اهداف احتمالی رژیم ایران از اعلام تعطیلی واحد یکم نیروگاه هستهای بوشهر
حنیف حیدرنژاد
رسانههای حکومتی در ایران روز چهارشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۴ در خبری کم و بیش یکسان به نقل از رئیس نیروگاه اتمی بوشهر گزارش دادند: «واحد یکم نیروگاه اتمی بوشهر بر اساس درخواست و برنامهریزیهای صورتگرفته از سوی مدیریت شبکه برق کشور و با هدف کمک به تامین بخشی از برق ضروری و مورد نیاز شبکه برق در اوج مصرف تابستانی، از روز جمعه ۲۴ اسفند سال ۱۴۰۳ به صورت برنامهریزی شده از مدار تولید برق خارج شده است.» در ادامه خبر نیز آمده است: «هر سال واحد یکم نیروگاه اتمی بوشهر به منظور سوختگذاری و انجام تعمیرات اساسی تجهیزات مهم، اقدامات لازم در راستای بازرسی، تعمیرات و نگهداری تجهیزات، با برنامهریزی قبلی از مدار خارج میشود و این واحد پس از مدتی، فعالیت خود را از سر گرفته، به تولید برق هستهای میپردازد.»
یک روز بعد، پنجشنبه ۲۱ فروردین رسانههای حکومتی به نقل از علی شمخانی مشاور سیاسی علی خامنهای و فردی که مسئول مذاکرات مرتبط با پرونده هستهای است و با اشاره به پستی که او در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرده، نوشتند: «استمرار تهدیدات خارجی و قرار گرفتن ایران در شرایط حمله نظامی میتواند منجر به اقداماتی بازدارنده مانند اخراج بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمیو قطع همکاری با آن شود. انتقال مواد غنیشده به مکانهای امن و نامشخص در ایران نیز میتواند در دستور کار قرار گیرد.»
به نظر میرسد این دو خبر با هم مرتبط باشند. این احتمال وجود دارد که جمهوری اسلامی به دنبال این باشد که با این مانور، یعنی خاموش کردن و از مدار تولید خارج کردن واحد یکم نیروگاه هستهای بوشهر و تاکید بر «انجام تعمیرات اساسی تجهیزات مهم، واقدامات لازم در راستای بازرسی، تعمیرات و نگهداری تجهیزات»، بخواهد بخشی از اورانیوم غنی شده خود را که غلظت بالای ۶۰ درصدی دارد یا برخی از تجهیزات را که نشان دهنده تلاش رژیم برای تولید سلاح هستهای است به نیروگاه بوشهر منتقل کند. با اعلام خبر رسمی مبنی بر انجام تعمیرات و نگهداری تجهیزات… میخواهند رفت و آمد و نقل و انتقالهای غیرمعمول به آن واحد را که ممکن است از طریق ماهواره رصد شود پیشاپیش توجیه کرده باشند.
چنین اقدامیمیتواند چند دلیل گمراهکننده داشته باشد:
– شاید رژیم قصد دارد به بازرسان آژانس بینالمللی هستهای اطلاع دهد که آنها میتوانند از مکانهائی که تا کنون نمیتوانستند، بازدید کنند. در این حالت ممکن است وقتی آنها به برخی از اماکن که تا کنون به آنها دسترسی نداشتند مراجعه کنند، آثار و ردّ مواد غنی شده را ثبت کنند، اما چیزی پیدا نخواهند کرد و رژیم میتواند مثل همیشه با داستانسرائی، وجود آثار ثبت شده را توجیه کرده و ژست خواهد گرفت که با آژانس در همه زمینهها همکاری میکند تا فشار بینالمللی بر روی خود را بردارد.
از این طریق رژیم به دنبال آن است که هرگونه سند و مدرک را که تائیدکننده برنامههای هستهای با هدف نظامی و تولید بمب باشد انکار کرده و ادعا کند اساسا دولت ایالات متحده آمریکا اطلاعات غلط در اختیار داشته و خودش را قربانی نشان دهد.
– یک هدف دیگر میتواند این باشد که رژیم قصد دارد بخشی از اورانیوم غنیشده و تجهیزات مهم با کاربردهای نظامی را به نیروگاه بوشهر منتقل کند تا از آنها در برابر آسیب به دلیل بمبارانهای احتمالی حفاظت کند. رژیم اصل را بر این میگذارد که نیروگاه اتمی بوشهر که برق هستهای تولید میکند یک هدف برای بمباران احتمالی آمریکا یا اسرائیل نخواهد بود، زیرا در شمار تاسیسات شهری و زیرساختهای غیرنظامیمحسوب میشود و از طرف دیگر در کنار خلیج فارس قرار داشته و آسیب رساندن به آن میتواند کشورهای عربی منطقه خلیج فارس را که متحدین آمریکا محسوب میشوند با خطر تشعشعات احتمالی مواد اتمی مواجه کند و این چیزی نیست که آمریکا آن را بخواهد. با چنین ارزیابی، رژیم ممکن است فکر کند نیروگاه اتمی بوشهر بهترین مکان برای مخفی کردن و انبار موقت اورانیوم غنی شده و تجهیزات ساخت و تولید بمب اتم است.
خطرات ناشی از جابجائی
اگر ارزیابی بالا درست باشد و اگر رژیم به این روش متوسل شود، باید این جابجائیها را بدون نظارت آژانس بینالمللی اتمی و بدون رعایت استانداردهای شناخته شده و به صورت مخفیانه انجام دهد. این اقدام میتواند مردم ساکن در نقطه مبدأ تا نقطه مقصد و منطقهی مسیرِ بین این دو نقطه را با خطر جدی نشتِ مواد رادیواکتیو و پیامدهای کوتاه و درازمدت آن مواجه سازد. ضمن آنکه نمیتوان بُروز هرگونه حادثه احتمالی را منتفی دانست.
وظیفه کارشناسان این حوزه است که به لحاظ فنی در مورد خطرات چنین اقدام احتمالی روشنگری کرده و هشدار داده و وظیفه نهادهای بین المللی است که نقل و انتقالات مواد اتمی و تجهیزات مرتبط با آن را به هر روشی که در اختیار دارند زیر نظر گرفته و به رژیم حاکم بر ایران در اینباره هشدارهای لازم را ابلاغ کنند.
ترامپ و تلهی وقتکشی در مذاکرات
دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا پیوسته تاکید میکند که مایل به ورود به جنگ با جمهوری اسلامی نیست و مذاکره را به درگیری نظامی ترجیح میدهد. او میخواهد آزمودهای را که رؤسای جمهور پیشین آمریکا و متحدین اروپائیاش بارها در آن شکست خوردند یکبار دیگر شخصا بیازماید و متوجه این موضوع نیست که این رژیم، بهخصوص شخص خامنهای، در دروغگوئی و کِش دادن مذاکرات با هدف خرید زمان استادند و هر نوع حُسن نیتِ طرفین مقابل را به بازی خواهد گرفت.
باید امیدوار بود که مشاوران ترامپ به او در مورد این تهدید هشدار داده و دست خامنهای را برای خرید زمان ببندند. جمهوری اسلامی با وقتکشی نه تنها میتواند به جابجائی اورانیوم غنیشده و تجهیزات مرتبط با آن اقدام کند، بلکه میتواند نیروهای نیابتیاش را به موشکهای بیشتر و دقیقتر مجهز کند، میتواند شناسائیهایش برای مراکز مختلف آمریکا در اطراف ایران را دقیقتر کرده و تدارکات و آمادگیهای نظامی را برای نقل و انتقال موشکاندازها و تجهیزات لازم در یک گستره جغرافیائی بزرگتر مخفیانه انجام داده تا در صورت شروع درگیریهای نظامی، از نقاط مختلف که شناخته شده نیستند به اهداف آمریکائی و اسرائیلی حمله کند. همه اینها یعنی شدت جنگ احتمالی و هزینههای انسانی ناشی آن بیشتر شده و ممکن است طولانیتر از آنچه پیشبینی میشود، بشود. آیا ترامپ به این درایت خواهد رسید که در دام خامنهای و کِش پیدا کردن مذاکرات نیفتد و قاطعیت بیشتری به خرج دهد؟
منبع:پژواک ایران