دو بازوی بلند و کوتاه
شهباز نخعی

در آغاز انقلاب، دوستی داشتم که از سالها پیش از آن با آیت الله بهشتی، نخستین رئیس قوه قضائیه و ملقب به "شهید مظلوم" ـ که البته در آن زمان هنوز نه شهید بود و نه مظلوم! ـ دوستی نزدیک داشت و بی ملاحظه و رودربایستی با یکدیگر سخن می گفتند. روزی در سال 1358، آن دوست برایم تعریف کرد که : با آیت الله بهشتی صحبت می کردم، به او گفتم این حرفهایی که شماها می زنید، خودتان که می دانید دروغ می گویید، مردم هم که می دانند دروغ است. پس چه سودی از آنها می برید؟! آیت الله بهشتی پاسخ داد: نیمه اول حرف تو درست است، ما خود می دانیم که دروغ می گوییم، اما درباره ی نیمه دوم اشتباه می کنی! اکثریت مردمی که ما به آنها دروغ می گوییم این را نمی دانند. به خودت و معدودی دیگر که می دانند ما دروغ می گوییم نگاه نکن! شما در مجموع بیش از چند درصد کل مردم نیستید. ما این دروغ ها را برای آن نود و چند درصدی که مشتاق شنیدن و حتی باور کردن آنها هستند می گوییم، نه برای شما چند درصد که تا جایی که بی ضرر و خطر باشید تحمل تان می کنیم و هر کجا هم از جانب شما احساس خطر و ضرر کنیم به دست همان نود و چند درصد، سرکوبتان می کنیم!

آیت الله بهشتی دست کم به آن دوست مشترک دروغ نگفته بود و آنچه گفت در سی سال گذشته ساری و جاری بوده است. در این مدت، نظام ولایت فقیه ـ که بعدها تبدیل به ولایت مطلقه فقیه شد ـ به تناوب از ابزارهای دوگانه دروغ و فریب از یکسو و سرکوب از سوی دیگر بهره گیری کرده است. در ماهها و سالهای نخستین انقلاب، ابزار اول یعنی دروغ و فریب کارآمد بود و جز در زمانهایی خاص ـ مانند فتوای تکفیر ملی گرایی از سوی آیت الله خمینی ـ نظام نیاز چندانی به کاربرد ابزار سرکوب نداشت. همین کارآمد بودن ابزار دروغ و فریب بود که با شعارهایی چون "جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم" و "راه قدس از کربلا می گذرد" جنگی را که می بایست در ماه نوزدهم، پس از بیرون راندن دشمن متجاوز پایان می یافت، 8 سال به درازا کشاند و صدها هزار کشته و معلول و صدها میلیارد دلار خسارت مالی بر جای گذاشت. در نهایت نیز، کند شدن همین ابزار دروغ و فریب، بیش از هر عامل دیگر، بود که آیت الله خمینی را به پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل و یا به قول خودش "سر کشیدن جام زهر" و "معامله کردن آبرو با خدا" واداشت. در نامه ای که فرمانده وقت سپاه پاسداران، سردار محسن رضایی، به آیت الله خمینی نوشته بود به صراحت قید شده بود که مردم دیگر آن شور و شوق پیشین را برای حضور در جبهه ها ندارند و این شاید کلیدی ترین نکته در تصمیم گیری آیت الله خمینی برای "سر کشیدن جام زهر" بود!

 

آیت الله خمینی در کاربرد متناوب دو ابزار فریب و سرکوب به غایت استاد و زبردست بود و در حالت عادی نیز اولویت را به ابزار اول می داد. در مواردی نیز که به زعم خودش ـ مانند نمونه فتوای ارتداد ملی گرایان ـ به ابزار دوم متوسل می شد، حد نگه می داشت و از زیاده روی در کاربرد ابزار سرکوب پرهیز می کرد. با این همه،  پس از ماجرای "سرکشیدن جام زهر" گویی کاخ توهمات او فرو ریخت و تعادل را از دست داد. هنوز دو سه ماه بیشتر از "سر کشیدن جام زهر" ـ که خود نمونه ای  درخشان از استعداد فوق العاده او در کاربرد ابزار فریب و توانایی اش در بازی کردن با احساسات عامه مردم بود ـ نگذشته بود طی فرمانی که صفت هایی چون "جنایتکارانه" و "اهریمنی" نیز ژرفای زشتی و نابکاری آن را نمی رسانند، فرمان کشتار زندانیان سیاسی را صادر کرد و در مدتی کوتاه چندین هزار تن را به جوخه های مرگ سپرد و  در حالی که چند ماهی بیشتر به پایان زندگی اش باقی نمانده بود، حد و مرزی که نظام می توانست و می بایست برای بقای خود به جنایت دست یازد را برای جانشینان خود به ارث گذاشت.

از آن پس، نظام ولایت مطلقه فقیه همان شکل تعادل از دست داده را به عنوان الگو برگزیده و همزمان با هم از هر دو ابزار استفاده کرده است. در دو دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی ـ که آقای سید علی خامنه ای هنوز قابلیت های خود را آشکار نساخته بود ـ  وزارت اطلاعات و امنیت نظام، با آن که آقای رفسنجانی بعدها آن را "پاکیزه ترین دوره ها" نامید، به شکلی سازماندهی شد که سر از قتل های زنجیره ای سال 1377، که آقای سید محمد خاتمی آن را "غده سرطانی" نامید، درآورد. با آن که قتل های فجیع زنده یادان پروانه و داریوش فروهر، محمد مختاری، شریف، پوینده و . . . در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی رخ دادند، اما ریشه آنها را باید در دوران وزارت علی فلاحیان و ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی جستجو کرد.

در تمام آن سالهای پس از مرگ آیت الله خمینی، بر اثر ارثیه ای که او با کشتار زندانیان سیاسی در ماههای پایانی زندگی خود به جا گذاشت، یا آنچه که میراث داران وظیفه خود برای حفظ حکومت می پنداشتند  ـ و می پندارند ـ و عوامل دیگر ـ از جمله تحولات بنیادین جامعه و ظهور نسل جوانی که معیارهای حکومت را به پشیزی نمی خرید و در نتیجه ماده اولیه خوبی برای خمیری که حکومت می خواست جامعه را با آن بسازد نبود ـ تعادل شکننده ای که در سالهای زندگی آیت الله خمینی در کاربرد دو ابزار فریب و سرکوب کم و بیش ـ بجز پس از "نوشیدن جام زهر" ـ حفظ شده بود برهم خورد و این عدم تعادل تا امروز ادامه یافته و حکومت با نوعی سرگشتگی بین این دو، دست و پا می زند!

می گویم "سرگشتگی" و "دست و پا زدن" زیرا در همه این سالها، امنیت خانه مبارکه ولایت مطلقه فقیه هرگز نتوانسته است برای خود شرح وظایف راهبردی مشخصی بنویسد که چندی و چونی کاربرد دو ابزار فریب و سرکوب را تعیین کند. جراحی "غده سرطانی" وزارت اطلاعات و امنیت ـ با این فرض که آقای خاتمی را در آن دارای صداقت و اراده بدانیم ـ سرنوشتی غم انگیز و در عین حال مضحک یافت و تنها نتیجه عملی اش این شد که نهاد امنیتی موازی وزارت اطلاعات و امنیت ـ به سرپرستی علی فلاحیان، وزیر اطلاعات و امنیت دوران هاشمی رفسنجانی ـ پدید آمد و بافت های تشکیل دهنده "غده سرطانی" به این نهاد انتقال یافتند!

البته، در تمام این سالها، نظام هرگز فکر بهره گیری از ابزار فریب را کنار نگذاشت. در این سالها بیش از پیش برای رواج خرافات، رونق بخشیدن به چاه جمکران و ایجاد نزدیک به 8 هزار امامزاده کوشش و سرمایه گذاری شد، اما از آنجا که این ابزار روز به روز بیشتر کارآمدی خود را از دست می داد و عده کمتری را می فریفت، در کنار آن ابزار سرکوب نیز رشدی بدون تناسب یافت و نظام ولایت مطلقه فقیه را اگر نه در راس، دست کم در شمار سرکوبگرترین نظام های حکومتی دنیا قرار داد!

 رودررویی دار و دسته های موسوم به "اصلاح طلب" و "اصولگرا" ناشی از همین سرگشتگی و دست و پا زدن است. این دو گروه، در عین حال که در مورد حفظ به هر قیمت نظام اتفاق نظر دارند، هر یک اولویت را به یکی از دو ابزار به عنوان تکیه گاه نظام می دهند. "اصلاح طلبان" هوادار کاربرد ابزار فریب اند در حالی که "اصولگرایان" بر این باورند که رمز بقای نظام کاربرد بی ملاحظه ابزار سرکوب و ایجاد آرامش گورستانی در جامعه است!  

 

با انتخاب آقای محمود احمدی نژاد توسط شورای نگهبان ـ که خود منصوب ولی مطلقه فقیه است ـ و یکدست شدن حاکمیت، کاربرد ابزار سرکوب دست بالا را یافت و در طول سه سال و نیم گذشته نظام به هر بهانه ای کوشیده تا وجود و حضور سنگین خود بر جامعه را تاکید و یادآوری کند. از آنجا که تاکید و یادآوری با اقداماتی نظیر تعقیب و آزار فعالان سیاسی ـ اجتماعی و توقیف و تعطیل نشریات و بیکار کردن روزنامه نگاران برای برقراری آرامش گورستانی کافی نیست، از یکسال و نیم پیش تاکنون نظام به صورت هدفمند و برنامه ریزی شده ـ و با صرف هزینه هایی بسیار گزاف ـ به ایجاد فضای وحشت و ارعاب در جامعه پرداخته است.

نخستین سری از این طرح های هدفمند و برنامه ریزی شده، در اردیبهشت ماه 1386 با نام "طرح ارتقاء امنیت اجتماعی" آغاز شد. این طرح با آنکه در عمل با شکست روبرو شد و همه ـ از فرمانده نیروی انتظامی تا رئیس جمهوری ـ کاسه و کوزه شکست آن را بر سر همدیگر شکستند، اما همچنان ادامه یافت. در این مدت به بهانه مبارزه با آنچه که حکومت "اراذل و اوباش" می خواند، به جای ایجاد امنیت اجتماعی، عملا  امنیت از جامعه سلب شد و نیروی به اصطلاح انتظامی مثل لشکر سلم و تور شب و نیمه شب به خانه های مردم ریختند تا جو وحشت و ارعاب در جامعه پراکنند. کسانی را که به عنوان "اراذل و اوباش" دستگیر کرده بودند با رفتاری که یک نظام متمدن با حیوانات نیز نمی کند، در بدترین شرایط زیستی و بهداشتی در یک ساختمان سوله انباشته و تنها در یک روز 29 نفر را بر فراز جرثقیل ها بر دار کردند!

آیا این اقدامات جنایتکارانه و ناقض حقوق اولیه انسانی توانست چنان که طراحان "طرح ارتقاء امنیت اجتماعی" در نظر داشتند یا ادعا می کردند موجب ارتقاء امنیت اجتماعی شود؟!

پاسخ این پرسش ظاهرا منفی است، زیرا اگر مثبت بود نظام ناگزیر نمی شد هفته گذشته کلان شهر تهران را به یک پادگان یا صحنه مانورهای نظامی بدل کند و به مدت 6 روز "رزمایش امنیت و آرامش" را به اجرا بگذارد.

در این "رزمایش" ـ که اعلام نشده دشمن فرضی آن چه کسانی هستند ـ بیش از سی هزار نیروی زبده و تعلیم دیده، دو هزار و ششصد خودرو و نفربر، دو هزار و ششصد موتورسیکلت و 50 بالگرد شرکت داشتند و توان "رزمی" خود را به نمایش گذاشتند. نگفته پیداست که هدف از اجرای این "رزمایش" هم مانند "طرح ارتقاء امنیت اجتماعی" ترساندن مردم و ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه است. اما، همچنان که برغم همه لاف زنی ها و رجزخوانی ها، طرح ارتقاء امنیت اجتماعی با شکست فضاحت بار ـ به تصدیق خود بلندپایگان نظام ـ روبرو شد، "رزمایش" کنونی نیز با سرنوشتی مشابه روبرو خواهد شد و نظام که از مدتها پیش کارآیی ابزار فریب را نیز از دست داده، از آنجا رانده و از اینجا مانده خواهد شد!

عدم تعادلی که آیت الله خمینی در سال پایانی زندگی خود در کاربرد ابزارهای فریب و سرکوب پدید آورد، همچون ارثیه ای شوم وبال گردن جانشینانش شده و اینان به راستی درمانده اند که از این دو بازوی بلند و کوتاه چگونه استفاده کنند!

 

ایمیل نویسنده:

shahbaznakhai@live.ca

منبع:پژواک ایران


شهباز نخعی

فهرست مطالب شهباز نخعی  در سایت پژواک ایران 

*اختیارات بدون پذیرش مسئولیت!‏   [2018 Jun] 
*انتخاب بین ارسنیک و سیانور!‏   [2018 May] 
*ترقی ازابراز «تأسف» و «نگرانی» به «بهت زدگی»!  [2018 May] 
*برجام درجام!‏   [2018 May] 
*هنوز فرصت هست!  [2018 May] 
*درس چگونگی رهایی از شرّ استبداد!   [2018 Apr] 
*فرار بی مغزها!‏   [2018 Apr] 
*«کارنامه درخشان»!   [2018 Apr] 
*دلار 10 هزارتومانی!  [2018 Mar] 
*سال آخر!   [2018 Mar] 
* حرکت در دایره بسته!   [2018 Mar] 
* قطعنامه های بی معنا!   [2018 Feb] 
*«العفو، العفو»!  [2018 Feb] 
*دخیل بستن به امامزاده رفراندوم!  [2018 Feb] 
* ‏«توبه گرگ...»!‏   [2018 Feb] 
*مسابقه سقوط!‏  [2018 Feb] 
*تبدیل بنگاهداری به سهامداری!‏   [2018 Jan] 
* تَرَک برداشتن دیوار ترس!‏  [2018 Jan] 
* دستاویز واقعیت گریزی!‏   [2018 Jan] 
*فرصت طلایی!‏   [2018 Jan] 
*آنکارا درصدد چنگ اندازي مجدد بر خاورنزديک است؛ پايان «مدل ترک»  [2017 Apr] 
*ترجمه کتاب "امپراتوری تفتیش"   [2017 Mar] 
*نبرد عقل و احساس!  [2016 Jun] 
*در شیشه کردن غول!   [2016 Jun] 
* امنیت واقعی و توهّم امنیت!  [2016 Jun] 
*داد از این همه بیداد!  [2016 Jun] 
*«ترکیه لاییک است و لاییک می ماند»!   [2016 May] 
* بهای سنگینِ خیره سری!  [2016 May] 
* «مایه شرمساری و نابخشودنی»!   [2016 May] 
*ذهنیت ترفندباز!  [2016 Apr] 
* هشدارهای مکرّر و گوش های ناشنوا!  [2016 Apr] 
* پرونده موشکی، جایگزین پرونده هسته ای!  [2016 Apr] 
* پرونده موشکی، جایگزین پرونده هسته ای!  [2016 Apr] 
*پرده ی غبار!  [2016 Apr] 
*چرا نمی پرسید چرا؟!  [2016 Mar] 
*پا پس کشیدن ناگهانی!   [2016 Mar] 
*پیامد نرمش قهرمانانه!   [2016 Mar] 
*«خُب، به کجا رسیدید؟»!  [2016 Mar] 
*در انتظار داوری تاریخ!   [2016 Feb] 
*بیم و امید   [2016 Feb] 
*ولایت مطلقه فقیه منشأ فساد است!  [2016 Feb] 
*چشم پوشی بر نقض گسترده حقوق بشر درایران!  [2016 Jan] 
* فرجام یا آغاز راه دراز 8 ساله اجرای برجام!   [2016 Jan] 
*پنهان کردن ناتوانی در پوشش سخاوت!   [2016 Jan] 
*رهایی از شرّ حکومت ولایت مطلقه فقیه!  [2016 Jan] 
*لاف زنی های ریاکارانه روباه بنفش!   [2015 Dec] 
*جنایت مشروع و قانونی علیه بشریت!  [2015 Dec] 
*ترفند بازی حکومت آخوندی!  [2015 Dec] 
*اردوغان، نفت، داعش!  [2015 Dec] 
*شکرگزاری!  [2015 Nov] 
*چرا؟!  [2015 Nov] 
*13 کرسی تا سلطان رجب!  [2015 Nov] 
*سازمان بی سامان!  [2015 Oct] 
* تلنگر مردمی!  [2015 Oct] 
*زدوبند روسیه با غرب!  [2015 Oct] 
*گام نهایی!  [2015 Oct] 
*سوریه در اشغال روسیه!  [2015 Oct] 
*تکلیف روشن است!  [2015 Sep] 
*روغن روی آش سوریه!  [2015 Sep] 
*سیاست مداران دروغگو، خودخواه و فرصت طلب!  [2015 Sep] 
*بدتر از دروغ!  [2015 Aug] 
*زیر آواز زدن ورشکسته [به تقصیر]!  [2015 Aug] 
*«هزاران نکته و سخن ناگفته»!  [2015 Aug] 
*کورسوی امید!  [2015 Aug] 
*«سوریه، ننگین ترین لکّه بروجدان انسانی جهان»!  [2015 Jul] 
*یک نان نسیه و صد گرسنه!  [2015 Jul] 
*دو توافق و یک پرسش: فرجام یا آغاز؟!  [2015 Jul] 
*«میراث بین المللی افتضاح»!  [2015 Jul] 
*نظام برده داری مدرن!  [2015 Jul] 
*رسیدن به توافق نهایی؟!  [2015 Jun] 
*شکست فاجعه بار ج.ا. !  [2015 Jun] 
*حساب هایی که درست از آب در نیامد!  [2015 Jun] 
*رسوایی فساد در فیفا!  [2015 Jun] 
*مظلوم نمایی و رجزخوانی های توخالی!  [2015 May] 
*داعش، پدیده ای گذرا یا ماندگار؟!  [2015 May] 
*زمین لرزه در تهران، احتمالی ضعیف یا رویدادی محتوم با زمان غیرقابل پیش بینی!  [2015 May] 
*وجدان ناآرام آقای اوباما!  [2015 May] 
*جایگاه در شاخص شادی و رضایت!  [2015 May] 
*جایگاه در شاخص فلاکت!  [2015 Apr] 
*گل سوریه و سبزه یمن!  [2015 Apr] 
*آن که فریب می دهد و آن که فریب می خورد  [2015 Apr] 
*هردو حق دارند!  [2015 Apr] 
*پیشنهاد رهبری خاتمی!  [2015 Mar] 
*مسئول مستقیم سرنوشت دردناک یونس ها!  [2015 Mar] 
*قمار سیاسی!  [2015 Mar] 
*عجیبا! غریبا! شگفتا!  [2015 Feb] 
*سکولاریسم اسلامی!  [2015 Feb] 
*سر گاو هسته ای در خمره ولایت!  [2015 Feb] 
*جنایات بی مکافات!  [2015 Jan] 
* گسترش آشفتگی، تنش و آشوب!  [2015 Jan] 
*جنگ با معلول!  [2015 Jan] 
*جمهوری اسلامی، آری یا نه؟!  [2015 Jan] 
*2015، سال تعیین تکلیف؟!  [2015 Jan] 
*زهی خیال محال!  [2014 Dec] 
*«سبقت گرفتن در شیادی»!  [2014 Dec] 
*نشانی بیت رهبری!  [2014 Dec] 
* کاهش و افزایش بهای نفت و نان!  [2014 Dec] 
* بغض فروخورده!  [2014 Nov] 
* گریز از مسئولیت!  [2014 Nov] 
*«روز واقعه» برای باراک حسین اوباما!  [2014 Nov] 
*روگردانی از اسلام سیاسی!  [2014 Oct] 
*مستقیم از بیت رهبری!  [2014 Oct] 
*نباید درحد حرف باشد!  [2014 Oct] 
*حق زندگی!  [2014 Oct] 
*پایان رنج ها!  [2014 Oct] 
*ردایی از تار و پود دروغ!  [2014 Sep] 
*بان کی مون، عامل سازمان CIA!  [2014 Sep] 
*رطب خورده...!  [2014 Sep] 
*راهبرد بی عملی و انفعال!  [2014 Sep] 
*دور باطل!  [2014 Aug] 
*«یک: رهبر نباشد، دو: سپاه نباشد»!  [2014 Aug] 
*شمار طرفداران حکومت آخوندی!  [2014 Aug] 
*زندانی با 78 میلیون زندانی!  [2014 Jul] 
*حد و مرز بیدادگری!  [2014 Jul] 
*غزوه ی غزه!  [2014 Jul] 
*معنای اعتدال!  [2014 Jul] 
*دو خلیفه در یک اقلیم!  [2014 Jul] 
*«فروپاشی نظامی پوسیده»!  [2014 Jun] 
*رهایی از بن بست!  [2014 Jun] 
*حوزه آسیب رسانی توفان!  [2014 Jun] 
*اعداد بی پایه و اساس و مغایر منافع ملی!  [2014 Jun] 
*نجات دهنده سوریه و کل خاورمیانه!  [2014 May] 
* قوطی بگیر و بنشان!  [2014 May] 
*بهایی ستیزی؛ ما منزجریم!  [2014 May] 
*«آیینه شکستن خطاست»!  [2014 May] 
*فارغ شدن از عشق به استبداد یا دگرگونی در بازتولید آن؟!  [2014 May] 
*توهین به مقام معظم رهبری!  [2014 Apr] 
*بحران عمیق تر و پیامدهای وحشتناک!  [2014 Apr] 
*«باید به شدت مراقب بود»!  [2014 Apr] 
*شکستن رکورد بیدادگری!  [2014 Apr] 
*... که غصّه سرآید!  [2014 Mar] 
*باید ازما تشکر کنند!  [2014 Mar] 
*خواب آرام آقای اوباما!  [2014 Mar] 
*«حرف حساب جواب ندارد»، جنجال دارد!  [2014 Mar] 
*پیروزی ایستادگی بر سرکوب!  [2014 Feb] 
*جام زهر و این همه ادا!  [2014 Feb] 
*بانی واقعی انقلاب!   [2014 Feb] 
*سبد کالا؛ چرا چنین خوار شدیم؟!  [2014 Feb] 
*دیپلماسی واقعیت گریز و روان پریش  [2014 Jan] 
*عوض کردن آبنبات با سماق!  [2014 Jan] 
*قربانی سیاست بازی ها!  [2014 Jan] 
*سرباز کوچک و جسور ولایت و جرثومه فساد!  [2014 Jan] 
*تئوری توطئه!  [2013 Dec] 
* تسویه خرده حساب ها!   [2013 Dec] 
*گنداب ولایی فساد!  [2013 Dec] 
*نگاه راهبردی ظریف به ابوموسی!   [2013 Dec] 
*توافق ذلت بار ژنو؛ چاره دیگری نبود!   [2013 Nov] 
*دخیل بستن به امامزاده اوباما!  [2013 Nov] 
*مذاکرات کرها!  [2013 Nov] 
*کاپیتولاسیون روسی و چینی!   [2013 Nov] 
*کاشت باد و دروی توفان!  [2013 Oct] 
*حکایت چوب و پیاز!  [2013 Oct] 
*بحران ساز پایان بخش بحران!  [2013 Oct] 
*پاک کردن داغ ننگ!  [2013 Oct] 
*پایان بخشیدن به کابوس 35 ساله!  [2013 Oct] 
*نخورده نباید شکرکرد!  [2013 Sep] 
* «آنچه این نامردمان...»!  [2013 Sep] 
*تله خود ساخته!  [2013 Sep] 
*کوبیدن برطبل رسوایی!  [2013 Sep] 
*ترکیب دو رییس جمهوری!  [2013 Aug] 
* پرداخت یکجای صورت حساب!   [2013 Aug] 
*هم تقلب بود، هم تدلیس!  [2013 Aug] 
*کدام فرقه ضالّه، مضلّه واقعی است؟!   [2013 Aug] 
*مرغ یک پا دارد!  [2013 Jul] 
*کشتار در بن بست!  [2013 Jul] 
*«ولا[کن] تجسسوا»!  [2013 Jul] 
*حال ایران خانم بد است!  [2013 Jul] 
*پیروزی جامعه مدنی بر جامعه مدینه النبی!  [2013 Jul] 
*زندان یا قتلگاه!  [2013 Jun] 
*کله شقی و قانون گریزی یا برگشت براه اعتدال و عقلانیت!   [2013 Jun] 
*عروسک های سپاه!  [2013 Jun] 
*«حقوق تعریف شده حزب الله»!  [2013 Jun] 
*آیا «روز رهایی نزدیک است»؟!  [2013 May] 
*به سوی خلافت اسلامی!  [2013 May] 
*رد صلاحیت در پایبندی به قانون!   [2013 May] 
*سیرک انتصخوابات  [2013 May] 
*کارنامه سیاه حکومت مدعی حمایت از مستضعفان!   [2013 May] 
*بی یاوری مردم سوریه!  [2013 Apr] 
*«سال رسوایی سیاسی و اقتصادی»!   [2013 Apr] 
*جابجایی محمود با محمد یا محسن و یا ...!  [2013 Apr] 
*گشودن گره کور!  [2013 Mar] 
*پیروزی نوروز!  [2013 Mar] 
*پایمال شدن منافع ملی!  [2013 Mar] 
*کش بدهید!  [2013 Feb] 
*زجرکشی!  [2013 Feb] 
*چه چیز «مجرمانه» نیست؟!  [2013 Feb] 
*سکّه یک پول!  [2013 Feb] 
*شورش پابرهنگان!  [2013 Jan] 
*کشت علوفه در جنگل!  [2013 Jan] 
*نمایش درماندگی در اپرا!  [2013 Jan] 
*پا جای پای ما!  [2012 Dec] 
*راه تازه غارت!  [2012 Dec] 
*شکست شعار «النصربالرعب»!  [2012 Dec] 
*«تصحیح بی عدالتی تاریخی»  [2012 Dec] 
*بزنگاه حساس!  [2012 Nov] 
*لحاف ملا!  [2012 Nov] 
*هرگز چنین مباد!  [2012 Nov] 
*«تغییر»؟ حتی یک ذرّه!  [2012 Nov] 
*فریب خوار و فریبکار!  [2012 Sep] 
*درحال پیشرفت مطلوب!  [2012 Sep] 
*نظام ولایی و اصل انصاف!  [2012 Sep] 
*«به نام ایرانیان، مردم سوریه را نکشید»!  [2012 Sep] 
*بیماری درمان ناپذیر!  [2012 Aug] 
*تا هست می کشد!  [2012 Aug] 
*خط قرمز یا چراغ سبز!  [2012 Aug] 
*دریاچهء بینوای ارومیه!   [2012 Aug] 
*«هان ای دل عبرت بین...»!   [2012 Aug] 
*پشت سر افغانستان!  [2012 Jul] 
*«مسیر طبیعی امور»!   [2012 Jul] 
*ترک برداشتن شیشهء عمر!   [2012 Jul] 
*کنگره وصف گل!  [2012 Jun] 
*استخوان های لای زخم!  [2012 Jun] 
*در صدر فهرست ننگ!   [2012 Jun] 
*کارنامه درخشان برادران قاچاقچی   [2012 Jun] 
*زبان زور!   [2012 May] 
*کند شدن شمشیردودم!   [2012 May] 
*مرحله آخرکلاه گشاد هدفمند!   [2012 May] 
*اثر تذکر و هشدار!  [2012 May] 
*اثر تذکر و هشدار!   [2012 Apr] 
*آخرین تیرهای ترکش!  [2012 Feb] 
*دیوان بلخ!  [2012 Feb] 
* پرسش تلخ!  [2012 Feb] 
*ننگ بر روسیه و...  [2012 Feb] 
*بار سنگین و ننگین!  [2012 Feb] 
*افسارگسیختگی اقتصاد!  [2012 Jan] 
* جدایی ج. ا. از سوریه!  [2012 Jan] 
*گردنه خطرناک!  [2012 Jan] 
*تنگه و تنگنا!  [2012 Jan] 
*شرط بندی روی اسب مرده!  [2011 Dec] 
*به «جوان آنلاین» سپاه پاسداران و اذنابش!  [2011 Dec] 
*واسلاو و کیم!  [2011 Dec] 
*حیف و صد حیف!  [2011 Dec] 
*انجام کار ناتمام!  [2011 Nov] 
*مرگ در بحران!  [2011 Nov] 
*نیاز به حمله نظامی نیست!  [2011 Nov] 
*محاکمه دردادگاه صالح!  [2011 Nov] 
*زایش موش از کوه «بهار عربی»!  [2011 Oct] 
*«فکاهی مبتذل»!  [2011 Oct] 
*من آدم می کشم، تو آدم می کشی...  [2011 Oct] 
*خودش کش می آید!  [2011 Oct] 
*آسانی و آرامی!  [2011 Sep] 
*حق ناحق!  [2011 Sep] 
*نیمه راه ناکجاآباد!  [2011 Sep] 
*این مسخره بازی ها برای چیست؟!   [2011 Sep] 
*کویر غیرقابل سکونت!  [2011 Aug] 
*لرزه براندام ولی فقیه!  [2011 Aug] 
*معیار سنجش بزرگی یک ملت چیست؟  [2011 Aug] 
*علوم انسانی، بر پایهء قرآن-شرعیات!  [2011 Aug] 
*استبداد پذیری!  [2011 Aug] 
*زندان يا محل شکنجه و کشتار!   [2011 Jul] 
*خودکامگی و نبود آزادی، جواز مبارزه مسلحانه ؟!  [2011 Jul] 
*خانه چوبی!  [2011 Jul] 
*شهامت اخلاقی یا زدن نعل وارونه!  [2011 Jul] 
*ناهمبستگی اسلامی!  [2010 Sep] 
*گرفتار در چنبر خودکرده‌ها!  [2010 Jun] 
*گندیدگی ریشه!  [2010 May] 
*ایستاده بر بلندای قلّهء وقاحت!   [2010 May] 
*آیا واقعا" «این اسلام نیست»؟!  [2010 Apr] 
*سرازیری سقوط!  [2010 Apr] 
*زبان هرزه درا!  [2010 Apr] 
*صداهای انیرانی!  [2010 Apr] 
*98 به 2، 2 به 98!  [2010 Apr] 
*"در کمرکش چاه"!  [2010 Mar] 
*فرصت سوزی!  [2010 Feb] 
*مجمع عمومی 22 بهمن!  [2010 Feb] 
*ورشکستگی همه جانبه!  [2010 Jan] 
*گازانبر ترور و فریب!  [2010 Jan] 
*غبارآلود یا تیره وتار؟!  [2010 Jan] 
*وبال گردن!  [2009 Dec] 
*توفان در فنجان شکستهء ولایت!  [2009 Dec] 
*ژرفنای فرومایگی!  [2009 Dec] 
*ما دانشجوییم!  [2009 Dec] 
*فاسد تا مغزاستخوان!  [2009 Nov] 
*فروریزی دیوارهای ننگ و ترس!  [2009 Nov] 
*مخلّ مبانی زندگی انسانی!  [2009 Nov] 
*جایگاه سبز در رنگین کمان!  [2009 Oct] 
*کهریزک: دادگاه جنایتکاران!  [2009 Oct] 
*اوباما چه می کند؟!   [2009 Sep] 
*جامعهء پریشان و حاکمان روان پریش!  [2009 Aug] 
*تجاوز در نظام تجاوز در تجاوز!  [2009 Aug] 
*سردرگم وآشفته!  [2009 Aug] 
*دشمنی با هویت ایرانی!  [2009 Aug] 
*تلقّی فاشیستی ازآزادی بیان و...  [2009 Jul] 
*چه نیاز به دشمن؟!  [2009 Jul] 
*به سوی فروپاشی!  [2009 Jul] 
*ما نشستیم و...  [2009 Jul] 
*ایران غلتیده در خون   [2009 Jun] 
*حماسه شکوهمند رسوایی  [2009 Jun] 
*سه رباعی درباره‌ی مقام معظم رهبری  [2009 Jun] 
*دود شد و به هوا رفت  [2009 Jun] 
*من رأی نمی‌دهم   [2009 Jun] 
*گردونه ی اهریمنی   [2009 Jun] 
*آزادترین کشور دنیا   [2009 May] 
*حکومت بسیجی ـ سپاهی   [2009 Apr] 
*سال اصلاح الگوی مصرف   [2009 Mar] 
*نفت و فرهنگ  [2009 Mar] 
*به عمر تا علی بشنود  [2009 Mar] 
*نوروزتان پیروز   [2009 Mar] 
*حیا  [2009 Feb] 
*ولایت فقیه و حقوق بشر  [2009 Feb] 
*آمدن شهسوار ناجی  [2009 Feb] 
*بهای آمریکا ستیزی   [2009 Feb] 
*اوبامانیا!  [2009 Jan] 
*آلوده چون هوا   [2009 Jan] 
*فروش چاه های نفت   [2009 Jan] 
*عظمت کنفت شدن   [2009 Jan] 
*فاجعه پایان سال، سال پایان فاجعه  [2009 Jan] 
*نظام قانون ستیز   [2008 Dec] 
*بخشش از کیسه خلیفه!  [2008 Dec] 
*ننگ بر دیکتاتوری  [2008 Dec] 
*دنیای پرآشوب  [2008 Dec] 
*"YES WE CAN" !  [2008 Nov] 
*دو بازوی بلند و کوتاه   [2008 Nov] 
*دگرگشت یا برگشت   [2008 Nov] 
*کار شما تمام است   [2008 Nov] 
*هم شرقی، هم غربی   [2008 Sep]