حنیف حیدرنژاد- مجله "سایت- Zeit" در تاریخ ۲۷ اکتبر ۲۰۲۱ در مطلبی با عنوان "سرانجام آزاد"، گزارشی در مورد امین گل مریمی، یک کودک سرباز جدا شده از سازمان مجاهدین خلق منتشر کرد. در آن گزارش امین گل مریمی اتهامات مختلفی را متوجه سازمان مجاهدین کرده بود.
پس از این، سازمان مجاهدین از طریق صدور اطلاعیه به نام شورای ملی مقاومت و انتشار مقالات مختلف حمله گسترده ای را بر علیه امین گل مریمی، خبرنگار سایت، خانم لوئیزا هِمِریش و حنیف حیدرنژاد آغاز کرد. از جمله این مطالب:
در واکنش به این اتهامات امین گل مریمی و چند نفر دیگر از کودک سربازان سابق سازمان مجاهدین با ایجاد یک اتاق در کلاب هاوس به روشنگری در مورد حقایقی که تجربه کرده اند پرداخته و تاکید کردند آنها از حق آزادی بیان خود در کشورهای دمکراتیکی که در آن زندگی می کنند استفاده کرده و بر این اساس حق دارند که در مورد زندگی خود و آنچه بر آنها گذشته بنویسند یا مصاحبه کنند و سازمان مجاهدین اجازه ندارد که به آنها اتهام زده و آنها را مورد ترور شخصیت و توهین و اتهام قرار دهد: "روایت کودک سربازان سابق در سازمان مجاهدین به زبان خودشان - کلاب هاوس تاکسی دربست"
در گامی دیگر سازمان مجاهدین با حمله به همه کودک سربازان سابقی که از این سازمان جدا شده و به روشنگری در مورد سرنوشت خود پرداخته اند، به جمع آوری امضا از سوی برخی از هواداران خود بر علیه این کودک سربازان اقدام کرد: "زیر فشار گذاشتن جوانان جدا شده از مجاهدین"
اینک و به خواست کودک سربازانِ سابق، متن کامل دادگاه هامبورگ انتشار یافته است. نوشته حاضر به برخی نکات مهم مرتبط با این حکم می پردازد.
*****
سازمان مجاهدین در شکایتی که به نام شورای ملی مقاومت به دادگاه ارائه داده بوده و با اشاره به گزارش مجله "سایت" خواهان آن شده بود تا در ۸ مورد، مواردی از این گزاش به عنوان موارد خلاف واقع ارزیابی شده و دادگاه حکم به حذف آنها بدهد.
در اینجا به اختصار و بطور کلی به این ۸ مورد و تصمیم دادگاه در آن مورد اشاره می شود:
۱. امین گل مریمی ۱۲ سال را بدون خواست خودش مجبور بوده که در قرارگاه مجاهدین بماند.
حکم دادگاه: ادعای امین گل مریمی قابل باور است.
۲. امین گل مریمی امکان خروج آزاد از قرارگاه (تشکیلات مجاهدین) را نداشته است.
حکم دادگاه: ادعای امین گل مریمی قابل باور است.
ذیل مورد ۲ یک نکته دیگر: "مجله سایت" اجازه ندارد "مجاهدین خلق" را " جهادیست ها" معنی کند. این نوعی ناسزاگوئی است.
حکم دادگاه: با توجه به پیشینه و اهداف مذهبی که این سازمان دنبال می کند، مجله "سایت" مجاز است این واژه را اینگونه ترجمه کند.
۳. جزئیات موضوع آورده نشده، اما به نظر می رسد مرتبط با این است که آیا امین گل مریمی امکان خروج آزادانه از قرارگاه مجاهدین را داشته یا نداشته است.
حکم دادگاه: اعتراض شاکی رد شده است.
۴. ادعای امین گل مریمی در مورد زمانی که در کلن بوده است و صحبت هائی که در مورد سرپرستش گفته است، درست نیست.
حکم دادگاه: به دلیل اینکه ادعا در مقابل ادعا قرار دارد. دلایل اثباتی کافی از هر دو طرف وجود ندارد. بنابر این نمی شود در مورد آن تصمیم گرفت. این موضوع از گزارش مجله "سایت" حذف شود.
۵. مجاهدین فقط با هدف نجات جان بچه ها بود که آنها را از عراق به خارج آن کشور فرستادند.
حکم دادگاه: سازمان مجاهدین اهداف دیگری [نابودی خانواده] را نیز دنبال می کرده اند.
۶. امین گل مریمی یک کودک سرباز بود و آموزش های نظامی هم دیده است.
حکم دادگاه: ادعای امین گل مریمی قابل باور است. در این ارتباط اینکه در شروع این آموزش ها او ۱۵ یا ۱۶ ساله بوده است نیز نقشی بازی نمی کند.
۷. ذیل این مورد، سه موضوع متفاوت آورده شده است. دادگاه بخشی از شکایت را می پذیرید و بخش دیگر را قبول نمی کند.
در مورد اینکه آیا امین گل مریمی می توانسته مادرش را در قرارگاه مجاهدین بدون محدودیت ملاقات کند، حرف مادرش در مقابل حرف او قرار دارد.
حکم دادگاه: حرف در مقابل حرف، ادعا در برابر ادعا: نمی توان با قطعیت نظر داد. این موضوع از گزارش مجله "سایت" حذف شود.
اما نوشته مجله "سایت" در مورد اینکه وقتی بعد از دو هفته که امین به عراق رسیده بود، او مادرش را دید ولی مادر امین رابطه سردی با او داشت و اینکه به نظر می رسید زنان دیگر حاضر در آنجا صحبت های آنها را زیر نظر داشته و مادر امین را کنترل می کردند، این گفته های امین برداشت های حسی او بوده است و دلیلی برای حذف آنها از گزارش وجود ندارد.
۸. ادعای امین گل مریمی در این مورد که زمان حمله آمریکائی ها به مرز ایران فرستاده شده بود تا اگر موقعیتش پیش آمد به داخل ایران حمله شود، درست نیست.
حکم دادگاه: دادگاه این ادعا را رد می کند زیرا فرستادن امین گل مریمی به قرارگاهی در ۶۰ کیلومتری مرز، دلیلی کافی نمی باشد که او "به مرز ایران" فرستاده شده بود.
دادگاه طرح این موضوع را ادعائی سنگین می داند. زیرا تجمع نیروها در مرز با هدف عملیات و حمله به داخل ایران، به نحو آشکاری با مواضع رسمی اعلام شده از سوی سازمان مجاهدین در ژوئن ۲۰۰۱ در تضاد است که در آنزمان توقف جنگ مسلحانه را پذیرفته بود. (در اینجا اشاره دادگاه هامبورگ به حکم دادگاه "پوئک" می باشد. برای فهم بهتر پیشینه موضوع، این مطلب مطالعه شود: "سازمان مجاهدین خلق، اعلام پایان جنگ مسلحانه و ادعاهای دوگانه!")
نتیجه گیری
۱.دادگاه از ۸ موردی که سازمان مجاهدین (شورای ملی مقاومت) شکایت کرده بود، سه مورد را پذیرفته است.
۲.دو مورد از این سه مورد (مورد شماره ۴ و ۷) به دلیل نبود دلایل اثباتی کافی، حرف یک نفر در برابر حرف یک نفر دیگر بوده است.(Aussage gegen Aussage/ Non-liquet-Situation)
۳.در مورد شماره ۸ دادگاه دلایل ارائه شده از سوی امین گل مریمی را کافی نمی داند.
۴.در هیچ کجا، دادگاه مجله "سایت" را بخاطر تخطی از استانداردهای روزنامه نگاری محکوم نکرده است.
۵.مواردی که دادگاه آنها را به "نفع" سازمان مجاهدین پذیرفته است، موارد جانبی بوده است. در ارتباط با موضوع اصلی دعوای حقوقی، یعنی اینکه امین گل مریمی یک کودک سرباز بوده است، به اختیار خودش در مناسبات مجاهدین باقی نمانده بود، امکان خروج آزاد از آن مناسبات را نداشت و اینکه فرستادن کودکان از عراق به خارج از این کشور فقط با هدف نجات جان آنها نبوده، بلکه سازمان مجاهدین "اهداف دیگری هم داشته است"[انحلال خانواده]، در این موارد دادگاه ادعاهای امین گل مریمی را قابل باور دانسته است.
پرسش
چرا سازمان مجاهدین از انتشار حکم دادگاه خودداری کرد و چرا فقط مواردی که به نفع خودش بود را انتشار داد و چرا همان را هم به عنوان "پیروزی" جا زد؟ هدف سازمان مجاهدین از این فریبکاری ها چیست؟ در زمانه ای که می توان اطلاعات را در کوتاه زمانی به دست مخاطبین رساند و در زمانه ای که به سرعت دروغ بودنِ ادعاها قابل راستی آزمائی است، چرا سازمان مجاهدین از شفافیت می ترسد؟ چرا از قبول مسئولیت گریزان و از پاسخگوئی فراری است؟ تا کی؟
چرا سازمان مجاهدین بجای پذیرش مسئولیت در قبال جنایتی که در مورد کودک سربازان مرتکب شده است، به آنها اتهام زده و اقدام به ترور شخصیت آنها می کند؟
بُرد یا باخت؟ شکست یا پیروزی؟
در دعاوی حقوقی در کنار واژه شکست و پیروزی، از واژه برنده و بازنده نیز استفاده می شود. بر اساس آنچه که در بالا آمد و بر اساس حکم دادگاه هامبورگ می توان ادعا کرد که بدون تردید سازمان مجاهدین شکست سنگینی خورد، زیرا:
- خود سازمان مجاهدین از همان ابتدا بجای طرح شکایت در 24 مورد، فقط به ۸ مورد اکتفا کرد. این یعنی آنکه این سازمان پیشاپیش پذیرفته بود که در ۱۶ مورد اصلا شانسی برای خود نمی دید.
- در ۸ موردی که شکایت خود را تنظیم کرد، در سه مورد که موارد جانبی بودند بطور موقت برنده شد، زیرا هنوز دادگاه تجدید نظر حکم نهائی را صادر نکرده است.
- دادگاه "ارزش دعوا- Streitwert" را ۳۰۰.۰۰۰ یورو تعیین کرد. ۷۶% از این میزان به عهده سازمان مجاهدین و ۸% به عهده طرف مقابل است. بر این اساس با عدد و رقم بخوبی می توان برنده و بازنده را دید. (۷۶ به ۸)
توضیح: در آلمان و در دعاوی حقوقی آنچه به آن "ارزش دعوا- Streitwert" گفته می شود یک بر آورد حدودی از مجموعه هزینه های مرتبط با دادگاه می باشد. بر اساس همین هزینه ها دستمزد پایه وکیل مشخص می شود. اگر کسی در یک دعوای حقوقی "شاکی" باشد و بازنده شود، علاوه بر پرداخت هزینه وکیل خود، باید هزینه وکیل طرف مقابل را نیز به عهده بگیرد. منظور اما، پرداخت آن مبلغ تعیین شده به عنوان ارزش دعوا نمی باشد. موضوع هزینه های یک دادگاه و مجموع برآوردهای "ارزش دعوا" را در لینک زیر و فایل پی دی اف ضمیمه ائی که در پایان مطلب آورده شده، در اینجا ملاحظه کنید.
برنده واقعی کیست؟
برنده واقعی در این دعوای حقوقی عدالت است، برنده واقعی قانون و حاکمیت قانون است و نه پول و صفی طولانی از وکلای درجه یک که به استخدام در آمده اند.
برنده واقعی کودک سربازان سابق سازمان مجاهدین هستند که امروز زبان باز کرده و اراده کرده اند از خود و از سرنوشتشان حرف بزنند و سازمان مجاهدین قصد خفه کردن صدای آنها را دارد.
برنده واقعی آزادی بیان، آزادی مطبوعات و خبرنگار متعهد است که زیر فشارهای سازمان مجاهدین کمر خم نمی کنند.
برنده واقعی اخلاق و انسایت است در برابر فریب و دروغ و جنایت.
حال می توان بهتر فهمید که چرا سازمان مجاهدین ترجیح می دهد به مدد پول و امکانات، بطور شبانه روزی امکانات تبلیغی و تشکیلاتی خودش را برای ترور شخصیت مخالفین و اتهام پراکنی بر علیه آنها بکار بگیرد، اما از طرح شکایت بر علیه آنها به دادگاه در کشورهای آزاد و دمکراتیک فرار می کند.
آری! "آنجا که یک قطره عدالت وجود دارد"، حقیقت پیروز است!
منبع:پژواک ایران