ما ایرانیان و سیاست ـ قسمت آخر
مژگان پورمحسن
برایِ بزیر کشیدن آخوندها از قدرت، ابتدا می بایست ما ایرانیان این جماعت خبیث را از ذهن و مغز و دل خود بیرون کرده و وجودِ خودمان را از لوث نزدیک به چهارده قرن دروغ و فریب و ارتجاع پاک و مطهّر گردانیم. بسیاری از کسانیکه مدّعی تنفّر از رژیم آخوندی هستند در عاشورا لباس سیاه می پوشند و نذری هیأت و شامِ غریبان برایِ سینه زنها می دهند. حتی در خارجِ کشور هم به مساجد و مجالسِ آخوندها می روند تا از صوابهای این « شبهای عزیزِ آخوند ساخته » عقب نیفتند. آخوندها بهتر از هر کَس می دانند که وجودشان درتاریخِ ما و ولایت فقیه شان امروز درقدرت و بر تارُک کشور و ملتمان فقط رویِ یک پاشنه می چرخد و آنهم باور اشتباه و آخوند ساختهٔ ذهن ما ایرانیان است که بارش را در تبعیّت ازآنان زمین می گذارد. بهمین دلیل است که دیوانه وار به هر نوع فکری، دینی و آئینی که تَبَعیّت فکری و عقیدتی و عَمَلی ازآخوندها را نفی کند می تازند و هواداران و باورمندان و مؤمنان به آنها را اسیر کرده واکثرآنها را می کُشند. خمینی از ابتدا و خامنه ای بدنبالش خَطِّ از میان برداشتن هر فَرد و گروهی که از آنها تبعیّت مطلق نکند را پیش می بَرند. حال عده ای ساده لوحانه و یا از ترس می گویند « ایران عوض شده، رژیم دیگر کاری بکار هیچکس ندارد!!! اتوبوس پشت اتوبوس مُجاهدین از عراق آمدند و رژیم هیچ کاری به آنها نداشت و الآن دارند زندگیشان را می کنند.»
دوستان گرامی، بسیاری ازشهرها وروستاهایِ ایران هم مثل بسیاری از شهرها و روستاهای دیگر در دنیایِ امروز تغییر کرده اند. امّا رژیمِ ایران تغییر نکرده است. آن افرادی هم که زمانی با اعتقاد به مبارزهٔ مسلحانه با رژیم و هدف سرنگون کردن جمهوری اسلامی به یک گروه در عراق پیوسته بودند و سپس با اعلام شفاهی و کتبی و عَمَلِ جدایی از این گروه و نَفی گروه سابق خود و تضمین تبعیّت از جمهوری اسلامی به زیرِ سُلطهٔ رژیم می آیند را رژیم می پذیرد و در آینده هم حتی هواپیما پشت هواپیما وارد شوند را می پذیرد. آخَر بَرچیدن این گروه بدین صورت با آدمهایی که خودشان اعلامِ تَبّری از مبارزهٔ مسلحانه علیه رژیم می کنند و برخی گذشتهٔ خویش را نیز تماماً رد می کنند و به زیرِ قدرتِ ولی فقیه بر می گردند که بهترین سِناریو برایِ خامنه ای است.
باور بفرمائید خود تحویل دادنِ رضایتمندانه و حتی از سَرِ ناچاری مخالفینِ رژیم به آخوندها هزاران بار از سناریوی اخیر در اردوگاه اشرف و لیبرتی بیشتر بنفع رژیم است. آخر از جنایت های انجام شده حتی در پُشت دیوارهایِ ضخیمِ زندانها در سراسر کشور و در خارِجِ کشور است که بُغض مردم برایِ سَر به نیست کردن این رژیم را می تَرَکاند. البته که به نفعِ رژیم است که ایرانیان با سَرخوردگی از هر نوع فعالیتی علیهِ آخوندها به ترتیبی سَر در گریبان کنند و بدون ایجادِ مشگل برای رژیم چهار روزهٔ عُمر را بگذرانند. بخصوص کسانی که زمانی برایِ نابود کردنِ همین رژیم اسلحه بدست گرفته٬ آموزش نظامی دیده و درعملیّات شرکت کرده بودند اگر با میلِ خود یا بر خلاف میل خود، در هر صورت٬ در دستانِ رژیم باشند خیال رژیم را ازبابت این گروه راحت میکند.
امّا برای اینکه رژیم تغییر کند باید چند کارمشخص انجام شود:
۱ ـ ولایت فقیه مُنحَل گردد.
۲ ـ کلیهٔ ارگانهای قدرت سیاسی آخوندها مانند مجلس خبرگان٬ مجلس مصلحت تشخیص نظام ووو مُنحَل گردند.
۳ ـ کلیهٔ ارگانهایِ مسلّح کنترل و سَرکوبی هموطنان، جوانان، زنان، غیرمسلمانانِ شیعه ووو مُنحَل گردند.
۴ ـ آزاد کردنِ کلیهٔ زندانیان سیاسی، عقیدتی و مذهبی بدون هیچ شرطی.
۵ ـ جمع آوری کردنِ همهٔ ثروتهایِ ملّی که امروز در اختیارِ ارگانهای مختلف نظامی و سیاسی و اجتماعی و مذهبی رژیم نظیر سپاه پاسداران، بسیج، نیروهایِ خودسَر، بنیادِ مستضعفان، بنیادِ شهید و هزاران انجمنی که این سی و پنجساله با نامهایِ مختلف دراختیارِرژیم بوده و واریز آن به خزانهٔ کشور همراه با گزارش به مردُم.
۶ ـ آزادی کلیهٔ احزاب و گروهها وکلیهٔ مطبوعات بجزمجلّات مستهجن پُرنُو.
عزیزان، هر گاه که رژیم به حد اقلهایِ فوق عمل کرد می توانیم از بُروز تغییرات در جمهوری اسلامی صحبت کنیم. بنده شخصاً اگر همهٔ تغییراتِ فوق بواقع و جداً صورت گیرد، آنموقع این موفقیّت را به مردُمِ شریف ایران تبریک می گویم گر چه تا برآورده شدن آرزوهایم برایِ وطن و ملّتم فاصلهٔ بسیار بزرگی است.
برایِ تحقق آزادی می بایست ابتداً خودمان را از یوغ آخوندی رها کنیم و بهیچ عنوان یوغِ جدیدی بَر ذهنُ و ضَمیر خود نیندازیم. علاوه بر آن از آنجائیکه ما اقتصاد نداریم و کشور عزیزمان نَه کشور توسعه یافته است و نه در زمرهٔ کشورهایِ در حالِ توسعه، امیدوارم دلسوزانِ ایرانی به آمریکا یا انگلستان یا فرانسه یا حتی چین یا هندوستان و یا برزیل بعنوانِ مُدِل یا آرزو برای ایران نگاه نکنند زیرا ما در ایران نه زیربنا و نه روبنای آنرا نداریم و نه به صلاح ایران می باشد که از این مدلها پیروی کند.
با اجازه از مردُم بزرگوار ایران، من از همهٔ احزاب، سازمانها، گروهها و انجمنهای ایرانی در داخل کشور و در خارج سؤال می کنم فرض کنیم جمهوری اسلامی سَر به نیست شده واز فردا شما هستید که قدرت را بدست می گیرید. بفرمائید چه سیستم اقتصادی شناخته شده یا ساخته شده در ذهنتان را بر اساس کدام عواملِ داخلی و خارجی در ایران پیاده می کنید و چشم انداز اقتصادی شما برایِ ایرانِ ۱۴۲۰ شمسی چیست؟
فکر میکنم با آنچه در ایران بَر مَردُمِ محرومِ ما میگذرد این موضوع ارجحیّت تام دارد.
پایان
منبع:پژواک ایران