انتقاد در فرهنگ ما ایرانیان
مژگان پورمحسن
در فرهنگ های سنتّی ـ مذهبی بسیاری از ملّتهای جهان، جهل، بیسوادی و ترس و وحشت از ناشناخته های فکری و علمی از یکسو و وحشت از بهم ریختن و بهم خوردن نظم موجود بنفع « ناظمان » باعث می شود که ملّتها با وجود حضوروفعالیت افرادی آگاه، ترقّی خواه، جستجوگر و فداکار باز هم برای مدت زمانی دیگر ( صد ها سال یا هزاران سال) همچنان در دورِ ارتجاع و عقب ماندگی غوطه می خورند و چشم انداز واقعی از زیرو زبر شدن شرایط نمی خواهند و نمی بینند. تأکید می کنم « نمی خواهند و نمی بینند » زیرا نوعِ ارتجاع متأسفانه ثابت است. بحدّی که دو رقیب از رویِ دست یکدیگر کپی می کنند. ما در ایران با نظامِ مَرد سالاری آنچنان در طی قرون متمادی خو گرفته ایم که با وجود کوشش سترگ رضا شاه و اهمیتی که محمد رضا شاه به تغییر این نظام فکری داد نتیجه آن شد که اکثریت ایرانیان بخصوص فعّا لین سیاسی از هر دین و مذهب و ایدئولوژی، چه زن و چه مرد، که خود را راست یا چپ یا « بی ثقل » می دانستند باز آخوند و ارتجاع را بر پیشرفت ولو لرزان ترجیح دادند. چرا؟
چون ما با ارتجاع آخوندی قرن هاست زیسته ایم آنچنان که گویی خمیرمایهٔ ایرانی را آخوندها وَرز داده اند. دردین ارتجاعی آخوندی سؤال کردن بخصوص آنچه که « سؤالاتِ سخت » می نامند خوب نیست. بدتر از آن رد پاسخ احمقانه شان می باشد. امّا اگر از فکر و عملشان انتقاد کنید دیگر بقول خودشان « ماجراجویی می کنید و یا شجاعتی احمقانه دارید یا معاندید.» اگر اوّلی باشد « می گویند شانس آورده اید » و شما را به « راه راست که همانا راه انبیا و اولیا خداست » هدایت می کنند و اگر دختر باشید برای «هدایتتان شما را به عقد برادری در می آورند» و اگر « معاند باشید » که ریختن « آبرویتان و شرفتان و خونتان » واجب شرعی است.
با این توضیح بسیار کوتاه از واقعیاتی که قرنهاست مَلَکهٔ ذهن مَردم ماست آیا میشود آزادانه در میانِ باورمندان واقعی یا مصنوعی به این فرهنگ سراسر ارتجاعی برخاست و آنرا تغییر داد؟ اگر آزادانه نمی شود که مخفیانه فاجعه است. فرض کنید صدها دختر جوان و زن شجاع را که در مقابل چنین جنایت کارانی عزم ایستادن در مبارزهٔ مخفی را دارند. خودِ زندگی مخفی در چنین جامعه ای فشار سیستم مرد سالار را چند برابر می کند و خانمها را تک و تنهاتر در برابر انواع و اقسام محدودیت ها.
خوش شانسی ما، انسان های امروز این است که تکنولوژی پیشرفتهٔ ارتباطات مَرزهای ناگشودنی گذشته و دیوارهای ساخت بشر را درمی نوردد و پیام آزادی خواهی آدمیان را تا درون قبایل پیگمه های آفریقا و آنها که جز خود و طبیعت هیچ ندیده اند را بر صفحهٔ کامپوتر به اقصی نقاط عالم و دیدن میلیاردها انسان رنگانگ با زبانها و فرهنگ های متفاوت میبَرَد. در مقابل این بزرگترین و قوی ترین موج انسان ساخته حتی ارتجاع چندین صد ساله و چندین هزار ساله هم تابِ مقاومت نخواهد داشت و آنها که برای انتقاد به « نظم های پوسیده » شلاق خوردند و تُف به صورتشان پاشیدند و به جسم و روحشان جنایت کردند، امروز با استفاده از ابزار تکنولوژیک موج اعتراض پشت موج آگاهی روانهٔ سوراخهای ارتجاعِ اسلامی ـ ایرانی می کنند. این نامرد سالاران و خود خدایان در ایران باشند یا هر کجای دنیا.
هموطنان گرامی،
از این خوش شانسی تاریخی استفاده کنیم و برای اولین باربه هر چه زجرمان داده، هر آنکس و هر آن چیز که عمرمان را بر باد داده، به هر نیرویی که بنظرمان مهیب و غیر قابل شکست می آمده و به ارتجاع حاکم بر وطنمان و آنها که می خواهند از خون و رنج ما حکومت ارتجاعی دیگری بسازند، بله از همهٔ اینها بنویسیم و انتقاد کنیم. اصلاً مهم نیست که بشما جواب چگونه دهند، جواب دیگران از ماهیت و کیفیت آنها بیرون می آید و مطمئن باشید که انتقادات شما حرف هزاران یا میلیونها هموطنی است که امروز به این تکنولوژی دسترسی ندارند.
فکر نکنید که باید همچون آخوندها اهلِ « وعظ» باشید یا می بایست قلم شیوا داشته باشید یا بتوانید شعر بگویید آخرزیبایی کار در این بیانهای متفاوت است. مرا در نظر بگیرید که اصلاً قلم شیوا ندارم. ادبیات فارسی ام به نسبت سی و شش سالِ پیش نود در صد عقب رفته. اصلاً هیچ شعری از حفظ یادم نمی آید و کار من نه فارسی است نه با ایرانی. امّا می دانم آنچه که فکر می کنم را باید خودم بنویسم، به اسم خودم و مسئولیت خودم، حتی اگر ترجمهٔ فکرم درذهن خودم وتوسط خودم به فارسی ونوشتن این چند خط بفارسی یک روز تمام طول بکشد. پس شما با اطمینان خاطر از انتقاد ها بنویسید.
منبع:پژواک ایران