بر فراز منبر قدرت!
فیروز نجومی
اگر آخوند خداوند خامنه ای در اخیرترین سخنرانی خود در پانرده خرداد(97) اعلام میکند که حکومت اسلامی بزرگترین قدرت منطقه ایست، چندان بیجا سخن نمیگوید. مسلم است که اگر صدام حسین بدست بوش جوان سرنگون نمیگردید، حکومت اسلامی هرگز نمیتوانست سر از سوریه در آورده و خود را بمرزهای اسرائیل برساند. این، ضمنا، تنها هدیه ای نبود که بوش جوان، به حکومت آیت الله ها اهدا نمود و راه را برای رسیدن نظام ولایت باهدافش در منطقه هموار ساخت. در 2001 آمریکا در اندک مدنی بساط خلاقت را در افغانستان برچید. بدین ترتیب یکی دیگر از دشمنان خطرناک حکومت اسلامی را که میتوانست سدی بر جاه طلبی های حکومت اخوندها شود، از میان برداشت. حال بنگر به موقعیت جمهوری اسلامی نه تنها در افغانستان بکله در عراق و لبنان و سوریه و نیز در یمن، بیخ گوش رقیب اصلی نظام در منطقه، عربستان سعودی.
ترسم که خروج امریکا از برجام، آن میوه ی شیرینی که ترامپیست های وطنی انتظار دارند، ببار نیاورد و بجای آنکه حکومت آخوندی را از جای بر کند و پیکرش را بروی قبله بچرخاند، جان تازه ای در ساختار سرکوبگر نظام استبداد مضاعف دین و قدرت، بدمد. چه تعجب اگر نظام از خوشآمدگویی به خروج امریکا از هیچ دریغ نکند، هرچند به ظاهر و از سر فریبکاری. زیرا ادامه درگیری با امریکا، چه نرم و چه سخت بقای نظام ولایت را تضمین و نهادینه ساختن امریکا ستیزی را میسر مینماید. بآتش کسیدن پرچم امریکا و نسخه ای از برجام، در مجلس شورای ولایت؛ بیانگر استقبال تف لیسان ولی فقیه، از دریافت هدیه از دانااذ ترامپ بود، اگرچه به لحاظ زیبایی و شیرینی ای هرگز بپای هدیه ای که ترامپ به جوجه دیکتاتور کره شمالی اهدا نمود نمیرسد. تردید مدار که اینان نمایندگان کسانی هستند که در شرایط دور زدن تحریمات از گدایی بشاهی رسیده اند. این است که باید بر طبیل سرور و شادی بکوبند. البته که "دلواپسان،" سران نظام و همچنین "رهبر معظم انقلاب، بخوبی آگاهند که در چه راه پر سنگلاخی گام مینهند و با چه مشکلاتی روی در روی خواهند گردید. اما، اینبار برای دور زدن تحریمات در دست بدامن شدن دلالان و کارچاق کنان بازاری، همچون بابک زنجانی ها، باید جانب احتیاط را بگیرند و راه وچاره دیگری را بجویند.
تحریمات اقتصادی، ممکن است عرصه را بر نظام تنک بکند. اما، رژیم روحانیت از ابزاری سود میبرد که هر نظام سیاسی آرزومند است که از نعمت آن برخوردارباشد. حکومت روحانیت بر فراز "منبر" است که حکومت میکند. روحانیت مالک انحصاری منبر است. منبر بک تریبون تبلیغاتی ست که سراسر کشور را پوشش میدهد. در هر محلی، مسجدی هست و در هر مسجدی منبری، حتی در دورترین روستاها. بر فراز این منبر هیچ داستان وقصه و اسطوره دینی نیست که سیاسی نباشد. منبر همیشه ابزاری بوده برای تحمیق و تخدیر، مقلدان و فرمانبران، برای فریب و ریاکاری. یعنی که منبر ابزاری ست دینی در دست دینداران حرفه ای و بواسطه همین منبرها بود که روحانیت تخت و تاج شاهی را بر اندخت. اکنون بر فراز منبر بزبان دین است که قدرت سخن میگوید. تا زمانیکه آخوندها ابزرای همچون منبر در انحصار خود داردند، میتوانند سخت ترین تحریمات اقتصادی را به بزرگترین "نعمت"ی تبدیل کنند که الله برای "بندگان" خود، ملت "بزرگ" و "شهید پرور" کشور اسلامی، ارزانی داشته است. مگر هشت سال جنگ پوچ و بیهوده را یک "برکت" الهی و تسیخیر قدس از راه کربلا را به "دقاع مقدس" تبدیل نکردند. یعنی که تا زمانیکه بر فراز منبر، آخوند میتواند در حالیکه لوله تفنگی را در مشتش میفشرد، روضه جهاد و شهادت امام حسین در کربلا را بخواند ودر دل ساده انگاران، بذر کینه و نفرت و انتقام ستانی بپاشند، تحریمات اقتصادی را نیز معادل فاجعه هایی میکند طبیعی که الله برای "آزمایش" بندگان خود مقرر داشته است.
همین بس که به سخنان آخوند خامنه ای که در سالمرگ بنیانگزار حکومت اسلامی، بنگریم تا بدانیم که چگونه دین را به سیاست تبدیل نموده و بلعکس و همچنین چگونه مصداق شرایط کنونی را مصداق دوران خلافت امام اول، "امیر مومنان،" میخواند. که همان دشمنانی که در آنزمان امام علی با آن روی در روی بود، امام راحل با آن رو برو بوده است و هم اکنون نیز نظام ولایت در برابر آنان قرار گرفته است. برطبق سخنان ولی فقیه آخوند خداوند خامنه ای، در آن زمان سه گروه "قاسطین،" "ناکثین" و "مارقین بودند که با خلافت امام علی بخصومت پرداختند. گروه اول دشمن اصلی نظام است و در پی براندازی آن بدون اینکه نقابی بچهره داشته باشد و دوگروه دیگر، از درون نظام بر میخیزند، هر دو نقاب بچهره دارند، یکی در تعهداتش به نظام سست است و دیگری تظاهر به ایمان به دین خدا میکند، اما بدان باور ندارد. آخوند خداوند خامنه ای این نقب زنی بگذشته و دینی ساختن سیاست را اینگونه توضیح میدهد:
جبهه دشمنان و مخالفان امام راحل نیز ترکیبی از همین سه گروه بود؛ قاسطین یعنی امریکا، رژیم صهیونیستی و وابستگان داخلی آنها که با اصل جمهوری اسلامی دشمنی دارند، ناکثین یا عهدشکنان و همراهان سستکمربند که به علت خواسته های دنیایی در مقابل امام ایستادند و مارقین که با عدم درک موقعیت کشور و نفهمیدن جبهه بندی دشمنان، حقانیت حرکت امام را تشخیص ندادند.
بعبارت دیگر، بر فراز منبر است که آخوند خداوند خامنه ای میتواند، آسمان را بزمین بدوزد، امام خمینی را با امام مقدس ماورایی، امامی که هر سال در ماه رمصان بشهادت میرسد و مردم در عزای وی اشکریزی میکنند و بخود زنی میپردازند، همسان و یکی سازد. بر فراز منبر است که میتوان حقایق را وارونه ساخت، احساسات مردم را بر انگیخت و آنها را به تسلیم و فرمانبری وادار ساخت. آخوند خامنه ای همچون پیشوایش، امام خمینی، از سنگر دین است که بجنگ دشمن میرود، آنهم در شرایطی که گویی جامعه از رفاه و آسایش بخوابی سنگین فرو رفته است، همه چیز در حال پیشرفت و شکوفایی ست. نه حرفی از فساد است نه از مصیبت فقر و تنگدستی، اعتصاب و اعتراض و ناراضایی های روز افزون مردمی. تا زمانیکه روحانیت میتواند بر فراز منبر ظهور یابد، یکه تاز میدان است بدون رقیبی و یا حریفی. در نتیجه آنچه از دهان مطهرشان بیرون می جهد، چیزی نیست مکر "حقیقت."
ترامپیست های وطنی فکر میکنند که اگر اوباما و اروپا دست از مماشت با حکومت اسلامی برداشته بودند و تحریمات همچنان ادامه پیدا میکرد، تا حالا نظام ولایت به زباله دان تاریخ پیوسته بود. ذهی خام و کوته اندیشی. بگذریم که اوباما با جنبشی رو برو بود که الله اکبر را فریاد میزد و میرحسین و کروبی را مطالبه میکرد، رهبرانی با مواضعی بسی رادیکالتر نسبت به غنی سازی هسته ای. آیا در چنین شرایط عقل نمیگوید حفظ منافع ملی در گرو مذاکره و معامله با یکه تاز میدان است.
درست است، خروج امریکا، بحران دیگری، حتی با نیروی تخریبی بیشتری، بر بحرانهایی که هم اکنون نظام با آنان دست بگریبان است، میافزاید. در این تردیدی نیست، اما، رژیم دین را از جای بر نمی کند. چرا که تاریخ کوتاه حکومت اسلامی، نشان میدهد که رژیم دین، پیوسته از بحران و بحران آفرینی سود برده است نه به نفع ملت بلکه به نفع اسلامی ساختن جامعه و یا تحمیل "شریعت" بر نظم اجتماعی، بر اساس تسلیم و اطاعت و فرمانبری. تاکنون بحرانها بر طول عمر نظام افزوده است و در نهادین سازی حکومت روحانیت نقش اصلی را باز کرده است. در واقع، بحران رمز بقای نظام بوده است.
این در حالی ست که تحریمات اقتصادی، بعنوان تنبیه و مجازات رژیم هایی که عرف بین المللی را زیر پا میگذارند، نتایج چندان درخشانی ببار نیاورده است. تنها در افریقای جنوبی موفق بوده است و آنرا باید بحساب سارمان سیاسی، کنگره ملی افریقا، نوشت که در سراسر دنیا فعال بوده و به لابی گری اشتغال داشتند، بویژه در میان سیاهان امریکای شمالی. اما، تحریمات بیش از شصت سال است که در کوبا ادامه دارد و نتوانسته است رژیم کوبا را ار پا در آورد. هزینه آنرا مردم با تحمل فقر و تنگدستی و عقب ماندگی میدهند. نیز هم اکنون کره شمالی تحت سخترین تحریمات قرار دارد، کشوری که فقیر است و قاقد هرگونه ثروتی، اما، توانسته است بحیات خود ادامه دهد. در کشوری همچون ونزوئلا که دیر زمانی ست در ورشکستگی اقتصادی بسر میبرد و نیمی از مردم آن در فقر و گرسنگی بسر میبرند، انتخابات برپا میگردد و مردم باردیگر به نیکلاس مادورو رای میدهند. فقرو بدبختی لزوما به تغییر و تحول منجر نمیگردد. فروپاشی نظام شاهنشاهی مصداق این واقعیت است که نه فقر بلکه انتظارات فزاینده است که جامعه را دگرگون میسازد. ما از دورانی که لنین توانست با شعار نان و زمین بقدرت برسد، دیر زمانی ست که عبور کرده ایم.
آمادگی برای از سر گیری غنی سازی هسته ای ودرگیری با قدرتهای منطقه ای، همچنانکه ولی فقیه بر فراز منبر ابراز داشت، ایجاد نگرانی، اضطراب و پریشانی، ترس و وحشت را باید برخاسته از ماهیت نظام ارزشی و آرمانی امامت و ولایت دانست. چرا که در جامعه ی اسلامی آرامش و ثبات، رفاه، و آسایش، شادی و طرب، صلح و صفا و دوستی، بویژه بین زنان و مردان، دارای چندان اهمیتی نیست. جامعه باید پیوسته آماده دفاع از آرمان الهی باشد. آماده جهاد و شهادت. همچون دوران حکومت امام خمینی، که رژیم ولایت بازگشت به آنرا آرزو میکند. تشدید و تداوم امریکا ستیزی و دشمن پروری در رسیدن به آرمانهای امامت و ولایت یک امر ضروری ست.
افزوده بر این، رژیم دین با پاسخگویی به بعضی از مطالبات کشورهای اروپایی، میتواند بر تنش بین امریکا و اروپا بیافزاید و از آن بنفع خنثی سازی تحریمات اقتصادی استفاده نماید. البته، نظام همیشه میتواند برگ وطن خواهی را نیز بمیدان آورد. ممکن است برگ "وطن خواهی" و بر انگیختن احساسات وغرور ملی، همچون دوران گروگان گیری و هشت سال جنگ پوچ و بیهوده، کارآ و موثر نباشد، اما، چه چیزی در برابر وطنخواهی و عرق ملی، در اختلاط با دین عرض و اندام خواهد کرد. در برابر روضه شهادت امام حسین، کدام روضه است که میتواند تار و پود مردم را بلرزه در بیاورد؟ تا زمانیکه رژیم بیش از هرچیز دیگری فقر و بیکاری تولید میکند، آدمها اجاره ای فراوانند. همین بس که بساط ساندیس و ساندویج رایگان را به هزینه ستاد اجرایی فرمان امام برپا کنند، آنگاه کوچه و برزن از "وطنخوهان" کفن پوش لبریز گردد و از این طوفان اخیر نیز نظام سر سالم بدر برد.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com
منبع:پژواک ایران