اوج حضیض یک سازمان سیاسی
حنیف حیدرنژاد
یک زندانی سیاسی سابق، محمد ابراهیم (عباس) رحیمی بر روی تخت بیمارستان و در شرایط سخت جسمی به همراه پسرش سپهر در نامه ای به مریم رجوی از رهبران سازمان مجاهدین خلق خواهان ملاقات با خانم زهرا (پروین ) فیروزان، همسر/ مادر خود شده و از مریم رجوی می خواهند تا امکان خروج او از کمپ لیبرتی از عراق را فراهم سازد.
مریم رجوی به دو نامه این پدر و پسر جواب نمی دهد و آنها نامه خود را به اطلاع افکار عمومی می رسانند. در این نامه از قول عباس رحیمی آمده که او از یک "بیماری طولانی و پیشرفته" رنج می برد. این پدر و پسر دیدار با خانم فیروزان را "حق قانونی، انسانی و شرعی" خود اعلام می کنند.
عباس رحیمی خود سالها در دفاع از سازمان مجاهدین در زندانهای جمهوری اسلامی بوده است. چندین سال را در اردوگاه اشرف در عراق با مجاهدین گذرانده و به دلیل اعتراض به آنچه در روابط و مناسبات مجاهدین حاکم بوده از آنها جدا می شود. در جریان آنچه سازمان مجاهدین آن را "انقلاب ایدئولوژیک" می خواند، او و همسرش ناگزیر به طلاق ایدئولوژیک می شوند. این طلاق و جدائی، همچون هزاران مورد مشابه، مطلقا آزادانه نبوده و در شرایط روحی و روانی کاملا کارگردانی شده توسط مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین هدایت شده است.
سازمان مجاهدین مدعی پایبندی به حقوق بشر بوده و خود را تنها نماینده اسلام دمکراتیک می داند. مسعود رجوی رهبر این سازمان حتی ادعا می کند که نسخه آزادی مردم ایران را در اختیار دارد. با این وجود، این سازمان سیاسی بجای پاسخ به درخواست انسانی دیدارِ عباس و سپهر رحیمی با خانم فیروزان، با انتشار نامه ای منتسب به خانم فیروزان، عباس رحیمی را مورد توهین و هتاکی قرار میدهد. در این نامه درخواست ساده ی دیدار از سوی عباس و سپهر رحیمی، "کارزار کثیف"، و انتشار یک نامه چند خطی محترمانه از سوی آنها "لجن پراکنی" نام گذاری شده است. در این نامه سپهر رحیمی یک جوان 20 ساله، کسی عنوان شده که توسط پدرش "برای اجرای مأموریتهای وزارت اطلاعات مورد سوءاستفاده" قرار گرفته است.
عباس رحیمی نیز بخاطر پافشاری بر حق دیدار با همسر و شاید برای آخرین وداع با او، یک مزدور وزارت اطلاعات خطاب شده که قصد زمینه سازی حمله به کمپ لیبرتی را دارد.
جدا از خنده دار بودن استدلال "زمینه سازی برای حمله به لیبرتی" از طریق درخواست دیدار با افراد خانواده [از روی تخت بیمارستان در لندن، زمینه سازی برای برای حمله به کمپ لیبرتی در عراق!]، آیا واقعا جای تاسف نیست که یک سازمان سیاسی تا کجا از درون پوسیده و ضربه پذیر شده است که باید چنین واکنش دهد؟ اگر این تشکیلات به خود اطمینان دارد، اولا چرا باید از دیدار افراد یک خانواده با همدیگر هراس داشته باشد؟ دوما: سازمانی که ادعای دمکراسی و حقوق بشر را دارد، چرا بجای پاسخِ منطقی، مودبانه و با نزاکت، از همان فرهنگ توهین و برچسب زنی رایج در حکومت حاکم بر ایران استفاده می کند؟ آیا این اوج حضیض و درماندگی و سقوط یک تشکیلات سیاسی نیست؟
این واکنش و واکنش های مشابه این، نشان می دهد که رهبری سازمان مجاهدین به کمترین پرنسیب های اخلاقی و انسانی پایبند نیست و برخلاف هر ادعا و نوشته و سخنرانی، یک تشکیلات فریبکار است. این تشکیلات از بیرونی شدن آنچه در حصارهای هولناک در درون آن میگذرد وحشت دارد و برای آنکه معترضین و جدا شدگان از این تشکیلات به عنوان شاهدین زنده، آنچه بر آنها گذشته را به اطلاع افکار عمومی نرسانند، امکان هرگونه ارتباط آنها با دنیای خارج، از جمله امکان ارتباط آنها با خانواده شان را مسدود می کنند.
خواست دیدار افراد خانواده اعضا سازمان مجاهدین مستقر در لیبرتی/عراق و در آلبانی، یک خواست انسانی و بدیهی است. رودرو قرار دادن افراد خانواده ها در مقابل هم، آنهم با پنهان شدن در پشت نامه های منتسب به آنها، یک روش کاملا غیر مسئولانه و بزدلانه برای فراری دادن رهبری سازمان مجاهدین از پاسخگوئی است.
عباس رحیمی: "دنیای دوز و کلک یک سمت، دنیای مردانگی و انسایت یک سمت!"
این جمله ای از عباس رحیمی است در یک گفتگوی تلفنی با همنشین بهار. عباس انسانی است که در فرهنگ ایرانی یک "لوطی و جوانمرد" نامیده می شود. تن به زور و ظلم نمی دهد و از سرکوب شدگان دفاع می کند. عباس در اوایل انقلاب در دفاع از مردی که مامورین رژیم اسلامی قصد داشتند بخاطر خوردن مشروب او را در در ملاء شلاق بزنند، با پاسداران و کمیته چی ها درگیر شد، تیر خورد و به زندان افتاد. او نمی توانست تحقیر و خُرد شدن غرور یک هم محله ای اش توسط پاسداران را تحمل کند. عباس بعدها نیز بخاطر دفاع از سازمان مجاهدین به زندان افتاد و چند عضو خانواده اش نیز توسط رژیم جنایتکار حاکم بر ایران اعدام شده اند. مرام او جوانمردی و انسایت و دفاع از ستمدیدگان است. انسانی شایسته احترام که از حق دفاع می کند و حاضر نیست در مقابل زورگوئی و دروغ و ریا گردن کج کند. با آرزوی سلامتی برای او.
حنیف حیدرنژاد
1 دی 1394/ 22 دسامبر 2015
http://www.hanifhidarnejad.com
منبع:پژواک ایران