بیان درد مشترک و یا صدور کیفرخواست علیه غرب؟
فیروز نجومی
در روزهای پس از "عاشورای پاریس،" واقعه ی غم انگیزی که در آن بیش از 136 نفر، از جمله گردشگران جهانی، بدست اسلامیست های "ناب " و "اصیل" و "انقلابی،" از نوع "تازیان بومی،" در خاک و خون خود غلتیدند، سیل ابراز همدردی با مردم فرانسه از سراسر جهان آغاز گردید. رهبران کشورهای مختلف، یا پیام تسلیت و تاثر فرستادند و یا شخصا بدیدار فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه شتافتند. اما، رهبر حکومت مقدس اسلامی، خداوندگار خامنه ای، راه دیگری را برای بیان همدردی با مردم فرانسه برگزید: صدور کیفرخواست علیه غرب برهبری آمریکا بعنوان متهم اصلی خشونت ها و کشتارها، از جمله خونریزی های اخیر از نیویورک تا پاریس.
بی اعتنا به بزرگان جهان، حضرت ولایت در نامه ای، جوانان را در سراسر دنیا، بویژه جوانان اروپا و آمریکای شمالی را مورد خطاب قرار داد و راز و رمز کنش های جنایتکارانه غرب را برگشود و خاطر نشان ساخت که غرب برهبری آمریکا دارای "ذهنیت آلوده به تزویر" میباشند، "ذهنیتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است." این، بنا بر قول خداوندگار خامنه ای "ذهنیتی "ست اساسا "خشونت زا " و لاجرم زادگاه همه خشونت ها در جهان، بویژه منطقه خاورمیانه، باید محسوب گردد. از اینروی، ناملایماتی که اخیرا جوانان غرب تجربه کرده اند، در برابر رنج و دردی که مردم مسلمان در دست استعمار گران غربی و هم اکنون اشغالگران اسرائیل تحمل کرده اند، کمرنگ میشود.
کیفر خواست، غرب را متهم به تفرقه افکنی میکند از دوران استعمار تا زمان حاضر در میان مسلمانان. که اتحاد استعمار غربی با فرهنگ بدوی و قبیله ای راه را برای ظهور "افراطی گری" و "تندروی" و یا "زباله ای" همچون داعش و گروه های "تکفیری" هموار نموده است. که منطقه را به آتش بکشند و تحت اطفای آن بار دیگر بسرکوب دین مبین اسلام برخاسته که سدی بر بیداری آن گردند. حضرت ولایت در ادامه میافزاید: آتشی که منطقه را فرا گرفته است ناشی از گوناگونی عقیدتی نیست، اگر بود باید نشانه هایی از آن در دوران پیش از استعمار مشاهده میشد. وی با ابراز تاسف خاطر نشان میسازد که:
گروههای فرومایهای مثل داعش، زاییدهی اینگونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیدهها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالیکه تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آنهم در دل یک قبیلهی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت.
آیا این بدان معناست که بین امام علی و سران قریش بر سر جانشینی پیامبر اسلام و ادامه رسالت در خلافت و یا امامت اختلافی نبوده است؟ که امام حسین بواسطه ایستادگی بر عقیده اش شهید نشده است؟ اختلاف حسین و امامان پس از او با خلفای مسلمین اگر بر سر عقیده نبود، پس چرا همه امامان، یکی پس از یکدیگر شهید شدند، البته طبق روایت علما و فقهای امامتخواه؟ این حقایق تاریخی را حضرت ولایت "مصلحت" ندانستند که بخود یادآور کند. با این وجود وی اظهار داشت: آتشی که استعمار غرب در منطقه بپا کرد امروز بدست آمریکا شعله ور نگاه داشته میشود، "وگرنه،" وی میپرسد:
"چگونه ممکن است از یکی از اخلاقیترین و انسانیترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابهی کشتن همهی بشریّت میداند، زبالهای مثل داعش بیرون بیاید."
واقعا جای پرسش دارد که آیا میشود فردی در دامن قرآن کریم، پرورش بیابد و دست بخشونت بزند؟ هرگز! بوی خشونت حتی بمشام حضرت ولایت هم نرسیده است. چرا که دین و آئین مقدس اسلام بیگانه است با خشونت و انتقام ستانی، الله، خداوند یکتا و یگانه، نه با دوزخ آشناست، نه با "عذاب الیم." خدای اسلام "رحمان" است و "رحیم،" نسبت خشونت دادن به الله عین کفر است و برساخته استعمار و یا بقول یکی از روشنفکران تاریک اندیش "صنعت اسلام هراسی" ست. "جهاد" و " شهادت" که جنگ نیست، کشتار و خونریزی، تخریب و ویرانی نیست، "دفاع مقدس" است. اگر هم گردن کسی باشمشیر پیامبر اسلام بر زمین افکنده شده است، در دفاع از یکتایی و یگانگی الله بوده است. نه شمشیر شریعت سری را از تن جدا سازد و یا دست و پایی را قطع نماید، نه کسی بدار قصاص آویخته میشود و نه کسی بجرم "محاربه " با خدا، و نه زنی بسنگسار کشیده شود. این استعمار است که خشونت را بر کلمات الله تحمیل کرده است، در ذات "رب العالمین،" مالک بر بهشت و دوزخ برای اهدای پاداش به فرمانبران، و تنبه و مجازات «نه گویان» و «نه اندیشان.»
این بدان معناست، که رمز فهم گفتمان ولایت، خوانش وارونه آنچیزیست که بزبان میراند. نه اینکه او نا آگاهانه دروغ میگوید، بعکس. چرا که دروغی که او میگوید عین حقیقت است. زیرا که حقیقت وقتی به کذب تبدیل شود که جنبنده ای و جانداری، نفس برآرد، نه از سر حمد و ستایش بلکه به آزادی بدون هراس از جدا شدن سر از تن. باید اعتراف نمود، چنین جنبنده و جانداری زمانی وجود داشتند. اما، خون همه آنان در راه الله بدست پر رحمت ولی فقیه، جلوه خداوندگار یکتا، همان عارف دلشکسته ای که غرب را به خشونت متهم میکند، ریخته گردید. به بیانی دیگر، نباید تردید داشت که تا زمانی که سکوت بر قرار است، نه دهانی گشوده شود و نه آوایی شنیده شود که ای مردم هرگز بسخنان، این فقیه ابله گوش فرا ندهید، خون قربانیان دگر اندیش و انقلابی را بنگر که از آستین ش قطره قطره بر زمین فرو میچکد. حضرت ولایت بر آن تصور است که اگر کیفر خواست علیه غرب و آمریکا صادر کند، دستهای آلوده بخشونت جنایت خود و رژیم خود را میتواند بشوید و پاک سازی نماید. ذهی خیال باطل. چه اگر آبهای دنیا را هم که بر دستش بریزند، ماهیت ش را تغییر ندهند، زیرا که همچنان بوی خشونت و جنایت از وجود آلوده اش بمشام رسد، از وجودی که مظهر اسلام مقدس است، از وجود ولایت.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
منبع:پژواک ایران