پیام رضا پهلوی و جدائی حامد اسماعیلیون از «شورای همبستگی»؛ ضرورت شفافیت در مبارزه سیاسی دمکراتیک
حنیف حیدرنژاد
نیف حیدرنژاد- روز ۱۸ اسفند ۱۴۰۱/ ۹ مارس ۲۰۲۳ منشوری با عنوان «منشور همبستگی و سازماندهی برای آزادی (مهسا)» با امضای شش فعال سیاسی و مدنی حامد اسماعیلیون، نازنین بنیادی، رضا پهلوی، شیرین عبادی، مسیح علینژاد و عبدالله مهتدی منتشر شد. اعلام این تشکل از همان آغاز با حمایت و انتقادهای زیادی همراه شد.
روز دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۲ رضا پهلوی در پیامی که در تویتر خود منتشر کرد، اعلام کرد: «بر سر پیوستن چهرههای پیشنهادی به گروه منشور، اجماع به دست نیامد». وی بدون نام بردن از این «چهرهها» افزود: «با وجود این، من خودم را فقط به حمایت و همکاری با یک گروه محدود نکردهام، و همچنان در نقش مشوق و پشتیبان، بیطرفی نسبت به همه گروهها را حفظ خواهم کرد.»
توضیحات رضا پهلوی بسیار کلی بود و از شفافیت لازم برخوردار نبوده و جای تعبیر و تفسیر بسیاری باقی گذاشت که در این شورا چه می گذرد. تقلیل همکاری به "مشوق و پشتیبان"، این تلقی را دامن زد که این موضع گیری رضا پهلوی، به معنی کناره گیری او از این تشکل می باشد.
از سوی "شورای همبستگی" و در ارتباط با این پیام رضا پهلوی، هیچگونه اعلام موضوع یا توضیح رسمی منتشر نشد و همین به ابهامات در خصوص پیام رضا پهلوی و آنچه در این شورا می گذرد هرچه بیشتر دامن زد.
روز اول اردیبهشت ۱۴۰۲/ ۲۱ آوریل ۲۰۲۳ حامد اسماعیلیون در متنی با عنوان «گزارشی به مردم» که در صفحه تویتر خود منتشر کرد اعلام کرد که از "شورای همبستگی" جدا شده است. او دلیل اصلی این تصمیم را رفتارهای غیردموکراتیک و تلاش «یک عضو» برای «تحمیل نظر» و «تلاش برای حذف» را مغایر با ایده اولیه شکلگیری این منشور دانست و گفت کمک به سرنگونی جمهوری اسلامی را از شیوههای دیگری پیخواهد گرفت. او البته چند روز بعد و در یگ گفتگوی تلویزیونی بطور شفاف تری از اختلافات مورد نظر صحبت کرد.
برخی ضرورت های مبارزه دمکراتیک
۱. کار گروهی، سازماندهی و تشکیلات
یکی از کمبود های بزرگ مبارزه سیاسی- اجتماعی مردم ما بر علیه جمهوری اسلامی در دهه های گذشته نداشتن سازماندهی و تشکل بوده است. تشکیل "شورای همبستگی" (با همه کمبودها و انتقاد ها به آن) این امید را ایجاد کرد که گامی مهم و جدی برای برطرف کردن این کمبود برداشته شده است. پیوستن یا جدائی افراد یا جریان های سیاسی به یک گروه یا ائتلاف سیاسی به خودی خودی نمی تواند ضربه ای به این مبارزه تلقی شود. مبارزه با جمهوری اسلامی با هدف سرنگونی آن یک هدف است و سازمان ها و تشکل های سیاسی ظرف و وسیله ای برای پیشبرد این هدف محسوب شده و به مرور زمان می توانند صیقل خورده و در پایان، آن گروه و تشکلی ماندگار خواهد ماند که به ارزش های دمکراتیک بیشتر پایبند بوده و بیشترین حمایت مردمی را با خود داشته باشد.
۲. مبارزه سیاسی یک علم است
جدا از انگیزه های شخصی یا سیاسی یا ملی و ...، جدا از برخورداری از توانمندی های فردی مانند فن سخنوری و ...، جدا از محبوبیت اجتماعی، جدا از نیّت و آرزوهای خوب و انسانی برای دنیائی بهتر یا ایرانی مرفه و آزاد و ... لازمه کار و فعالیت سیاسی، آنهم در یک فعالیت به شکل گروهی و متشکل که در ارتباط با افراد و شخصیت های دیگر که افکار و منافع مختلف و متفاوت را نمایندگی می کنند، داشتن دانش و توانمندی های سیاسی می باشد. داشتن پایه تخصصی کافی در علوم سیاسی، علم حقوق، علوم اجتماعی و انسانی از مواد ضروری در کار و فعالیت سیاسی می باشد. اشتباه نشود! منظور داشتن مدرک در این زمینه ها نیست، بلکه داشتن دانش و البته در سطوح رهبری داشتن تجربه لازم در این زمینه ها مورد نظر می باشد.
۳. باورمندی به ارزش های دمکراتیک و پایبندی به آنها
باورمندی به ارزش های دمکراتیک و پایبندی به آنها از جمله شفافیت، مسئولیت پذیری، پاسخگوئی به مردم و رسانه های آزاد، پایبندی به قانون، پرهیز از خود-حق پنداری، پذیرش اصل رقابت در برخود با دیگران بجای حذف آنها، دوری از روش های غیر اخلاقی در مبارزه سیاسی مانند دروغ، اتهام زنی، رشوه دهی و رشوه گیری، دوست بازی و پارتی بازی و رانت خواری، پرهیز از مغزشوئی و تحریک احساسات، و ... پایبندی به عقل و خِرد و تصمیم گیری های دسته جمعی، پرهیز از استبداد رای و نظر، داشتن توانمندی گوش دادن به دیگران، بحث کردن با منطق و به دور از هو و جنجال، توانمندی پذیرش دیگران آنگونه که هستند، رواداری و تولرانس در برخورد با دیگران، باورمندی به ارزش های حقوق بشری و دیگران را خودی و غیر خودی نکردن و همه را شهروند برابرحقوق دیدن، پایبندی به منافع ملی بجای منافع گروهی و شخصی، در عین داشتن برنامه و هدف های شخصی و حزبی، آمادگی برای سازش و مصالحه و توافق با دیگران بر سر حداقل ها برای پیشبرد برنامه های مشترک و ... موارد فوق از جمله ویژگی هائی هستند که یک فعال سیاسی باید در عمل از آن برخوردار و به آن پایبند باشد. هر چقدر هم مسئولیت یک فعال سیاسی در سطوح رهبری بالاتر باشد، حساسیت و انتظار در پایبندی او به این موارد بیشتر و بیشتر خواهد شد.
به باور من برای ما ایرانیان که از جمهوری اسلامی جز دروغ و فریب و پنهانکاری نشنیده و ندیده ایم، شفافیت و پاسخگوئی شخصیت ها و گروه های سیاسی در برابر مردم و رسانه ها و داشتن صراحت و صداقت در انتقاد از خود، موضوعی تعیین کننده برای اعتماد به آنها است.
یکی از ضعف های جدی "شورای همبستگی" از زمان تشکیل تا این زمان، نداشتن شفافیت است. اینکه این گروه چکونه شکل گرفته، چرا ابتدا ۸ و بعدا ۶ نفر، روند انتخاب اعضای آینده چگونه است، اختلافات درونی بر سر چیست و ... همه اینها نامشخص بوده و به همین خاطر به حاشیه سازی و شایعه سازی دامن زده و به روند مبارزه دمکراتیک ضربه می زند.
بیانیه رضا پهلوی و حامد اسماعیلیون نمونه واضحی از نبود شفافیت در بین این گروه است.
هرنوع فعالیت هیستریک، فاناتیک و هوچیگرانه یا به عبارتی هر نوع فعالیت متعصبانه و "حزب اللهی وار" طرفداران شخصیت ها یا گروه های سیاسی که به مقدس سازی یک فرد یا مقدس سازی یک موضوع دامن زده و با شعارهای "مرگ بر ..."، به مخالفین حمله کرده و راه هر گونه دیالوگ و گفت و گوی دمکراتیک و سازنده را بسته و انحصارگری در قدرت را دنبال می کنند، باید از سوی شخصیت ها و گروه های سیاسی به شدت محکوم شده و رسانه های آزاد و مستقل نیز باید در تقبیح چنین روشی برنامه های روشنگرانه تهیه و به ترویج فرهنگ سازی دمکراتیک کمک کنند.
۴. اهمیتِ داشتنِ اساسنامه و آئین نامه های اجرائی و مکتوب
مبارزه دمکراتیک، بویژه اگر قرار است افراد، شخصیت ها و گروه های مختلف در آن با هم همکاری کنند باید بر پایه یک مرامنامه یا اساسنامه که بطور مکتوب تنظیم و تعریف شده باشد، شکل بگیرد. این اساسنامه باید ضمایمی داشته باشد که دستور العمل، آئین نامه ها و مقررات اجرائی در موضوعات و موارد مختلف را مشخص کند. تقسیم کار و شرح وظایف و مسئولیت ها بین افراد یا کارگروه ها یا کمیته های مختلف باید مشخص باشد. روش و نحوه تصمیم گیری و پاسخگوئی در سطوح مختلف باید تعریف شده باشد. عضو گیری و یا اخراج افراد در آن مشخص باشد. کمیته های مختلف در زمینه امور تخصصی مختلف تعیین و مشخص و در راس آن افرادی با تخصص لازم گمارده شده باشند و ...
یک نیروی سیاسی جدی و واقعی که می خواهد رهبری مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی را به دست بگیرد باید از ابتدا نشان دهد که خودش توانمندی لازم برای سازماندهی خود را دارد. با وجود گذشت نزدیک دو ماه، "شورای همبستگی" از این نظر هیچ چیز برای ارائه ندارد.
۵. فرهنگ سازی
مبارزه با جمهوری اسلامی نباید فقط به مبارزه برای کسب قدرت سیاسی و تغییر نظام سیاسی تقلیل داده شود. هر آنچه جمهوری اسلامی آن را نمایندگی کرده و می کند و هرآنچه این نظام در این ۴۴ سال ایجاد و به آن دامن زده باید بطور بنیادی ریشه کن و نابود شده و جای آن را یک نظام ارزشی جدید پر کند. نظامی جدید و منطبق بر دفاع از منافع ملی، منطبق بر حقوق بشر و حقوق شهروندی، نظامی پایبند به اخلاق و راستی و پاسخگو به افکار عمومی و رسانه های آزاد، پایبند به حاکمیت قانون، پایبندی به رواداری و احترام به دیگران، نظامی متکی بر مبارزه با فریب و ریا و دروغ و جنجال آفرینی و نظامی متکی بر مبارزه با اتهام زنی به دیگران و مقدس سازی و شخصیت پرستی و ...
هر شخصیت یا جریان سیاسی یا حتی هر فعال سیاسی- رسانه ای یا هر تحلیلگر سیاسی- اجتماعی با سخنان و با رفتار و با نوع ارتباطی که با مردم و افکار عمومی برقرار می کند در عمل نشان می دهد تا کجا کسب قدرت سیاسی، تحمیل و قبولاندن نظر خود، و یا تا کجا جایگزینی یک نظام ارزشی جدید انسانگرا و مدرن و دمکراتیک را دنبال می کند.
***
"شورای همبستگی"، رضا پهلوی، حامد اسماعیلیون یا دیگر شخصیت ها و جریان های سیاسی بر روی سکوئی قرار گرفته اند که رفتار و کارنامه آنها زیر نور پروژکتورها در معرض دید عموم قرار دارد. مردم ایران از جمهوری اسلامی زخمی شده و اعتماد آنها به شخصیت ها و جریان های سیاسی آسیب دیده و سرخورده هستند. از همین رو با حساسیت زیاد مدعیان رهبری سیاسی برای ایران آینده را زیر نظر دارند. همین واقعیت، مسئولیت ِشخصیت ها و گروه های سیاسی را بیشتر و بیشتر می کند تا با شفافیت و صداقت بیشتر با مردم سخن گفته، مسئولیت کار و عمل خود را بپذیرند و به رسانه های آزاد پاسخگو باشند. پایبندی به چنین روشی می تواند پایه های مبارزه دمکراتیک را قوی تر و شانس جایگزینی یک نیروی واقعا دمکراتیک بعد از جمهوری اسلامی را بالا برده و بر اعتماد مردم به سیاست و به شخصیت ها و گروه های سیاسی خواهد افزود.
منبع:پژواک ایران