شرکت در «انتخاباتِ» حکومت اسلامی، اقدامی ضد ایرانی
حنیف حیدرنژاد
حکومت اسلامی در ایران برابر است با: نابودی ایران و ایرانی، این را کارنامه 43 ساله این حکومت با هزاران فاکت وعدد و رقم و نمونه ثابت کرده است.
دیگر بعد از این همه سال، برای اثبات آنکه این نظام تا کجا ضد ایران و ایرانی است، نیازی به آگاهی رسانی و استدلال نیست. کارنامه این نظام، خود، گواه همه چیز است. توسعه طلبی ایدئولوژیکِ شیعی این نظام، دخالت های منطقه ای، تروریسم و صدور انقلاب، سیاست خارجیِ مبتنی بر ایجادِ بحران و تشنج از سوی این نظام، مغایر با منافع ملی ایران بوده و هست. تاسیسات هسته ای و موشکی و کمک به گروهای تروریستی در عراق، لبنان، غزه، یمن، بحرین و افغانستان و حضور در سوریه، شعارهای نابود باد اسرائیل و... همه و همه باعث انزوای جهانی ایران با پیامدهای سنگین و مرگبار بوده که مردم ایران قربانی اصلی آن بوده و هستند. همه این ها ثروت و بودجه کشور را بر باد داده، مردم هر روز فقیر و فقیر تر شده و زیرساخت های کشور در حال فرسودگی یا خرابی است.
ناکارآمدی حکومتگران، منابع ملی و طبیعت ایران را نابود کرده است. کمبود آب و قطع برق، بیکاری و فقر و گرانی و پیامدهای آن، ساختار و شیرازه اجتماعی- انسانی جامعه ایران را نابود کرده است. خشونت و قتل و اعتیاد و کلاهبرداری و دروغ و .. همه گیر شده است. همزمان، سالانه صدها هزار ایرانی کشور را ترک می کنند. نیروی انسانی آموزش دیده و کار آمد کم و کمتر می شوند. ناکارآمدی و عدم مدیریت و دشمنی با علم و دانش وقتی با خرافات اسلامی و کله شقیِ ایدئولوژیکِ خامنه ای همراه شود، نتیجه آن را می توان در ممنوعیتِ خرید واکسن کرونا از آمریکا و انگلیس دید که حاصل آن به بازی گرفتن جان و سلامت هزاران هزاران ایرانی است.
منابع فرهنگی و تاریخی کشور در حال از بین رفتن هستند. بسیاری از آثار باستانی ایران به تاراج رفته یا در حال فرسودگی است. شاعران و خوانندگان و هنرمندان این سرزمین، در کشورِ خود اجازه کار ندارند. حکومت با ممنوع کردن کارِ آنان، نابودی فرهنگ ایران را نشانه گرفته است. محمد رضا شجریان و عبدالوهاب شهیدی دو نمونه آخر از هنرمندانی هستند که در سرزمین خود اجازه خواندن نداشتند و یک سال گذشته، دنیائی تجربه را با خود به دلِ خاک بردند... این در حالی است که صدای قرآن همه جاگیر شده و انواع مناسبت های اسلامی- عربی، بر مناسبت های ایرانی سایه افکنده است.
هر روز ایران دوستان بیشتری بخاطر اعتراض به زور و ستم و سیاست های ضد ملی حکومت و در دفاع از کرامت انسانی و ارزش های حقوق بشری دستگیر و روانه زندان شده، مورد شکنجه قرار گرفته، اعدام شده یا همچون اعتراضاتِ دی و آبان در خیابان ها مورد حمله قرار گرفته، مفقود و سربه نیست و کشته می شوند. مردم ایران حتی در آسمان کشور خود نیز در امنیت نبوده و هدف موشک های سپاه قرار می گیرند.
در چنین شرایطی و در چهارچوب نظامی که منافع ملی ایران و جان و شأن انسان برایش ارزش نداشته و انسانها را فاقد قدرت درک و تشخیص میداند، شرکت در "انتخابات"، کمک به این نظام است تا خود را برخوردار از پشتیبانی مردمینشان دهد.
این رژیم به "رای" مردم نیاز ندارد، چون هیچگاه رای مردم برایش مهم نبوده است. حضورِ مردم پای صندوقها برای آن است تا با ارسال تصاویر تلویزیونیِ ادعا کند که مشروعیت دارد. شرکت نکردن در بازی چندشآور و توهینآمیز موسوم به "انتخابات" و خالی نگاه داشتن صفهای صندوق رای، خود، یک رای منفی به این رژیم است. با عدم شرکت در نمایشِ "انتخابات"، میتوان این فرصت را به یک «نه» بزرگ به جمهوری اسلامی تبدیل کرد.
برای نجات ایران؛ قاطعترین رأی به این رژیم، نفی تمامیتِ این نظام، تحریم و عدم شرکت در نمایش "انتخابات" آن است.
منبع:پژواک ایران