جنگ با رژیم خیر سرتان
مژگان پورمحسن
معنی جنگ مشخص است: روياروی دولتها يا رويارويی دولت حاکم بانيروهای شبه نظامی مخالف آن دولت يا رويارويی مسلحانه بين دويا چند گروه مسلح.
درديپلماسی اصطلاح جنگ سياسی نيز وجود دارد که عمدتأ به کشاکش دولتها برسرمنافعشان اطلاق ميشود. معمولأ جنگ سياسی قبل وبهنگام جنگ نظامی و تا پايان تخاصمات ادامه دارد اما بسياری اوقات نيز جنگ سياسی بين دولتها بدون رويارويی نظاميست.
وقتی خبر سی خرداد۱۳۶۰ را شنيدم هم خوشحال شدم ، هم تعجب کردم و هم ناراحت شدم. خوشحال شدم برای اينکه بلاخره با دوسال و نيم تأخيرمجاهدين هم فهميدند پاسخ به خمينی قربان صدقهٔ وی رفتن و بازی با جناحهای رژيم نيست و با اين رژيم ضد مردمی دوستی و حتی باصطلاح بازی، شکست تمام عيارهمهٔ پرنسيپ های انسانی است. فکر می کردم بلاخره رهبران يکی ازبزرگترين نيروهای سياسی سراسری ايران درآن تاريخ پی بردند که آخوند استاد جهل و فريب وخشونت بی انتهاست ولی نه، من اشتباه ميکردم.
حتی پس از سی خرداد۶۰ هم رهبری فراری نفهميد وگرنه دههها بعد هنوز با نامه نگاری نميکرد و منتظرشکستن تغارآخوندها نبود که ماستی ـ قدرت سياسی ـ بريزد به کام کاسه ليسان ـ منتظران قدرت.
درآنزمان خوشحال شدم که ببينم مسعود رجویِ چريک که می گفت «وای بروزی که گلوله را با گلوله پاسخ دهيم» و«ای گلوله ها بگيريدم» خودش چگونه خمينی را می کُشَد و بقيهٔ سرانِ چريک اين سازمان چگونه تاروپود اين جانيان درقدرت را درهم می پيچند. چقدرساده لوح بودم وقتی شنيدم رجوی خودش دَررفته حالم از او بهم خورد.
از اعلام مبارزهٔ مسلحانه توسط مجاهدين تعجب کردم زيرا نيرويی علنی، غيرنظامی، دوره نديده که اکثريت هوادارانشان هر روز درخيابانها وسرچهار راهها از بی سروپايان بسيج شده و طرفداران حزب الله خمينی و کميته ای وپاسداربا لباس وبدون فرم کتک ميخوردند، مجروح ميشدند و حتی کشته ميشدند بدون اينکه قدرت دفاع ازخود داشته باشند چگونه می توانستند با دست خالی با رژيمی سراپا مسلح بجنگند.
با چنين نيروی غيرچريک وغيرنظامی و غيرآماده، اعلام جنگ مسلحانه با خمينی يعنی به کشتن دادن هزاران نوباوه دبستانی ونوجوان دبيرستانی و جوانان دانشجو و خانواده های جوان بود. ظاهرأ و بنا به مقدمهٔ رجوی درکتاب عاشورای مجاهدين، وی درخفا و از مدتها قبل به برخی رؤسای اين سازمان آمادگی ريختن کل نيروهای اين سازمان درچنگال ضحاک جماران را مژده داده بود! و چون اين سازمان فقط زبان مسعود رجويست البته هيچ سندی مبنی برزمان و تعداد حاضرين و صورت جلسهٔ چنين نششست مهمی و صحبتهای حاضرين وجود ندارد. بعيد ميدانم آدم معقولی با شناخت نيروها از يکسو و شناخت درست ازخمينی درچنين جلسه ای وجود داشته و درمقابل موهومات رجوی ايستادگی نکرده باشد.
اما ناراحتيم دراين بود که حتی ازخارج اين گروه هم ميشد چشم اندازبزرگترين خونريزی رژيم و به مسلخ فرستادن نسل کبوترهای خونين بال را ديد و بعد ديديم که رژيم تماميت دارايی انسانی نتنها مجاهدين بلکه دارايی انسانی تمام احزاب ، سازمانها و گروههای سياسی را آتش کُش کرد.
کفگيرادعاهای رجوی همان روزهای اول قتل وبجوخهٔ مرگ سپردن ميليشياهای دبستانی و راهنمايی بدون اينکه آنها اسم خود را گفته باشند و احراز هويت شده باشند،با آن عکسهای معصوم ومظلومشان درروزنامه ها، بله کفگيرجنگ مسلحانه بزمين خورد اما هيهات از ذره ای شرف که در برابر مردم ايران و خانواده های آن عزيزان تکه تکه شده، بجوخهٔ تيرباران سپرده شده و آن سروهای سربدارعذرتقصيرازبودِ درسوراخ خويش ونبود نسل بهارن ايران بخواهد که ديگروطن بهارندارد.
۹ ماه پيش مبارزو نويسندهٔ ارزشمند آقای ايرج مصداقی در کَپری و بی حسی عمومی ايرانيان بدون سروصدا خون تازه ای دروجود همهٔ ما خارجه نشينان متنفر از رژيم جمهوری اسلامی تزريق کرد و من شخصأ از ايشان بابت دستگيری حميد نوری که درسال ۱۳۶۷ درزندان گوهردشت تحت نام حميدعباسی زندانيان را بسوی هيئت مرگ و حتمأ حسينيهٔ حلق آويز هدايت ميکرد ميليونها بارقدردان و سپاسگزارم. باندازهٔ تک تک عزيزان ايران با هرفکرو اتهام دروغينی که رژيم به آنها نسبت داده از دستگيری اين جانی و قاتل سپاسگزارم. باندازه هرشلاقی که برکف پا يا بدن نسل خونبارمان توسط همين جانيان فرود آمد از آقای ايرج مصداقی وهم يارانشان سپاسگزارم.
رجوی چون با وجود چندين هزارنيرودرسراسرجهان و داشتن منابع مالی عظيم و وکلای درجه يک درتمامی اين ۳۹ سال قادرنبوده ازفوج جانيان و مجاهدکشان رژيم که مرتبأ درحال آمدورفت هستند حتی يک نفر را بدست عدالت کشوری بسپارد و تا برگذاری دادگاه و حکم نهايی آن بايستد حال احساس توسری و عقب افتادن کرده و ساديک وار بجای جنگ با رژيم با آقای مصداقی درمی افتد. ترسوبيا بيرون.
۲۴اوت۲۰۲۰
منبع:پژواک ایران