در مورد اهمیت بیانیه ۱۴نفر
حنیف حیدرنژاد
1. این بیانیه توسط افرادی که در داخل ایران زندگی می کنند و با نام و با عکس آنها منتشر شده است. بخوبی واضح است چنین اقدامی به معنی پذیرش دستگیری و زندان و شکنجه و حتی مرگ می باشد. ماهیت جمهوری اسلامی در 40 سال گذشته این را هم خوب روشن کرده که دایره این اقدامات سرکوبگرانه می تواند خانواده و بستگان این افراد را هم شامل شود. بنابراین، صدور این بیانیه، اقدامی شجاعانه و به معنی دقیق کلمه اقدامی "جان بر کفانه" است. هدف از این جملات، قهرمان سازی نیست، بلکه بیانِ مفهومِ عملی اقدامی است که این افراد انجام داده اند.
یک تاثیر و نتیجه انتشار این بیانیه می تواند شکستن دیوار ترسی باشد که حکومت اسلامی در ایران در40 سال گذشته بر دور مردم ساخته است. پیام دیگرِ آن این است که برای مبارزه بر علیه این حکومت "نق زدن" و "غُر زدن" و اعتراضِ پنهان کافی نیست و اگر کسی واقعا خواستار پایان این وضعیت است، باید از خودش شروع کرده، ترس را به کناری گذاشته و حاضر باشد که عواقب عمل خود را، هر چند سخت و تلخ بپذیرد. این، یعنی چشم را به بیرون ندوزید و منتظر نباشید کس دیگری برای شما وارد میدان شود. اگر مخالفید و ناراضی و اگر خواهان تغییر هستید، به خود متکی باشید و از خود شروع کنید. اگر چه این تاثیرات فورا و در مقیاس گسترده ی اجتماعی خود را نشان نخواهد داد، اما به مرور زمان می تواند بیشتر و بیشتر اثرگذار باشد.
نه به قانون اساسی، نه به ولایت فقیه، نه به اصلاحات و بازسای این حکومت،
تاکید بر مخالفت با کلیت حکومت و حاکمیت و همه نهادها و قوای آن، تاکید بر«گذار کامل» و مسالمت آمیز از این رژیم،
تاکید بر ایجاد حکومتی دموکراتیک و سکولار بر پایه اعلامیه جهانی حقوق بشر و تدوین یک قانون اساسی مدرن در یک انتخابات آزاد،
تاکید بر فراجناحی بودن این مطالبات برای عبور کامل از جمهوری اسلامی.
اگر چه می توان به این خواسته ها، خواسته های دیگری را نیز اضافه کرد، اما بیانیه دوم 14 نفر می تواند در مرحله کنونی پایه ی حداقلیِ اتحاد و همسوئی مردم با هم، یا پایه ی حداقلیِ لازم برای ائتلاف نیروهای مختلف سیاسی برای گذار از جمهوری اسلامی شود. به این ترتیب می توان به 40 سال دوری و اختلاف و پراکندگی ایرانیان یا نیروهای مختلفِ مخالف جمهوری اسلامی پایان داد و حولِ خواسته های مشخص به یک توافق مرحله ای رسید.
در مخالفت هائی که به بیانیه 14 نفر شده است، دو نظر در شبکه های اجتماعی، بویژه از سوی آنانی که در خارج از کشور هستند برجسته تر است:
اول: مخالفت با برخی از امضاء کنندگان، بخصوص مخالفت با محمد نوری زاد. از نظر نگارنده و بر اساس باور به "ایران متعلق به همه ایرانیان است"، ما، ایرانیان ضمن حفظِ اختلافات با همدیگر، باید یاد بگیریم در یک چهارچوب دمکراتیک با هم زندگی کرده و با هم همکاری یا ائتلاف داشته باشیم. آندسته از افراد که در نقش آمر و یا عامل در جنایت و کشتن مردم ایران دست نداشته و آنان که در سطوح مدیریتی بالا و معاونت، در نابودی و چپاول و غارت سرمایه های ملی دست نداشته اند، در صورتی که گذشته خود را نقد و اطلاعات خود از آنچه مردم در مورد آن بی اطلاع هستند را علنی کنند، باید بتوانند در مبارزه برای عبور از جمهوری اسلامی شرکت کنند. نباید این افراد را به دامن جمهوری اسلامی هُل داد، بلکه باید راه کنده شدن آنها از جمهوری اسلامی را هموار کرد. اگر هم در مورد هر یک از این افراد، شاکیِ خصوصی وجود داشته باشد، این وظیفه یک دادگستری مستقل است که بعد از جمهوری اسلامی و با رعایت تمامِ قوانین یک دادرسی عادلانه و مطابق استانداردهای بین المللی به چنین شکایت هائی رسیدگی کند.
در هر جنبشی، فرصت های تاریخی غیر منتظره و پیش بینی نشده ای وجود دارد که اگر پدیدار شد، باید قدر آن را دانست و نهایت تلاش را به عمل آورد که از آن به بهترین شکل استفاده کرد. بعد از 40 سال، مردم ایران در داخل و خارج از کشور فرصتی پیدا کرده اند که در زمانی که جمهوری اسلامی در ضعیف ترین وضعیت خود قرار دارد، به دوری و بی اعتمادی از همدیگر، که همین رژیم به آن دامن زده، پایان داده و بی عملی و نظاره گری را به کنار گذاشته و با اتکاء بر خود، برای تغییر شرایط سیاسی و عبور کامل از جمهوری اسلامی وارد عمل شوند. چنین فرصتی را باید غنیمت شمرده و شایسته است هر کسی، در حدِ توان یا امکانات خود به حمایت از آن برخیزد.
منبع:پژواک ایران