکس دیدم گوشه ای در حال چرت
لیک بر لب :زنده باد یک رادیکال تر ناتیو
توی مجنونخانه مجنونی بدیدم کو نوشت
بهر من باشد همی قانون پاسکال تر ناتیو
کودکی دیدم که مادر پوشکش تعویض کرد
گفت طفلک!زین سبب این بنده پوشکال تر ناتیو
دیدمی جد کبیر خویشتن رامن بر درخت
گفت با من نک منم بی شک نئندرتال ناتیو
دلبری دیدم چنان مه زیر لب خالی قشنگ
گفت شاعر! وصف کن زیرا منم خال ترناتیو
مردکی دیدم بلیطش برد و او فریاد زد
مردم ایران منم هان بخت و اقبال تر ناتیو
مومنی دیدم به اغفال زنی گفتم مکن
گفت خامش چون منم در کار اغفال ترناتیو
دوستدار تیم فوتبالی بدیدم با خروش
میسرودی زنده و جاوید فوتبال تر ناتیو
در کنارش والیبالیستی بگفتا هان خفه
مرگ بر فوتبال و جاویدان والیبال تر ناتیو
در شب جمعه شنیدم مردکی با همسرش
گفت آخیشششی!! که بادا زنده انزال ترناتیو
مردک لال و کری دیدم که میگفتا درود
همچو من بر هر چه کر یا هر که او لال ترناتیو
چون کرند و کور لال این جمله چونان ما چرا
ماکرو لالان نفرمائیم اجلال ترناتیو
نیمه شب دیدم که قلبم کرد تاپ تاپی و گفت
در درون بتده و تو هست میترال ترناتیو
زان طرف چندین غدد از بیضه ها تا پانکراس
نیمه شب اعلام فرمودند: آدرنال ترناتیو
ای رفیقان وااااای عزرائیل آمد،چون کنم
گوید :اسماعیل! چونی؟ حال و احوال تر ناتیو
چل بهار از عمر تو بگذشته اندر این فرنگ
تا به کی با شعر سازی عمر ابطال تر ناتیو
جمع کن تو بار و بندیل خودت را تا کشیم
زین جهان تا بیکرانها با پر و بال تر نایتو
گویم عزائیل جان!فرصت بده!بهر وطن
در نظر دارم بسازم بنده اسمال ترناتیو
اسماعیل وفا یغمائی
25 آوریل 2021
منبع:پژواک ایران