ما ایرانیان و سیاست ـ قسمت پنجم
مژگان پورمحسن
به دنبال سخن پیش، فکر میکنم هر ایرانی می داند که اسلام را از زبان چه کسانی می شناسد، از زبان آخوند ها و قشری در جامعه بنام روحانیت. هیچ یک ازما هزاروچهارصد سال پیش وجود نداشتیم، عرب و از قوم حضرت
محمّد نبودیم، عربی آنزمان و رِفِرانسهای فرهنگی و قبیله ای و تاریخی آن دوران را نمی دانیم امّا آنچنان از پیامبر اسلام صحبت می کنیم که انگار برادر دوقلوی او بوده ایم. متأسفانه به این یک مورد تحریف تاریخی هم بسنده نکرده بلکه خلفای راشدین و مولا علی و حضرت فاطمه و فرزندانِ آنها را هم با روشی مشابه مورد تحریف تاریخی قرار می دهیم. بطورِ مثال، ما آنچنان از عاشورا می گوییم ومینویسیم که انگار ما آنروز حضور داشته ایم، هم همراه امام حسین بوده ایم وهم یزید. هم عبّاس بوده ایم و هم حُر. هم سرمان بریده شد و هم زینب کبری بوده ایم.
اصلاً آقا تعارف را کنار بگذاریم، ما خودِ خُدا بوده ایم و خالق بَشَروبنابر این زمان و مکان و فرهنگ و حاضر وغایب برما مترتب نیست. ما همه چیز را می دانیم. به این نگرش می گوییم خودِ حقیقی یا فقیه یا مُجتَهد یا مرجع تقلید یا ولی فقیه یا رهبر عقیدتی. یعنی خدایی انسانی که ما هر چه میدانیم را از او یاد گرفته ایم و هر چه بگوید را چه بفهمیم و چه نفهمیم از او تبعیت می کنیم و رستگاری را از او می خواهیم زیرا فقط اوست که خدای عزّوجل را می شناسد وپروردگار هستی بدلیل پاکبازی ووارستگیِ این بنده اش او را یاروهمراز خود میداند.
این نگرش که بنده سعی کردم به خلاصه ترین وجهی که میتوانستم توضیح دهم و با اسمها و تیترهای مختلف در سده های گذشته در ایران رایج بوده ضد اسلامیست.
اولاً قرآن مدعی است که خداوندِ انسانی یا حیوانی یا شیئ نداریم و پروردگار هستی یکیست و شریک نمی پذیرد.
ثانیاً رابطه همهٔ انسانها با خدا مستقیم است و خداوند مُوَدّی ندارد و کسی نمایندهٔ او در زمین نیست.
ثالثاً آخرین پیامبرش حضرت محمّد است و پس از او پیامبری نخواهد آمد و پیامِ دیگری نخواهد بود.
رابعاً خداوند از میانِ هر قومی پیامبری برانگیخت که به زبانِ خودشان و در حدود موضاعاتِ خودشان پیام مشخصّی را به آنها ابلاغ کند.
خامساً داشتن دین بهیچ وجه اجباری نیست و برای ارتباط با خدا دینداری اصل نیست بلکه می تواند تسهیل کننده باشد اگردرآن توسط دین فروشان دخل و تصرّف صورت نگرفته باشد.
اگر قرآن را مطالعه کرده باشید نکات پنج گانهٔ فوق برایتان روشن است. قرآن خودش زیرآب آیت الله ومرجع تقلید و رهبر عقیدتی و ولی فقیه و ولی امر مسلمین و امیر المؤمنین ووو را زده است و بنظر حقیر این بزرگترین خدمتِ قرآن به قوم محمّد و حتی بشریت بود. بعبارت دیگر درقرآن خداوند تمام مدعیانی را که با استحمار مَردم تحت نامهایی نظیر واسطه و عالِم و شَمَن و خاخام و دانا وراهب و روحِ بازگشته پس از مرگ و تناسخ وغیره حق حیاتی ـ یعنی رابطهٔ انسان با خدا و مواهب مادی ومعنوی خداداد ـ را می بلعیدند، افشاء و رسوا کرداسلام برایِ ایرانیان که هزاران سال پیش از اسلام موحّد و یکتا پرست بودند و در هنگام حملهٔ اعراب به ایران
عمدتاً زرتشتی بودند، بر عکسِ بُت پرستانِ عربِ مسلمان شده ، دین غیر قابل فهمی نبود. پیش از آن بغیر از مذاهب ایرانی و هندی ، در ایرانِ آنزمان کلیمیانی که نخواستند به فلسطین باز گردند و مسیحیان نیز می زیستند.
توحید برای ایرانیان فلسفه و جهان بینی تازه ای نبود امّا طی صد ها سال طبقات، رسومات واخلاقیاتی پدید آمده بودند که مورد توافق همهٔ مردم نبودند و بغیر از شکست نظامی و سیاسی ایرانیان از اعراب، باید این نارضایتی را هم به عواملی که باعث شدند که برخی از ایرانیانِ زرتشتی به اسلام گرایش پیدا کنند محسوب نمود.
امّا باید تأکید کرد که اسلام هم که برعربها و با زبان وفرهنگ، شعورو فضا و زندگی قبا یل بادیه نشین تنظیم شده بود نه با زبانِ پهلوی وفرهنگِ اقوامِ تشکیل دهندهٔ ایران و شعور و فضا و زندگی ایرانیانِ آنزمان، دچار تغییراتی شد. این تغییرات که با اعتراض سیاسی ـ دینی به بنی امیّه وشیعهٔ علی شدن آغاز وتا شیعهٔ دوازده امامی شدن وادعایِ معصوم بودن چهارده نفرازبستگانِ نَسَبی پیغمبر اسلام ادامه یافت بِدعت کامل دردینِ محمّد (ص)بود. راه افتادنِ حوزه هایِ علمیه برایِ تربیت آخوند و مجتهد ومعلم دین واخلاق وآیت الله جامع ا لشرایع و نهایتاً بوجود آوردن پدیده ای بنام ولی فقیه وامامِ غیرمعصوم مهرابطال به اسلامِ محمّدی زد. ولی فقیه فرعون شد. او یکنفره قدرت سیاسی و نظامی واقتصادی و قانونی وفرهنگی وعلمی و هنری و ورزشی و مذهبی وفقهی وو را برمردم ایران وکشورما اعمال می کند و مخالفت با او مانند مخالفت با خداست ومجازات تا اعدام دارد. این پدیدهٔ آخر تا به آنجا پیش رفت که خود را امام شیعیانِ جهان و فتواهایش لازم الاجراء درسراسرجهان است. خمینی اسلام محمّد( ص) وعلی شیرِخدا را کُشت و خامنه ای جسدش را آتش زد.
دنباله دارد.
منبع:پژواک ایران