انسان‌هراسی: افغان‌ها و خطر سلامت

یحیی جعفری نماینده علی خامنه‌ای در استان کرمان گفته است که با حضور افغان‌ها در ایران به شدت مخالف است و افغان‌ها «امنیت» و «سلامت» کشور را به خطر انداخته‌اند. (گویانیوز ۳ بهمن ۱۳۹۳) هیچ مخالفتی با این سخن از سوی دیگر روحانیون صورت نگرفت. شاید سی یا چهل سال پیش کسانی که باور دینی داشتند و به روحانیت به عنوان مبلغان دین نگاه می‌کردند تصور نمی‌کردند که روزی یکی از امامان جمعه چنین فرد قوم‌گرا و بی‌منطقی باشد. جمهوری اسلامی گرایش‌های فاشیستی درون این قشر را نمایان ساخته است.

وقتی امام‌جمعه چنین سخن بگوید طبیعی است وفاداران به روحانیت که امروز مقامات نظامی و انتظامی را در اختیار دارند به‌‌ همان راه می‌روند. رییس پلیس آگاهی تهران در مورد مراکز قالی‌شویی به شهروندان هشدار داده و می‌گوید: «از کارگران افاغنه برای خانه‌تکانی استفاده نکنید… در روزهای پایانی سال نسبت به ماه‌های دیگر شاهد افزایش سرقت فرش در پوشش مراکز قالی‌شویی یا از روی دیوار خانه‌ها هستیم. لذا شهروندان باید جهت جلوگیری از این حوادث به هشدارهای پلیس توجه داشته و مانع از ایجاد فرصت برای تبهکاران شوند.» (رییس پلیس آگاهی تهران بزرگ در گفتگو با باشگاه خبرنگاران ۳۰ بهمن ۱۳۹۳) او با این‌گونه سخن گفتن همه‌ی افغان‌ها را در ردیف تبه‌کاران قرار می‌دهد. افغان‌ها در ردیف هم‌جنس‌گرایان یا بهاییان نیستند که روحانیون با دلایل شرعی بتوانند آن‌ها را در ردیف حیوانات قرار دهند.

چپاول و استحمار: روزی یک وعده غذا بخورند

روحانیونی که به نظریه‌ی اقتصاد مقاومتی خامنه‌ای معتقدند از یک‌سو با ریخته‌شدن سالانه هزاران میلیارد تومان به جیب اعوان و انصار حکومت و هزینه کردن میلیارد‌ها دلار برای کشورگشایی و ارضای جاه‌طلبی مشکلی ندارند اما به مردم فقیر توصیه می‌کنند که صرفه‌جویی کنند یا یک وعده غذا بخورند تا کشور در مقابل دشمنان بایستد (احمد جنتی در نماز جمعه تهران، ۱۰ بهمن ۱۳۹۳؛ ۱ خرداد ۱۳۹۴). این حد از استحمار و فریب که سطحی از آن در میان برخی از رهبران دینی در ادیان مختلف به چشم می‌خورد تنها با اتکای داده شدن بلندگوی مجانی و عدم امکان انتقاد از آن‌ها در داخل کشور نصیب روحانیت شیعه شده است. روحانیت شیعه در چهل سال گذشته به سطوح بالایی از استحمار و فریبکاری دست یازیده است.

حبس منتقدان: بروند کباب بخورند

بخشی از روحانیت شیعه که حکومتداری را از اهم واجبات می‌داند از کشتار و شکنجه در هر حدی ابا ندارد. اما این‌ها در کلام نمی‌توانند رک و صریح سخن بگویند و به همین علت اسم زندان و حصر خانگی را گذاشته‌اند هتل و اسم حبس کردن را گذاشته‌اند کباب‌خوری: «دکتر روحانی که یک مبارز انقلابی و اولین فردی است که در سخنرانی خود، لقب امام را به رهبر کبیر انقلاب داد… چه اشکالی دارد آقای روحانی پرونده این افراطیون را در شورای عالی امنیت ملی مطرح کند تا این‌ها هم دو هفته بروند کباب بخورند.» (علی عسگری، معاون پارلمانی دانشگاه آزاد اسلامی، آنا ۱۵ بهمن ۱۳۹۳)

مداخله‌ی امنیتی‌ها در امور اقتصادی: حرمت پیکان و پراید

روحانیت شیعه در چهار دهه‌ی گذشته نشان داد که در حکومتداری می‌توان نیروهای امنیتی را با فتوای حرمت استفاده از یک اتومبیل، درگیر فعالیت‌های اقتصادی کرد. علی فلاحیان وزیر اطلاعات دوره‌ی رفسنجانی این فرایند را بدین‌گونه توضیح می‌دهد: «نفت بشکه‌ای ۸ تا ۱۶ دلار فروخته می‌شد و اصلا پولی در کار نبود. خیلی از صنایع را ما ورود کردیم و راه انداختیم. ایران‌خودرو ۹۰ هزار پیکان تولید می‌کرد با ۴۸ عیب! من به آقای غروی گفتم که این وضع بدی است. ایشان گفت بروید مطالعه کنید و مذاکره انجام دهید و نتیجه این شد که پژوی فرانسه راضی شد و این کار دو میلیون دلار پول می‌خواست. کشور در آن مقطع پول نداشت… برای همین ما وارد شدیم و این مبلغ را از دوستان این طرف و ان طرف جمع کردیم و به آقای غروی دادیم و ایشان خط تولید پژو را خرید. ۹۰ هزار تولید به ۹۰۰ هزار رسید و ۱۰۰۰ کارگر به ۱۲ هزار کارگر… برخی به ما گفتند به شما چه ربطی داشت در این حوزه‌ها ورود کنید اما به نظر ما بحث امنیت کشور بود. فتوای من این بود که سوار پیکان شدن حرام است و در حال حاضر سوار پراید شدن! چون آن خودرو امنیت نداشت و این هم امنیت ندارد و در یک تصادف همه سرنشینان را به کام مرگ می‌برد و هوا را هم خیلی آلوده می‌کند.» (هفته‌نامه پنجره، بهمن ۱۳۹۳)

وزارت اطلاعات با همین «فتوا‌ها» که ظاهر آن سنجش کیفیت خودرو است در فعالیت تروریستی، قتل‌های زنجیره‌ای و مصادره‌ی اموال کارآفرینان وارد می‌شده است. فتاوای قتلی که به دست نیروهای امنیتی داده شد از سوی روحانیون مورد قبول دینداران (کسانی مثل خوشوقت، مجتبی تهرانی یا دری نجف آبادی) صادر می‌شد.

خدایی کردن: فروختن بهشت

‎عبدالله جوادی آملی در بخشی از سخنرانی خود در مسجد اعظم قم می‌گوید: «این مخترعان و مکتشفان مانند مخترع برق و بسیاری‌شان موحد بودند و کفر و الحاد آنان یا اتمام حجت بر آنان اثبات نشد، که حق بر اینان مسلم شده است و اینان الحاد را بر توحید مقدم داشتند، خیلی از آنان مستضعف فکری بودند، لذا درباره افراد و اشخاص نمی‌شود نظر داد. تنها به طور کلی می‌توان گفت که افراد مشرک و ملحد به طور عامدانه وارد بهشت نمی‌شوند. در دنیا از اختراع خود استفاده می‌کند و ممکن است از این اختراع در برزخ و در قیامت استفاده کند اما قطعا وارد بهشت نخواهد شد.» (تابناک، ۳۰ بهمن ۱۳۹۳) جوادی آملی همانند بسیاری دیگر از روحانیون که خود را در مقام قادر متعال می‌بینند اکنون بهشتی و جهنمی بودن آدمیان را تعیین می‌کنند؛ حتی برای کسانی که به این امور اعتقادی ندارند. البته روحانیت شیعه همیشه احساس خدایی می‌کرده است اما هیچ‌گاه قبل از جمهوری اسلامی این احساس خدایی کردن زمینه‌ی اعمال نداشت.

تبعیض: ممنوعیت فعالیت اقتصادی بهاییان

قریب به اتفاق فقهای شیعه و روحانیون ایرانی، بهاییان را نجس می‌دانند و آن‌ها را حتی از داشتن کسب و کار و حتی قبرستان محروم می‌کنند. باز داشتن بهاییان از عادی‌ترین فعالیت‌های اقتصادی از نقاط بسیار نازل در پرونده‌ی حکومت روحانیون در ایران و نظام آپارتاید مذهبی است. بر اساس فتوای نجس بودن بهاییان است که نیروی انتظامی آن‌ها را از فعالیت در کسب و کارهای معمول ممنوع می‌کند: «بهاییان نباید در جراید، نشریات، جواهر و طلاسازی، ساعت‌سازی، چاپخانه‌داران، گراورسازان، مؤسسات توریستی و اتومبیل کرایه، ناشران و کتاب‌فروشی، مسافرخانه‌داران، هتل‌داران، آموزشگاه‌های خیاطی، عکاسی، فیلم‌برداری، گیم‌نِت، رایانه و کافی‌نِت مشغول به کار و فعالیت باشند… از حضور آن‌ها در تالارهای پذیرایی، رستوران و سلف‌سرویس‌ها، اغذیه‌فروشان و مواد غذایی، چلوکباب و چلوخورشت، قهوه‌خانه، فروشندگان مواد پروتئینی و سوپرمارکت، بستنی و آب‌میوه و نوشابه، قنادی و شیرینی‌فروشی و کافی‌شاپ جلوگیری شود.» (اطلاعیه‌ی نیروی انتظامی در چهار بند، ۱۳۸۶) مغازه‌های بهاییان در شهرهای مختلف با بهانه‌های واهی (مثل تعطیل کردن برای مناسبت‌های مذهبی‌شان) پلمپ می‌شود. آن‌ها این گونه تبعیض‌ها را بر اهالی دیگر ادیان و حتی سنی‌ها نیز وارد می‌کنند اما نه به این شدت.

تنفر: وحشی بودن غربیان

تنفر از غیر (تبری) بخشی لاینفک از آموزه‌های روحانیون شیعه بوده است اما در دوران جمهوری اسلامی این تنفر با اتکا به منابع دولتی به فیلم، کتاب، شعر، و برنامه‌ی رادیویی و تلویزیونی تبدیل شده و در تیراژ میلیونی پخش و نشر یافته است. تبلیغ تنفر از غرب و عرفی‌گرایان و غیر مسلمانان و مخالفان حکومت به بخشی جدایی‌ناپذیر از مواد عرضه‌شده در تریبون‌های نهادهای دینی تبدیل شده است. 

بددهنی: تحریک غرور مذهبی و ملی با توهین 

روحانیون شیعه در چهار دهه‌ی گذشته به رکورد تازه‌ای در توهین به کسانی که منتقد آن‌ها یا دگراندیش و دگرباش بوده‌اند دست یافته‌اند. کلماتی مثل خر، گاو، و گوساله و بز شاید محترمانه‌ترین توهین‌های آن‌ها بوده‌اند. رهبر جمهوری اسلامی در هتاکی به مخالفان و دشمنان متصورش پیشگام این رفتار بوده است.

ارعاب: کسب تخصص در حوزه‌ی ترس

محمدرضا زیبایی‌نژاد، “مدیر مرکز تحقیقات زن و خانواده” در مورد “حجاب” می‌گوید: «البته من معتقد نیستم که دولت به عرصه نیاید. معتقدم تا حدی باید ترس از تخلف در جامعه باشد چرا که نباید متخلف حس کند کارش عادی است. گاهی هم شما قدرت ندارید اما وانمود می‌کنید که قدرت دارید. خود این ترس ایجاد می‌کند. فرض کنید اگر امروز همه زن‌ها اراده کنند با لباس نامناسب بیرون بیایند، ممکن است زور حکومت به آن‌ها نرسد؛ ولی نزد تک‌تک‌شان که بروید می‌ترسند. این ترس برای جامعه مفید است.» (الف، ۱۰ خرداد ۱۳۹۴) در ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی هیچ‌گاه سخنانی از این دست عرضه نمی‌شد اما اکنون که روحانیون احساس قدرت می‌کنند ابایی از بیان دیدگاه‌های‌شان ندارند.