اما در این میان سه گروه دیگر هم هستند که در این شرایط همپیمان حکومت به حساب آمده و از باخت حکومت چیزهایی هم نصیب آنها خواهد شد: اصلاح طلبان مذهبی و غیر مذهبی که بسیاری از آنها کاملا سکوت پیشه کرده و برخی هم در سمت سازمان سرکوب قرار گرفتهاند (طبعا آنها که مردم را چند ماه پیش به شرکت در رای دادن به نفع روحانی تشویق کردند دشوار می توانند در کنار معترضان دی ماه ۹۶ قرار گیرند)، رسانههای چپ غربی که دارند نظر ترامپ مبنی بر انتشار «خبر قلابی» را با عدم پوشش یا پوشش نادرست و معوج اعتراضات اثبات می کنند، و اتحادیهی اروپا که صدای اعتراضی علیه سرکوب معترضان از آن شنیده نمیشود. این اتحادیه سیاست همکاری با جمهوری اسلامی را به قیمت سکوت در برابر نقض حقوق بشر در ایران اتخاذ کرده است.
اصلاح طلبان
تلاش اصلاح طلبان مذهبی و چپهای ایرانی برای تداوم حکومت ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی محبوبشان در ایران موضوعی تازه نیست. آنها چهار دهه است چنین سیاستی داشتهاند. بنابر این انتظار می رفت که آنها شعارهای ضد ولایت فقیه و ضد خامنهای و روحانیت شیعه را خوش ندارند و مردم را دعوت کنند که دست از رادیکالیزم و براندازی بردارند.
اصلاح طلبان در ۹ سال پس از جنبش سبز عرصهی عمومی را رها کرده و زیر «عبای خامنهای» و «چکمهی سپاهیان» پناه گرفتند. به همین دلیل در حبابی زندگی می کنند که حرکت اعتراضی مردم را برنامهی حکومت با سلطنت طلبان تلقی می کنند. برخی از جوانانی که در جنبش سبز حضور داشتند در شروع اعتراضات آن چه را از سال ۸۸ به یاد داشتند به زبان آوردند اما در عرض ۲۴ ساعت شعارهای آنها تبخیر شدند. حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶ اصلاح طلبان را از حوزهی جنبشهای سیاسی تحول خواه بیرون راند.
اصلاح طلبان و اعتدالگرایان برای مایوس کردن معترضان و وارونه جلوه دادن خواستهای آنان چهار راهبرد داشتهاند:
۱) این که اعتراضات را اصولگرایان راه انداختهاند: «میتوان دستهای مخالفان دولت را تا حدودی در پشت این وقایع دید.» (عباس عبدی اعتماد ۹ دی ۱۳۹۶) این دیدگاه به سرعت رواج داده شده که اعتراضات را علم الهدی در مشهد آغاز کرده است و با همین دیدگاه از آن سلب مشروعیت می کنند. برخی از اصلاح طلبان سابق (و اصولگرایان امروز) در عین پذیرش تحقیر و تبعیض رایج نمی توانند حرکتی را که زیر علم اصلاح طلبان حکومتی (توابان سال ۸۸) نباشد به عنوان حرکتی اصیل و مستقل بپذیرند.
۲) این که ماجرا زیر سر احمدی نژاد است: «سال پیش از ضرورت رفع فتنههای خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است سخن گفته شد؛ اما آن فتنه نه فقط در پروسه انتخابات بلکه در پروژه احمدی نژاد ریشه داشت.» (حسام الدین آشنا، تابناک ۹ دی ۱۳۹۶)
۳) این که آیندهی این اعتراضات بسیار تاریک است: «انسان منفعل و ناامید ظرفیت زیادی دارد که جذب هر نوع اقدام حساب نشده و غیرعقلانی شود... میتوان دستهای مخالفان دولت را تا حدودی در پشت این وقایع دید.» (عباس عبدی، ۹ اعتماد ۱۳۹۶) توجه کنید که اعتراض به حکومتی دیکتاتوری و تمامیت خواه غیر عقلانی خوانده می شود. عطاالله مهاجرانی این اعتراضات را بی ریشه معرفی کند بدون این که توضیح دهد اعتراض با ریشه جه نوع داعتراضی است. او در صفحه توئیتر خود نوشت: «BBC و VOA با شور و هلهله و تشويق تظاهرات ايران را پوشش مىدهند. اگر كشور و ملت ايران را مىشناختند در میيافتند كه موج بیريشه فرو مینشيند.» محسن هاشمی رئیس شورای شهر تهران نیز اعتراضات را تندروانه و غیر قانونی خواند: «اعتراضات کف خیابانی هیجانی و غیرقانونی راه درست نیست، چرا که این انتقادات در اندک فریادهای تندروها محو میشود... نحوه بیان انتقادات و مطالبات باید در چارچوب قانون باشد. شیوه ابزارهای کف خیابانی غیر قانونی، راهکار مناسبی نیست.» (فارس ۱۰ دی ۱۳۹۶).
۴) تقلیل مطالبات به مطالبات اقتصادی و سوء استفاده معرفی کردن اعتراضات. فیضالله عرب سرخی درباره اعتراضات اخیر مردم به مشکلات اقتصادی و معیشتی در توئیتر خود نوشت: «مستقل از همه پشت پردهها، مردم با مشکلات مختلف اقتصادی و اجتماعی گستردهای مواجهند و اعتراض حداقل حق قانونی مردمست، همه ارکان صاحب اختیار درنظام، اعم از دولت، قوه قضاییه و غیر آن باید بابت مشکلات مردم پاسخگو باشند، ضمنا همه دوستداران ایران بدانند که کشور تحمل هزینههای یک فروپاشی مجدد را ندارد.» او با یک پا با معترضان همگام می شود و با پای دیگر از آنها می گریزد. زیبا کلام اعتراضات را «سوء استفاده سیاسی از مشکلات اقتصادی» می خواند. (ایران ۹ دی ۱۳۹۶)
اصلاح طلبان سرمایهی سیاسیای را که در دههی هفتاد و هشتاد کسب کرده بودند دارند به تدریج به ثمن بخس به حکومت واگذار می کنند تا بتوانند از صافی شورای نگهبان رد شده و در انتخاباتهای نمایشی شرکت کنند. آنها همچنان می خواهند بند نافشان به رانتها و امتیازات دولتی وصل باشد، حتی اگر برای دورهای به زندان هم بروند یا رفته باشند. اصلاح طلبان در یک دوره وانمود می کردند که در کنار معترضان به حکومت هستند اما به نظر می آید که دیگر نیازی به وانمود کردن هم ندارند چون دیگر بخش اول «فشار از پایین، چانه زنی در بالا» را کاملا کنار گذاشتهاند.
رسانههای چپ
در روزی که در شهرهای کوچک و بزرگ ایران معترضان به خیابانها آمده بودند نشریهی گاردین (چپ بریتانیایی) از مراسم حکومتی ۹ دی گزارش می داد و نیویویورک تایمز (چپ امریکایی) از دست گشادهی حکومت در احقاق حقوق زنان خبر می داد (معلوم نیست چه اتفاق تازهای برای حقوق زنان در ایران افتاده است). این روزنامه در گزارش کوتاه اعتراضات پس از سه روز (پس از گزارش آن از تلویزیون دولتی) این اعتراضات را همعرض گردهمایی حکومتی ۹ دی گزارش داد. همهی عکس های گزارش نیز از گردهمایی حکومتی بود. این روزنامه تا سه روز پس از بروز این تظاهرات آن را مسکوت گذارده بود. واشینگتن پست نیز بعد از سه روز از خواب بیدار شد. اینها رسانههایی هستند که اخبار تظاهرات حکومتی را همان روز یا روز بعد گزارش می کنند. شبکههای تلویزیونی متمایل به چپ مثل سی بی اس در هیچ یک از بخشهای خبری خود گزارشی از اعتراضات عرضه نکردند. در روز چهارم یادداشت صفحهی اصلی نیویورک تایمز توصیه به ترامپ مبنی بر سکوت در برابر تحولات ایران است.
دشمنی این رسانهها با ترامپ و جمهوریخواهان باعث شده کاملا در کنار ظریف و روحانی و دیگر نیروهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی قرار گیرند و به گونهای عمل کنند که برخورد آنها توسط اسلامگرایان شیعه معتدل تلقی شود. (نگاه کنید به گزارش تابناک از «خط متعادل نیویورک تایمز» در گزارش اعتراضات، ۹ دی ۱۳۹۶) خبرنگار نیویورک تایمز در تهران اعتراضات را نه محصول سیاستهای حکومت و گسترش طلبیهای آن، بلکه به تحریمها و سیاستهای دولت ترامپ نسبت می دهد. این رسانهها دارند اعتبار خود را در این موضوع به حراج می گذارند.
اتحادیهی اروپا
اتحادیهی اروپا بازندهی سوم است از دو جهت. ناآرامیها سرمایه گذاران اروپایی را بیش از پیش برای سرمایه گذاری در ایران مردد خواهد کرد. همچنین سکوت اتحادیهی اروپا درسی به مخالفان حکومت خواهد داد که هیچگاه روی چپهای اروپایی که خواهان ائتلاف با اسلامگرایان هستند حساب نکنند. اتحاد مقدس چپ و اسلامگرایی امروز نه فقط در سطح جنبشهای سیاسی و احزاب بلکه در سطح دولتها کاملا به چشم می آید.
جالب است که اصلاح طلبان، اتحادیهی اروپا (و حزب دمکرات ایالات متحده)، رسانههای چپ آمریکایی و اروپایی در کنار اوباما تا یک سال پیش در پی پمپاژ ارز به حکومت برای ایجاد توازن قدرت در منطقه (بخوانید قدرت بخشی جمهوری اسلامی و سپاه قدس)، و چرب کردن معامله با آزاد گذاردن دست سپاه قدس و حزب الله برای قاچاق مواد مخدر جهت کسب درآمد و آزادی قاچاقچیان موادی با کاربرد دوگانه برای ایران بودند. اکنون هر سه در برابر اعتراضات یا سکوت کردهاند یا آن را بی ثمر و کور می خوانند. اتفاقی نیست که تمام دولتها، احزاب، و گروههایی که به دنبال به سرانجام رساندن توافق اتمی با ایران بودند و از مخالفان جدی سیاستهای دولت ترامپ در برابر ایران هستند اعتراضات دی ماه ۹۶ را مسکوت گذارده یا با آنها مخالفت می کنند. آنها یا اسلامگرایان حاکم بر ایران را متحد طبیعی خود می دانند یا تصور می کنند برای حفظ برجام باید طرف مقابلشان یعنی حکومت سرکوب و تمامیت خواهی را در کنار خود داشته باشند.