جنگيدن با مقاومت کردن کاملأ متفاوت است
مژگان پورمحسن
اگر بگفتهٔ ماکياول جنگيدن « هنريست آموختنی» که با ذهن و فکر و استعداد وشناخت عميق نيروهای خود وآموزش و شجاعت و سرعت و شناخت نقاط قوت و ضعف دشمن و شکستن مقاومت نيروهای دشمن وداشتن ابتکار عمل و نظم ارتش خودی و توان فرماندهی و ايجاد راهکارهای مناسب برای از کار انداختن امکانات و از بين بردن نيروهای دشمن وبکار بردن استراتژی های مناسب و تاکتيک های موفقيت آميز، با همگی اينها و هزار « ظرافت ديگر» همچون هزار « تزوير» ، « هنر جنگيدن » ارتباط مستقيم دارد،مقاومت موضوع ديگری است.
مقاومت کار بازندگان است و نه پيروزشوندگان. وقتی آمريکا به کشوری حمله می کند، ضربات آنچنان کاری هستند که کشور مقابل حتی قدرت مقاومت ندارد و ارتش آن بسرعت از هم می پاشد. بنظر من کلمهٔ مقاومت نظامی ديگر در دوران ما کاملأ
بی معنی است. مقاومت سياسی نيز در کشورهای « دمکراتيک » بی معنی است زيرا رأی مردم تعيين کننده می باشد.
مقاومت امروزه صرفأ مردميست و در مورد موضوعات خاصی همچون اکولوژی، حقوق اقليت های قومی و جنسی و موضوعاتی از اين دست ديده ميشود. اعتراضات اجتماعی نظير ژيله زردهای فرانسه نيز مخصوص اين کشور است.
مقاومت برای ما ايرانيان بخصوص بخش کوچکی از جوانان فعال در سال ۱۳۶۰ که برای هر حرکت صنفی يا اجتماعی و يا پخش اعلاميه يا فروش نشريهٔ گروههای سياسی يا برگزاری يک ميتينگ يا راهپيمايی با حملات وحشيانهٔ مزدوران رژيم خمينی
مواجه شده، مجروح يا دستگير يا کشته می شدند معنای بخصوصی دارد که خودمان می فهميم و خودمان حس کرده و زندگی میکنيم همانطور که مقاومت بخش بزرگی از زندانيان سياسی آن سالها بواقع حماسه هاييست که جان بدربردگان واقعأ می فهمند؛
اما هرگز نبايد فراموش کنيم که نسل ما بعلت شکست در مقابل خمينی اسير لاجوردی و موسوی تبريزی و اردبيلی و بقيهٔ جانوران درندهٔ نظام شد. مقاومت شکوهمند درون زندانهای جمهوری اسلامی و زير شکنجه و مقابل تير و طناب اعدام.
مقاومت بدون جنگ و بدون آنکه لشگرمسلحی در مقابل لشگر مسلح ديگری قرار گيرد و از طرفين سربازان و افسران بخاک افتند و لشگر پيروزمند از لشگر شکست خورده اسير بگيرد و بعد پيمان صلحی بين دو لشگر متخاصم امضا شود و جنگ پايان گيرد و با تبادل اسرا باصطلاح زندگی مردم به حالت عادی خويش برگردد. راستش من هيچوقت نفهميدم چرا رجوی اعلام مبارزهٔ مسلحانه با رژيم کرد و چرا اين سازمان آنرا رد نکرد زيرا رجوی لشگری نداشت که اعلام جنگ کند. ضربه زدن به چند سر و کمر و پای رژيم توسط چند نفر بخصوص که مبارزهٔ مسلحانهٔ سراسری نام نمی گيرد اما از قلب و روح و جان مردم ايران شادی و خنده و اميد پرکشيد زيرا سبعانه ترين رفتارها و بدترين گفتارها توسط بدترين حکومت تاريخ ايران با هزاران هزار کودک و نوجوان و جوان، دختر و پسر، زن و مرد در درون زندانها شد و بيشرمانه ترين رفتارها و زشت ترين گفتار با مادران و پدران پير آنها پشت درب زندانها…
هر چه شاهدين از بيش از چهل سال حکومت خونريز آخوندی بگويند و بنويسند کم است. فراموش نکنيم که قربانيان قدرت خمينی اکثرأ ديگر در ميان ما نيستند و بسياری از جان داده گان، سر بداران، تير خلاص خوردگان حتی اسمشان هم در جايی ثبت نشده است.
جنگ، صحنهٔ واقعی برخورد دو ارتش متخاصم است و هنوز مستنداتی از معدود صحنه هايی از جنگ جهانی اول و مستندات بسيار بيشتری از جنگ جهانی دوم باقيست و به يمن فعاليت شبانه روزی يهوديان و حمايت همه جانبهٔ اسراييل، روزی نيست که راجع به جنگ جهانی دوم و کشتار جمعی يهوديان صحبت نشود. اين جديت، پشتکار و جسارت را ما بايد از يهوديان ياد بگيريم و نگذاريم چند نسل مردم ايران فقط قربانیان فراموش شدهٔ رژيم ضد بشری خمينی ساخته و خامنه ای پرداخته گردند.
سياست جنگی آمريکا از چند دههٔ پيش بر اساس « جنگ تميز» يا « صفرکشتهٔ آمريکايي» است.
اصطلاح «جنگ» بين جمهوری اسلامی و آمريکا کاملأ غلط است. جنگ بين يک موجود تک سلولی زمين و کرهٔ مريخ بنظرتان بيشتربه ديوانگی نمی ماند؟
وطن مظلوم و مردم مظلوم ما بسيار در خطرند. جمهوری ننگين اسلامی مسئول نابودی وطن و هموطنان بی پناه ماست.
۱۶ مه ۲۰۱۹
منبع:پژواک ایران