نمی خواهم به این منشور و ایرادات وارد بر آن چیزی بیافزایم زیرابسیاری از صاحبنظران بی غرض به درستی و از زوایای گوناگون به آن پرداخته اند.
* اما از این جهت می توان بیان داشت که منزلت و جایگاهِ تولید یک منشور/ بیانیه که ایجاد یک تحول کند و وزن به آن بدهد تا کُنش ساز باشد، اندیشه ساز باشد که موجب ارزشمندی آن بیانیه شود در این منشور مشاهده نمی شود.
* دیگر اینکه اگر بخواهیم این منشور را از منظر سه مولفه:
1- در حوزه روانشناختی ماجرا؛
2- حوزه حقوقی آن یعنی همان سرفصل حقوق بشر؛
3- در حوزه حقوق بین الملل و بیان مفهوم صلح را بین تمام ملتها - دولتها ایجاد و تبیین کنیم که این موارد وارد نشده است. این عدم ورود می تواند به ملت ایران صدمه وارد نماید.به این شکل که توان انقلاب را از دست بدهد. ملتی که زیر فشار تحریم و بحران اقتصادی گرفتار آمده است؛
*سیاست گذاری ها؛ در مورد سیاست گذاری در بحث متمرکز پیرامون که در متن است، تفویض می کند، سیاستگذاری را به شکلی در مناطق، در حالی که «غیرمتمرکز بودن اداری» و با نظارت «دولت مرکزی» بطور شفاف قابل پذیرش ست، اما نه اینگونه تفویض سیاستگذاری؛
*مفهوم یک پارچگیِ سرزمینی/ تمامیت ارضیِ سرزمینی که افزون بر منشور ملل متحد، حقوق بین المللدر اسناد سازمانهای منطقه یی نیز تسجیل یافته است. تمامیت ارضیسرزمینی دارای قلمرو زمینی، زیرزمینی، دریایی و هوایی است.این اصل شامل کانسارهای (منبعهای) زیر زمینی نیز میشود که جزو جداناپذیر خاک یک کشور اند؛
*از مولفه حکمرانی دموکراتیک استفاده شده و نه از حکمرانی معقول و عقلانیتِ دانش بنیاد؛
*در حقیقت این نوع کنشهای جمعی به حیث راهبردی میتواند غیرموثر، غیر برانگیزاننده و فاقد مد نظر داشتن «اکنونیت جنبش» باشد. و این در حالی است که بحث جنبش های اجتماعی خود بسیار وسیع و طبقه بندی شده است که در این منشور قابل مشاهده نیست؛
با توجه به اینکه ما در عصر ارتباطات و عصر رسانه هستیم.
درواقع می توانست ساختاری تنظیم شود که موثر دارای ضمانت اجرا به حیث عملی و ماندگار شود.
*از دیگر سو می تواند موجب جنجال گرایی و گسست گرایی در آپوزیسیون شود؛
با توجه به اینکه می دانیم از آغاز این رستاخیز تاکنون بیش از 500 تن اعم از زنان، مردان و کودکان خونشان ریخته شد و رقم بزرگی بازداشت شده اند!
*از دیگر فراز در این متن، نشانی از گمانه زنی نسبت به تولید منشور و اینکه چه تبعاتی میتواند داشته باشد به چشم نمی آید. در واقع توان پیش بینی پذیری اشان نسبت به جهانِ سیاست، عقیم و سطحی اندیشانه است و نتوانسته اند اپوزیسیون را تشخیص دهند چه رسد به امر مستقر/ رژیم اسلامی؛
*از طرف دیگر کلمه منشور یک نوع نگاه از بالا به پایین است. منشور در ادبیات و لغت نامه متعلق به حاکمان است و یک نوع بیان آمرانه داشته در تاریخ؛
*این نوشته از بضاعت سیاسی و علمی برخوردار نیست و دانش سیاسی بر آن مترتب نبوده و راه گشایی برای این جنبش انقلابی نیست. غیردموکراتیک است با توجه به اینکه پایگاه اجتماعی و آینده یک کشور چون ایران در میان است؛
اما از آنجائیکه این منشور «تمکین از خلعت خدایی» نیست و می توان کاملا به صورت دموکراتیک ایرادات آن را برطرف کرد.
حتی اگر بعد ها که مجلس موسسان تشکیل شود و یک قانون اساسی ارزنده و دموکراتیک تدوین و در یک رفراندوم با رای بالا به تصویب برسد
آن قانون اساسی باید هر از گاهی مورد بازنگری قرار بگیرد. تا چه رسد به این منشور که هیچ جنبه رسمی و حقوقی ندارد.
این منشور به ما این کمک را می کند که بخوبی دریابیم که در آینده برای تدوین یک قانون اساسی آنهم در جامعه بیمارو زخم خورده ای مانند ایران با چه دشواری هایی روبرو خواهیم بود. به هر روی تدوین اسناد حقوقی که دارای ضمانت اجراست را می توان بر عهده شورای حقوق دانان گذاشت!
نیره انصاری، حقوق دان، متخصص حقوق بین الملل و کوشنده حقوق بشر
118،3،2023
منبع:پژواک ایران