حکومت اسلامی، بازنده ی بزرگ در اجلاس جنبش عدم تعهد.
فیروز نجومی
دستگاه ولایت در آغاز اجلاسیه جنبش عدم تعهد، همچون مشت زنی که برای قهرمانی آماده گردیده است، قدم در رینگ نهاد. برای برگزاری و شرکت در این اجلاسیه، حکومت اسلامی مثل همه ی مشت زنها که آرزوی قهرمانی را در سر می پرورانند، دست به چه تمرین های سخت و طاقت فرسایی که نزد. میلیاردها تومن هزینه براه اندازی این اجلاسیه نموده حتی کارکنان شهر بزرگ تهران را بیرون راند، به قیمت 5 روز مرخصی و 30 لیتر سهمیه ی بنزین، ابتکاری انسان دوستانه در برقراری امنیت و آسایش برای مهمانانی که انتظار میرفت برای قهرمان آینده، قهرمانی برخاسته از مقدس ترین باورهای مردم، هلهله نموده و هورا بکشند. لشگری عظیم یکصد و بیست هزار نفری در سراسر تهران گسترده بود که مبادا جنبنده ای بجنبد. آری رژیم ولایت به میدان آمده بود که پوزه غرب بویژه آمریکا، شیطان بزرگ را بزمین بمالد.
هم ولایت و هم رئیس کار گزاران او، احمدی نژاد با بسم الله آمده بودند و با سلام و صلوات و آیه های قرانی و فراخوانی بسوی انبیا، بسوی انساندوستی، دفاع از کمال انسانی، صلح و مسالمت و عشق و محبت. چنانکه گویی میتواند که م دندان های تیز و چنگال برنده خود در پس کلمات قشنگ پنهان نگاه دارد. با این وجود، از هان ش چیزی جز نفرت و کین خواهی بیرون نیامد. که دشمن دیرینه ی غیر متعهد ین، غرب بوده است و آمریکا، اول استعمار و بعد استثمار و سپس فقر و بدبختی و استبداد. که دوران مدیریت جهان بوسیله دیکتاتوری چند کشور غربی بسر آمده است. دورانی جدیدی در حال آغاز است که بر عکس نظام های سرمایه داری و مارکسیستی، پیشرو است و پیش رونده، نه بازدارنده و عقب نگاه دارنده برای کسب منافع مادی. راه نجات راه معنویات است و راه انبیا. که نظام ولایت هرگز نخواسته است چیز دیگری مگر صلح و دوستی و مسالمت. بجز حق چیزی نخواسته است و نجوید. غنی سازی هسته ای حق است. امتیاز نیست. هدفی ندارد مگر خدمت به بشریت. بی جهت مورد غضب قرار و خشم غرب را بر افروخته است. که تور تحریمات اقتصادی را هرچه بیشتر گسترده تا اطمینان و اعتماد مردم را متزلزل میسازد که بر علیه حاکمیت، سر به شورش و براندازی بر دارند. که فلسطینی ها حق دارند که بسر زمین اجداد ی خود باز گردند و آنرا از دست یهودیان غاصب بیرون بکشند.
دستگاه ولایت، از هرگونه ابزاری بهره بر گرفته بود که اجلاسیه جنبش عدم تعهد را به میدان رو در رویی حکومت اسلامی با غرب به رهبری آمریکا تبدیل کند. غیر متعهد ین را با خود همراه ساخته چنانکه خود را در دامن قهرمان نو خواسته پر تاپ کنند. که اکثریت چشم گیری از غیر متعهد ها که رویهمرفته دو سوم اعضای سازمان بین الملل را تشکیل میدهند، هم صدا با حکومت ولایت شعار «مرگ بر آمریکا» را سر دهند. یک دل و یک زبان به دفاع از یک عضو مظلوم و بی گناه، به پا خواهند خواست و غرب و آمریکا را محکوم نموده، تحریمات اقتصادی را غیرقانونی و غیر انسانی خوانده و از اسرائیل خواهند خواست که فلسطین را به فلسطینی ها باز پس دهد. و آنگاه که قدم به سازمان جهانی پا نهادند، تمام نهاد های گذشته و کهنه را با نهادهایی که اساس آن شریعت اسلام است، از نو بنیاد نهند. مضاف بر این درسی از زندگی معنوی، بشر دوستی و صلح و همزیستی و همکاری، مودت و دوستی از حضرت ولایت و رئیس جمهور حکومت اسلامی، میآموزند تا وقتی به کشورشان بازگشتند، بهشتی را همچون بهشت ولایت بنیان نهند.
اما چیزی نگذشت که دستگاه ولایت، در گوشه ی رینگ گرفتار آمد و مشت های سنگینی یکی پس از دیگری بر سر او فرود آمدند. چنانکه داور آماده بود که شمارش تا ده را آغاز کند و بازی را ضربه ی فنی اعلام نماید. چرا که در برابر مشت های سخت و خرد کننده ای که بر سر و بدن او فرود، میآمد، بشدت هوش و حواس را از مخیله اش پرانده بود گویی که قادر نیست مستقیم به پیش رود. جسم کم جانی که هر لحظه ممکن بود بر خاک افتد و از هوش رود. ضعف و قلابی بودن قهرمان نوخاسته، حکومت اسلامی، بسرعت آشکار گردید. چه ولایت ترجیح داده بود که با اشباح بجنگ برود تا با رقیب اصلی، با مسئله ی سوریه، غنی سازی هسته ای، سرکوب و جنایت ضد بشری در داخل. در این تصور باطل که میتواند آنها را در پس لفاظی های انقلابی، پنهان بدارد. مشت های محکم را مصر بعنوان رئیس پیشین عدم تعهد بر رهبران حکومت اسلامی وارد آورد. سرکوب و کشتار مردم سوریه را بدست بشار اسد محکوم کرد و از غیر متعهد دین خواست که یکجا، یک دل و یک زبان به دفاع از مردم سوریه که برای ابتدایی ترین حق و حقوق خود، آزادی و عدالت بپا خواسته اند بشتابند و دیکتاتور خون آشامی همچون بشار اسد را با ابزار مسالمت آمیز از مسند قدرت، بر گیرند و کشتار مردم بی گناه را به پایان آورند. که این نه یک وظیفه سیاسی بلکه یک وظیفه ی اخلاقی ست.
این آغازین ترین مشت هایی بود که پیکر دستگاه ولایت را به لرزه انداخت. گیج و حیران، مست و مدهوش از مشت های ویران کننده ی مصر، دیوانه و ار از خود واکنش نشان داد. سخت کوشید که سخنان رئیس جمهور مصر، مرسی، در سر زمین ولایت شنیده نشود، دست به سانسور زد. حرف های رئیس جمهور مصر را در رسانه های خود وارونه ترجمه نمود که به خورد مردمی سرکوب و خاموش نگاه داشته شده، بدهد. آیا مرسی نمیدانست که مشت سنگین او دهان دستگاه ولایت را هدف قرار داده است؟ رئیس جمهور مصر بخوبی آگاه بود که با محکوم ساختن بیرحمی ها و خشم و خشونت بشار اسد، حامی و پشتیبان و نگاه دار اصلی بشار اسد بر مسند قدرت را نیز محکوم میساخت. اما گفتمان مرسی مشت ی بود بسیار گرانبار تر از این. زیرا که او نشان داد که انقلاب مصر هرگز بهره و یا الهامی از انقلاب اسلامی نگرفته است و در راه اسلام نیست که او قدم میگذارد. او نه از اسلام سخن گفت و نه با قرائت قرآن آغاز نمود، او الله را عجالتا در خانه خویش نگاه داشته بود. او در دفاع از آزادی و عدالت سخن گفت، همان آرمان هایی که هم ولایت و هم کار گزار او رئیس جمهور، احمدی پرجم آنرا بر دوش خود بر افراشته بودند. آنهم درست در زمانی که بعنوان حامی دیکتاتور سوریه در عمل دست به جنایت و خونریزی علیه بشریت میزنند. بی جهت نبود که دستگاه ولایت هوش و حواس باخته بود.
دستگاه ولایت هنوز از ضربه های مرسی بخود نیامده بود که با مشت های محکوم و کوبنده ی دیگری از سوی دبیر سازمان بین الملل، بان کی مون، بر پیکر تو خالی حکومت اسلامی وارد آمد که چه زشت و پلید است تهدید کشوری دیگر به نابودی و چه زشت تر و پلید تر است وقتی وجود زخمی عظیم و دردناک بر پیکر جامعه ی انسانی را انکار میکنیم و قصد و نیت خود را برای دستیابی به فن آوری هسته ای با ابزار خدعه و نیرنگ بپوشانیم. بان کی مون بشار اسد را نیز مسئول کشتار و و بخاک و خون کشیدن مردم بی گناه و عادی سوریه خواند. که خود مشت محکم دیگری بود بر پیکر ولایت. چرا که کمتر کسی هست که نداند که برنامه سرکوب و خاموش سازی جنبش اعتراضی مسالمت آمیز مردم سوریه را عوامل ولایت در سوریه پیاده سازی نموده اند. سرکوب و خاموش ساختن جنبش سبز این تصور را برای دستگاه ولایت بوجود آورده بوده است که میتواند براحتی همان ابزار و تاکتیک و استراتژی را بکار گیرد، تا مولی خود بشار اسد را بر مسند قدرت نگاه دارد، برنامه ای که دیر یا زود با شکست جوجه دیکتاتوری همچون بشار اسد به پایان خواهد رسید. اما مشت کاری و ویرانگر بان کی مون زمانی بر پیکر ولایت فرود آمد که وی از نگرانی های خود در باره وضع حقوق بشر در دستگاه ولایت سخن گفت، گویی که نقاب از چهره ی کریه ولایت بر گرفته شده بود.
مسلم است که دستگاه ولایت را نه شرمی است و نه حیایی، چرا که حکومت ولایت، حکومت الله ست، حکومتی که هیچ دشمنی نتواند باو کوچکترین گزندی رساند.
ای مردم دنیای فانی و زودگذر به هوش باشید که روز بازرسی فرا میرسد و همه باید به الله پاسخ بگوییم.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
fmonjem@gmail.com
منبع:پژواک ایران