ابتدا این توضیح را در اینجا بیاورم که همکاری با یک رسانه به هیچ وجه به معنای بستن چشم بر مشکلات آن نیست، گرچه این همکاری در سالهای گذشته با دشواری بسیار همراه بوده و دهها مطلب انتقادی و تحلیلی این نویسنده در وبسایت رادیوفردا سانسور یا رد شده است. به عنوان یک نویسنده و تحلیلگر آزاد، معتقد به همکاری با رسانههایی که با مالیات شهروندان امریکایی و بریتانیایی و فرانسوی اداره میشوند هستم اما اتقاقا به علت دولتی بودن منابع، باید مدام آنها را مورد انتقاد قرار داد و با قهر، آنها را به حال خود رها نکرد. یک نویسنده و تحلیلگر به علت همکاری با یک موسسه، دیدگاه انتقادیاش را تعطیل نمیکند و تا زمانی که بتواند، باید به فعالیت در آن ادامه دهد مگر آنکه عذر وی را بخواهند (اتفاقی که برای من در رادیوفردا در روز ۳۱ مارس ۲۰۱۸ افتاد.)
مشکل مخاطب
وبسایت رادیوفردا علیرغم داشتن امکانات کافی مالی و پرسنل، مخاطب بسیار کمتری از وبسایتهایی مثل الف، تابناک، و خبرآنلاین دارد. وبسایتهای الف و تابناک اصولا مطالب تولیدی اندکی دارند و بیشتر، مطالب وبسایتهای دیگر را میگذارند. از این جهت توجیه عدم استقرار در ایران و دشواری تولید خبر، توجیه قابل قبولی برای مخاطب اندک نیست. بنا به اطلاعات وبسایتهایی که میزان بازدید روزانه و تعداد صفحات بازدیدشده را منعکس میکنند مخاطبان رادیوفردا بسیار کمتر از وبسایتهای داخلی رقیب آن است. شاید ده سال پیش رادیوفردا وضعیت بهتری داشت اما امروز از همهی آنها عقب مانده است.
سه وبسایت تابناک، الف و خبرآنلاین (تحت نظر محسن رضایی، احمد توکلی و علی لاریجانی که هر سه از تبلیغاتچیهای سرسخت نظام ترور، سرکوب و تحقیر هستند) از این جهت در نظر گرفته شدند که بیشترین بازدید را در داخل کشور داشتهاند. وبسایت بیبی سی فارسی را در این مقایسه نیاوردم چون اطلاعات مربوط به این وبسایت به طور جداگانه از کل وبسایت بیبی سی ارائه نشده است. حتی اگر اطلاعات فوق، دقیق نباشند نسبتها نمیتواند نادرست باشد چون در تخمینها از یک مدل استفاده شده است.
از بودجهی اختصاصیافته به وبسایتهای مذکور اطلاعی نداریم تا تعداد مخاطبان آنها را از این حیث با هم مقایسه کنیم اما تصور اینکه بودجهی وبسایت رادیوفردا با توجه به اینکه با مطالب تهیهشده در رادیو هم تغذیه میشود کمتر از وبسایتهای داخلی باشد دشوار است. توجیهاتی مثل فیلتر شدن وبسایت، دیگر قابل قبول نیست چون اکثر ایرانیان به فیلترشکن دسترسی دارند. در روزهای تظاهرات اعتراضی دی ۹۶ که تلگرام فیلتر شد حدود ۳۰ میلیون از ۴۰ میلیون کاربر آن با فیلترشکن توانستند به این سایت دسترسی پیدا کنند. ضعفها و شکستهای یک وبسایت اینترنتی و سیاستها و راهبردهای نادرست آن را نمیتوان به گردن محدودیتهایی انداخت که امروز وجود ندارند یا پشت سر گذاشتن آنها بسیار آسان شده است.
مشخص است که در سالهای اخیر، وبسایتهای داخلی (که همه بخشی از دستگاه تبلیغاتی رژیم هستند) دارند رسانههای فارسی خارج کشور را پشت سر میگذارند. رادیو و تلویزیون دولتی ورشکسته است اما حکومت فقط با رادیو و تلویزیون دولتی به نشر دروغ و مهندسی خبری و فرهنگی اقدام نمیکند. حکومت هزاران وبسایت اینترنتی، صدها بنگاه تولید فیلم، دهها خبرگزاری، صدها مرکز نشر و هزاران روزنامه دارد و همهی اینها صبح تا شام مشغول نشر و پخش مواد اسلامیزه شده و دروغگویی در مورد غرب هستند.
محتوای نامتمایز
وبسایت رادیو فردا غیر از انعکاس برخی گزارشها و مواد شنیداری رادیو و برنامهی یک ساعتهی تلویزیونی صبح، دارای سه دسته مطلب است:
۱. بریدههایی از مطالب وبسایتهای داخلی بدون نگرش انتقادی و تحلیلی که خوانندگان در وبسایتهای دیگر هم میتوانند آنها را ببینند و پیدا کنند (مثل اخبار مربوط به احمدینژاد یا دیگر مقامات و نهادها که در وبسایتهای خود آنها میآید)؛ اگر رادیوفردا در داخل ایران خبرنگار ندارد دستکم میتواند نشر اخبار کپیشده را متوقف سازد و صرفا در چارچوب گزارش خبری به آنها بپردازد. نقل سخنان خامنهای یا روحانی بدون اشاره به دروغهای آنها بیشتر تبلیغات است تا خبررسانی.
۲. مطالب خبرگزاریهای بینالمللی که امروز در وبسایتهای داخلی هم منتشر میشوند حتی آن دسته از سخنانی که مقامات خوششان نمیآید مثل اظهارات مقامات اسراییلی، امریکایی و سعودی. اگر در دهههای قبل، این مطالب در روزنامهها و وبسایتهای داخلی نمیآمد و وبسایتهای فارسیزبان خارج کشور آنها را مجبور به گزارش این موارد کردهاند، اعتبار این کار را به آنها میدهیم اما این دستاوردی است که داشتهاند و تا ابد نمیتوانند روی سکوی قهرمانی مدال بر گردن بیاویزند.
۳. یادداشتهای سیاسی: اکثر نویسندگان وبسایت رادیوفردا از نیروهای اصلاحطلب مذهبی و چپ ضد امریکایی و ضد اسراییلی هستند. نقدهایی که امروز در سه وبسایت داخلی مذکور ارائه میشود ساختارشکنانهتر از نقدهای این نویسندگان است (نگاه کنید به نقل قولهای وبسایت تابناک از محمد دادکان، ۱۰ فروردین ۱۳۹۶) مطالب این افراد در جمهوری اسلامی سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۸ قابل انتشار بودند و بسیاری از آنها هنوز هم هستند. اینگونه مطالب نه مبانی نظام را مورد پرسش قرار میدهند، نه به سازمان ترور و سرکوب و دستگاه تبلیغاتی و مداخلات خارجی و برنامههای تولید سلاح کشتارهای جمعی کار دارند و نه مخاطب را به مخاطرات آن آگاهی میدهند. صرف زندانی شدن در جمهوری اسلامی یا طرد شدن از نهادهای آن، مبنای بهکارگیری برخی از این افراد بوده است و نه اشتغال حرفهای آنها به تحلیل مسائل ایران. اکثر این نویسندگان، مخالف خامنهای و برخی نزدیکان وی هستند و نه مخالف و منتقد سپاه پاسداران یا روحانیت شیعه یا جمهوری اسلامی. من معتقد به حذف این افراد نیستم اما هرجا که آنها حضور دارند باید دیگاه رقیب آنها نیز حضور داشته باشد. تکصدایی در همهی برنامهها و مواد باید از یک رسانهی حرفهای رخت بربندد. اگر فردی بزرگ داشته میشود نقد وی هم باید منعکس شود. متاسفانه چنین چیزی در وبسایت مشاهده نمیشود. وبسایت با گرایش چپگرایانه از مطالب منتقد فقر و فساد به سرعت استقبال میکند اما مطالبی که در نقد سازمان سرکوب و دستکاه تبلیغاتی حکومت باشد با دشواری از صافی آن رد میشود. وبسایت در مواردی مشغول ساختن فیلسوف و روشنفکر جهانی برای ایرانیان است کاری که سالها در ایران انجام میشده و میشود.
تنها به مطالب بخش فراتر از خبر وبسایت در روز ۲۹ مارس ۲۰۱۸ نگاه کنید: خبر مربوط به تیم ملی فوتبال، کشته شدن یک سیاهگوش، خودروی برقی نیسان و نویسنده شدن "شان پن" (از معدود بازیگرانی که وبسایت خبرشان را میگذارد، شاید به علت سفر وی به ایران در دوران احمدینژاد و دیدار همیشگی وی با دیکتاتورهای ضد امریکایی) که همه خبری هستند و نه فراتر از خبر. البته احتمال اینکه یکباره یکی از همکاران رادیوفردا این خبر را دیده و فکر کرده آن را ترجمه کند- بدون هیچ سیاست خبری خاصی برای انعکاس اخبار اینچنینی سلبریتیها- بیشتر از از جهتگیری سیاسی "شان پن" است. این خبرها بدون هیچ مشکلی در وبسایتهای داخلی نیز منتشر میشوند (و اگر نشوند هم مردم ایران با سانسور خبری سلبریتیها یا خودروها مواجه نشدهاند) و معلوم نیست چرا مالیاتدهندهی امریکایی باید هزینهی نشر دوبارهی آنها را در وبسایت رادیوفردا بدهد.
گزارشهای خبری وبسایت نیز کمتر با نگرش انتقادی و دادن پسزمینهها و وارسی دروغها منتشر میشوند. وبسایت رادیوفردا اصولا از فکتچکینگ (وارسی دروغ مقامات و نهادها) تهی است. همهی این عوامل را که روی هم بگذاریم میبینیم که جذابیت این وبسایت برای مخاطب به اندازهی وبسایتهای دیگر نیست. تعداد بازدید روزانهی وبسایت رادیوفردا چند سال پیش تا حدود ۷۰۰ هزار هم بود اما این وبسایت روند رو به افولی داشته است (مشخص نیست در این سالها بودجهی آن افزایش داشته یا کاهش). متاسفانه وبسایتی که با مالیات شهروندان امریکایی اداره میشود بودجهی سالانهاش را اعلام نمیکند.
عقب ماندن از رقبا
به همین علت است که بر اساس آمار وبسایت الکسا، مخاطبان وبسایت رادیوفردا به طور متوسط به دو و نیم صفحهی آن سر میزنند اما مخاطبان الف، تابناک و خبرآنلاین به بیش از چهار صفحهی آنها. زمانی که مخاطب در وبسایت فردا میماند حدود چهار دقیقه است اما رجوعکنندگان به تابناک بیش از ۶ دقیقه، الف بیش از ۹ دقیقه، و خبرآنلاین بیش از ده دقیقه در آنها وقت میگذرانند. این مایه شرمساری است که وبسایتهای تحت نظر عناصر امنیتی و نظامی در جمهوری اسلامی که به دروغگویی شهره هستند بازدیدکنندهی بیشتری دارند تا وبسایت رادیو فردا. این نکته را در همینجا ذکر کنم که اگر هرکدام از این آمارها یا مطالب گفتهشده نادرست یا غیر دقیق هستند مسوولان وبسایت رادیوفردا موظفند در این زمینهها به شهروندان امریکایی که مالیاتشان هزینهی رادیوفردا را تامین میکند پاسخگو باشند. قرار نیست اطلاعات مربوط به یک رسانه، رمز و راز میان مدیران بالاتر و مدیران پایینتر آن باشد.
ممکن است مدیران رادیوفردا بگویند که وبسایتهای داخلی از امکان حضور در داخل کشور برخوردارند و از این جهت بهتر میتوانند به منابع داخلی اخبار دسترسی داشته باشند اما گرچه این ادعا درست نیست (در دنیایی که هم در وبسایتها و هم در شبکههای اجتماعی مدام اطلاعات راست و دروغ و خاکستری منتشر میشود) اما رادیوفردا از نعمت آزادی برخوردار است که آنها برخوردار نیستند. متاسفانه گزینش نادرست و ناقص و یکطرفهی همکاران، خودسانسوری و عدم توجه به ماموریت اصلی که مقابله با دستگاه تبلیغاتی حکومتی و دولتی است نگذاشته وبسایتی مثل رادیوفردا به پربازدیدترین وبسایت اینترنتی خبری و تحلیلی تبدیل شود. بسیاری از کارکنان رادیوفردا هنوز در فضای رسانهای ایران تحت ولایت فقیه زندگی میکنند؛ اگر چنین نبود خود را به گفتمان اسلامگرایی شیعی محدود نمیکردند و به جای تعابیری مثل نمایندهی مجلس، فرهنگ، رسانه و انتخابات در فضای سیاسی ایران از تعابیر عینیتر مثل عضو مجلس، تبلیغات، مجرای تبلیغاتی و بیعت استفاده میکردند.
رادیوفردا علیرغم در اختیار داشتن منابع مالی و نیرو از دنیای شبکههای مجازی نیز عقب افتاده است. محدود بودن بودجه توجیه نادرستی است چون بودجهها بر اساس اولویتها خرج میشوند. میتوان از نیروهایی که بریده مطالب دستگاه تبلیغاتی رژیم را بدون وارسی و نگرش انتقادی در وبسایت میگذارند کاست و آنها را بر کارهای دیگری گمارد. امروز چهل میلیون کاربر شبکههای مجازی در ایران مدام مشغول دیدن یا شنیدن فایلهای صوتی و تصویری کمتر از یک یا دو دقیقه هستند (برخی از آنها بریدههایی از تلویزیون دولتیاند) اما تشکیلات رادیوفردا و خواهر جانباختهی آن (صدای امریکا) از تولید محتوا برای این شبکهها عاجز بودهاند. اگر رادیوفردا نجنبد به زودی به سرنوشت صدای امریکای در حال احتضار دچار خواهد شد. راستی اگر حسین موسویان و تریتا پارسی تحلیلگران حرفهای بودند چرا با آمدن ترامپ آنها از صدای امریکا حذف شدهاند؟ اینگونه سوالات نیز ممکن است بعدا از مدیران وبسایت رادیوفردا پرسیده شود.
جدول زیر، تعداد دنبالکنندگان کانال تلگرام رادیوفردا را در مقایسه با برخی از رقبای داخلی و خارجی آن تا تاریخ ۱۷ اپریل ۲۰۱۸ (۲۸ فروردین ۱۳۹۷) نشان میدهد. بر اساس این جدول، در محبوبترین اپلیکیشن شبکه اجتماعی حال حاضر ایران با بیش از ۴۰میلیون عضو نیز، رادیوفردا از رقبایش عقب مانده و سهم اندکی را به خود اختصاص داده است. در این میان، نسبت اعضای کانال تلگرام بیبیسی فارسی، بیش از ۹ برابر اعضای کانال رادیوفردا است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این مطلب قبلاً در سایت [تقاطع] منتشر شده است.
رادیو فردا به یک خانهتکانی جدی نیاز دارد، مجید محمدی
با کنار رفتن آرمان مستوفی از مدیریت رادیوفردا، این رسانه، تحت مدیریت جدید به تغییرات جدی نیاز دارد. مهمتر از تغییر مدیر رسانه یا برخی کارکنان آن، تغییر سیاستها و جهتگیریها و اولویتها، نوع ارتباط با مخاطب، چینش نیروها و نوع استفاده از منابع است. مدیریت جدید رادیوفردا باید این رسانه را از نگرش حاکم غیرانتقادی، نامتوازن و غیرحرفهای (بالاخص وبسایت اینترنتی آن) به رسانهای با مشی تحلیلی-انتقادی، متوازن و حرفهای تبدیل کند؛ رسانهای که همهی کسانی که خبر و گزارش صحیح، چندجانبه، منصفانه و روشن میخواهند و نمیخواهند توسط دستگاه تبلیغاتی حکومت، مهندسی شوند خود را از آن بینیاز نبینند. متاسفانه اگر کسی هفتهها به وبسایت رادیوفردا مراجعه نکند چیز زیادی را از دست نداده است چون این وبسایت نه تولیدکننده بلکه عمدتا تکرارکننده است. در این نوشته به مشکلات جدی این وبسایت از حیث مخاطب و محتوا و نحوهی ارائهی آن میپردازم.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ابتدا این توضیح را در اینجا بیاورم که همکاری با یک رسانه به هیچ وجه به معنای بستن چشم بر مشکلات آن نیست، گرچه این همکاری در سالهای گذشته با دشواری بسیار همراه بوده و دهها مطلب انتقادی و تحلیلی این نویسنده در وبسایت رادیوفردا سانسور یا رد شده است. به عنوان یک نویسنده و تحلیلگر آزاد، معتقد به همکاری با رسانههایی که با مالیات شهروندان امریکایی و بریتانیایی و فرانسوی اداره میشوند هستم اما اتقاقا به علت دولتی بودن منابع، باید مدام آنها را مورد انتقاد قرار داد و با قهر، آنها را به حال خود رها نکرد. یک نویسنده و تحلیلگر به علت همکاری با یک موسسه، دیدگاه انتقادیاش را تعطیل نمیکند و تا زمانی که بتواند، باید به فعالیت در آن ادامه دهد مگر آنکه عذر وی را بخواهند (اتفاقی که برای من در رادیوفردا در روز ۳۱ مارس ۲۰۱۸ افتاد.)
مشکل مخاطب
وبسایت رادیوفردا علیرغم داشتن امکانات کافی مالی و پرسنل، مخاطب بسیار کمتری از وبسایتهایی مثل الف، تابناک، و خبرآنلاین دارد. وبسایتهای الف و تابناک اصولا مطالب تولیدی اندکی دارند و بیشتر، مطالب وبسایتهای دیگر را میگذارند. از این جهت توجیه عدم استقرار در ایران و دشواری تولید خبر، توجیه قابل قبولی برای مخاطب اندک نیست. بنا به اطلاعات وبسایتهایی که میزان بازدید روزانه و تعداد صفحات بازدیدشده را منعکس میکنند مخاطبان رادیوفردا بسیار کمتر از وبسایتهای داخلی رقیب آن است. شاید ده سال پیش رادیوفردا وضعیت بهتری داشت اما امروز از همهی آنها عقب مانده است.
سه وبسایت تابناک، الف و خبرآنلاین (تحت نظر محسن رضایی، احمد توکلی و علی لاریجانی که هر سه از تبلیغاتچیهای سرسخت نظام ترور، سرکوب و تحقیر هستند) از این جهت در نظر گرفته شدند که بیشترین بازدید را در داخل کشور داشتهاند. وبسایت بیبی سی فارسی را در این مقایسه نیاوردم چون اطلاعات مربوط به این وبسایت به طور جداگانه از کل وبسایت بیبی سی ارائه نشده است. حتی اگر اطلاعات فوق، دقیق نباشند نسبتها نمیتواند نادرست باشد چون در تخمینها از یک مدل استفاده شده است.
از بودجهی اختصاصیافته به وبسایتهای مذکور اطلاعی نداریم تا تعداد مخاطبان آنها را از این حیث با هم مقایسه کنیم اما تصور اینکه بودجهی وبسایت رادیوفردا با توجه به اینکه با مطالب تهیهشده در رادیو هم تغذیه میشود کمتر از وبسایتهای داخلی باشد دشوار است. توجیهاتی مثل فیلتر شدن وبسایت، دیگر قابل قبول نیست چون اکثر ایرانیان به فیلترشکن دسترسی دارند. در روزهای تظاهرات اعتراضی دی ۹۶ که تلگرام فیلتر شد حدود ۳۰ میلیون از ۴۰ میلیون کاربر آن با فیلترشکن توانستند به این سایت دسترسی پیدا کنند. ضعفها و شکستهای یک وبسایت اینترنتی و سیاستها و راهبردهای نادرست آن را نمیتوان به گردن محدودیتهایی انداخت که امروز وجود ندارند یا پشت سر گذاشتن آنها بسیار آسان شده است.
مشخص است که در سالهای اخیر، وبسایتهای داخلی (که همه بخشی از دستگاه تبلیغاتی رژیم هستند) دارند رسانههای فارسی خارج کشور را پشت سر میگذارند. رادیو و تلویزیون دولتی ورشکسته است اما حکومت فقط با رادیو و تلویزیون دولتی به نشر دروغ و مهندسی خبری و فرهنگی اقدام نمیکند. حکومت هزاران وبسایت اینترنتی، صدها بنگاه تولید فیلم، دهها خبرگزاری، صدها مرکز نشر و هزاران روزنامه دارد و همهی اینها صبح تا شام مشغول نشر و پخش مواد اسلامیزه شده و دروغگویی در مورد غرب هستند.
محتوای نامتمایز
وبسایت رادیو فردا غیر از انعکاس برخی گزارشها و مواد شنیداری رادیو و برنامهی یک ساعتهی تلویزیونی صبح، دارای سه دسته مطلب است:
۱. بریدههایی از مطالب وبسایتهای داخلی بدون نگرش انتقادی و تحلیلی که خوانندگان در وبسایتهای دیگر هم میتوانند آنها را ببینند و پیدا کنند (مثل اخبار مربوط به احمدینژاد یا دیگر مقامات و نهادها که در وبسایتهای خود آنها میآید)؛ اگر رادیوفردا در داخل ایران خبرنگار ندارد دستکم میتواند نشر اخبار کپیشده را متوقف سازد و صرفا در چارچوب گزارش خبری به آنها بپردازد. نقل سخنان خامنهای یا روحانی بدون اشاره به دروغهای آنها بیشتر تبلیغات است تا خبررسانی.
۲. مطالب خبرگزاریهای بینالمللی که امروز در وبسایتهای داخلی هم منتشر میشوند حتی آن دسته از سخنانی که مقامات خوششان نمیآید مثل اظهارات مقامات اسراییلی، امریکایی و سعودی. اگر در دهههای قبل، این مطالب در روزنامهها و وبسایتهای داخلی نمیآمد و وبسایتهای فارسیزبان خارج کشور آنها را مجبور به گزارش این موارد کردهاند، اعتبار این کار را به آنها میدهیم اما این دستاوردی است که داشتهاند و تا ابد نمیتوانند روی سکوی قهرمانی مدال بر گردن بیاویزند.
۳. یادداشتهای سیاسی: اکثر نویسندگان وبسایت رادیوفردا از نیروهای اصلاحطلب مذهبی و چپ ضد امریکایی و ضد اسراییلی هستند. نقدهایی که امروز در سه وبسایت داخلی مذکور ارائه میشود ساختارشکنانهتر از نقدهای این نویسندگان است (نگاه کنید به نقل قولهای وبسایت تابناک از محمد دادکان، ۱۰ فروردین ۱۳۹۶) مطالب این افراد در جمهوری اسلامی سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۸ قابل انتشار بودند و بسیاری از آنها هنوز هم هستند. اینگونه مطالب نه مبانی نظام را مورد پرسش قرار میدهند، نه به سازمان ترور و سرکوب و دستگاه تبلیغاتی و مداخلات خارجی و برنامههای تولید سلاح کشتارهای جمعی کار دارند و نه مخاطب را به مخاطرات آن آگاهی میدهند. صرف زندانی شدن در جمهوری اسلامی یا طرد شدن از نهادهای آن، مبنای بهکارگیری برخی از این افراد بوده است و نه اشتغال حرفهای آنها به تحلیل مسائل ایران. اکثر این نویسندگان، مخالف خامنهای و برخی نزدیکان وی هستند و نه مخالف و منتقد سپاه پاسداران یا روحانیت شیعه یا جمهوری اسلامی. من معتقد به حذف این افراد نیستم اما هرجا که آنها حضور دارند باید دیگاه رقیب آنها نیز حضور داشته باشد. تکصدایی در همهی برنامهها و مواد باید از یک رسانهی حرفهای رخت بربندد. اگر فردی بزرگ داشته میشود نقد وی هم باید منعکس شود. متاسفانه چنین چیزی در وبسایت مشاهده نمیشود. وبسایت با گرایش چپگرایانه از مطالب منتقد فقر و فساد به سرعت استقبال میکند اما مطالبی که در نقد سازمان سرکوب و دستکاه تبلیغاتی حکومت باشد با دشواری از صافی آن رد میشود. وبسایت در مواردی مشغول ساختن فیلسوف و روشنفکر جهانی برای ایرانیان است کاری که سالها در ایران انجام میشده و میشود.
تنها به مطالب بخش فراتر از خبر وبسایت در روز ۲۹ مارس ۲۰۱۸ نگاه کنید: خبر مربوط به تیم ملی فوتبال، کشته شدن یک سیاهگوش، خودروی برقی نیسان و نویسنده شدن "شان پن" (از معدود بازیگرانی که وبسایت خبرشان را میگذارد، شاید به علت سفر وی به ایران در دوران احمدینژاد و دیدار همیشگی وی با دیکتاتورهای ضد امریکایی) که همه خبری هستند و نه فراتر از خبر. البته احتمال اینکه یکباره یکی از همکاران رادیوفردا این خبر را دیده و فکر کرده آن را ترجمه کند- بدون هیچ سیاست خبری خاصی برای انعکاس اخبار اینچنینی سلبریتیها- بیشتر از از جهتگیری سیاسی "شان پن" است. این خبرها بدون هیچ مشکلی در وبسایتهای داخلی نیز منتشر میشوند (و اگر نشوند هم مردم ایران با سانسور خبری سلبریتیها یا خودروها مواجه نشدهاند) و معلوم نیست چرا مالیاتدهندهی امریکایی باید هزینهی نشر دوبارهی آنها را در وبسایت رادیوفردا بدهد.
گزارشهای خبری وبسایت نیز کمتر با نگرش انتقادی و دادن پسزمینهها و وارسی دروغها منتشر میشوند. وبسایت رادیوفردا اصولا از فکتچکینگ (وارسی دروغ مقامات و نهادها) تهی است. همهی این عوامل را که روی هم بگذاریم میبینیم که جذابیت این وبسایت برای مخاطب به اندازهی وبسایتهای دیگر نیست. تعداد بازدید روزانهی وبسایت رادیوفردا چند سال پیش تا حدود ۷۰۰ هزار هم بود اما این وبسایت روند رو به افولی داشته است (مشخص نیست در این سالها بودجهی آن افزایش داشته یا کاهش). متاسفانه وبسایتی که با مالیات شهروندان امریکایی اداره میشود بودجهی سالانهاش را اعلام نمیکند.
عقب ماندن از رقبا
به همین علت است که بر اساس آمار وبسایت الکسا، مخاطبان وبسایت رادیوفردا به طور متوسط به دو و نیم صفحهی آن سر میزنند اما مخاطبان الف، تابناک و خبرآنلاین به بیش از چهار صفحهی آنها. زمانی که مخاطب در وبسایت فردا میماند حدود چهار دقیقه است اما رجوعکنندگان به تابناک بیش از ۶ دقیقه، الف بیش از ۹ دقیقه، و خبرآنلاین بیش از ده دقیقه در آنها وقت میگذرانند. این مایه شرمساری است که وبسایتهای تحت نظر عناصر امنیتی و نظامی در جمهوری اسلامی که به دروغگویی شهره هستند بازدیدکنندهی بیشتری دارند تا وبسایت رادیو فردا. این نکته را در همینجا ذکر کنم که اگر هرکدام از این آمارها یا مطالب گفتهشده نادرست یا غیر دقیق هستند مسوولان وبسایت رادیوفردا موظفند در این زمینهها به شهروندان امریکایی که مالیاتشان هزینهی رادیوفردا را تامین میکند پاسخگو باشند. قرار نیست اطلاعات مربوط به یک رسانه، رمز و راز میان مدیران بالاتر و مدیران پایینتر آن باشد.
ممکن است مدیران رادیوفردا بگویند که وبسایتهای داخلی از امکان حضور در داخل کشور برخوردارند و از این جهت بهتر میتوانند به منابع داخلی اخبار دسترسی داشته باشند اما گرچه این ادعا درست نیست (در دنیایی که هم در وبسایتها و هم در شبکههای اجتماعی مدام اطلاعات راست و دروغ و خاکستری منتشر میشود) اما رادیوفردا از نعمت آزادی برخوردار است که آنها برخوردار نیستند. متاسفانه گزینش نادرست و ناقص و یکطرفهی همکاران، خودسانسوری و عدم توجه به ماموریت اصلی که مقابله با دستگاه تبلیغاتی حکومتی و دولتی است نگذاشته وبسایتی مثل رادیوفردا به پربازدیدترین وبسایت اینترنتی خبری و تحلیلی تبدیل شود. بسیاری از کارکنان رادیوفردا هنوز در فضای رسانهای ایران تحت ولایت فقیه زندگی میکنند؛ اگر چنین نبود خود را به گفتمان اسلامگرایی شیعی محدود نمیکردند و به جای تعابیری مثل نمایندهی مجلس، فرهنگ، رسانه و انتخابات در فضای سیاسی ایران از تعابیر عینیتر مثل عضو مجلس، تبلیغات، مجرای تبلیغاتی و بیعت استفاده میکردند.
رادیوفردا علیرغم در اختیار داشتن منابع مالی و نیرو از دنیای شبکههای مجازی نیز عقب افتاده است. محدود بودن بودجه توجیه نادرستی است چون بودجهها بر اساس اولویتها خرج میشوند. میتوان از نیروهایی که بریده مطالب دستگاه تبلیغاتی رژیم را بدون وارسی و نگرش انتقادی در وبسایت میگذارند کاست و آنها را بر کارهای دیگری گمارد. امروز چهل میلیون کاربر شبکههای مجازی در ایران مدام مشغول دیدن یا شنیدن فایلهای صوتی و تصویری کمتر از یک یا دو دقیقه هستند (برخی از آنها بریدههایی از تلویزیون دولتیاند) اما تشکیلات رادیوفردا و خواهر جانباختهی آن (صدای امریکا) از تولید محتوا برای این شبکهها عاجز بودهاند. اگر رادیوفردا نجنبد به زودی به سرنوشت صدای امریکای در حال احتضار دچار خواهد شد. راستی اگر حسین موسویان و تریتا پارسی تحلیلگران حرفهای بودند چرا با آمدن ترامپ آنها از صدای امریکا حذف شدهاند؟ اینگونه سوالات نیز ممکن است بعدا از مدیران وبسایت رادیوفردا پرسیده شود.
جدول زیر، تعداد دنبالکنندگان کانال تلگرام رادیوفردا را در مقایسه با برخی از رقبای داخلی و خارجی آن تا تاریخ ۱۷ اپریل ۲۰۱۸ (۲۸ فروردین ۱۳۹۷) نشان میدهد. بر اساس این جدول، در محبوبترین اپلیکیشن شبکه اجتماعی حال حاضر ایران با بیش از ۴۰میلیون عضو نیز، رادیوفردا از رقبایش عقب مانده و سهم اندکی را به خود اختصاص داده است. در این میان، نسبت اعضای کانال تلگرام بیبیسی فارسی، بیش از ۹ برابر اعضای کانال رادیوفردا است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ