يک دروغ بزرگ ديگر؛ فساد اخلاقی ساختاری غرب
مجید محمدی
روحانيت شيعه بيش از يک صد سال است که بواسطهی ميل به کسب قدرت سياسی و اقتدار اجتماعی، اولا اخلاق و ارزشها را به دانش فقهی خود تقليل داده، ثانيا با خود محوری و خود حق پنداری، "غير" خود (باورها و سبک زندگی ديگران) را باطل اعلام کرده و آزادیهای فردی را با فساد مساوی قلمداد کرده، ثالثا با مخالفت با سبکهای زندگی مردم در جوامع غربی خود را به عنوان نمايندگان اخلاق و ارزش ها معرفی کرده، و رابعا با تمسک به آن تصوير سياه از آزادیهای فردی، نظام پليسی موجود در ايران را توجيه کرده است
يکی از دروغهای بزرگ جمهوری اسلامی و روحانيت شيعه به جامعه ايران، فساد اخلاقی گسترده و ساختاری در تمدن غربی است. اين دروغ بزرگ با هدف اثبات به پوچی رسيدن افراد در جوامع غربی (علی خامنه ای، ۱۷فروردين ۱۳۸۹) و به بن بست رسيدن انديشههای فردگرايانه، آزادی خواهانه و مردمسالارانه و در برابر نياز افراد به بازگشت به دامن روحانيت شيعه يا تغيير دين به اسلام شيعه در حين دست بوسی از روحانيت صورت می گيرد. اين کلی گويیها با اتکا بر چند نمونه و تسری آنها به کل جوامع در عين غفلت از وجود همان شواهد در ميان گروه های خودی صورت می گيرد.
روحانيت شيعه بيش از صد سال است که آزادی های فردی و مدنی در جوامع غربی مثل آزادی پوشش، اشتغال زنان، عدم سانسور و محدود نکردن کتاب و مطبوعات و ديگر رسانهها، عدم دخالت در حوزهی خصوصی مردم، آزادی همجنسگرايان، آزادی روابط صميمی و مانند آنها را بر اساس معيارهای فقهی خود به عنوان فساد و بيدينی و در حد زنای با محارم (مورد هم جنس گرايی، علی خامنهای، پايگاه دفتر حفظ و نشر آثار خامنه ای، ۱۷ فروردين ۱۳۸۹) معرفی می کند. در عين حال از انتشار اخبار مربوط به نقض حقوق بشر، فساد مقامات حکومت دينی، تبيعضهای نهادينه و گسترده، امتيازات ويژه، و عدم کارايی حکومت جلوگيری می شود و مرتبا آمار و اطلاعات دروغ و دستکاری شده به جامعه تحويل داده می شود.
هرگونه اخبار و اطلاعات در مورد فرايندهای دمکراتيک و آزادیها در کشورهای توسعه يافته با تحريف و آميختن راست و دروغ به جامعهی ايران تحويل شده است تا يکی از مبانی اسلامگرايی که شيطانی و مفسد معرفی کردن "ديگری" يا غرب است تحکيم شود و روحانيت از اين طريق در مقام سخنگوی اخلاقی و ارزشی جامعه قرار گيرد.
اصالت داوری در مورد ديگران
روحانيت با نگاه فقهی خود "غير" و "ديگری" را بلافاصله مورد داوری قرار می دهد. بر خلاف سنت مسيحی و سنت عرفانی شرقی مبنی بر خود داری از داوری در مورد ديگران و تمرکز بر خويش جهت خود سازی و تصفيهی درونی، سنت فقهی شيعه داوری در مورد عوام از سوی رهبران مذهبی و تفتيش در باورها و اعمال آنهاست. آنها که از اين داوری سر بلند بيرون آيند به حلقهی خواص روحانيت وارد می شوند و آنها که کوچک ترين خللی در پروندهی فقهی و شريعتمداری شان (که به نادرستی، اخلاقی و ارزشی معرفی می شود) باشد "غير" و سست باور و بيدين معرفی می شوند.
تبليغات دروغ
برای تحکيم داوریهای فقهی در مورد ديگران، برنامهی حکومت تبليغات دروغين در مورد وضعيت جوامع غربی است. هر روز دهها هزار کلمه در مورد فساد اخلاقی غرب در رسانه های دولتی و شبه دولتی ايران عرضه می شود. نمونهای از اين تبليغات دروغين، خبر خبرگزاری فارس و نقل آن در سايت الف است با اين تيتر "بارداری ۱۵ درصد کودکان ۱۰ ساله در انگلستان." در متن خبر آمارهای ديگری متناقض با عنوان خبر ارائه می شود: "سالانه در حدود ۳۰۰ دختر ۱۳ ساله يا کمتر در انگليس و ولز باردار میشوند." (الف، ۲۰ بهمن ۱۳۸۸) اگر از ميان دختران سيزده سال و کمتر تنها ۳۰۰ نفر باردار می شوند آن عدد ۱۵ درصد يک دروغ بزرگ است که تنظيم کنندهی خبر در ارائه ی آن ناشيگری کرده است. در خط بعدی خبر باز آماری متناقض با هر دو آمار قبلی ارائه می شود: "از سال ۲۰۰۲ روزانه بيش از ۶۳ هزار بارداری در سنين ۱۵ تا ۲۳ سال و نزديک به ۳۰۰ بارداری در سن ۱۲ سالگی ديده شده است." معلوم نيست که عدد ۳۰۰ مربوط به سن ده سالگی است يا ۱۲ سالگی. اصل خبر حامله شدن ۱۵دختر ده ساله در يک کشور ۷۰ ميليونی است نه پانزده درصد. آمار مربوط به ايران می تواند در همين حد و حدود باشد اما در ايران نه اماری تهيه می شود و نه اگر بشود به جامعه در مورد آن اطلاع رسانی می شود. چرا اين گونه خبر سازی ها و دروغها مرتبا به جامعه گفته می شود؟
نقض آزادیهای فردی تحت عنوان فساد
روحانيت شيعه بيش از يک صد سال است که بواسطهی ميل به کسب قدرت سياسی و اقتدار اجتماعی، اولا اخلاق و ارزشها را به دانش فقهی خود تقليل داده، ثانيا با خود محوری و خود حق پنداری، "غير" خود (باورها و سبک زندگی ديگران) را باطل اعلام کرده و آزادیهای فردی را با فساد مساوی قلمداد کرده، ثالثا با مخالفت با سبکهای زندگی مردم در جوامع غربی خود را به عنوان نمايندگان اخلاق و ارزش ها معرفی کرده، و رابعا با تمسک به آن تصوير سياه از آزادیهای فردی، نظام پليسی موجود در ايران را توجيه کرده است.
نکته ی جالب توجه آنجاست که روحانيت و مکتبیها پس از دست يابی به قدرت در همهی آن اموری که خود برای کسب مشروعيت تمسک می جستند غرق شدند: ويديو کاستهايی که در دههی شصت ضبط می شدند به خانه های آنان رفت، اعتياد به مواد مخدر روحانيون سطح بالا و وفاداران به آنها را فرا گرفت، فساد مالی کمتر مقامی را رها کرد، خانههای عفاف تحت نظارت خود عوامل رژيم شکل گرفت که به سوء استفادهی برخی از روحانيون از برخی تن فروشان انجاميد (مورد آشکار آن در کرج اتفاق افتاد: سايت زنان ايران، ۲ مهر ۱۳۸۱) و فحشا و جنون جنسی تحت عنوان چند همسری و صيغه مشروعيت يافت. در کنار همهی اينها برای حفظ نظام، رياکاری و دو رويی و تقلب و دروغ با شدت دنبال شد.
ارتقای خلاف ميل به خلاف عرف
آنچه روحانيت شيعه از آن به عنوان فساد در جوامع غربی ياد می کند در عرف جوامع غربی اصولا کاری خلاف اخلاق و عرف تلقی نمی شود. روابط صميمی خارج از محدوده ی ارتباطات سببی و نسبی، نوع پوشش، نوع تفريح و تفنن، نوع مواد خوردنی و نوشيدنی و سبک زندگی غالب در جوامع غربی اگر چه مورد پسند روحانيت شيعه نيست بر اساس هيچ نظام اخلاقی (غير از شريعت بر ساختهی روحانيت که هيچ ربطی به اخلاق ندارد) خلاف و غير عادی به شمار نمی رود. فساد در جوامع غربی عمدتا به سوء استفاده از قدرت و نقض قانون بالاخص در سوء استفادههای مالی اطلاق می شود که سهمگين ترين عوامل مخرب پيوندهای اجتماعی و اخلاقی جامعه هستند.
نابهنجار معرفی کردن امور بهنجار
فرض شيطانی بودن غرب و نابهنجار بودن هر آنچه ظاهرا در فرهنگ مسلمانان سابقه ندارد بدانجا می انجامد که ابراز دوستی و عشق نيز نابهنجار تلقی می شود. بر اساس همين نگرش است که گفته می شود "گسترش نمادهايی مانند روز ولنتاين در بين جوانان از واقعيتها و ناهنجاریهای اجتماعی است که توسط مسئولين فرهنگی کشور ناديده گرفته شده است." (غلامحسين باهر، تابناک، ۲۵بهمن ۱۳۸۸) رد و بدل کردن شکلات يا هديه يا عروسک يا گل سرخ ميان انسانها چه مشکلی برای جامعه و فرد ايجاد می کند که بايد آن را نابهنجار تلقی کرد؟ اين نحوهی نگاه بيانگر گستردگی دايرهی فساد در ذهن باورمندان به هويت اسلامی تا حد محکوم کردن عشق و دوستی است.
هزينه- فائده
در جوامع غربی افراد اقداماتی انجام می دهند و بعد از هزينهها يا منافع آنها برخوردار می شوند. مثال روشن آن روابط جنسی قبل از ازدواج است. اگر جوانان از وسايل پيشگيری استفاده نکنند و دختر جوان باردار شود يا بايد هزينه های مادی و روانی سقط جنين را بپردازد يا بچه دار شود و از زندگی موفق در آينده خود را محروم کند. آمارها نشان می دهند که مادران زير هجده سال معمولا آيندهای زير خط فقر را پذيرا می شوند. همچنين زوجها می توانند چندين سال پيش از ازدواج با هم زندگی کنند و از اين طريق عاقلانه تر در مورد ازدواج با يکديگر و بچه دار شدن تصميم بگيرند. عنوان فساد گذاشتن بر روی اين گونه روابط هيچ مشکلی غير از مشکل اسلامگرايان يا نمونههای مسيحی و يهودی بنيادگرای آنان برای کسب قدرت سياسی از طريق عدم ارائهی راه کار برای مشکلات اجتماعی حل نمی کند
***
در همهی جوامع فساد و فحشا و دروغ و تقلب و ديگر جرائم و تخلفات وجود دارد اما در برخی جوامع راهها و روش هايی برای مقابله يا کاهش آنها مثل رسانههای آزاد و مستقل، نهادهای مدنی، قوهی قضاييه مستقل و نظارت دستگاه قانونگذاری بر امور جامعه وجود دارد و در برخی همه يا برخی از اين روشها وجود خارجی ندارند يا موانع جدی بر سر کار آنها وجود دارد. جوامعی که اين روشها را ممنوع يا مسدود می کنند فاسد ترين و جوامعی که انها را تسهيل می کنند سالم ترين جوامع هستند. همچنين سوء استفاده از قدرت در هر مقام و موقعيتی بزرگ ترين منشا فشاد است که در نظام ولايت فقيه هيچ راهی برای برخورد با آن وجود ندارد. در کشورهای غربی رسانه ها و مردم می توانند صدای خود را عليه سوء استفاده از قدرت و موقعيت بلند کنند. با اين ملاکها حکومت دينی از فاسد ترين حکومتهاست که به تبع آن جامعه نيز قادر به تصحيح خود نبوده است
منبع:گذار