سرنگونی رژیم آخوندها چه شد؟ (بخش دوّم )
مژگان پورمحسن
از همان اوایل تغییر رژیم در ایران در بهمن ۱۳۵۷ گروههای مختلف با هدف سرنگون کردن آخوندها یا آزاد کردن منطقه ای از ایرانِ زیر نعلین آخوندها فعّال شدند که هیچ کدامشان در نهایت موفق نشدند. از مبارزهٔ چریکی در مناطق مختلف تا مبارزهٔ چریکی درسراسرایران تا اقدام نظامی برای کودتا و در نهایت حملهٔ نظامی ایرانیان از عراق به ایران علی رغم دهها هزار کشته، معلول، مجروح و اسیر نتوانست رژیم آخوندی را از قدرت بیندازد و خمینی را سرنگون کند. مبارزات مسالمت آمیز دانشجویان، جوانان، زنان، کارگران، روشنفکران و اقشار مختلف نیز با شدت تمام از جانب آخوندها و انواع و اقسام نوکرانشان تحت عنوان پاسداروبسیجی وسرباز گمنام امام غائب و سرباز بانامِ امام حاضرو خودسرو غیره سرکوب شدند، جسم و روح و اعصابشان را پاره پاره کردند. درسال ۱۳۸۸ وقتی میلیونها هوطنمان به خیابانهای تهران سرازیرشدند با شعار بسیاربسیار مسالمت آمیز « رأی من کو؟» زیرا آنها به کاندیدای صد در صد رژیمی دیگری غیر از احمدی نژاد رأی داده بودند، بازهم رژیم درجه ای ازشناعت و وحشی گری را حتی در روز روشن و در مقابل چشم همگان نشان داد که انسان های آگاه، مطلع و با وجدان ازتمام جهان را به همبستگی با مردم ایران واداشت و جوانان و زنان در روزهای بعد آنچنان شجاعت و فداکاری از خود نشان دهند که دهان همه ـ از ایرانی و غیر ایرانی ـ بازماند.
امّا از گروههای چریکی مدّعی داشتن نیروهای زبده ودوره دیده ونظامی آمادهٔ سرنگون کردن رژیم آخوندی هیچ خبری نبود. همانها که ازخارجه خود را « رهبرمردم » می نامند و پشت سرهم اعلامیه وپیام می دهند وازتوان بسیج نیرویی و حمایت گستردهٔ مردمی خود صحبت میکنند هیچ حضورواهمیتی نداشتند. در واقع قیام مردم نشان داد که مبارزات مردم ما در داخل ایران هیچ ربطی با ما خارج کشوری ها ندارد. بعنوان فرد می بایست از خودمان جداً انتقاد می کردیم که فعالیت های ما درخارجه هیچ کمکی به مبارزات مردممان نکرده و در واقع ما « هرچه دل تنگمان خواسته گفته، نوشته وانجام داده ایم » ودرعالم و یا عوالم خودمان بوده ایم. بخود انتقاد می کردیم که مبارزه و از خود گذ شتگی را مردممان در داخل انجام داده اند، شکنجه و دربدری را آنها کشیده اند، محرومیت و گرسنگی و زلزله و سیل و سرما و بی خانمانی جیرهٔ روزانهٔ بسیاری از مردممان بوده و این مردم هستند که شبانه روز در ترسِ از این رژیم و وحشت از این جنایت کاران وشکنجه و دار و درفش بسربرده اند.
حالا نوبت گروههای سیاسی بخصوص سرنگون طلبان است که به انتقادات مربوط بخود بپردازند و بگویند که چرا وچگونه بر عکس ادعایِ مستمرشان و تأکید برقدرت عملشان درایران نتوانستند رژیم آخوندها را سرنگون کنند؟
منبع:پژواک ایران