همه از دولتها پول می گیرند، اما ...
مجید محمدی
چندی است که بحث مشروعیت یا عدم مشروعیت استفاده از منابع دولتهای خارجی توسط منتقدان حکومتهای دیکتاتوری دوباره در رسانههای فارسی زبان اوج گرفته است. در این نوشته تنها به یکی از تابوهای مربوط به این بحث یعنی انجام کار برای موسسات دولتی در کشورهای غربی می پردازم.
این نوشته در عین آن که مشروعیت عمل همهی کسانی را که برای خدمات علمی و فرهنگی و رسانهای خود از موسسات دولتی گوناگون در کشورهای غربی حق الزحمه دریافت می کنند توضیح می دهد در پی آن است که یک تابو را که توسط دول اقتدارگرا و نیروهای ضد غربی/ضد امپریالیست (برای محدود کردن صدای مخالفان خود) ساخته و پرداخته شده بشکند. این گونه هزینهها که از جیب مالیات دهندگان کشورهای دمکراتیک به صورت شفاف و قانونی و رقابتی برای تحقیق و بسط اطلاعات و دانش پرداخت شده به نفع همگان و تقویت کنندهی حوزهی عمومی است.
منافع ملی با چشم بسته
اتهامی که افراد و گروههای ضد امپریالیست از طیف اسلامگرایان تا مارکسیستها و از مخالفان سیاست خارجی امریکا تا منتقدان دول غربی به محققان، فعالان سیاسی و روزنامه نگارانی که به ازای کار خود از موسسات دول اروپایی یا ایالات متحده حق الزحمه دریافت می کنند می زنند آن است که این افراد در خدمت منافع ملی دول مربوطه هستند. اتهام زنندگان توجه ندارند که اگر امریکاییها و اروپاییها برای امنیت و منافع ملی خود بودجههایی را برای مبارزه با بیماری و فقر یا بسط اطلاعات و دانش اختصاص می دهند (سالانه دهها میلیارد دلار که در تصور ضد امپریالیستها نمی گنجد) نمی توان مبارزه با فقر و بیماری یا مبارزه با سانسور و محرومیت از تحصیل و تدریس را محکوم کرد.
اتهام زنندگان و مخالفان هر گونه تامین بودجه توسط دولتها برای مبارزه با دیکتاتوری و سانسور و محروم کردن افراد از آموزش توجه ندارند که همهی کارهایی را که موسسات دولتی غربی می کنند علیه دیگر دولتها نیست و اصولا در رابطهی میان ملل همهی بازیها بازی برد- باخت نیست بلکه اکثر بازیها در همین جهان مشوش و به هم ریختهی ما می تواند بازی برد- برد باشد.
از این که یک دانشجوی دکترای ایرانی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا به هزینهی دولت ایالتی تحصیل کند هم ایالت کالیفرنیا منتفع می شود (او کار دستیاری آموزشی و تحقیقاتی انجام می دهد) و هم مردم ایران (چه وی پس از تحصیل به ایران بازگردد یا بازنگردد). از نشر اطلاعات و اخبار و بالاخص انعکاس صدای کسانی که حقوقشان نقض شده و صدایی ندارند هم مردم امریکا سود می برند هم مردم ایران. کسانی که با تخصیص بودجه به صدای امریکا یا بی بی سی یا دویچه وله و کار برای این رسانهها مخالفند متوجه نیستند که اگر این بودجهها حتی در رقابت رسانهای میان دولتها هزینه شود (که در جهان دمکراتیک چنین نیست و روزنامه نگاران و محققان و نویسندگان خود را در خدمت قدرتمندان قرار نمی دهند) بهتر است از آن که صرف توپ و تانک شود. تنها با چشم بسته می توان منافع ملی دولتهای دمکراتیک را در همهی موارد در تقابل با منافع ملی دیگر ملتها و معطوف به جنگ طلبی تصور کرد.
منتقدان دولت ایالات متحده یا دول اروپایی را با حکومت جمهوری اسلامی اشتباه گرفتهاند که پشت سر هر گونه تخصیص بودجه شان نوعی هدف تبلیغات سیاسی خوابیده است و تنها به وفاداران به سیاستهای خود دلارهای نفتی می پردازند.
نجس، اما نه برای همه
از منظر اتهام زنندگان، اگر دولت ایران با صادرات نفت و گاز یا مواد معدنی به دلار یا یوروی شهروندان غربی دسترسی پیدا کند (و بدون نظارت شهروندان آنها را هزینه کند یا صرف سرکوب نماید) در قالب تجارت بین المللی عمل کرده و بر آن اشکالی نیست (و لذا دریافت آن حلال است) اما اگر یک روزنامه نگار یا فعال سیاسی در ازای نوشته یا کارش پولی از موسسات دولتی غربی دریافت کند خلاف اخلاق و علاقه به مردم زادگاه عمل کرده است. اگر گروهی از افراد از دول اروپایی و امریکایی (به هر دلیل) نفرت یا انتقاد دارند از پول مالیات شهروندان آنها که نباید نفرت داشته باشند چون آنها که در این کشورها زندگی می کنند از این منابع برخوردار می شوند و آنها که در ایران زندگی می کنند به طرق مختلف یا کم و زیاد از همین دلارها یا یوروها بهره می برند.
امپریالیسم شر، دیکتاتورهای خیر
لولویی به نام امپریالیسم توسط مارکسیستها و اسلامگرایان (پیروان هر دو مکتب اکثرا اقتدارگرا بودهاند) برای سرکوب مخالفان ساخته و پرداخته شده است. در دنیای واقعی پدیدهای به نام "استکبار" یا "امپریالیسم" یا "بیگانه" که به یک یا چند ملت یا کشور خاص تعلق داشته باشد وجود خارجی ندارد. در جهان ما دولت- ملتهایی وجود دارند که برخی از آنها از بقیه قدرتمند ترند و بسیاری از دولتهای ضعیف تر چندان بهشت صلح طلبی و عدالت خواهی نیستند بلکه دول کشورهای غیر دمکراتیک و روسای آنها (صدام، خامنهای، بشار اسد، قذافی و مانند آنها) بسیار بیشتر از دولت ایالات متحده و روسیه و چین جاه طلب و سلطه جو هستند.
تنها تفاوت در میزان قدرت سخت افزاری و نرم افزاری آنهاست. ما در جهانی ایدهال زندگی نمی کنیم. ضد امپریالیستهای ایرانی متوجه نیستند که امروز اگر امثال خامنهای در کاخ سفید نشسته بودند دنیا از این که هست بسیار تیره تر و آلوده تر و غیر انسانی تر بود. در دنیای واقعی در بسیاری از موارد میان خوب و خوب تر انتخاب نمی کنیم بلکه مجبوریم میان بد و بدتر انتخاب کنیم.
بنابر این خیر و شر میان دولتها توزیع نمی شود تا گرفتن چک از یکی از موسسات دولتی در یک کشور رذیلت و از دولت کشور دیگری فضیلت باشد. خیر و شر 1) در عملی است که افراد با دریافت این چک انجام می دهند، و 2) در نحوهی ارائهی این امکانات است. اگر چکی برای ترور یا مداحی و پاچه خاری به کسی پرداخت شود تفاوت نمی کند که این چک توسط دولت جمهوری اسلامی پرداخت شده یا دولت کوبا یا لیبی (در هر صورت مذموم است). اما اگر چکی برای تدریس یا تحقیق یا نوشتن تحلیل پرداخت شود توسط هر دولتی که پرداخت شود پسندیده است. همچنین اگر برای گرفتن یک بودجهی تحقیقاتی یا آموزشی همگان بتوانند رقابت کنند و تصمیم گیری جمعی و عقلایی باشد مهم نیست که این بودجه را بخش خصوصی یا بخش عمومی اختصاص داده باشد یا منبع آن دولت مصر و عراق یا سوئد و فرانسه باشد.
اگر امروز روزنامهی کیهان یادداشتهای من و دیگر نویسندگان ایرانی و غیر ایرانی را بدون سانسور و بدون روابط محفلی در نقد رفتار حکومت منتشر کند و به ازای آن حق الزحمهی عادلانه بپردازد من برای آن روزنامه نیز که به مردم ایران (و نه خامنهای و مداحانش) تعلق دارد خواهم نوشت همان طور که برای رسانهها و موسسات تحقیقاتی دولتی امریکایی و اروپایی می نویسم. اگر یک موسسهی تحقیقاتی دولتی در داخل کشور بدون تحمیل جهت گیری خود بر کار محقق، هزینهها را تقبل کند این کار نه برای نویسندهی این متن و نه برای هیچ کس دیگری مذموم نخواهد بود به شرطی که گرفتن هزینههای تحقیق در شرایطی رقابتی، شفاف و باز انجام گیرد.
همه پول می گیرند، اما
ضد امپریالیستهای اسلامگرا و مارکسیست ایرانی که در اروپا و امریکا زندگی می کنند بدون استثنا از منابع مالی دولتی برخوردار شده یا می شوند؛ برخی از آنها حتی برای دولتهای محلی و فدرال کار می کنند (نه ضرورتا فعالیت فرهنگی و رسانهای) و حداقل از بیمههای درمانی یا تامین هزینههای تحصیل فرزندانشان از منابع دولتی برخوردار شده یا می شوند (که به دلیل قانونی بودن و شفاف بودن . بسیاری از آنها در ایالات متحده حتی ممکن است از برگشتهای مالیاتی که دولت ایالتی یا فدرال به کم درآمدترها می پردازد برخوردار شده باشند. به این بیان، شهروندی در هیچ کجای عالم نیست که از دولتی به نحوی مستقیم یا غیر مستقیم پول نگرفته باشد. چه بهتر که این دولت، دولتی دمکراتیک باشد.
آن دسته از اتهام زنندگانی که در داخل ایران هستند خود از یکی از سیاهکار ترین، غیر شفاف ترین، غیر دمکراتیک ترین و غیر مردمی ترین دولتهای عالم آن هم برای توجیه نقض حقوق بشر و دمکراسی و جنایت و فساد پول می گیرند. پولهایی که آنها دریافت می کنند در حد چند دهه دلار یا چند ده هزار تومان برای یک نوشته نیست بلکه به پاس دست بوسی و مداحی "آقا" به آنها چاپخانه و وام دولتی ارزان قیمت و زمین و اتومبیل دولتی داده می شود. کسانی که در خارج کشور به جمع این اتهام زنندگان می پیوندند متوجه نیستند در این موضوع در کمپ حسین شریعتمداری و علی خامنهای قرار گرفتهاند و در ارکستر آنها می نوازند. بسیاری از کسانی که چنین نکاتی را مطرح می کنند حتی اگر در دورهای در خارج کشور زندگی کرده باشند در نهایت به همکاری با خبرگزاری فارس یا کیهان رسیدهاند (نمونههای قدیمی تر حمید مولانا و حسین درخشان و نمونهی تازه تر نیما شیرازی است).
اگر همهی کسانی که از کار با موسسات دولتی غربی (دانشگاه های ایالاتی و دولتی، موسسات تحقیقاتی، رسانهها) حق الزحمهای دریافت می کنند و به مشروعیت این عمل باور دارند آن را به طور شفاف اعلام کنند دیگر تابویی برای ضد امپریالیستها باقی نخواهد ماند تا بر اساس آن به اتهام زنی بپردازند، همچنانکه اگر چند زن شجاع ایرانی مثل دختر بلاگر مصری بدنهای عریان خود را در دنیای مجازی منتشر کنند تابوی بدن زنان در آن سوی عالم نیز شکسته خواهد شد.
منبع:گویا