شلاق، مجازات نا فرمانی و یا روزه خواری؟
فیروز نجومی
همچنانکه به آخرین روزها ماه رمضان نزدیک میشویم به گزارشهایی در روزنامه ها و سایت های اینترنت بر میخوریم مبنی بر برخودرد نیروهای انتظامی با روزه خواران.
رادیو فردا در 31 تیز از "شلاق خوردن پنج نفر در ملاء عام به اتهام روزه خواری" در کرمانشاه خبر میدهد. از خبرگزاری مهر، نقل میکند که علی اشرف کرمی، "معاون دادستان و سر پرست اجرای احکام دادگستری" مسئوول تنبیه و مجازات این روزه خواران در پنج نقطه شهر بوده است. در ادامه خبر نیز میخوانیم که "فرمانده انتظامی استان فارس، نیز در 21 تیر اعلام کرده است که دونقر را به "اتهام تظاهر به روزه خواری به 80 ضربه شلاق محکوم شده اندو حکم در باره آنان اجراشده است." همچنین فردا میافزاید که خبرگزاری ایسنا"تصاویری از برخورد نیروی انتظامی با تعدادی از شهروندان تهرانی و همچنین پلمب برخی از اغذیه فروشیها منتشر کرده است."
بنابراین، طبق گزراش رادیو فردا تعداد روزه خواران نسبت به روزه داران در هیچ مقایسه ای نمی گنجد 5 نفر در یک شهر دو میلیونی؟ چه نسبتی ست؟ نسبت پانصد هزار به یک؟ آیا این بدان معناست که تقریبا تمام جمعیت شهر فرمانبراند بجز آن پنچ تنی که نیروهای انتظامی دستگیر کرده اند؟ و یا به عکس نافرمانی که در ماه رمضان بشکل روزه خواری بمنصه ظهور میرسد در حال افزایش است و برای بازداشت مردم از نا فرمانی مراسم شلاق زنی را براه انداخته اند تا همگان به هزینه گرنبار روزه خواری در ماه مقدس رمضان را بخاطر بسپارند و از انجام فرائض دینی در ماه رمضان سر باز نزنند. چه خود آزاری در منظر علما و فقهای بزرگ ضروری سرکوب غرایز و خواهشهای نفسانی ست. این نه یک گزینش سخصی بلکه اجباری ست، بویژه اکر از حوزه خصوصی عبور کنی و وارد عرصه عمومی شوی؛ اگر هم روزه دار نیستی باید وانمود کنی که روزه دار هستی. در حکومت دین، حکومتی که مظهر آن ولی فقیه است، همه باید جور باشند یک ناجور هم نمیتواند وجود داشته باشد.
البته این بدان معنا ست که در ماه رمضان، ماهی که الله در بهشت را بر روی بندگان گشوده نگاه میدارد، جایی برای خطا مطلقا وجود نمیتواند داشته باشد. یعنی که در رمضان تعداد معدود پنج نفر در میان یک جمیت عظیم نمیتوانند همرنگ جماعت نباشند. نمیتوانند آنچه که میخواهند، باشند. یعنی در ماه مقدس رمضان کوچکترین جایی برای جنبیدن و تکان خوردن نیست. اگر روزه دار نیستی باید به روزه داری تظاهر کنی. یا باید دست از کار و کاسبی بکشی، بروی بخانه، بخوابی و یا در سرکار از گرسنگی چرت بزنی. در این معنا روزه داری مثل هر کنش عبادی دیگر مثل نمازگزاری روزانه بازتابی ست از خشونت و قدرت. ما به وظایف خود در برابر الله عمل میکنیم از سر ترس و هراس از تنبیه و مجازات در دوزخ. ما در رمضان باید خود را اذیت و آزار دهیم و تن را سختی، تا دین خود را به الله بپردازیم و او را خشنود و راضی سازیم. بهمین دلیل هم مردم نماز میگذارند. بهمین دلیل است که حاکمان بر جامعه بر منبر قدرت دایم فریاد بر میآورند که نماز ستون دین است. چون نماز گزاری چیز نیست مگر بازتاب ترس و هراس نماز گذار از قدرتی لایزال، قدرتی توانا هم به پاداش و هم کیفر.
به عبارت دیگر، این نوع سخت گیری ها، این نوع تعدی و تجاوز بحق و حقوق انسان، بیش از هرچیز نقاب ازچهره خشونت بار دین اسلام بر میگیرد و ماهیت خشک و انعطاف ناپذی وضد بشری آنرا آشکار میسازد. تن را زخمین مسازند و انسان را بخواری و حقارت مکشانند تا "کرامت" انسانی را گرامی دارند. چه از نوع خلافتی باشد و یا ولایتی و یا انواع و اقسام دیگر فرقه های اسلامی، در هر کجا که شمشیر اسلام از قلاف بیرون آمده است، برای تسلیم و اطاعت بوده است و بر قراری نظام فرمانروایی و فرمانبری. آری، سر پیچی از فرمان الهی، روزه خواری و نا فرمانی است که لرزه با بنیان نظام مثدس ولایت اندازد.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
منبع:پژواک ایران