اعتدال، خدعه ای اسلامی
فیروز نجومی
نظامی که بر اساس فرمانروایی و فرمانبری، تسلیم و اطاعت بنیاد گذارده شده است، امروز در عرصه جهانی در پشت میز مذاکرات هسته ای با قدرت های جهانی به فرمانبری، تسلیم و اطاعت فرا خوانده شده است. حکومت اسلامی برهبری ولی فقیه، جلوه الله، ظاهرا بسی بسیار سعی نموده است که با دادن امتیازهای کوچک و بازپس گرفتن بخش کوچکتری از آنچه که در نتیجه نافرمانی و سرپیچی از تعهدات بین المللی از دست داده است، به این سرنوشت محتوم تن در ندهد و از تسلیم و اطاعت سر باز زند. یعنی که حتی در لباس "اعتدال " و نرمخویی چرب زبانی و لبخنده های ملیح و دلربای محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ولایت، کار ساز نشدند "توافق " نهایی حاصل نشد، چنانکه گویی که حکومت مقدس ولایت از مبارزه با کفر و شیطان انصراف داده است.
واقعیت آن است که حکومت اسلامی قوانین بین المللی را چندان جدی نگرفته است و نمیگیرد. چرا که حاکمان بر جامعه ایران، در جهان دیگری میزی اند. تنها به قوانین شریعت الهی گردن نهند نه آن قوانینی که برساخته دست بشری سرکش و سراسر کبر و غرور است، بشری که خدا را از زندگی اجتماعی بیرون رانده و بر جایگاه "شیطان " نشسته است. حکومت اسلامی، هنوز نتوانسته است دلایل قانع کننده ای برای پنهان نگاهداشتن فعالیت های هسته ای به جامعه بین المللی ارائه دهد. نیز، نتوانسته است بنای تاسیسات صلح آمیز هسته ای فردو را دردل کوه توجیه نماید. مذاکرات هسته ای هم پس از 6 ماه سر انجام به موضوع اصلی یعنی تعداد سانترفیوژ ها و غنی سازی تا کجا و چقدر، رسید. اما، بجای آنکه به پیش برود، از حرکت باز ایستاد. چرا که حضرت ولایت پای میز مذاکره نشسته بود که قدرت های جهانی را تسلیم اراده خویش بسازد نه اینکه به اراده آنان تسلیم شود و از حق خود چشم بپوشد. بازی گرفتن شیطان، هدف اصلی بود. همچنانکه حضرت ولایت بارها اشاره کرده است که از مذاکرات هسته ای زیانی نمیبرد. که در واقع سود بسیار هم برده است.
اشتباه است اگر باور کنیم که ولی فقیه به شکل و شمایلی شیطان پسند، پای میز مذاکره نشست بدون خدعه و نیرنگی در آستین. ولی فقیه از آنجا که بر جایگاه الله نشسته است، جایگاه خداوندی که دانا و توانا به همه چیز است، از آعاز به نتیجه نافرجام مذاکرات آگاه بود، نتیجه مذاکرات هسته ای که هنوز آغاز نشده بود. فقیه بخوبی آگاه بود که با شیطان، عهد و معاهده نخواهد بست. چون هر توافق نهایی، اولین گامی خواهد بود بسوی صلح و دوستی با غرب و پایان ستیز و خصومت با آمریکا، شیطان بزرگ، که در آن صورت بقول ، سعید قاسمی، فرمانده سابق جنگ ولایت با کفر در عراق "باید با ولی فقیه خدا حافظی کنیم." چه اگر شیطانی نباشد، چگونه میتوانیم بوجود خدا باور کنیم.
هرگز نباید فراموش کنیم که ولی فقیه از طرف الله ولایت دارد. که ولایت او همان ولایت رسول الله است. یعنی که این ولی فقیه بود که به واسطه ارتباط ماورایی، مذاکرات هسته ای با قدرت های جهانی را مدیریت میکرد. فرمول بازی برد برد هم تنها یکی از خدعه هایی بود که حضرت ولایت در آستین داشت. "نرمش قهرمانه " نیز یکی دیگر از آن خدعه ها بود، یعنی خدعه ای از جنس خدعه های اسلامی. کمتر کسی میدانست که "نرمش قهرمانانه، " حرکتی بود مذبوحانه در خدمت دوام مذاکرات، به نفع حکومت اسلامی. نه اینکه ولی فقیه قصد خریداری زمان را برای ساختن یک بمب اتمی در سر میپروراند. خیر ولی فقیه آنقدر خام نیست که نداند، یک یا چند تا بمب اتم هم اگر داشته باشد، هنوز بلند نشده از سرزمین ایران چیزی جز یک کشور نفرین شده باقی نخواهد ماند. بلکه او خواستار ادامه مبارزه حق است با نا حق، مبارزه حکومت مقدس الهی با "شیطان رجیم " است، مصافی که اگر واقع نمیشد نه ولایت میماند و نه حکومت اسلامی. مبارزه ولایت با شیطان بزرک که از 35 سال پیش آغاز گردیده است، مثل مبارزه همه ی پیامبران، مبارزه ضعیف است علیه قوی، ضعیفی که از خاک سیاه بپا خاسته است، میخواهد جانی بگیرد و بر سر پای خود بایستد. ولی فقیه ترجیح میدهد که پرچم اسلام را به تبعیت از رسول الله تا قیامت بدوش بکشد حتی اگر چاهای نفت نیز بخشکند و از تولید ثروت باز ایستند. بنابراین، نتیجه مذاکرات از پیش برای حضرت ولایت روشن بود و بار ها درلفافه به پایان نافرجام آن در سخنرانی های خود اشاره کرده بود.
در واقع نیز قبل از آنکه مذاکرات هسته ای رسما به پایان برسد، حضرت ولایت پایان آنرا در دو شنبه 16 تیر در دیدار با جمعی از ولایتمداران وفادار و در حضور رئیس جمهور، حسن روحانی و رئیس شورای مصلحت نظام، هاشمی رفسنجانی، اعلام کرد و جزئیات محرمانه مذاکرات را هم فاش نمود. روال عادی مذاکرات بسرعت تغییر یافت و تبدیل به مذاکراتی گردید بر سر تمدید مذاکرات هسته ای تا یک توافق نهایی.
بنابراین، تا اینجا ولی فقیه را باید برنده ی بازی ای دانست که خود معمار آن بوده است. درست است که تحریمات اساسی بر سر جای خود باقی خواهد ماند. ولی تحریمات اقتصادی حربه ای کاری نبوده اند و نیستند و هراسی هم در دل "رهبر معظم" نیاندازد. این آمریکا و غرب است که فکر میکنند با تحریمات میتوانند رژیمی همچون حکومت اسلامی را با خطر فرو پاشی روبرو سازند. در 4 سال اخیر تحریمات اقتصادی، تجاری، مالی، تحریم از هر نوعی، باوج خود رسید. نه تنها حکومت دین تضعیف نشده است بلکه قوی تر و سبع تر و درنده تر گردیده است. درست است که به لحاظ اقتصادی دچار بحران است. که گرانی بیداد میکند و بیکاری فراگیر و موسسات تولیدی با مشکلات فراوانی روبرو گردیده اند. که ارزش پول ملی 70 درصد تنزل پیدا کرده است. در اینکه بحران اقتصادی بسیار جدی است، تردیدی نیست. اما، واقعیت آن است که نه تحریمات و نه بحران های اقتصادی تا کنون هیچ رژیمی را به فروپاشی نکشانده است. حتی نمیتوان تنها تحریمات اقتصادی را مسئول پایان نظام نژادپرست در آفریقای جنوبی دانست.
اگر به تاریخ کوتاه حکومت دین به رهبری خداوندگار خامنه ای، بنگریم مشاهده میکنیم که دیر زمانی بوده است که نظام سعی کرده است مردم را برای روزگار سختری آماده نماید و آنها را به قتاعت و کم خوری و ژنده پوشی و "همت مضاعف کار مضاعف " عادت دهد هم بعنوان تاکتیک و هم استراتژی مقابله و مقاومت در برابر شیطان بزرگ. در این امر نیز موفق بوده است. ولایت فقیه ، محمود احمدی نژاد را بر گزیده بود که امور ولایت را مدیریت کند درست به آن دلیل که او را نماد ساده زیستی و ژنده پوشی میدید. ولی فقیه چنان به چشم ظاهر شود چنانکه گویی غرق در محنت و ریاضت بوده است. همچنانکه الله پیوسته در قرآن کریم ریاضت و تحمل سختی توصیه کرده و بدان منظور نیز یک ماه روزه داری را آفریده است. احمدی نژاد با کابش چرکین معروفش، جارو کشی را میماند که به ریاست جمهوری رسیده است، که از سر فروتنی میتوانست کفشهایش را زیر سر خود بگذارد با یک لا پتو روی زمین لخت بخواب فرو رود و امام عج را در رویاهای خود ملاقات کند.
دلیلی ندارد که رژیم دین از تحریمات و تشدید ستیز و خصومت با جهان غرب هراسی بخود راه دهد. ملت فقیر تر؟ چه بهتر، سر بزیر و آرامتر. بعید بنظر میرسد که صدای اعتراضی بگوش برسد اگر ارزش پول 30 درصد دیگر هم افت کند. فریاد رهایی و آزادی از گلوی خشک و شکم گرسنه هرگز بر نخیزد. اگر ناله ای هم بگوش میرسد برای سیری شکم است. مضاف براین، ولی فقیه تنها مظهر شریعت نیست بلکه مظهر خشونت هم هست، مظهر بیرحمی و انتقام ستانی، مظهر شلاق و حد شرعی و تنبیه و مجازات هم هست. از سر آموختن عبرت است و تحکیم و تداوم نظام فرمانراویی فرمانبری که در ملا عام دار مجازات بر پا میکنند و روزانه طناب شریعت را بر گردن، محکوم بی دفاع میاندازند.
در چنین شرایطی که همگان دم فروبسته اند و همه جا سوت و کور گردیده است، محمد جواد ظریف در کمال لوندی و لودگی در مصاحبه با شبکه ان بی سی، حکومت اسلامی را یک حکومت چندین تا صدایی میخواند و میگوید هر فردی در بیان نظریات خود آزاد است، همچنانکه ولی فقیه در همان سخنرانی گفت اسلام یعنی اعتدال در حالیکه همه جا از شمشیر اسلام خون و خشونت و بیرحمی جاریست. اسلام در هیچ کجای دنیا با "کافر " و "منافق " و "مشرک" را میانه ای نیست. ادامه مذاکرات هسته ای سبب گردیده است "جهاد گران " از پوسته خود بیرون بجهند و به بهانه های گونا گون همایش های مختلف برپا نمایند و نفس ها را در سینه ها حبس نمایند. وقتی سردار جنگ اسلام با کفر در عراق، سر لشگر سعید قاسمی در "همایش قرمز" میگوید "خنده هاتان حیثیت ما را میبرد " آیا دعوتی ست به اعتدال و یا جهاد اسلامی.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
منبع:پژواک ایران