چند رباعی عاشقانه و عارفانه اتمی
اسماعیل وفا یغمایی
یک عده به سوی آسمان دست دعا
یک جمع به سجده نزد ربّ یکتا
ناگه زاتم شاید، بانگی خیزد
ای اهل زمین تمام قد رو به خدااااا
***
بر روی زمین ز بعد لطف کرونا
جنگ است و جسد ولی به عرش اعلا
مانند همیشه یک وجود ذیجود
با بیضه ی خویش میکند بازیها
***
گه کار جهان، به چیز ریزی بند است
بر تصمیمی به پشت میزی بندست
کافیست که رهبری کند نفخ وسپس
بینی که جهان ما به تیزی بندست
***
از بعد اتم نه آدمی بلکه خدا
از دار بقا روند تا دار فنا
زیرا که بدون آدمی،نیست کسی
کو را بزند اگر چه در وهم صدا
***
از غرش بیگ بنگ جهان شد آغاز
گردید زمین عیان در این راه دراز
شاید که ز تیز بانگ! پایان یابد
بر خیز و نماز شکر! از این اعجاز
***
با بمب اتم اگر تو گردی پروتون
تردید مکن که بنده بی چند و چون
مانند الکترون به دور رخ تو
ای لیلی من!چرخ زنم چون مجنون
***
از نیستی آمدی به هستی ای گل
بر گرد رخ تو من شدم چون بلبل
با بودن اعجازتو حتی به عدم
ایمان و یقین من کجا گرددشٌل
اسماعیل وفا یغمائی
اول مارس 2022
منبع:پژواک ایران