از اوج باورهای انسانی تا سقوط ذلّت بار واقعیت ها
مژگان پورمحسن
هر روز ازهزاران کیلومتر فاصله، از وطن چپاول شده مان توسط آخوندها و دستیاران ایرانی و غیر ایرانی شان،
خبر چپاول آب و خاک و منابع طبیعی وطنمان را می شنویم و آتش می گیریم. هر آن امّا فاجعه برتَن وبدن وجان وروان فرزندان بی گناه ومعصوم ایران آنچنان زخمی عمیق ودائمی می زند که همچون آنان ما را نیزمی میراند تا هیولایِ آخوند بَراجسادمان دراقصی نقاط جهان قهقههٔ پیروزی سَردهد. فقط می دانم که مرگ و میرايی حتمی است و مَرگ هیولا دورنیست واین منحوس تاریخ را ایرانیان زخم خورده منفجرخواهند نمود.
بسیاری از ما گزارشات اخیر راجع به « کودکان کار» درتهران را خوانده ایم. ایکاش می توانستم همهٔ این کودکان
را درآغوش خود می گرفتم و از هرآزار و جنایتی دورنگه می داشتم. ایکاش....
سالهای ۱۳۵۶ـ ۱۳۵۷ را بخاطرمی آورم و آن شَّرو شور در ایران و آن امیدها و آرزوها در بسیاری از ایرانیان در داخل و خارج کشور. من شخصاً بابت هرثانیه ای که به خمینی یا همراهانش اعتماد کردم پیش مردم میهنم شرمسارو پیش خداوند گناهکارم. راستی آخوندهای دست بکار که نه شرم میشناسند نه احساس گناه این به آتش کشیدن تمامی اعتماد و گاهی حتی ایمان مردم بخود را چگونه بَرآورد می کنند؟ می گویم حسابتان با خدا ـ قسمتی که حتماً پس از مرگ طی می کنید ـ را من به خداوند هستی و نیستی واگذار می کنم. خودتان نفربه نفر خواهید دید خواه باور داشته باشید یا نداشته باشید که « آنجا» کجاست. ولی قسمت قبل از مرگتان را با سی و پنج سال اِعمال شنیع ترین رفتارهای ضّد انسانی وهتک حُرمت برعلیه کودکان، نوجوانان، جوانان، بزرگ سالان وپیران، زنان ومردان ایرانی را چگونه بررسی می کنید. می دانم لمپن وار می گوييد که موفَّق شدید «نَسَق » مَردم را بگیرید. بفارسی میشود: موفَّق شدید جان و نَفَس و رَمَق مردم را بگیرید و این اشتباه محاسبهٔ شماست. پس در اینجا به همهٔ هموطنانم مژده می دهم که پیروزی از آنِ زخم خوردگان است زیرا هیچ هیولايی را در برابرسیلِ خشم خلق یارای ایستادگی نیست. رستاخیز ملّی کلید قُفل سرنگونی است. بلای عظیم چند صد هزار نفره را با همّت عالی هفتاد میلیون نفره از میهن عزیزمان خواهیم زدود. همانطور که گفتیم: « جانمان فدای ایران. »
جاوید ایران
منبع:پژواک ایران