روششناسی «اکبر گنجی» در دفاع از جمهوری اسلامی
حنیف حیدرنژاد
در چند ماه گذشته ماشین سیاست خارجی حکومت اسلامی حاکم بر ایران از طریق نامهنگاری به سران کشورهای عضو شورای امنیت و وزرای خارجه آنها تلاش کرده تا با تهدید (کشورهای اروپایی) یا با باجدهی (قرارداد با چین و تمدید قرارداد با روسیه) آنها را ترغیب به مخالفت با پیشنهاد ایالات متحده کرده تا مانع از تصویب این پیشنویس شوند. نامههای محمدجواد ظریف وزیر خارجه خامنهای نیز در رسانههای غربی منتشر شده تا بتوان از اهرم افکار عمومی برای فشار بر دولتهای همپیمان ایالات متحده بیشترین بهرهبرداری را به عمل آورد. استدلال اصلی محمدجواد ظریف در نامهنگاری و مصاحبههایش این است که: سیاست موشکی جمهوری اسلامی تدافعی است؛ جمهوری اسلامی هرگز به هیچ کشوری حمله نکرده؛ سیاست موشکی ربطی به برجام ندارد؛ ترامپ که از برجام خارج شده اصلا به لحاظ حقوقی حق ندارد که بخواهد با استناد به برجام خواستار کنترل برنامههای موشکی ما شود و…
در چنین فضایی و کمی مانده به تشکیل اجلاس شورای امنیت، «اکبر گنجی» به مثابه سخنگوی غیررسمی وزارت خارجه جمهوری اسلامی به کمک محمدجواد ظریف شتافته است.
«ایران» یا «جمهوری اسلامی»؟!
• «اکبر گنجی» آگاهانه و مُصرانه در تلاش است تا مانند مقامات رژیم، «جمهوری اسلامی» را معادل «ایران» جا بیاندازد تا به اینوسیله مخالفت ایالات متحده و دیگر قدرتهای جهانی با حکومت جمهوری اسلامی را جنگ و مخالفت آنها با «ایران» نشان دهد. او تلاش دارد تا از این طریق با تحریک حس وطنپرستی و عِرق ملّی، عدهای را که حتی مخالف جمهوری اسلامی هستند نیز به خاطر «ایران» به دفاع از جمهوری اسلامی بکشاند. این کار را خمینی هم به نام «دفاع مقدس» انجام داد و میلیونها جوان و نوجوان ایرانی را به جبهههای جنگی فرستاد که خود او زمینهسازی کرده بود. جنگی که بعد از آزادسازی خرمشهر، پایانِ آن ممکن بود، اما خمینی همچنان بر ادامه آن پای فشرد و جوانان ایرانی را قربانی آن کرد تا با آن بسیاری از شهرها و روستاهای کشور را به نابودی بکشاند. این رژیم و کارگزاران و حامیانش هر وقت که لازم بوده «ایراندوست» میشوند تا خود و نظام ضدایرانیشان را حفظ کنند.
• «اکبر گنجی» در ویدئوی خود برخی نقل قولها، همراه با ترجمه آنها را پخش و نتیجهگیری خود از آن مطالب را با دستکاری طوری ارائه میدهد که فکر و ذهن خواننده یا شنونده را جهت داده و نتیجهگیری مطلوب خود را به آنها القاء کند.
• «اکبر گنجی» به مقایسهی بودجه نظامی رژیم ایران با ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی پرداخته و با محاسبه سرانه این بودجه، نتیجهگیری میکند که: بودجه نظامی جمهوری اسلامی در مقایسه با این کشورها بسیار کمتر و حتی «نازل» است. اما آنچه «اکبر گنجی» نمیگوید این است که: جمع بودجه هر کدام از این کشورها چقدر و نسبت بودجه نظامی، اطلاعاتی و امنیتی برای همه بخشهای پیدا و پنهان هر کدام از این کشورها چقدر است. «اکبر گنجی» نمیگوید که بودجه انواع نهادهای اطلاعاتی- امنیتی جمهوری اسلامی اصلا در ردیف بودجه سالیانه وارد نشده و کسی از آن خبر نداشته و در مورد آنهم هیچکس نمیتواند از این نهادها حسابرسی کند. «اکبر گنجی» نمیگوید در کنار بودجه نظامی و دفاعی و تسلیحاتی و اطلاعاتی و امنیتی این کشورها، هر کدام از آنها چه میزان برای آموزش و پرورش، برای تحقیقات، برای بهداشت و درمان، برای عمران و آبادانی و برای تامین اجتماعی هزینه کرده و جمهوری اسلامی در مقایسه با آن کشورهای دیگر چه وضعی دارد؟ این روشِ «اکبر گنجی» یک «اطلاعرسانی» هدفمند است که منظور از آن، نه واقعا اطلاعرسانی موثق و دقیق بلکه ارائهی فاکت و نمونههای گزینشی برای رسیدن به منظوری خاص است تا خواننده را به همان نتیجهگیری مطلوب گوینده یا نویسنده برساند.
• در «تبلیغ پنهان» در فیلمها و سریالها بعضی وقتها یک کالا نشان داده میشود که اگرچه نشان دادن آن در آن صحنه با روشهای معمول «تبلیغ تجاری» انجام نمیشود، اما اتفاقا یک تبلیغ تمامعیار برای آن کالا محسوب میشود. بسیاری از سازندگان فیلمها، صحنههای مشخصی را با استفاده از یک کالای مشخص در یک فیلم را برنامهریزی میکنند، آن را همزمان به شرکتهای مختلفِ رقیب پیشنهاد داده تا هر کدام که مبلغ بیشتری را پرداخت میکنند، با همانها قرارداد بسته و کالای آنها در آن فیلم یا در آن صحنه به نمایش گذاشته شود. شاید یکی از شناختهشدهترین نمونهها در این مورد، فیلمهای اخیر جیمزباند و استفاده از اتومبیل بامو در آن باشد. درواقع کمپانی بامو در رقابت با دیگر کمپانیهای اتومبیلسازی با پرداخت مبلغ بسیار زیاد به تهیه کننده و سازنده فیلم، انحصار ارائه ماشین خود را به عنوان اتومبیل برتر و غیرقابل رقابت به دست آورده و از آن طریق، یعنی تحت تاثیر قرار دادن بینندگانِ میلیونی فیلم، بازارهای بیشتری را در دنیا تصاحب میکند. در ویدئوی ۳۹ دقیقهای «اگبر گنجی» ۵ دقیقه از آن به پخش قسمتی از یک گفتگو از تلویزیون الجزیره در سال ۲۰۱۸ اختصاص دارد که در آن گفتگوکننده با یک مقام اسرائیلی صحبت میکند. در قسمتی از همین گفتگو از یک کارشناس مهمان و ظاهرا بیطرف در مورد تهیدات اسرائیل و ایران (جمهوری اسلامی) پرسیده میشود. این کارشناس از جمله میگوید: «ایران هرگز به همسایگانش حمله نکرده است.» این گفته کارشناس برنامه، همان پیامی است که محمدجواد ظریف با تلاش بسیار سعی در جا انداختن آن در افکار عمومی جهان دارد: «ایران در ۳۰۰ سال گذشته به هیچ کشوری حمله نکرده است.»
اینکه این برنامه تلویزیونی و این کارشناس با جمهوری اسلامی بده و بستان دارند را نمیدانم؛ اما «اکبر گنجی» با پخش این قسمت از یک برنامه تلویزیونی، همان حرف محمدجواد ظریف را که اعتباری در نزد افکار عمومیندارد به بیننده و شنونده خود القاء میکند.
جمهوری اسلامی، اهریمنی دروغین؟
اما آیا واقعا با همه استدلالهای با پای چوبین «اکبر گنجی»، جمهوری اسلامی تهدیدی برای کشورهای دیگر نبوده و اهل جنگ با دیگر کشورها نیست؟
باید تصریح کرد که جنگ اول و بزرگ جمهوری اسلامی با مردم ایران است. این رژیم در ۴۱ سال گذشته دهها هزار نفر از مردم ایران را اعدام کرده، صدها هزار نفر را در جنگ به کشتن داده، با خراب کردن زیرساختهای حمل و نقل عمومی و بهداشت کشور، مسببِ مرگ دهها هزار نفر دیگر در جادهها و یا مرگ بسیارانی دیگر به دلیل ناکارآمدی نظام درمان شده است. علاوه بر اینها، این رژیم فرهنگ و ادب و شعر و تاریخ و تمدن ایرانی را تخریب و بجای آن، نظامی مبتنی بر مرگ و نیستی و نابودی و دروغ و ترور و خشونت و… جایگزین کرده است. این رژیم از روز اول از صدور انقلاب حرف زده، یعنی قصد دارد همین مرگ و ویرانی را در هر جای دیگری که مسلط شود، برقرار سازد.
• این رژیم به سفارت ایالات متحده آمریکا که به مثابه خاک آن کشور است، حمله کرد و دیپلماتهایی را که باید طبق قوانین بینالمللی از مصونیت برخوردار باشند ۴۴۴ روز به گروگان گرفت. در سالهای بعد به سفارت بریتانیا و عربستان سعودی هم حمله کرد.
• این رژیم با تحریک مردم و ارتش عراق به انقلاب علیه صدام حسین، با دخالت در امور داخلی یک کشور دیگر، عملا زمینهساز حمله عراق و شروع جنگ شد.
• این رژیم بعد از آزاد شدن خرمشهر، با پیشروی در خاک عراق جنگ را به مدت شش سال دیگر ادامه داد.
• این رژیم با سپاه قدس، بازوی خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در امور داخلی عراق، افغانستان، بحرین، عربستان، یمن، سوریه، لبنان دخالت کرده و آتش جنگهای داخلی را دامن میزند.
• این رژیم با نیروهای امنیتی و سپاه پاسدارانش در کشورهای دوردست یا همسایه بمبگذاری و ناامنی و بیثباتی را دامن میزند (انفجار مرکز همیاری یهودیان آرژانتین در ماه ژوئیه ۱۹۹۴، ارسال مواد منفجره به مکه و پیامدهای مرگبار آن در سال ۱۳۶۶).
• این رژیم با ترور مخالفین در کشورهای مختلف جهان تا کنون بیش از ۲۰۰ ایرانی را کشته و با هر عملیات، حاکمیت ملی آن کشورها و قراردادهای بینالمللی را زیر پا گذاشته و امنیت شهروندان آن کشورها را به خطر انداخته است.
• این رژیم ۴۱ سال است از بالاترین مقامات آن تا تریبونهای نماز جمعه تا رسانههای رسمیاش شعار مرگ بر آمریکا سر داده و پرچم این کشور را آتش میزنند.
• این رژیم بر روی موشکهای دوربرد خود به فارسی و عِبری و انگلیسی خواهان نابودی کشور اسرائیل عضو سازمان ملل شده و رهبر و رئیس جمهورش از نابودی این کشور سخن میگویند.
• تئوریسنهای این رژیم درباره تسخیر کاخ سفید و تبدیل آن به حسینیه سخنرانی میکنند که از رسانههای رسمی این حکومت پخش میشود و دهها مورد دیگر…
با همه اینها، «اکبر گنجی» معتقد است «اهریمنسازی» از جمهوری اسلامی که از آن با عنوان ایران نام میبرد، یک دروغ بوده و ساخته و بافته ترامپ و نتانیاهو و بن سلمان است! ترامپ هنوز چهار سال نشده که در قدرت است؛ بن سلمان چند سالیست که ولیعهد شده و هنوز پادشاه نشده است؛ نتانیاهو نیز از سال ۲۰۰۹ نخست وزیر اسرائیل است. عمر حکومت جمهوری اسلامی از دوره تصدی مقام همه این افراد رویهم، بیشتر است. ولی «اکبر گنجی» مدعی است: «مثلث یادشده [ترامپ، نتانیاهو، بن سلمان] تصویری اهریمنی از ایران میسازد. هیولایی که نه تنها در عرض ۱۲ دقیقه قادر به تسخیر کل خاورمیانه و اسرائیل است، بلکه قادر به نابودی آمریکاست. برای مبارزه با این هیولای دروغینی که خودشان ساختهاند اولا باید کشورهای منطقه سالانه دهها میلیارد دلار اسلحه بخرند، و خودشان را مجهز بسازند، ثانیا باید مدل رونالد ریگان که منجر به فروپاشی و تجزیه شوروی شد، در ایران پیاده بشود… ایرانهراسی برای بیثبات کردن منطقه، فروش اسلحه سیاست آمریکا بوده و بخصوص دولت ترامپ این سیاست را تشدید کرده است… هیولا و اهریمنسازی از ایران محدود به قورت دادن کل خاورمیانه توسط ایران نیست، این غولی که خودشان ساختند، خودشان قادرش هم کردهاند که میتواند کل آمریکا را هم نابود سازد. آمریکا و متحدینش با دخالت نظامی، خاورمیانه را کلنگی و بیثبات کردهاند، گروههای تروریستی را خلق کردهاند. آنها با هیولاسازی از ایران، کشورهای منطقه را مجبور میسازند تا دهها میلیارد دلار سلاح بخرند و دائما بودجه نظامیشان را افزایش بدهند. کل پروژه ایرانهراسی مبتنی است بر دروغ، فریب و جعل و ساختن آلترناتیو «فیک» است.»
اینکه مثلث مورد نظر «اکبر گنجی» برای اهداف سیاسی خود در مورد جمهوری اسلامی مبالغه کنند، چیزی از واقعیت «اهریمنی» بودن جمهوری اسلامی کم نمیکند. جمهوری اسلامی به دلیل سابقه ۴۱ سالهاش تهدیدی جدی برای صلح و ثبات و امنیت در منطقه و در جهان محسوب میشود. دسترسی این رژیم به تسلیحات و تجهیزات پیچیده و پیشرفتهتر، نه تنها برای مردم و کشور ایران امنیت بیشتر ایجاد نمیکند، بلکه بر فقر مردم افزوده، رقابت تسلیحاتی در منطقه را دامن زده و خطر دخالت قدرتهای خارجی را افزایش میدهد. همه اینها بر ضد منافع ملی ایران است. راه پایان دادن به این وضعیت، نه مصالحه و مذاکره و سازش با جمهوری اسلامی، بلکه علاوه بر تحریم نظامی و تسلیحاتی، همچنین تحریم هدفمند و تمامعیار دیپلماتیک، اقتصادی، تجاری، مالی و بانکی این رژیم است. علاوه بر اینها، باید رژیم جمهوری اسلامی را به خاطر نقض سیستماتیک حقوق بشر در سازمان ملل و مجامع بینالمللی و در دادگاه کیفری لاهه مورد پاسخگویی قرار داده و آن را به محاکمه کشید و باید همزمان از مبارزه مردم ایران علیه این رژیم حمایت نمود.
سیاست دولت ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی یا هر کشور دیگری در ارتباط با رژیم جمهوری اسلامی قبل از هر چیز بر اساس منافع ملی آن کشورها بوده و نباید و نمیتوان از آنها انتظار داشت که به منافع ملی کشور و مردم ایران توجه داشته باشند. تا آنجا که به ترامپ بر میگردد، تلاشهای او بر اساس منافعی است که او برای انتخابات آتی ریاست جمهوری دنبال میکند. با اینهمه، این نیز کاملا روشن است که به دلیل تضاد و درگیری و تنش این قدرتها با رژیم حاکم بر کشور ما، مردم ایران نیز میتوانند از ضعیف شدن حکومت اسلامی استفاده کرده و مبارزه خود علیه حکومت را تشدید کنند.
«اکبر گنجی» در نوشتارش که در وبسایت گویانیوز منتشر شده، آورده است: «لطفا برنامه را ببینید و با نقدهای محققانه نشان دهید که شواهد و قرائن مدعیات، صادق و قوی هستند یا نه؟ آیا آن شواهد و قرائن صادق، مؤید مدعیات و نتیجهگیریها هستند یا نه؟ بدین ترتیب است که یک گفتگوی علمی شکل گرفته و فضای عمومی گامی به پیش بر میدارد.»
«اکبر گنجی» تلاش دارد تا با تأکید بر کلمات «محققانه» و «یک گفتگوی علمی»، استدلالهای سست خود را که با واقعیت جمهوری اسلامی و شرایط ایران همخوانی ندارد، علمی و بیطرفانه جا بزند. باید گفت: روش استدلالی «اکبر گنجی» که در آن برخی دادههای درست نیز یافت میشود، یادآور آن ضربالمثل ایرانی است که میگوید: «گنجشک را بجای قناری رنگ کرده و میفروشد!» جمهوری اسلامی هیچگاه نماینده ایران و ایرانیان نبوده و نیست. جمهوری اسلامی هیچگاه خواهان امنیت و صلح و ثبات نبوده و نیست. جمهوری اسلامی هیچگاه اهل حقیقت و حرف راست نبوده و نیست، اهل پایبندی به تعهدات بینالمللی نیز نبوده و نیست و… مهمتر از هر چیز دیگر: جمهوری اسلامی قابل اعتماد نبوده و نیست!
در پایان به کلام محترمانه باید گفت: روش «اکبر گنجی» در دفاع از جمهوری اسلامی یک عوامفریبی شیادانه است که تنها میتواند به درد بسیجیها و حامیان این رژیم بخورد.
http://www.hanifhidarnejad.com/Hidarnejad/
منبع:پژواک ایران