ویروس کرونا ثابت کرده است که مرز و حدود ، حاکم و محکومی، غنی و فقیری، پیر و جوان، زن و مرد، سفید و سیاه و امریکایی وروسی نمی شناسد. البته، که بی دفاعان را راحت تر مورود هجوم قرار میدهد. پس از تقریبا گذشت سه ماه از ظهور ویروس کرنا، سر انجام، رئیس سازمان بهداشت جهانی، اعلام کرد که ویروس کروینا یک "پندمیک" است. که واگیر است و هم اکنون، مرزهای جهان را در نوردیده است. در همانحال نیز شاهد هستیم که هر کشور چگونه و با چه تدابیر و ابزار هوشمندانه ای به مقابله با هچوم این ویروس تجاوزگر پرداخته اند.
با این وجود میتوان گفت که آنجا که حفظ منافع سیاسی ارجح بشمار رفته، به مماشات با کرنا بر خاسته اند و کم و بیش مثل رهبر معظم ما، خدا خامنه ای معتقدند که نباید زیادی "بزرگش" کرد. از این بزرگتر هم در تاریخ اتفاق افتاده است. جالبتر آن که رهبر معظم ما معتقد است که "این نیز بگذرد." رهبران حکومت مقدس اسلامی، اصلا تمایل ندارند که هرگز خدشه ای بر وجهه شان وارد آید و آنان که دانا به "اصول کافی" اند، کرونا را یک دسیسه دشمن، می پندارند،دشمنی که کمر به نالودی جمهوری اسلامی را بسته است. رهبر معظم رسما مقابله با کرونا را بخشی از یک "جنگ بیولوزیک" میخواند. وی بعنوان فرمانده کل قوا با صدور فرمانی به سردار سرلشکر باقری رییس ستاد کل نیروهای مسلح، ضمن تاکید به خدمت گرفتن نیروهای خود در قالب یک «قرارگاه بهداشتی و درمانی» برای پیشگیری از شیوع بیشتر این بیماری، یادآوری میکند،
این اقدام با توجه به قرائنی که احتمال «حملهی بیولوژیکی» بودن این رویداد را مطرح کرده میتواند جنبهی رزمایش دفاع بیولوژیک نیز داشته و بر اقتدار و توان ملّی بیفزاید.
بگذریم که همین چندی پیش، رهبر معظم، در روز درختکاری با دستی ناتوان در حالیکه خاک بپای درختی میریخت، سازی دیگری مینواخت و میگفت برای دفع ویرس کرونا اول به توکلت علی الله و بعد سخن با خدا از طریق خواندن دعای خوش مضامین صحیفه سجادیه پناه برد. این تناقض را نمیتوان نادیده انگاشت، چون تنها در گفتار نیست و نمیتوان بازتاب آنرا دررفتار و سیاستها و نوع برخورد لایه های درونی و زیرین نظام دست کم گرفت. در واقع این تناقض و همه گیر بودن آن است که چرخ های نظام را کند و از کار بازنگاه داشته است. که خود معلول است و نه علت، معلولی که در عدم مدیریت و ناکارآمدیها و پیشگیری ها و پیش بینی ها بمنصه ظهور میرسد و هم اکنون تار وپود نظام را میخورد. که علت را باید در تناقض و یا دوگانگی "ولایت فقیه" با "فرماندهی کل قوا" جتسجو نمود. در جایگاه فقیه، اخوند خامنه ای از "دعا" و نقش شفا بخش آن سخن میگوید و در مقام فرمانده کل نیروها مسلح از "حمله بیولوزیک."
فرامرز داور در گزارشی سیاسی ایران وایر، اعلام میکند کهشیوع کروناپیکر فرسودگی نظام جمهوری اسلامی را به نمایش میگزارد. و از هرج و مرجی که در سطح رهبری میگذرد و از عدم مسئولیت پذیری آنان خبر میدهد. بدون تردید، داور، نویسند مقاله ایران وایر به نکته ای بسیار پر اهمینی اشاره میکند. با این وجود، باید را که داور فرسودگی در ساختار نظام مینمامد، خود چیزی نیست مگر "معلول" ناشی ازعلتی بزرگ. علت، این معلول را باید در دوگانگی فقیه و فرمانروایی جستجو نمود، دو حرفه متضاد: حرفه "روحانیت،" و حرفه "فرمانروایی،" یک الهی و آن-جهانی، دیگری سیاسی و این- جهانی. آنچه نظام را فرسوده ساخته است دوگانگی نهادین در ذات حکومت اسلامی است. این نظام از آغاز تاسیس، هنوز پا بعرصه وجود نگذاشته بود فرسوده بود. مگر نه اینکه آخوندها بر دوش مردگان و آنچه باید قرنها پیش نابود میگشت بقدرت رسیدند؟
برخورد نظام با کرنا، یکبار دیگر بیانگر این واقعیت است که قشری که امروز بر جامعه ما حکومت میکنند، بیش از چهل سال است که نه تنها باری را از دوش ملت بر نداشته است، بلکه پیوسته برا آن افزوده است. نظام ولایت تمامی قدرت و ثروت را بکار گرفته است که به صدر اسلام رجعت نماید، نه اینکه نظامی بنا نهاد در خور قرن 21 که بتواند ویروس کشنده و متجاوزی را در اندک زمانی مهار و بزودی نابود سازد. حکومت ولایت چهل سال است که دار و ندار خود را هزینه امریکا ستیزی و امادگی جنگ با امریکا در ماورای مرزهای ملی، یعنی در مرزهای جهانی اسلام ناب محمدی، نموده است. نظامی که در اشتیاق رجعت بگذشته میسوزد نمیتواند به آینده بیاندیشد. آمادگی برای رو در رویی فجایع طبیعی مثل سیل و طوفان و کم آبی و مصیبتها ناشی از نابرابری های اجتماعی، از آینده نگری بر میخیزد که در نگرش آخوند غریبه و بیگانه است. ویروس کرونا در کشور ما بیداد میکند. رهبر معظم ما از آمادگی برای جنگ بیولوژیک سخن میراند.
کره جنوبی در کوتاه زمانی به آن توانایی دست یافته است که میتواند روزانه 20000 نفرا را مورد آزمایش قرار دهد و مبتلایان به کرونا را شناسایی و تحت معالجه قرار داده و پیوسته در پی ریشه یابی ویروس و در نتیجه جلوگیری ازشیوع و انتشار آن است. در چین نیز اگرچه در آغاز به مماشات پرداختند سرانجام وقتی آشکار گردید به مقابله محاسبه شده، جدی و سریع با کرنا برخاستند و از شیوع و انتشار آن در سراسر چین جلوگیری کردند. در ایتالیا در مقابله به کرنا تمام کشور، بجز داروخانه ها و غذا فروشی ها را تعطیل و از کار بازداشتتند. حال آنکه، شهر قم، شهری که بسی بسیار "مقدس " شمارده میشود، شهری که در آنجا کرونای کشنده جان گرفت، بدلیل مخالفت نماینده ولی فقیه و امام جمعه شهر، دروازه های خود را بروی زیارت کنندگان گشوده نگاه داشت. گفتند که حرم معصومه خود دارالشفا ست.
این نیز گفتنی ست که آیت الله مصباح یزدی، یکی از مدرسین برجسته حوزه علمیه قم و نظریه پرداز "اسلام" سیاسی، نیز ملت را از فضل و بینش خود محروم نگاه نداشته و در باره ظهور کرونا این نظر عالمانه را ارائه داده است که میتوان کرونا را از نوع "شروری" خواند که:
جنبه ثانوی یا عکس العمل دارد. یعنی موجودی کاری انجام می دهد و به دنبال آن شری تحقق پیدا می کند. مثال روشنش این است که انسانی گناه می کند و به آثار گناه مبتلا می شود.
بدرستی روشن، نیست که باید شهر قم را مرکز گناه بدانیم یا خیرد، چون فعلا همه شرور از شرقم بر خاسته است، شهری که مقدسترین مقدسها، امام خمینی و بسیاری از مقدسین را در دامن خود پرورش داده است. بعبارت دیگر، این فرسودگی در ساختار نیست که نظام را در برابر چنین بحرانهایی زمین گیر میکند، بلکه آن دوگانگی نهادین در ذات نظام است که نظام را اساسا از پویایی باز داشته است. تردیدی نیست که نظام های استبداد حتی وقتی، رژیمی مثل رژیم چین که نشان داده است که میتواند در مقابله به بحرانهای گوناگون تدبیر و مدیریت را باوج خود رسانده و به نتایج مثبتی برای ملت خود برسد، ملت را از حقوق سیاسی شان و آزادی بیان محروم میکند. ولی آنجا که استبداد دین و قدرت با هم یکی میشوند، یعنی استبداد وقتی مضاعف میشود، جامعه غرق در تاریکی میگردد. حقوق سیاسی بجای خود، افراد از حق پوشیدن و نوشیدن و معاشرت با یکدیگر محرومند و نیز از تفریج و خوشی و لذت از زندگی و رفاه و آسایش. این حکومت دین است که برای انسان و زندگی انسانی پشیزی قائل نیست و امنیت جانی ملت را با سهل آنگاریها و واپسگرایی ها بخطر انداخته است. یعنی که هیچکس نمیتواند دیگری را ببیند. مردم نگران با دلی پر از هراس از آینده بهمه چیز با سوظن مینگرند، چون چیزی جز کذب و دروغ بگوششان نمیرسد. اگر تتعمه ای هم از اعتماد در مردم نسبت بحکومت دین مانده بود آنهم با ظهور کرونا ناپدید گشت.
در استبداد سیاسی اگر ساختار قدرت اعتبار خود را ازدست بدهد ساختار دین هنوز مرجع معتبر است. در استبداد مضاعف دین و نظام اخلاقی هم اعتبار خود را از دست میدهند. بعبارت دیگر شیوع کرونا بیش از هر چیز دیگری باعث عفونت در ساختار دین گردیده است. این کیش ناب محمدی ست که نشان داده است که لیاقت و شایستگی حکمرانی را دارا نیست. اما، آخوندها برضایت از اریکه قدرت فرود نخواهند آمد. آنها
و آنانکه فکر میکنند که رژیم از کرونا برای پوشش خظاهای بیشماری که مرتکب شده است بخصوص در کشتار آبان ماه و سرنگونی هواپیمای مسافربر اکرایان،استفاده میکندف فراموش میکنند که آخوند دشمن اصلی ملت است. که آنجه که نظام را بفرسودگی رسانده است، طرز تفکری است که بر آن ساختار حاکم است، تفکر دینی یا تفکر "فقاهتی،" تفکری که بقای خود را مدیون دشمنی با تجدد و نوین خواهی بوده است، چون هردو مسیر آزادی و خردگرایی را پیموده و می پیمایند.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
منبع:پژواک ایران