یورش به دفاتر روزنامه ها و زور گیری روزنامه نگاران
فیروز نجومی
البته این رفتار تبهکارانه حکومت دین، چندان غافل گیرانه هم نبود. زیرا که هفته ی گذشته سخنگوی قوه قضائیه، آقای غلامحسین اژه ای از احتمال بازداشت عده ای از روزنامه نگاران را به جرم "دست در دست داشتن غربی ها و ضد انقلاب " اطلاع رسانی کرده بود. شاید هم که روزنامه نگاران منتقد خود را برای این رفتار جنایتکارانه حکومت آیت الله ها و حجت الاسلام ها را از پیش آماده ساخته بوده اند. آقای جمشید برز گر، تحلیلگر بی بی سی، میگوید اخیرا حاکمیت به تاکتیک جدیدی دست زده است. روزنامه نگاران و یا مدیران روزنامه را ممکن است باز داشت کنند ولی روزنامه را به توقیف نمی کشانند. فهمیدید، چه گفت؟ رژیم دین هر روز زرنگ تر و هشیار تر میشود. ظاهر را آراسته نگاه میدارد و در باطن دست به اعمال جنایتکارانه ی "زورگیری " میزند. چرا که فرمانروایان حاکم بر ما در فریبکاری به اجتهاد رسیده اند. زور گیر ان را بدار مجازات میآویزند که زورگیری خود را پنهان سازند.
آنچه در گزارش این خبر وحشتناک، جلب توجه میکند این است که گزارش گران در انتشار خبر بازداشت روزنامه نگاران، از واژه های "یورش،" " هجوم " و یا "شبیخون " برای توصیف رفتار جنایتکارانه "ماموران امنیتی " استفاده نمیکنند. خبر گزاری ها، از "حضور " ماموران امنیتی در دفاتر روزنامه ها سخن میگویند، نه از یورش، نه از شبیخون، نه از کنش جنایتکارانه "زورگیری " که اخیرا دو جوان را به همین جرم در برابر چشم تماشاگران مشتاق به دار مجازات آویخته اند، جرمی که در هیچ کجای جهان شایسته مجازات مرگ، شناخته نمیشود، اگر قتلی اتفاق نیفتد، مگر در شریعت اسلامی که آماده است شمشیر را بر گردن هر آنکس که در برابر اراده اش به مقاومت بر خیزید، فرود آورد- درست مثل همان دو جوان قمه کش که کنش تبهکارانه زورگیری را به معرض نمایش گذارند و سر بباد دادند. آیا میتوان کنش ماموران امنیتی را چیزی جز "زورگیری " نامید؟. با این تفاوت که زورگیری دستگاه حاکمه بطور سازمان یافته، بوقوع می پیوندد. یعنی مراتبی هست و فرمانی و فرمانبری، با برنامه های حساب شده و بدست مامور انی انجام میشوند که به غلط "امنیتی " خوانده میشوند در حالیکه ماموریت شان جز ایجاد نا امنی چیز دیگری نیست. در کجای جهان زور گیری را با بر قراری امنیت در جامعه، سازگار میدانند؟
آیا میتوان میان کنش "ماموران امنیتی " که به دفاتر روزنامه ها حمله میبرند با کنش "زورگیری " تفاوتی قایل شد؟ اگر پاسخ مثبت است که هست، چگونه میتوانیم، ارتکاب یک عمل جنایتکارانه رژیم دین را "حضور ماموران امنیتی " گزارش دهیم. این نوع گزارش ها را باید گزارش هایی خواند که از بیان حقیقت اجتناب میورزند. از یورش و شبیخون قمه داران به دفاتر روزنامه ها خبر نمیدهند از حضور ماموران امنیتی خبر میدهند چنانکه گویی برای صرف شام به دفاتر موسسه های اطلاع رسانی هجوم برده اند،.نه بمنظور زور گیر کردن روزنامه نگاران، روزنامه نگارانی که مرتکب هیچگونه جرم و گناهی نشده اند. به حریم خصوصی شان تجاوز میکنند و آنچه که میخواهند به غارت میبرند. آیا دادگاهی هم هست که چنین رفتار جنایتکارانه را تحت تعقیب قرار دهد؟ خیر. چرا که نظام ولایت به رفتارهای تبهکارانه، تقدس می بخشد. بهمین دلیل اگر از جنبنده ای سر بزند، به مرگ محکوم میشود. حال آنکه وقتی شمشیر بر میکشد و بر گردن خبرنگاران و گویندگان لبه تیز و برنده آنرا نگاه میدارند که خود را به ولایت و شریعت تسلیم کنند، زورگیری نمیتواند کمتر از یک رفتار مقدس تلقی گردد، چرا که شمشیر ولایت، شمشیر شریعت است. طناب دار، مقدس است چون طناب شریعت است. تنبیه و مجازات گریز از بندگی و عبودیت، حکم الله است حتی اگر طناب مقدس شریعت به گردن بی گناهی هم بیفتد، چه باک، اگر به "مصلحت " بقای نظام مقدس اسلامی باشد. هدف اصلی از اعدام زور گیر ان جوان، نه بازدارندگی جرم و جنایت، بلکه دفاع از استبداد مضاعف دین و قدرت است.
روشن است که کنش جنایتکارانه زورگیری با تحمیل اراده زور گیر بر انسان دیگری همراه است با خشم و ابزار خشونت. در زورگیری روزنامه نگاران اراده ی کیست که تحمیل میشود؟ مگر اراده ای فراتر از اراده ولایت، هم وجود دارد؟ تنها اراده او ست که آزاد است، آزاد از هر قانون و قواعد و مقرراتی، چون او جلوه الله است، فرمانروای نهایی. روزنامه نگاران مورد خشم و خشونت قرار گرفته اند به آن دلیل که به حقایقی اشاره کرده اند که ممکن است که جرقه بر خشم مردم زند و موجودیت نظام را بخطر اندازد. پس ضروری ست که شمشیر شریعت را بر گردن روزنامه نگارانی نهند که به بندگی و تف لیسی ولایت تن نمیدهند. در واقع زور گیر اصلی در راس ساختار قدرت نشسته است. در دفاع از اراده مطلق ولایت است که روزنامه نگارانی که بهغارتگری ها و چپاولگری که روزانه در حکومت اسلامی صورت میگیرد اشاره کرده اند باید زور گیر شده و به ببند کشیده شوند. یعنی که دستگاه ولایت برنامه زورگیری را از هم اکنون به مرحله اجرا گذاشته است که هر ناله ای را از هر ویرانه ای که بگوش میرسد حمله برند و با قهر و خشونت آنرا خاموش سازند.
تحلیل گران، انگیزه رفتار جنایتکارانه یورش به دفاتر روزنامه ها و دستگیری تعدادی از روزنامه نگاران را با انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده مرتبط میدانند، انتخاباتی که ممکن است بار دیگر لکه ننگی بر دامن مقدس نظام بنشاند. لذا رژیم پیشا پیش به استقبال حوادثی میرود که هنوز بوقوع نپیوسته است، حوادثی از نوع حوادث 88 که رژیم آنرا "فتنه " میخواند. که اراده آقا، اراده جلوه الله، حضرت ولایت بر آن قرار گرفته است که "انتخابات نباید امنیتی شود." یعنی باید که از هم اکنون هر کس که بجنبد، سخت او را تادیب نمایند. زور گیران امنیتی را باید آماده ساخت که در اسرع وقت هر حرکت مظنون ی را به تسلیم و اطاعت وا دارند. که فتنه را قبل از شکل گیری باید در نطفه خفه نمایند.
بعبارت درست تری، نظام ولایت سخت نگران شعله ور شدن خشم مردم است. شرایط معیشتی هر روز بسوی وخامت با شتاب بیشتری به پیش میرود. زور گیر ان رژیم ولایت خود صراحتا اعلام میکنند که احتمال خیزش و شورش مردم بسیار محتمل گشته است، پس عقلانی ست که از وقوع آن جلوگیری کنند. چه تعجب اگر زور گیری مطبوعات منتقد را از هم اکنون آغاز نمایند تا آنان را به اطاعت و تسلیم وا دارند، به سکوت و خاموشی. دفاتر روزنامه هار را باز نگاه میدارند اما روزنامه نگاران را زور گیر نموده و ببند و اسارت میکشند. زبانها را از حلقوم بیرون میکشند که خود بتوانند سخن بگویند. حال آنکه آتش در زیر خاکستر دیر زمانیست که خفته است، همچون کوه آتش فشان آماده ی انفجار است. غرش آن بگوش حضرت ولایت رسیده است، اما می پندارد که اگر قمه داران را مامور زور گیری روزنامه نگاران نماید، جلوی انفجار را خواهد گرفت. چه خیال خامی؟
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
منبع:پژواک ایران