حکومت اسلامی واژگون گردد، اگر زن حجاب از سر برگیرد
فیروز نجومی
آنهائیکه بر قلعه های بلند علم و تکنولوژی، از جمله غنی سازی هسته ای، پرچم دین را بر افراشته اند، امروز نه دغدغه گرانی و بیکاری و فقرو محنت و تندگدستی، در جامعه را به سر دارند، نه نگران فساد و چپاولگریها و غارت های بزرگ ثروت ملت اند. نه در اندشه ی نجات دریاچه ها و رودخانه های ای هستند که بخشکی نشانده اند و نه حتی به فکر سالم سازی هوایی هستند که خود مسموم نموده اند، کنشی ناشی از رسیدن به "اقتصاد مقاومتی" از طریق دور زدن تحریمات اقتصادی: تبدیل مواد سوخت برای خود روها- آنهم با آن "زرنگی،" خاصی که الله، بویژه به پاک دینان اهدا نمودده است. مسئله حل شد. نه کسری سوخت هست نه افرایش قیمتها. پس سلامت مردم چه؟ مردمی که این هوای آلوده را تنفس میکنند ممکن است به هزار مرض ناشناخته گرفتار بشوند؟ آیا از کوته اندیشان میتوان انتظار آینده نگری داشت؟
امروز حکومت اسلامی در اصل به هیچ نمی اندیشد مگر تداوم و بقای نظامی که بر اصل تبعض جنسیتی بنا گذارده شده است، بر حسب قواعد و مقرارت شریعت اسلامی، بگونه ای که یک جنسیت، مرد مالک و ارباب و فرمانروا شود و دیکری برده و رعیت و بنده، حکومتیی بس بسیار شبیه به حکومت نژاد پرستان، حکومتی که در آمریکا، ممنوعیت ها، محدودیت ها و محرومیت سیاهان را قانونی و به هنجارهای اجتماعی تبدیل نموده بود.
جامعه اسلامی نیز قبل از هر چیز بر پایه و اساس تبعیض علیه زنان بنیان گذاری گردید. بیدرنگ با اجباری ساختن حجاب، نیمی از ملت را از ابتدایی ترین حقوق انسانی شان محروم نموده چنانکه گویی زنان فاقد عقل و خرد اند و ناتوان از گزینش پوشش مناسب برای خویشتن اند. اگر حجاب بدون بر خورد با مقاومتی، بر جامعه سلطه افکند، بآن دلیل بود که حجاب در فرهنگ ما، شی ء و یا مفهومی بیگانه نبوده است. حتی سالها پس از "کشف حجاب،" یکی از تحولاتی که میتوانست، ریشه عقب ماندگی را ازبیخ بر کند، زنان سالخورده و سنتی هنوز از حجاب استفاده میکردند. بعضا، زنها برغم عادی شدن بی حجابی، بدلخواه خود با حجاب ظاهر میشدند. مهمتر از آن تمام زنانی که به فرائض دینی خود عمل میکنند، وقتی نماز میخوانند و روزه میگیرند و عبادت میکنند، حجاب به سر میکشند، از بی حجابی در برابر الله، خدای یکتا و یگانه، احساس شرم میکتند. یعنی که حجاب هرگز بزشتی یوغی که برده برگردن و قل و زنجیری که بدست و پا دارد، بنظر نمیرسد. در حالیکه حجاب نیز همان کار برد را دار است. حجاب اسلامی، "حجاب برتر " چه بهتر، ابزار تبعیض است علیه یک جنس. حجاب زن را مجبور میکند که نه بر اساس میل و ارده خود بلکه بر اساس اراده الله خود را پوشش دهد. بدینترتیب حجاب، نماد تسلیم است و اطاعت. حتی در این معنا حجاب در نزد بسیاری نه مایه حقارت و خواری بلکه حتی مقدس هم شمرده میشود. چون الله خود در باره حجاب بسی آیه ها به رسول خود مخابره کرده و در قران ثبت گردیده است.
زنان حجاب را پذیرفتند آما سنگینی آنرا همچون بردگان سیاه آمریکایی، یوغ بردگی را بگردن خود احساس نمیکردند. آنها که باین حقیقت واقف بودند، که حجاب نیز یوغی ست همچون یوغ بردگی، نشانی ست بر محرومیت و کمتر بودن، نشان حقارت است و خواری. برده داری نزدیک به 300 سال ادامه یافت بآن دلیل بود که اکثر جمعیت سفید آمریکا اگرچه خود برده دار نبودند- تنها 3 درصد از سفیدان برداه دار بودند، اما قواعد و قوانین بردگی و نظام تبعیض نژادی را پذیرفته بودند. برتری نژاد در باور و ارزشها سفیدان نهادین گردیده و در رفتار و کردارشان بازتاب می یافت. این سفیدان بودند که از ورود یک سیاه به رستوران، عصیان زده میشدند. سیاهان همیشه و در همه حال خود را باید در خدمت سفیدان میدیدند. مثلا اگر سفید حق خواندن کتاب و به کتابخانه رفتن و حمل کتاب را امری عادی میدانست، سیاه نه میتوانست به کتابخانه برود و نه اجازه کتاب خواندن داشت. سواد آموزی یکی از فعالیت های مخفی سیاهان در هنگام بردگی بود. زمانی حتی اروپائیان را نیز تنبیه میکردند اگر به سیاهی خواندن و نوشتن می آموختند. که خود در عادی ساختن و طبیعی جلوه دادن تبعیضات نژادی نقش مهمی در تداوم نظام برده داری بازی کرد.
در مقام مقایسه، در حکومت اسلامی مردان، نه تنها حجاب زنان را همچون یوغ بردگی، نماد تبعیض و سلطه یک جنس بر جنس دیگری نمیدیدند و هنوز هم، بلکه آنرا عادی پنداشته و یا بسادگی با آن کنار میآیند. یعنی حتی اگر تحمیل حجاب را تجاوز به حقوق زنان را بشمار آورند، جای شک و تردید است که آنراتجاوز به حقوق خود نیز ببیند. بدون حجاب، زن از همه چیز محروم است. مثل سیاهان در آمریکا، راه گریز و رهایی برایشان وجود ندارد، سیاهی که از جنوب به شرق آمریکا میگریخت بدون نشان دادن سند مبنی بر رضایت برده دار به صاحب خود باز گردانده میشدند و چنان تنبیه و مجازاتی را باید تحمل میکردند که اندیشه گریز بسر برده ی دیگری نیفتد. زن نیز بدون حجاب نمیتواند حتی پا بگریز بگذارد، او را درسی میآموزند که هرگز اندیشه رهایی از مغزش خطور نکند. مردان نه تنها پذیرفتن حجاب را دون شان خود نمیدانند، بلکه بعضا اگر بدان مفتخر نباشند، خود را خنثی و یا حجاب را کم اهمیت میدانند. در بهار آزادی چپ های انقلابی مبارزه زنان و حجاب اجباری را به پس از پیروزی خلق بر امپریالیسم جهانی موکول میساختند.
حال آنکه آنچه سلطه حکومت اسلامی را بر تمامی جامعه امکان پذیر ساخته است، حجاب اجباری ست. با اجباری ساختن حجاب نه تنها زنان بلکه کنترل تمامی جامعه را اسلامیست های ولایت پرست بدستگرفتند. بی جهت نیست که پس از 35 سال، حجاب زنان هنوز یکی از معضلات نظام ولایت است. امروز تحکیم نظام تبعیض علیه زنان خود را در مخالفت با "ساپورت پوشی" و تنبیه و مجازات قانونی برای یپشگیری از بارداردی، بیان میکند. چه جورابهای تنگ و چسبان، در حالیکه میپوشانند، اندام زنان را برجسته تر و در واقع زیبا تر نشان میدهد. علی مطهری، خود، یکی از پاکدینان مستقل مجلس شورای ولایت، همراه 195 نفری که در تقریبا ده روز پیش از این بیانه ای صادر کرده بودند مبنی بر هشدار به رئیس جمهور در باره گشترش بدحجابی، در چهار شنبه گذشته وزیر کشور را به مجلس فراخواندند که از او بخواهند توضیح دهد که چگونه ممکن است در یک جامعه اسلامی زنانی پیدا میشوند که ساپورت میپوشند. در این هنگام نیز ویدیوی زنان ساپورت پوش نمایش داده میشود.
پس معلوم میشود وزیر کشور مسئول حفظ حجاب زنان و یا حفظ نظام تبعیض جنسیتی بر طبق تعریف علی مطهری نیز هست و اگر در مدیریت حجاب زنان غفلت کند، مورد مواخذه قرار میگیرد. وزیر کشور هم در پاسخ گفت که ساپورت پوشان معدودند و قلیل که نیازمند اقدامات انتظامی نیست. آقایان نمایندگان باید زیاد نگران نباشند. این گفتگو بین دو نماینده قوه مقننه و مجریه، یاد آور بازی معروف بازجوی خوب و بازجوی بد است، تا اسیر را بتوانند بفریبند و او را به تسلیم و اطاعت وا دارند. اما، چه این مقایسه را بپذیریم و چه نه، زیاد تفاوتی نمیکند. زیرا که اصلاح طلب دو آتشه هم، حجاب را همچون نماد اسارت زن و جامعه نمی بیند. اما هردو بخوبی آگاهند و در عین حال دلواپس آنروزی اند که بی حجابی بر حجاب اسلامی غلبه کند و نظامی که بر اساس تبعیض جنسی بر پا گردیده است، براندازی گردد. این است که باین فکر افتاده اند که اگر تا کنون، بعداز 35 سال حجاب زنان را خانه نشین نکرده اند، چا باک اگر آنرا به ماشین های جوجه کشی انسانی تبدیل نمود. فرمان ولایت فقیه است که جمعیت ایران باید به دو برابر افزایش یابد. زهی خیال باطل. چرا که حکومت اسلامی بخوبی واقف است که به یکباره از هم فرو خواهد پاشید اگر زن حجاب از سر بر گیرد.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
منبع:پژواک ایران