مردم کجا و حکومت کجا واپوزيسيون ها کجا
مژگان پورمحسن
از برآمدن حکومت ضد بشری خمينی در وطنمان من همواره متوجه ناخوانی و دوری مردم از حکومت و مخالفين حکومت بوده ام. علت سرکوب عريان و تمام عيار رژيم در کردستان و ترکمن صحرا تا زنان و حجاب اجباری تا اعدام کودک ۱۰ ساله ( به ادعای رژيم همراه با عکس) و زن باردار و جوان دانشجو صرفأ بخاطر خواندن يک نشريهٔ گروههای سياسی يا شرکت در تظاهرات از وحشت و هول ناشی از همين ناخوانی آخوندها با مردم ماست. علت عدم موفقيت کليهٔ گروههای اپوزيسيون فارغ از اينکه آنها از کدام عقايد برخوردار باشند يا مدعی چه حکومتی در آينده باشند را نيز همين ناخوانی آنها با جامعهٔ ايران می دانم. در اين مورد خيالپردازی اپوزيسيونهای باصطلاح چپ که تحليل هايشان کاملأ بريده از مردم ما و بر اساس تزهای درست يا غلط نظريه پردازان جوامع ديگر از شوروی سابق تا آمريکای لاتين تا آلمان و فرانسه و انگلستان تا مصر و ليبی و فلسطين و الجزاير و تا آلبانی و لهستان میباشند واقعأ تأسف انگيز هستند. ملت موفق ملت متکی بخود است نه متکی به جوامعی کاملأ متفاوت با تاريخ و فرهنگ و باورها و پثانسيل ها، آگاهی ها و ناشناخته های ديگر، مردمی شکل گرفته در جوامعی که گاه بواقع هيچ نقطهٔ مشترک تاريخی با ايرانيان ندارند. حيرت من آنگاه بيشتر ميشود که می بينم انسانهای دلسوز مردم در خارجه نيز هنوز جامعهٔ ما را درک نکرده و در مقايسه اين جامعه را با جوامع پيشرفتهٔ سياسی و دمکراتيک و پست صنعتی می سنجند و تحليل ها و رهنمودهای نامناسب با جامعهٔ ايران می دهند. در شکست اپوزيسون خارج کشوری همين بس که هيچ کدامشان در رأی گيری آزاد در خارجه و تحت نظر سازمان ملل متحد نمی تواند حتی به رأی يک دهم از اين پنج ـ شش ميليون ايرانی خارج از کشور دست يابد.
مردم ايران که به درستی رژيم سر اندر پا جنايت آخوندی را مسئول تمام بدبختيهای خويش می داند و ديگر اين ملت نه آب دارد نه برق نه زمين نه کشت و کشاورزی نه کار صنعتی نه هوای سالم نه بهداشت در دسترس نه غذا و نه سرپناه و خانه ای نه حال و نه آينده ای از جا کنده شده و آنقدر خواهد جنگيد تا اين رژيم را از پا درآورد. اين بار رهبر مبارزهٔ مردم تک به تک هموطنان در صحنه هستند کما اينکه گردانند گان و سازمان دهندگان همان شرکت کنندگان در صحنه.
من شخصأ به اين نوع مبارزهٔ مردم وطنم ايمان دارم. پيروزی مردم بر رژيم آخوندی حتمی است. درود بر زنان و مردان مبارز ايران زمين که جان عزيزشان را کف دستشان گذاشته و رودر روی هيولای ضد ايرانی همچون گردآفرين و رستم ايستاده اند.
۱۸ مرداد ۱۳۹۷
عمر هر چه کهنگی است در ايران بسر آمده
مژگان پورمحسن
بعضی در خارجه راحت و آسوده در سالن منزلشان هنگام صرف چای با تکه ای گز يا سوهان ايران و در مقابل صفحهٔ تلويزيون روی کانالهای ايرانی يا روی يوتوب که تظاهرات مردم را در ايران نشان
می دهند عرق ملی شان بجوش و خروش آمده و فرياد میزنند « بابا ميليونی بياييد بيرون، کار آخوندها را تمام کنيد» يا « نمی توانيد اين فلان فلان شده ها را زمين بزنيد. آه آه ببين با تير زدند. باز يک جوان بدبخت کشته شد و يک خانواده عزادار. بابا برگرديد خانه هايتان، مگر نمی دانيد هيچ فايده ندارد. اين آخوندهای فلان فلان شده يک مترشان روی زمين است، چند برابرش زير زمين».
منزل بعدی هموطنان با چهره ها و نام های ديگری، صبح است و قهوه و کيکی و خروش خارج کشوری ديگری. صاحبخانهٔ مسن و رنج کشيده در برابر شعار مردمی « رضا شاه، روحت شاد» در ايران، از چند هزار کيلومتری و بدون اينکه صدايشان در ايران شنيده شود، در سالن منزلشان خطاب به تظاهرکنندگان در شهرهای مختلف وطن فرياد برمی آورند « اين پدرها و مادرهای احمق و ديوانهٔ شما بودند که مرگ بر شاه گفتند و آن مرد ميهن پرست را از مملکتش بيرون کردند و اين خمينی جانی هندی را بجايش آوردند و مملکت را بر باد دادند». « حالابچه های آن خائنان به وطن، قدر رضا شاه را می فهمند.»
اين داستان چندين نسل اخيرايران است با يک تفاوت نسبت به گذشته: هيچگاه صحنهٔ سياسی و مبارزاتی وطنمان اين چنين خالی از تشکلهای مدعی اپوزيسيون صرفأ در خارج کشور نبوده است. اين مردم وطن بدور از احزاب و سازمانها و گروههای باصطلاح سياسی و مدعی «مبارزهٔ مطلق» هستند که مبارزه را در خيابانها ی شهرهای کوچک و بزرگ، در روستاها و شهرک ها هر روز و شب در برابر رژيم جلاد آخوندی و نيروهای سرکوب گرش پيش می برند. جوانان يعنی زندگان و همواره اين نيروی جوان است که ازمرگ نمی ترسد، سينه رو به گلولهٔ پاسدار فرياد می زند « مرگ بر خامنه ای». اين هستهٔ مرکزی حرکت برای تغييررژيم و سرنگونی رژيم ضد ايرانی و ضد بشری آخوندهاست. سال ۱۳۸۸ هم اين جوانان قهرمان بودند که مرگ رژيم را جلوی چشمش آوردند. سال ۱۳۷۸ هم دانشجويان، اين فعالترين قشر جامعه، جوانان از سد کنکور و گزينش ووو گذشته بودند که جامعه را تکان دادند. باز درمرداد سال
۱۳۶۷ بود که در کليهٔ زندانها هزاران سرو بالابلند با تقديم جانشان برای مردم محبوبشان همچون اژدری
آسمان تاريک وطن را آنچنان روشن کردند که خود فصلی درخشان از تاريخ ميهن و ملت ما شدند. آنها هم جوانان اين آب و خاک بودند.
پس از جنايتهای اوليهٔ رژيم نحس خمينی در مورد صاحب منصبان رژيم پيشين بلافاصله به جان جوانان اين مملکت در خيابانها و دانشگاهها افتادند و دهها هزار نفر را کشتند و به بند کشيدند و خانواده های بیشماری را در غم و درد و عزای هميشگی فرو بردند.
اين رژيم دشمن جوانان است زيرا بخوبی می داند انرژی تغيير دهنده در وجود جوانان است و آنها که در برابرش می ايستند و عقب نمی نشينند، آنها که چرتکهٔ نفع و ضرر نمی اندازند، آنها که وحشت زده و خشک شده به هيچ صندلی نچسبيده اند، آنها که از ترس به پستوی خانه پناه نبرده و حملهٔ رژيم بجانشان را امروز با سنگ و آجر جواب می دهند، حتمأ در فردا روزی بهترين استراتژی ها و تاکتيک ها را برای بزير کشيدن آخوندها و کل رژيم پليدشان خواهند ساخت جوانان هستند. همان روح پاک و صديق و عصيانگری که نه در زير شلاق و شکنجه تسليم جانيان شد نه در مقابل جوخهٔ تيرباران و طناب اعدام
به نسل بعدی بدون کلام و اشاره و سند و گور معلوم منتقل شده، افرادی که حتی از بستگان و آشنايان فعالين سربدار نيستند و از هيچکدام از احزاب سنتی و سازمانها و گروههای پيش و پس از تغيير رژيم شاه نتنها پيروی و طرفداری نمی کنند بلکه بقول خودشان « همهٔ اين افکار و عملکرد های کهنه و پوسيده
را بايد بيرون ريخت تا مردم آزاد شوند و آزاد زندگی کنند».
جاويد ايران
درود بر جوانان مبارز
۱۹ مرداد ۱۳۹۷
منبع:پژواک ایران