مکاشفه
اسماعیل وفا یغمایی
ماه و
مرداب،
و ماده تمساح پیر
با سی و دو دندان تیز ونرم و درخشانش
هر یک چون خنجری خونین از عاج
که چربدست ترین دندانسازانش آراسته اند
وآزموده ترین لبخند کارانش.
ماه و
مرداب،
و ماده تمساح پیر
و قاریان سرفروبرده در کتابهای مقدس
که بر هر فلس پوست پولادین او صدا در صدا افکنده اند.
ماه و
مرداب،
و ماده تمساح پیر،
نسیم عطر «کارتیه» می پراکند
و بادبر چین دامنهای دوخت «سلین» میلغزد....
ماه و
مرداب،
و ماده تمساح پیر
چرخنده بر کشتی برکشیده شراع رویاهای گیج وگول خود
در ماندابهای عظیم و سپری شده آسمانی
لبالب از خون انسان
لبالب از خون انسان
لبالب از خون انسان،
که بر آنها اجساد باد کرده بتها و خدایان بوی گند گرفته است.
ماه و
مرداب،
و ماده تمساح پیر
بی هیچ اندوهی
بی هیچ اندوهی
و بی هیچ اندوهی،
که بر فرازها ماه به شکوهی تمام
بر آمده است
تا بر عظمت او نور افشان شود
ودر فرودها انجا که در تاریکیهای خونین
ساقهای ترد آخرین «ریدکان خواب نادیده» را
آمیخته با گیسوانشان
در اعماق اشتهای بی منتها ی اهریمه وارش میگوارد
چاکران تاریک و تهی،
به تردستی
واپسین گله های طعمه های زنده را به پیش میرانند
و قاریان تافریادهای خفته را خاموش سازند
بر رفعت صدای خویش میافزایند
«بزرگ است پروردگار....»
ماه و
مرداب،
و ماده تمساح پیر.....
25/فوریه/2014میلادی
توضیحات
ریدکان خواب نادیده:نوجوانان نابالغ
ریدک . (فرهنگ فارسی معین ). کودک . (از فرهنگ اوبهی ) (شرفنامه ٔ منیری ). از پهلوی «ریتک »، به گمانم اینکه بجای راء بعضی فرهنگها زیدک با زاء ضبط می کنند، غلط باشد چه ممکن است این صورتی از رودک یعنی فرزند و یاریکای مازندرانی باشد و ریکا نیز شاید در اصل ریدکابوده . علاوه بر آن در «کارنامه ٔ اردشیر» مکرر این کلمه آمده است . (یادداشت مؤلف ). || غلامی که در دربار پادشاهان و بزرگان به خدمت مشغول بود.
ریدکان خواب نادیده مصاف اندر مصاف
مرکبان داغ ناکرده قطار اندر قطار.
فرخی سیستانی در قصیده داغگاه
اهریمه: اهریمن
منبع:پژواک ایران