کاهش میانگین سن ازدواج دختران در ایران؛ چرا؟
مجید محمدی
طرح فراکسیون زنان مبنی بر اصلاح ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی و افزایش حداقل سن ازدواج یعنی ممنوعیت ازدواج افراد زیر ۱۳ سال حتی با اذن پدر و مجوز دادگاه و امکان ازدواج افراد ۱۳ تا ۱۵ سال آنهم با اذن پدر یا اجازه دادگاه با مخالفت مرکز پژوهشهای مجلس و روحانیون قم مواجه و فعلا بایگانی شد.
آیا قانون موجود در مجاز دانستن ازدواج کودکان ۹ تا ۱۵ ساله در عالم واقع هم تاثیری داشته است؟ ایا القائات دستگاه تبلیغاتی حکومت در این زمینه (مثل تلاش برای عادی سازی ازدواج دختران ۱۲ و ۱۳ ساله در سریال پایتخت) تاثیری داشته است؟ سن ازدواج زنان و دختران در ایران به سمتی می رود؟
سیر تحول
بر اساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۵ مرکز آمار ایران، میانگین سن در اولین ازدواج زنان در سال ۱۳۹۵ در مقایسه با سال ۱۳۹۰، ۰.۴ سال کاهش پیدا کرد؛ میانگین سن در اولین ازدواج زنان کل کشور از۴.۲۳ سال در ۱۳۹۰ به ۲۳ سال در ۱۳۹۵ کاهش یافت. میانگین سن ازدواج برای مردان همانند چهار دههی گذشته در حال افزایش بوده و از ۲۶.۷ در سال ۱۳۹۰ به ۲۷.۴ در سال ۱۳۹۵ رسیده است (درگاه ملی آمار). میانگین سن ازدواج برای زنان ایرانی در چند دههی گذشته در حال افزایش بوده است.
گزیده نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۰، مرکز آمار ایران
بدین ترتیب این سوال پیش می آید که چه اتفاقی در جامعهی ایران افتاده که در پنج سال اخیر میانگین سن ازدواج زنان کاهش یافته است؟ آیا چهار دهم درصد میزانی است که باید جدی گرفت یا اهمیتی ندارد؟
پرسش اهمیت
بالاتر رفتن سن ازدواج برای دختران شاخص خوبی برای توسعه یک جامعه و پیشرفت زنان است چون زنانی که دیرتر ازدواج می کنند پیش از ازدواج تحصیلات بالاتر و وضعیت اقتصادی بهتری کسب کرده و برای شکل دادن به آینده شغلی خود تلاش می کنند بدون آن که بار وظایف خانوادگی بر دوش آنها باشد. این گونه زنان وقتی در سنین بالاتر ازدواج می کنند هم در تربیت فرزندان خود موفق ترند، هم در فعالیتهای اجتماعی درگیرند، هم فرزندان کم تری به دنیا می آورند که از فقر آنها پیش گیری می کند، و هم به اقتصاد خانوده کمک می کنند.
بیشتر بخوانید:
دوران نوجوانی 'اکنون بین ۱۰ تا ۲۴ سالگی است'
' ۲۴ درصد' ازدواج های ایران ازدواج نوجوانان است
تلاش نمایندگان زن مجلس برای افزایش سن قانونی ازدواج دختران
ازدواج زودهنگام در سیستان بلوچستان، هرمزگان و آذربایجان غربی 'شایع' است
از همین جهت پایین آمدن سن ازدواج دختران یک شاخص گویا برای عقب رفتن در مسیر توسعه است. آنچه بیش از درصد تغییر اهمیت دارد تغییر جهت از افزایش به کاهش است. همچنین کاهش سن میانگین ازدواج اگر برای مردان و زنان با هم اتفاق می افتاد شاید موجب نگرانی کمتری بود اما وقتی مردان دیرتر ازدواج می کنند ازدواج زودهنگام تر زنان آنان را در موقعیتی ضعیف تر از لحاظ اقتصادی و اجتماعی در برابر مردان قرار می دهد. البته این موضوع همیشه خواست روحانیت شیعه و حکومت دینی بوده است.
روحانیت شیعه و حکومت دینی در چهار دههی گذشته حداکثر تلاش خود را برای کاهش سن ازدواج دختران انجام داده است، تلاشی که اغلب با مقاومت زنان ایرانی و خانوارهای شهری خنثی شده است. در پنج سال اخیر از این جهت حکومت دینی و روحانیت شیعه گامی به پیش و زنان گامی به پس گذاشتهاند هرچند این گام به عقب گاهی بسیار کوچک است.
در حالی که سن میانگین ازدواج برای مردان همچنان در حال افزایش بوده چرا سن میانگین ازدواج زنان کاهش یافته است؟ چهار دلیل احتمالی برای این تغییر جهت می توان ذکر کرد:
افزایش ازدواج کودکان
به ازدواج دادن دختران کوچک در سنین پایین (۹ تا ۱۵ سالگی) میانگین سن ازدواج را به سرعت پایین می آورد. ازدواج کودکان در ایران که دختران بیشتر قربانی آن هستند مورد پذیرش اقشار سنتی در بخشی از روستاها و حاشیه شهرها و شهرهای کوچک است و روحانیت شیعه نیز آن را به شدت برای افزایش جمعیت و نیز مقابله با آزادیهای جنسی و آزادیهای زنان تبلیغ می کند.
۹۴۰ هزار کودک و نوجوان ازدواج کرده از سال ۸۵ تا ۹۳ ثبت شده است که ۸۹۰ هزار نفر آنان دختر بودهاند. این بدین معنی است که ۹۳ درصدی کودکانی که توسط والدین به ازدواج کشانده می شوند دختر هستند. این دختران معمولا با افراد همسن خود ازدواج نمی کنند بلکه خواهان آنها معمولا افراد مسن هستند. در سالهای ۹۰-۸۶ سالی ۳۵۰ کودک زیر ۱۰ سال بر اساس "تشخیص مصلحت" ازدواج کردهاند. جالب است که در بخشی از این ازدواجها مردان ۷۰ ساله نیز وجود دارند که با دختر زیر ۱۰ سال ازدواج کردهاند. در استان خراسان رضوی ۷۶۰۰ ازدواج دختران زیر ۱۴ سال در سال ۹۳ ثبت شده است و آذربایجان شرقی و استان فارس در ردههای بعدی هستند. همچنین در استان خوزستان ازدواج ۴۲ کودک زیر ۱۰ سال ثبت شده است (تابناک ۶ آبان ۱۳۹۴) در سال ۱۳۹۴، ۱۷درصد ازدواجهای کشور مربوط به ازدواج دختران زیر ۱۸ سال بوده و بیش از پنج درصد ازدواجها در سنین کمتر از ۱۵ سالگی ثبت شده است (ایسنا ۲۱ آذر ۱۳۹۵).
افزایش جمعیت فقرا در سالهای اخیر بالاخص به واسطه تورم تا حدود ۴۰ درصدی در اوایل دهه ۹۰ و بحران بیکاری می تواند عاملی برای افزایش به ازدواج دادن دختران کوچک در خانوادههای فقیر باشد. تعداد کسانی که در فقر مطلق زندگی می کنند میان ۱۰ تا ۱۵ میلیون تخمین زده می شود. میان ۶۰ تا ۷۰ درصد جمعیت زیر خط فقر نسبی زندگی می کنند. حدود ۱۸ تا ۲۱ میلیون نفر نیز حاشیه نشین هستند.
خروج از چرخه ازدواج
افزایش بیکاری در میان جوانان و فارغ التحصیلان دانشگاهی و مهاجرت به خارج (عمدتا مردان جوان) به طور کلی آمار ازدواج را کاهش داده است. تعداد ازدواج از ۸۷۴ هزار در سال ۱۳۹۰ به ۶۸۵ هزار در سال ۹۴ کاهش یافت (سایت سازمان ثبت احوال کشور). در این حال بخش قابل توجهی از دخترانی که بالای سن سی سال قرار می گیرند اصولا از چرخهی ازدواج خارج می شوند. این امر تاثیری مستقیم بر پایین آوردن میانگین سن ازدواج دارد چون ازدواج در سنین بالاتر را که می تواند میانگین را افزایش دهد از فهرست ازدواجها خارج می کند. حدود ۳۰ درصد دختران ازدواج ناکرده بالای ۳۰ سال سن دارند که احتمال ازدواج آنها هر روز کاهش می یابد.
ازدواج سفید
در سالهای اخیر به دلیل دشوار شدن ازدواج رسمی و نیز گریز از قید وبندهای سنتی ازدواج برخی از جوانان راه زندگی با هم بدون ازدواج را بر می گزینند. آمار دقیقی از این نوع زندگی مشترک در دست نیست اما موارد آن در بسیاری از خانوادهها بالاخص در شهرهای بزرگ مشاهده می شود. تعداد این ازدواجها تا حدی در حال افزایش و رواج بوده که هیئت نظارت بر مطبوعات ایران مجله زنان را به دلیل "ترویج ازدواج سفید" در سال ۱۳۹۴ توقیف کرد. این امر هم تعداد ازدواج در جامعه را کاهش می دهد و هم تاثیر ازدواج در سنین بالاتر بر روی ارقام میانگین را چون افراد در سنین بالاتر به این نوع رابطه وارد می شوند.
علت آن هم این است که ازدواج سفید در سنین پایین میان دختران و پسران اتفاق نمی افتد. درگیر شوندگان در ازدواج سفید عمدتا کسانی هستند که تحصیلات دانشگاهی داشته و از لحاظ شغلی ثبات دارند (که برای غیر خودیها حداقل ۵ سال بعد از فارغ التحصیلی اتفاق می افتد) تا بتوانند از خانه پدر و مادر بیرون رفته و هزینههای زندگی مستقل خود را بپردازند. ممکن است برخی خانوادهها با ازدواج سفید فرزندانشان کنار آمده باشند اما بدون این که خود اتکا باشند به ترک خانه توسط آنها رضایت نمی دهند.
و اما چرا این نوع ازدواج که در مراجع رسمی ثبت نمی شود نتوانسته میانگین سن ازدواج مردان را کاهش دهد. علت آن است که فاصلهی ازدواج میان مردان و زنان در برخی موارد (گاه تا حدود بیست و سی سال تفاوت سنی) آن قدر زیاد است که عدم ثبت این گونه ازدواجهای مردان تاثیر چندانی در کاهش سن میانگین آنها نمی گذارد. در ازدواجهای کودکان گاه با تفاوتهای سنی ۴۰ و ۵۰ سال میان شوهر و زن مواجه می شویم.
فروکش تب تحصیلات دانشگاهی
در دهههای هفتاد و هشتاد تعداد دخترانی که به تحصیلات عالی وارد می شدند افزایش قابل توجهی داشت به نحوی که تعداد دختران از پسران بیشتر شد تا حدی که حکومت برای محدود کردن تعداد دختران در برخی از رشتهها حضور آنها را محدود کرد (با سهمیههایی که به ضرر دختران بود). اما با مایوس شدن دختران از کسب کار با اتکای به تحصیلات عالی و افزایش هزینههای تحصیلات عالی در موسسات خصوصی تب رفتن به دانشگاه افول پیدا کرد.
در اوخر سالهای دهه نود صدها هزار صندلی دانشگاهی خالی ماند، صندلیهایی که در دهه هشتاد حدود ۶۰ درصد آنها را دختران پر می کردند. در چنین شرایطی دخترانی که به دانشگاه نمی روند اگر فرصت ازدواج پیدا کنند طبعا آن را به عنوان تنها مسیر برای زندگی آینده خود بر می گزینند.
منبع:بی بی سی