آخرين کارت ولايت وقيح
مژگان پورمحسن
درآخرين دور بازی سياست آخرين موجودی به ديد همگان گذارده ميشود. مثلأ اگر خمينی درسال ۶۴ دروضعيت امروز خامنه ای بود، چاره ای نداشت جزاينکه لاجوردی قصّاب زندانهای تهران را به رياست جمهوری منصوب نمايد. خامنه ای در بیچارگی ناشی از پايان حکومت ولايت وقيح يکی از چهار عضو تصميم گيرنده در هيئت مرگ در زندانهای تهران را به رياست جمهوری منصوب کرد. لاجوردی نيز۶ کلاس بيشترسواد نداشت و ازابتدای آمدن خمينی درکشت وکشتاردرباصطلاح قوهٔ قضائيه نقش بسيارفعال داشت. البته در مقام فرق هوش اين دو قاتل ـ لاجوردی و رئيسی ـ همچون دو ولايشان خمينی و خامنه ای است و درمقام اجتماعی نيزهرچه لاجوردی شناخت داشت رئيسی نادان است.
اما خامنه ای و رئيسی ضمن برخی اختلافات نقاط مشترک مهمی دارند: خامنه ای درميان آخوندها قبل از يک شبه « آيت الله » شدن، روضه خوان و باصطلاح واعظ بود و حرّافی و داستان سرهم کردن برسرمنبر را بلد بود. تا به اصطلاح حوزه، آيت الله و مرجع تقليد شدن فاصله ای بواقع پُرنشدنی داشت که احمد خمينی با همدستی رفسنجانی يک شبه برايش حل کردند.
رئيسی بدبخت حتی روضه خوان و واعظ هم نبود همچنانکه می بينيد و می شنويد يک شبه «آيت الله » و دارای شرايط واجب برای اين درجهٔ حوزوی و « رئيس جمهور» و دارای فهم وشناخت و کمال کشورداری شد!
خامنه ای بهنگام منصوب شدنش يک حرف راست زد و آن اينکه اگر او رهبر شود بايد به حال مردم گريست. حال ببينيد با بالا آمدن رئيسی که بجز کُشتن و حکم مرگ و اعدام صادرکردن کاری در ۴۰ ساال گذشته نکرده چه باید کرد؟
او که تنها هنرش گرفتن جان انسانهای بی گناه و زندانیای بوده که حتی نمیدانستند چرا احضار ميشوند و چه سرنوشتی در انتظارشان است در مقام ریاست جمهوری چه گلی قرار است به سر مردم بزند؟ اویی که دستش به خون کسانی آلوده است که مدتها از پايان محکومیتشان گذشته بود و می بايست آزاد میشدند يا اينکه چند روز يا و چند ماه به پايان حکمشان مانده بود.
تازه در ميان قتل عام زندانيان منسوب به مجاهدين و گروههای برانداز، تعدادی از توابین را نیز از دم تیغ گذراندند.
زندانيانی که درسلولهای يک نفره تاچندين ده نفر بودند و حتی جای خواب نداشتند چه خطری فردأ وجمعآ در آن سلولهای تنگ و تاريک دربرابرصدها جانی مسلح ميتوانستند داشته باشند؟ زندانيانی که عضو و هوادارگروههای غيربراندازو حتی همراه و موافق ولايت فقيه بودند چرا حلق آويزشدند؟ منسوبين به حزب توده و اکثريت که حزبأ و بطورسازمانی دست دردست رژيم داشتند ديگرچرا به طناب داربوسه زدند؟
حال نوبت ما ايرانيان است که پاسخ اين همه جنايت که در يک کلام « نسل کُشی » نام دارد را از حميد نوری عامل اين جنایت در زندان گوهردشت که با ابتکار و پيگيری مستمر آقای مصداقی بيست ماه پيش درسوئد دستگيرشد و درماه مرداد ۱۴۰۰مطابق با ماه اوت ۲۰۲۱ در استکهلم محاکمه اش شروع ميشود را بدانيم. حميد نوری دستيارهيئت مرگ و زير دست رئيسی
است. بنابراين وظيفهٔ همهٔ ايرانيان آزاده و شريف است که در اين دادگاه پشتيبان و يار آقای مصداقی باشند و در پيوند پروندهٔ نوری جنايتکار و قاتل نسل شصتی ها تا توان دارند بکوشند. ما بايد از مقامات قضایی سوئد بخواهیم که رئيسی را نیز به پرونده نوری مرتبط کنند و با صدور حکم غیابی دستگیری او مقدمات محاکمهاش را نیز فراهم کنند. خوشبختانه پليس های متخصص چنين پرونده ای در سوئد با تحقيقات مستند و مدلّل خود آنچنان در شناخت اين کشتار دسته جمعی بیرحمانه پيش رفته اند که برای دستگاههای قضايی ديگر کشورها هزاران ساعت کار و ميليون دلار هزينه را ذخيره کردهاند.
۲۹ ژوئن ۲۰۲۱
منبع:پژواک ایران