بر ما ست که باین واقعیت اشراف یابیم که تا زمتانیکه مقدس به موهن، ماورایی به زمینی و الهی به انسانی، تسلیم و اطاعت و فرمانبری به مقاومت و استقلال و خود فرمانفرمایی تبدیل نشوند و خدعه، مکر و فریب و ریا که در ارکان دین و اصل و فروع آن نهفته شده است با بکارگیری خرد انتقادی آشکار نگردند، بدشواری میتوان به فروپاشی حکومت دین امیدوار بود. یعنی که تا تحول و دگرگونی درعرصه دین و شیوه های دینداری، عرصه ای که برتمامی عرصه های زندگی اجتماعی سلطه افکنده و در انقیاد خود در آورده است، بوقوع نپیوندد، باید انتظار داشته باشیم که حکومت ولایت ادامه یابد تا قیامت، اندیشه ای که بر دل پیروان ماتریالیسم دیالکتیکی خوش ننشیند.
بگذریم که انقلابی که هم اکنون به چهل و دومین سالروز آن میرسیم، خود نشان داد که طبقات مدرن جامعه، مثل طبقه متوسط و کارگر، طبقاتی که قرار بود در نتیجه انقلاب شاه و مردم ببلوغ رسیده و جامعه را بسوی دروازهای تمدن بزرگ سوق دهند، چون خود شایستگی رهبری را تحت نظام استبدادی بدست نیاورده بودند، رهبری انقلاب 1357 را به به ارتجاعیترین قشر جامعه سپردند، قشری که بیش از 300 سال خود را نگاهدار و نگهبان دین خوانده است، دینی که تعیین و تعریف میکند راه و روش زندگی انسان را نه بر اساس میزان و معیارهای امروز بلکه بربنیان باورها و رسم رسومی که ریشه برگیرد از قوانین و قواعد و مقرارتی که در یک هزار و چهارصد سال پیش از این، الله از بیخ آسمانها به یپامبر برگزیده خود بطریق وحی، مخابره کرده است، یعنی که با انقلاب آخوندی، مارش بسوی گذشته و پسروی آغاز گردید.
یعنی که قشری قدرت را در دست خود قبضه کرده بود که آرمانش بازگشت بگذشته بود. با جلوس آخوندها بر مسند قدرت، چنین بنظر میرسید، 50 سال تمدن سازی پهلویها، زمینه را هموار ساخته بود برای بازگشت بدوران رساالت و امامت تا قیامت.
چرا که نظام دینی پیوسته ابزاری بسیاری برای نهادین ساختن ارزشها و باورهای دینی در اختیار داشته که مهمترین آنها مراسم نمازگزاری بوده است، مراسمی که تسلیم و اطاعت و فرمانبری را در رفتار و گفتار و پندار مردم مسلمان نهادین میسازد. یعنی که دین اسلام قبل از هرچیز بر ستون تزلزل ناپذیر نمازگزاری بنیانگزاری شده است. این بدان معناست که ما با یک نظام صرفا سیاسی سرو کار نداریم، سرو کار مردم با رژیمی ست که آنها را قبل از هرچیز باجرای برگزاری نماز فرا میخواند، بسوی بدست آوردن کلید ورود به بهشت. در باره فواید ظاهری و حواص باطنی و تاثیرات معجزه آسای نماز، علما، و فقها از هیچ مبالغه و افزونگویی دریغ نداشته اند. اینجا تنها به شمه ای از تاثیرات معجزه آسائی که به نمازگزاری نسبت داد میشود، اکتفا میکنیم. از نخستیین پیامبر، حضرت ابراهیم، نقل شده است که گفته است:
نماز هستی مارا از نو می سازد و بر تن ما خلعتی از رحمت الهی می پوشاند و لغزش های ما را پاک میکند.
علما و فقها، همگان بر ان باورند که هیچ آسبی نیست که نمازگزاری علاج نکند و هیچ دردی نیست که درمان نبخشد و هیچ زخمی نیست که بران مرحم ننهد. که در نمازگزاری سجده و یا ستودن الله با خاکساری، انسان را بخدا نزدیک میسازد و رها از کمند رذایل اخلاقی. یا اینکه نماز عبد را به معبود نزدیک میسازد و انسان را از فساد و دزدی و دغل بازی وحق کشی باز میدارد. از همه جالبتر آنکه نمازگزاری، انسان را از ارتکاب به ظلم و ستم باز میدارد و فساد را از جامعه پاک میکند. که چه نشستی که با برگزاری نمازروزانه آمرزش کسب کنی و سعادت ابدی. یعنی که با ابزار نماز کلید بهشت را آز آن خود سازی. چه کتابها، چه مقالاتی که راجع به اشاراتی که الله در قران در باره نمازگزاری و وجوب آن، نگاشته نشده است.
آنچه در بالا آمد شاید یک اپسیلون از ادبیات مبالغه آمیز و حمد و ستایش کنش و یا فعل نمازگزاری بحساب نیاید و نمیتواند هم بیاید. اما، همین مختصربس که مچ مکار مبلغان نظام را آشکارساخته و نشان میدهد که با چه بیشرمی حقایق را وارنه میکنند و قصه هایی را بیان مکنند که هدفی جز فریب و ریا در آن نمییابی. حضرت ولی فقیه، خود بارها، بر فراز منبر قدرت گفته است که نماز را اصلی ترین ابزار ترک گناه میداند.
آیا این بدان معنا ست که آیت الله خمینیی و یا جانشین او آخوند خامنه ای و تمام کسانی که در صف اول نماز جمعه حضور مییافتند و هنوز حضور می یابند(خوشبختانه کوید این بساط ها را برچیده است)، آنانکه که دستشان به بدترین جنایتها علیه بشر آلوده است، آنانکه که بر صدر دادگاههای اسلامی می نشینند، و احکام اعدام جوانان دلاوراین آب و خاک را صادر میکنند، همه آنان که دستشان بظلم و ستم آلوده است از بجا آوردن نماز خود داری کرده اند؟ یا برعکس سجده های طولانی تر و عمیقتر، بیرحمی و قساوت را باوج خود میرساند.
تردید مدار آنکه سراز سجده خاکساری بر گیرد، بیرحمانه تر دست بشکنجه محکوم میزند و شلاق ظلم را هر چه سختتر بر جسم قربانی وارد میآورد. بعبارت دیگر، 42 سال برگزاری مراسم نمازگزاری، بویژه درروزهای جمعه و در سراسر کشور، نه مانع ارتکاب به گناه شده است و نه ظالم را ازستمگری باز داشته است. کارگزاران، مدیران، فرماندهان، قانون گزاران، قاضیان و بازجویان، و شکنجه گران، همه از بالا تا پائین نماز گزارند، آیا کسی میتواند بی گناهی آنان را ثابت کند؟
یادآوری این نکته ضروریست که نماز گزاری کنشی ست که به شیوه تقلید آموخته میشود. یعنی باعمود ایستادن آغاز و سپس به دونیم شدن و سجده رفتن خاتمه می یابد و درهر یک از ای حالات نماز گزار کلماتی بزبان میراند که چون بزبان بیگانه است چندان فهمیده نمشوند.
یعنی که نماز گزاری، کنشی نیست عقل و خرد بشر را تعالی بخشد و او را مستقل، خود آئین و یا خود فرمانبر پرورش دهد. ما هرگز به نماز گزاری بعنوان زمینه ساز تداوم نظام استبدادی و استعمار درونی، نگاه نکرده ایم. حال آنکه، نماز ابزار نهادین ساختن اطاعت و فرمانبری بوده و هست. نماز در اصل حمد و ستایش الله بعنون خدایی بخشینده و مهرابان است که چندان باحقیقت نیز سازگارنست. چرا که در قرآن میتوان مکرر باشاراتی برخورد، مبنی برخشم و انتقام ستانی الله. نمازگزار نمی پرسد که خدای بخشنده و مهربان چگونه در عین حال جهاد وشهادت و قتل فی سبیل الله یا جنایت و خونریزی را فرائض دینی بشمار میاورد.
نماز و تن دادن به انضباط و مقررات نمازگزاری را در شرایط کنونی، مثل تمام دیگر مراسم دینی، باید کنشی سیاسی خواند که پروانه ای ست برای کسب جاه و مقام و قدرت و در نتیجه دروغ و خیانت بیشتر.
پس از 42 سلل حکومت دین و شنیدن ازادن موذن که همگان را بسوی نماز گزاری فرا میخواند، آمار و شواهد رسمی وغیر رسمی همه حکایت از آن دارند که در هیچ نقطه ای از تاریخ طولانی خود، جامعه ی ایران تا این درجه به لحاظ اخلاقی سقوط نکرده است. فساد و دروغگویی دزدی و اختلاس بیشتر آنجایی رواج پیدا میکند که احکام شریعت حاکم است.
رخصت، ای هموطن که یکبار دیگر تکرار کنم، تا زمانیکه مقدسات دین، مقدساتی که مردم بدان باور دارند دستخوش تغییر و تحول اساسی نشوند، بویژه نمازگزاری از کنشی مقدس به کنشی موهن و تحقیر آمیز تبدیل نشود، نمیتوان بسادگی آخوندهای حاکم، متولیان دین را از مسند قدرت بزیر کشید و ساختار حکومت فقیه را بفروپاشی و از همگسیختگی کشاند.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
منبع:پژواک ایران