رد صلاحیت در پایبندی به قانون!
شهباز نخعی

هفته پیش، درجریان ثبت نام نامزدهای به اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری، صدا و سیمای کریه، وقیح و دروغ پرداز حکومت آخوندی که به مصداق "برعکس نهند نام زنگی کافور" برخود نام "جام جم" نهاده و درواقع نامی که برآن می برازد "صدا و سیمای ولی مطلقه فقیه" است، دربرنامه ای که از ستاد ثبت نام نامزدها در وزارت کشور پخش می شد ورد "قانون گرایی" گرفته بود و از ثبت نام کنندگان می پرسید که اگر شورای نگهبان – منصوب ولی مطلقه فقیه – آنها را رد صلاحیت کند چه می کنند.  همه به اصطلاح نامزدها – به استثنای یک نفر – با عبارت های گوناگون تأکید کردند که بدون چون و چرا از "قانون" تبعیت می کنند و رأی شورای نگهبان را می پذیرند و آن یک نفر استثنا هم گفت که از شورای نگهبان دلایل رد صلاحیت خود را خواستار می شود و پس از دریافت پاسخ از "قانون" پیروی می کند. پایبندی به قانون یکی از شاخص های اصلی رشد مدنیت درهر جامعه ای است و اهمیت این امر تاحدی است که می گویند حتی وجود قانون بد بهتر از بی قانونی، قانون گریزی یا حتی بدتراز اینها قانون گریزی است.  این امر بویژه درمورد کشور ما که به دلیل توالی طولانی استبداد – و هجوم و سلطه های بیگانه – به بیماری حاد قانون گریزی و قانون ستیزی مبتلاست بیشترصادق است و از اینرو با هیچ عذر و بهانه ای نمی توان از عدم رعایت قانون پشتیبانی کرد.  اما، قانون تنها درصورتی می تواند درعمل و اجرا از منزلتی که شایسته آن است برخوردار شود که دستکم دارای دو ویژگی زیر باشد:1
-  برآمده از اراده عمومی و رأی اکثریت افراد جامعه یا نمایندگان واقعی آنها باشد.2 -  حاکمیت که متولی و مجری قانون است، خود برای آن ارزش و احترام قائل باشد و به قوانین مصوبه خویش احترام بگذارد. آیا در نظام ولایت مطلقه فقیه این دو شرط برقرارند که صدا و سیمای دروغگو و فریبکار آن مردم و از جمله نامزدهای به اصطلاح انتخابات را به پایبندی به قانون دعوت می کند؟  پاسخ مشروح و مستند به این پرسش نیازمند نگارش کتابی چندین صد صفحه ای است تابتوان درآن به شرح هزاران مورد زیرپاگذاشتن قانون توسط از شخص ولی مطلقه فقیه گرفته تا کارگزاران ریز و درشت آن پرداخت.  در نبود امکان نگارش چنین کتاب قطوری، دراین نوشتار کوتاه به شرح چند مشت نمونه خروار از نقض قانون اساسی توسط خود حکومت می پردازم تا بلکه صدا و سیمای بی آزرم ولی مطلقه فقیه کمی درگرفتن "وردقانون" حیا کند و سپس به ذکر دو نمونه از قانون شکنی های آشکار شخص مقام معظم رهبری و شورای نگهبان منصوب و گوش به فرمانش که کارچرخانان انتخابات قلابی و تقلبی هستند می پردازم. از اصل سوم قانون اساسی و بند 6 آن آغاز می کنم که می گوید: «محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی».  آیا درمورد نقض این بند از قانون اساسی درحکومتی که یکی از هولناک ترین  استبدادهای دنیا را برقرار کرده که حتی به "خودی"ها نیز رحم نمی کند، نیازی هست که نمونه و مورد شرح داده شود؟! بند 7 همان اصل سوم: «تأمین آزادی های سیاسی و اجتماعی درحدود قانون» را وظیفه حکومت می داند.  درکشوری که کل جمعیت 75 میلیونی آن به صورت گروگان یک خودکامه بیمار و توهم زده درآمده اند و هرروز ابتدایی ترین حقوق انسانی شان توسط حکومت جابر و ظالم پایمال می شود، روشن است که استبداد حاکم تا چه حد از عهده انجام وظیفه مقرر این بخش از قانون اساسی برمی آید. بند 8 همان اصل سوم حکومت را مسئول «مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش» معرفی می کند.  آیا این قانون در حکومتی که ولی مطلقه فقیه آن کتبا فتوا می دهد که رأی و نظرش برمجموع آرای 75 میلیون جمعیت کشور ارجحیت دارد، به صورت آشکارا نقض و پایمال نمی شود؟! اصل نهم قانون اساسی حکومت آخوندی چنین است: «درجمهوری اسلامی ایران آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است.  هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه ای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی های مشروع را، هرچند باوضع قوانین و مقررات، سلب کند».  آیا انبوه زندانیان سیاسی همراه با وکیل هایشان – که به جرم دفاع از حقوق موکلان خود در زندانند – شهود پایمال شدن مکرر این اصل قانون اساسی نیستند؟! اصل بیست و هفتم قانون اساسی مقرر می دارد: «تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل مبانی اسلام نباشد آزاد است».  همه می دانند که پس از انتخابات قلابی و پرتقلب خرداد 1388، حکومت – جز برای تظاهرات فرمایشی ساندیس خواران – حتی در یک مورد نیز مجوز برای برگزاری راهپیمایی معترضان صادرنکرده است.  آیا می توان پذیرفت که همه درخواست های برگزاری راهپیمایی برای اعتراض به تقلب در انتخابات "مخل مبانی اسلام" بوده اند؟!  اگر به فرض پاسخ این پرسش مثبت باشد، آیا نباید به حال "اسلام"ی که مبانی اش با راهپیمایی آرام مردم دچار اخلال می شوند گریست؟! اصل سی ام قانون اساسی می گوید: «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تاسرحد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد».  کسانی که فرزندانشان به مدارس موسوم به "غیرانتفاعی"! می روند و مرتبا تلکه می شوند و خانواده هایی که فرزند دانشجو دارند و برای تأمین شهریه گزاف دانشگاه ناگزیر می شوند دار و ندارشان را ازدست بدهند یا زیربار قرض بروند، خوب می دانند که این اصل قانون اساسی چگونه مکرر در مکرر زیرپا نهاده شده است. اصول 32، 38، و 39 قانون اساسی به ترتیب درمورد "منع بازداشت خودسرانه"، "منع شکنجه و گرفتن اقرار" و " حفظ حرمت و حیثیت افراد بازداشت شده" هستند.  هرکس که کمترین آشنایی با عملکرد دستگاه های امنیتی، نظامی و انتظامی و قضایی حکومت آخوندی داشته باشد به خوبی می داند که چگونه به صورت روزمره حقوق بازداشت شدگان لگدمال می شود، مورد وحشیانه ترین شکنجه ها قرارمی گیرند و حرمت و شأن انسانی شان پایمال می گردد. اصل 42 قانون اساسی نیز حکومت آخوندی را ملزم به «تأمین مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکان تشکیل خانواده» می کند.  دراین مورد هم درجامعه ای که – باوجود درآمد نفت بیش از هزار میلیارد دلاری – بنابر آمار رسمی بیش از نیمی از جمعیت زیرخط فقر قراردارند، درمورد شمار فراوان قانون شکنی و قانون گریزی نیاز به توضیح بیشتر نیست. و اما در مورد قانون شکنی آشکار و مجرمانه شخص ولی مطلقه فقیه و شورای نگهبان منصوب و گوش به فرمانش – که زیان ها و خسارت های بسیار زیادی را به جامعه تحمیل کرده اند – به طور خلاصه توضیح می دهم: مورد اول، اصل چهل و چهارم قانون اساسی می گوید: «نظام اقتصادی جمهوری اسلامی برپایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامه ریزی منظم و صحیح استوار است.  بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکه های بزرگ آبرسانی، رادیو تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه آهن و مانند اینهاست که به صورت مالکیت عمومی در اختیار دولت است».  چند سال پیش، باند غارتگر "حزب موتلفه" طرحی اهریمنی را برای بالاکشیدن این منابع سرشار ثروت مردم ایران ارائه کرد.  طرح مزبور در مجمع تشخیص مصلحت نظام – که رییس آن لقب سردار چاپندگی دارد – به تصویب رسید.  در روال قانونی، این طرح به دلیل آن که موضوع آن متعلق به همه مردم است، می بایست براساس اصل پنجاه و نهم قانون اساسی که می گوید: «درمسایل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همه پرسی و مراجعه مستقیم به آرای مردم صورت گیرد» به همه پرسی گذاشته می شد اما نه تنها چنین نشد که حتی مجلس مطیع و فرمانبردار ولی مطلقه فقیه نیز اجازه نیافت تا قانونی فرمایشی درمورد آن تصویب کند و شخص مقام معظم رهبری با استنادی تحریف آمیز و مجرمانه به اصل یکصدودهم قانون اساسی که می کوید: «نظارت برحسن اجرای سیاست های کلی نظام» با رهبر است، فرمان غارت و تاراج ثروت های مردم را صادرکرد.  چنان که از نص صریح این عبارت قانون اساسی برمی آید وظیفه رهبر تنها "نظارت برحسن اجرا" آنهم درچهارچوب قانون اساسی است که وظایف و اختیارات رهبر را معین کرده و نه عمل کردن درمقام مجری و تصمیم گیرنده.  سیدعلی خامنه ای با تفسیر تحریف آمیز از متن صریح قانون اساسی، آنرا به "تعیین سیاست های کلی نظام" تغییر داد و تالی فاسدهای بسیاری بوجودآورد که از جمله آنها واگذاری سهام شرکت مخابرات به سپاه پاسداران، واگذاری صنایع نساجی مازندران به سرمایه گذاران ترکیه ای و حاتم بخشی کارخانه های دولتی به پرقیچی های مقام معظم رهبری – به عنوان نمونه واگذاری یک کارخانه با ارزش ششصد میلیارد تومان به قیمت 10 میلیارد تومان آنهم به اقساط طولانی وصول نشده به امامی کاشانی، امام جمعه موقت تهران – است.  این اقدام غیرقانونی تاکنون به بهای معوق ماندن دوساله حقوق کارگران بسیاری از کارخانه ها و تعطیلی بسیاری دیگرتمام شده است.  اگر روزگاری دادگستری مستقلی در ایران باشد، سزاوار است که سیدعلی خامنه ای به خاطر این قانون شکنی مجرمانه و پرخسارت مورد پیگرد قرارگیرد. اصل یکصدوچهل ودوم قانون اساسی نیز می گوید: «دارایی رهبر و رییس جمهور، معاونان رییس جمهور، وزیران و همسر و فرزندان آنان قبل و بعد از خدمت، توسط رییس قوه قضاییه رسیدگی می شود که برخلاف حق افزایش نیافته باشد».  صرفنظر از این که رسیدگی رییس قوه قضاییه به دارایی رهبر – که او را منصوب کرده – شوخی بی مزه ای بیش نیست، آیا عدم اجرای این اصل قانون اساسی یک قانون شکنی آشکار نیست؟! مورد دوم: قانون شکنی و تفسیر تحریف آمیز متن قانون اساسی توسط شورای نگهبان است.  «هرچه بگندد نمکش می زنند – وای به وقتی که بگندد نمک»!  فلسفه تشکیل شورای نگهبان ازجمله این است که نگهبان صحت اجرای قانون اساسی باشد تا ازآن سوء استفاده نشود.  چه می توان گفت زمانی که خود این شورا قانون شکن می شود و با تحریف قانون اساسی، درخدمت استحکام بخشیدن به پایه های استبداد درمی آید؟!  اصل نودونهم قانون اساسی می گوید: «شورای نگهبان نظارت برانتخابات... را برعهده دارد».  این متن نیز به قدر کافی روشن است.  وظیفه شورای نگهبان تنها نظارت است و نه دخالت در اموراجرایی انتخابات و تأیید یا رد صلاحیت نامزدها.  تفسیر تحریف آمیزی که شورای نگهبان از "نظارت استصوابی" – چه یاوه ثقیلی! – کرده، زیرپا گذاشتن آشکار نص صریح قانون اساسی است و این قانون شکنی موجب تهی شدن انتخابات از مفهوم و محتوای آن و تحکیم استبداد ولی مطلقه فقیه شده و حاکمیت ملی که حق مسلم مردم است را خدشه دار نموده است. آنچه که تا اینجا کفته شد، همه در چهارچوب پذیرش قانون اساسی حکومت آخوندی و معتبر شمردن آن است وگرنه خود این قانون به خاطر اختیارات وسیع و بی سابقه ای که بویژه در اصل 110 به رهبر داده غیردموکراتیک و ناقض حق حاکمیت ملی است. درعرصه پایبندی به قوانین بین المللی نیز حکومت آخوندی کارنامه ای سیاه و مردود دارد.  در دوران به قول میرحسین موسوی "طلایی امام راحل (ره)"، آیت الله خمینی چندسال قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل را زیرپانهاد و موجب ادامه بیهوده جنگ، کشته و معلول شدن صدهاهزارنفر از جوانان کشور و بیش از هزارمیلیارد دلار خسارت شد و زمانی هم که ناگزیر از پذیرفتن قطعنامه شد، نه به خاطر احترام به قانون بین المللی بلکه ازسرناچاری بود که خود ازآن با تعبیر "سرکشیدن جام زهر" یادکرد.  درهشت سال اخیر نیز رییس جمهوری گماشته محبوب ولی مطلقه فقیه – که اکنون مغضوب شده – بارها چهار یا پنج قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را "کاغذ پاره" خوانده و توصیه کرده "آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه دانتان پاره شود" و با این نابخردی قانون شکنانه تحریم هایی را برمردم نگونبخت کشورمان تحمیل نموده که اوضاع نابسامان و فلاکت بار کنونی را پدید آورده اند. درچنین اوضاع و احوالی، "ورد قانون" گرفتن صدا و سیمای کریه و وقیح ولی مطلقه فقیه، امری مسخره و نشان دهنده اوج بی شرمی و وقاحت این دستگاه گوش به فرمان حاکم خودکامه است زیرا شخص او و شورای نگهبان منصوبش خود در صدر قانون شکنان و قانون ستیزان هستند و رد صلاحیت شان در پایبندی به قانون محرز است!

منبع:پژواک ایران


شهباز نخعی

فهرست مطالب شهباز نخعی  در سایت پژواک ایران 

*اختیارات بدون پذیرش مسئولیت!‏   [2018 Jun] 
*انتخاب بین ارسنیک و سیانور!‏   [2018 May] 
*ترقی ازابراز «تأسف» و «نگرانی» به «بهت زدگی»!  [2018 May] 
*برجام درجام!‏   [2018 May] 
*هنوز فرصت هست!  [2018 May] 
*درس چگونگی رهایی از شرّ استبداد!   [2018 Apr] 
*فرار بی مغزها!‏   [2018 Apr] 
*«کارنامه درخشان»!   [2018 Apr] 
*دلار 10 هزارتومانی!  [2018 Mar] 
*سال آخر!   [2018 Mar] 
* حرکت در دایره بسته!   [2018 Mar] 
* قطعنامه های بی معنا!   [2018 Feb] 
*«العفو، العفو»!  [2018 Feb] 
*دخیل بستن به امامزاده رفراندوم!  [2018 Feb] 
* ‏«توبه گرگ...»!‏   [2018 Feb] 
*مسابقه سقوط!‏  [2018 Feb] 
*تبدیل بنگاهداری به سهامداری!‏   [2018 Jan] 
* تَرَک برداشتن دیوار ترس!‏  [2018 Jan] 
* دستاویز واقعیت گریزی!‏   [2018 Jan] 
*فرصت طلایی!‏   [2018 Jan] 
*آنکارا درصدد چنگ اندازي مجدد بر خاورنزديک است؛ پايان «مدل ترک»  [2017 Apr] 
*ترجمه کتاب "امپراتوری تفتیش"   [2017 Mar] 
*نبرد عقل و احساس!  [2016 Jun] 
*در شیشه کردن غول!   [2016 Jun] 
* امنیت واقعی و توهّم امنیت!  [2016 Jun] 
*داد از این همه بیداد!  [2016 Jun] 
*«ترکیه لاییک است و لاییک می ماند»!   [2016 May] 
* بهای سنگینِ خیره سری!  [2016 May] 
* «مایه شرمساری و نابخشودنی»!   [2016 May] 
*ذهنیت ترفندباز!  [2016 Apr] 
* هشدارهای مکرّر و گوش های ناشنوا!  [2016 Apr] 
* پرونده موشکی، جایگزین پرونده هسته ای!  [2016 Apr] 
* پرونده موشکی، جایگزین پرونده هسته ای!  [2016 Apr] 
*پرده ی غبار!  [2016 Apr] 
*چرا نمی پرسید چرا؟!  [2016 Mar] 
*پا پس کشیدن ناگهانی!   [2016 Mar] 
*پیامد نرمش قهرمانانه!   [2016 Mar] 
*«خُب، به کجا رسیدید؟»!  [2016 Mar] 
*در انتظار داوری تاریخ!   [2016 Feb] 
*بیم و امید   [2016 Feb] 
*ولایت مطلقه فقیه منشأ فساد است!  [2016 Feb] 
*چشم پوشی بر نقض گسترده حقوق بشر درایران!  [2016 Jan] 
* فرجام یا آغاز راه دراز 8 ساله اجرای برجام!   [2016 Jan] 
*پنهان کردن ناتوانی در پوشش سخاوت!   [2016 Jan] 
*رهایی از شرّ حکومت ولایت مطلقه فقیه!  [2016 Jan] 
*لاف زنی های ریاکارانه روباه بنفش!   [2015 Dec] 
*جنایت مشروع و قانونی علیه بشریت!  [2015 Dec] 
*ترفند بازی حکومت آخوندی!  [2015 Dec] 
*اردوغان، نفت، داعش!  [2015 Dec] 
*شکرگزاری!  [2015 Nov] 
*چرا؟!  [2015 Nov] 
*13 کرسی تا سلطان رجب!  [2015 Nov] 
*سازمان بی سامان!  [2015 Oct] 
* تلنگر مردمی!  [2015 Oct] 
*زدوبند روسیه با غرب!  [2015 Oct] 
*گام نهایی!  [2015 Oct] 
*سوریه در اشغال روسیه!  [2015 Oct] 
*تکلیف روشن است!  [2015 Sep] 
*روغن روی آش سوریه!  [2015 Sep] 
*سیاست مداران دروغگو، خودخواه و فرصت طلب!  [2015 Sep] 
*بدتر از دروغ!  [2015 Aug] 
*زیر آواز زدن ورشکسته [به تقصیر]!  [2015 Aug] 
*«هزاران نکته و سخن ناگفته»!  [2015 Aug] 
*کورسوی امید!  [2015 Aug] 
*«سوریه، ننگین ترین لکّه بروجدان انسانی جهان»!  [2015 Jul] 
*یک نان نسیه و صد گرسنه!  [2015 Jul] 
*دو توافق و یک پرسش: فرجام یا آغاز؟!  [2015 Jul] 
*«میراث بین المللی افتضاح»!  [2015 Jul] 
*نظام برده داری مدرن!  [2015 Jul] 
*رسیدن به توافق نهایی؟!  [2015 Jun] 
*شکست فاجعه بار ج.ا. !  [2015 Jun] 
*حساب هایی که درست از آب در نیامد!  [2015 Jun] 
*رسوایی فساد در فیفا!  [2015 Jun] 
*مظلوم نمایی و رجزخوانی های توخالی!  [2015 May] 
*داعش، پدیده ای گذرا یا ماندگار؟!  [2015 May] 
*زمین لرزه در تهران، احتمالی ضعیف یا رویدادی محتوم با زمان غیرقابل پیش بینی!  [2015 May] 
*وجدان ناآرام آقای اوباما!  [2015 May] 
*جایگاه در شاخص شادی و رضایت!  [2015 May] 
*جایگاه در شاخص فلاکت!  [2015 Apr] 
*گل سوریه و سبزه یمن!  [2015 Apr] 
*آن که فریب می دهد و آن که فریب می خورد  [2015 Apr] 
*هردو حق دارند!  [2015 Apr] 
*پیشنهاد رهبری خاتمی!  [2015 Mar] 
*مسئول مستقیم سرنوشت دردناک یونس ها!  [2015 Mar] 
*قمار سیاسی!  [2015 Mar] 
*عجیبا! غریبا! شگفتا!  [2015 Feb] 
*سکولاریسم اسلامی!  [2015 Feb] 
*سر گاو هسته ای در خمره ولایت!  [2015 Feb] 
*جنایات بی مکافات!  [2015 Jan] 
* گسترش آشفتگی، تنش و آشوب!  [2015 Jan] 
*جنگ با معلول!  [2015 Jan] 
*جمهوری اسلامی، آری یا نه؟!  [2015 Jan] 
*2015، سال تعیین تکلیف؟!  [2015 Jan] 
*زهی خیال محال!  [2014 Dec] 
*«سبقت گرفتن در شیادی»!  [2014 Dec] 
*نشانی بیت رهبری!  [2014 Dec] 
* کاهش و افزایش بهای نفت و نان!  [2014 Dec] 
* بغض فروخورده!  [2014 Nov] 
* گریز از مسئولیت!  [2014 Nov] 
*«روز واقعه» برای باراک حسین اوباما!  [2014 Nov] 
*روگردانی از اسلام سیاسی!  [2014 Oct] 
*مستقیم از بیت رهبری!  [2014 Oct] 
*نباید درحد حرف باشد!  [2014 Oct] 
*حق زندگی!  [2014 Oct] 
*پایان رنج ها!  [2014 Oct] 
*ردایی از تار و پود دروغ!  [2014 Sep] 
*بان کی مون، عامل سازمان CIA!  [2014 Sep] 
*رطب خورده...!  [2014 Sep] 
*راهبرد بی عملی و انفعال!  [2014 Sep] 
*دور باطل!  [2014 Aug] 
*«یک: رهبر نباشد، دو: سپاه نباشد»!  [2014 Aug] 
*شمار طرفداران حکومت آخوندی!  [2014 Aug] 
*زندانی با 78 میلیون زندانی!  [2014 Jul] 
*حد و مرز بیدادگری!  [2014 Jul] 
*غزوه ی غزه!  [2014 Jul] 
*معنای اعتدال!  [2014 Jul] 
*دو خلیفه در یک اقلیم!  [2014 Jul] 
*«فروپاشی نظامی پوسیده»!  [2014 Jun] 
*رهایی از بن بست!  [2014 Jun] 
*حوزه آسیب رسانی توفان!  [2014 Jun] 
*اعداد بی پایه و اساس و مغایر منافع ملی!  [2014 Jun] 
*نجات دهنده سوریه و کل خاورمیانه!  [2014 May] 
* قوطی بگیر و بنشان!  [2014 May] 
*بهایی ستیزی؛ ما منزجریم!  [2014 May] 
*«آیینه شکستن خطاست»!  [2014 May] 
*فارغ شدن از عشق به استبداد یا دگرگونی در بازتولید آن؟!  [2014 May] 
*توهین به مقام معظم رهبری!  [2014 Apr] 
*بحران عمیق تر و پیامدهای وحشتناک!  [2014 Apr] 
*«باید به شدت مراقب بود»!  [2014 Apr] 
*شکستن رکورد بیدادگری!  [2014 Apr] 
*... که غصّه سرآید!  [2014 Mar] 
*باید ازما تشکر کنند!  [2014 Mar] 
*خواب آرام آقای اوباما!  [2014 Mar] 
*«حرف حساب جواب ندارد»، جنجال دارد!  [2014 Mar] 
*پیروزی ایستادگی بر سرکوب!  [2014 Feb] 
*جام زهر و این همه ادا!  [2014 Feb] 
*بانی واقعی انقلاب!   [2014 Feb] 
*سبد کالا؛ چرا چنین خوار شدیم؟!  [2014 Feb] 
*دیپلماسی واقعیت گریز و روان پریش  [2014 Jan] 
*عوض کردن آبنبات با سماق!  [2014 Jan] 
*قربانی سیاست بازی ها!  [2014 Jan] 
*سرباز کوچک و جسور ولایت و جرثومه فساد!  [2014 Jan] 
*تئوری توطئه!  [2013 Dec] 
* تسویه خرده حساب ها!   [2013 Dec] 
*گنداب ولایی فساد!  [2013 Dec] 
*نگاه راهبردی ظریف به ابوموسی!   [2013 Dec] 
*توافق ذلت بار ژنو؛ چاره دیگری نبود!   [2013 Nov] 
*دخیل بستن به امامزاده اوباما!  [2013 Nov] 
*مذاکرات کرها!  [2013 Nov] 
*کاپیتولاسیون روسی و چینی!   [2013 Nov] 
*کاشت باد و دروی توفان!  [2013 Oct] 
*حکایت چوب و پیاز!  [2013 Oct] 
*بحران ساز پایان بخش بحران!  [2013 Oct] 
*پاک کردن داغ ننگ!  [2013 Oct] 
*پایان بخشیدن به کابوس 35 ساله!  [2013 Oct] 
*نخورده نباید شکرکرد!  [2013 Sep] 
* «آنچه این نامردمان...»!  [2013 Sep] 
*تله خود ساخته!  [2013 Sep] 
*کوبیدن برطبل رسوایی!  [2013 Sep] 
*ترکیب دو رییس جمهوری!  [2013 Aug] 
* پرداخت یکجای صورت حساب!   [2013 Aug] 
*هم تقلب بود، هم تدلیس!  [2013 Aug] 
*کدام فرقه ضالّه، مضلّه واقعی است؟!   [2013 Aug] 
*مرغ یک پا دارد!  [2013 Jul] 
*کشتار در بن بست!  [2013 Jul] 
*«ولا[کن] تجسسوا»!  [2013 Jul] 
*حال ایران خانم بد است!  [2013 Jul] 
*پیروزی جامعه مدنی بر جامعه مدینه النبی!  [2013 Jul] 
*زندان یا قتلگاه!  [2013 Jun] 
*کله شقی و قانون گریزی یا برگشت براه اعتدال و عقلانیت!   [2013 Jun] 
*عروسک های سپاه!  [2013 Jun] 
*«حقوق تعریف شده حزب الله»!  [2013 Jun] 
*آیا «روز رهایی نزدیک است»؟!  [2013 May] 
*به سوی خلافت اسلامی!  [2013 May] 
*رد صلاحیت در پایبندی به قانون!   [2013 May] 
*سیرک انتصخوابات  [2013 May] 
*کارنامه سیاه حکومت مدعی حمایت از مستضعفان!   [2013 May] 
*بی یاوری مردم سوریه!  [2013 Apr] 
*«سال رسوایی سیاسی و اقتصادی»!   [2013 Apr] 
*جابجایی محمود با محمد یا محسن و یا ...!  [2013 Apr] 
*گشودن گره کور!  [2013 Mar] 
*پیروزی نوروز!  [2013 Mar] 
*پایمال شدن منافع ملی!  [2013 Mar] 
*کش بدهید!  [2013 Feb] 
*زجرکشی!  [2013 Feb] 
*چه چیز «مجرمانه» نیست؟!  [2013 Feb] 
*سکّه یک پول!  [2013 Feb] 
*شورش پابرهنگان!  [2013 Jan] 
*کشت علوفه در جنگل!  [2013 Jan] 
*نمایش درماندگی در اپرا!  [2013 Jan] 
*پا جای پای ما!  [2012 Dec] 
*راه تازه غارت!  [2012 Dec] 
*شکست شعار «النصربالرعب»!  [2012 Dec] 
*«تصحیح بی عدالتی تاریخی»  [2012 Dec] 
*بزنگاه حساس!  [2012 Nov] 
*لحاف ملا!  [2012 Nov] 
*هرگز چنین مباد!  [2012 Nov] 
*«تغییر»؟ حتی یک ذرّه!  [2012 Nov] 
*فریب خوار و فریبکار!  [2012 Sep] 
*درحال پیشرفت مطلوب!  [2012 Sep] 
*نظام ولایی و اصل انصاف!  [2012 Sep] 
*«به نام ایرانیان، مردم سوریه را نکشید»!  [2012 Sep] 
*بیماری درمان ناپذیر!  [2012 Aug] 
*تا هست می کشد!  [2012 Aug] 
*خط قرمز یا چراغ سبز!  [2012 Aug] 
*دریاچهء بینوای ارومیه!   [2012 Aug] 
*«هان ای دل عبرت بین...»!   [2012 Aug] 
*پشت سر افغانستان!  [2012 Jul] 
*«مسیر طبیعی امور»!   [2012 Jul] 
*ترک برداشتن شیشهء عمر!   [2012 Jul] 
*کنگره وصف گل!  [2012 Jun] 
*استخوان های لای زخم!  [2012 Jun] 
*در صدر فهرست ننگ!   [2012 Jun] 
*کارنامه درخشان برادران قاچاقچی   [2012 Jun] 
*زبان زور!   [2012 May] 
*کند شدن شمشیردودم!   [2012 May] 
*مرحله آخرکلاه گشاد هدفمند!   [2012 May] 
*اثر تذکر و هشدار!  [2012 May] 
*اثر تذکر و هشدار!   [2012 Apr] 
*آخرین تیرهای ترکش!  [2012 Feb] 
*دیوان بلخ!  [2012 Feb] 
* پرسش تلخ!  [2012 Feb] 
*ننگ بر روسیه و...  [2012 Feb] 
*بار سنگین و ننگین!  [2012 Feb] 
*افسارگسیختگی اقتصاد!  [2012 Jan] 
* جدایی ج. ا. از سوریه!  [2012 Jan] 
*گردنه خطرناک!  [2012 Jan] 
*تنگه و تنگنا!  [2012 Jan] 
*شرط بندی روی اسب مرده!  [2011 Dec] 
*به «جوان آنلاین» سپاه پاسداران و اذنابش!  [2011 Dec] 
*واسلاو و کیم!  [2011 Dec] 
*حیف و صد حیف!  [2011 Dec] 
*انجام کار ناتمام!  [2011 Nov] 
*مرگ در بحران!  [2011 Nov] 
*نیاز به حمله نظامی نیست!  [2011 Nov] 
*محاکمه دردادگاه صالح!  [2011 Nov] 
*زایش موش از کوه «بهار عربی»!  [2011 Oct] 
*«فکاهی مبتذل»!  [2011 Oct] 
*من آدم می کشم، تو آدم می کشی...  [2011 Oct] 
*خودش کش می آید!  [2011 Oct] 
*آسانی و آرامی!  [2011 Sep] 
*حق ناحق!  [2011 Sep] 
*نیمه راه ناکجاآباد!  [2011 Sep] 
*این مسخره بازی ها برای چیست؟!   [2011 Sep] 
*کویر غیرقابل سکونت!  [2011 Aug] 
*لرزه براندام ولی فقیه!  [2011 Aug] 
*معیار سنجش بزرگی یک ملت چیست؟  [2011 Aug] 
*علوم انسانی، بر پایهء قرآن-شرعیات!  [2011 Aug] 
*استبداد پذیری!  [2011 Aug] 
*زندان يا محل شکنجه و کشتار!   [2011 Jul] 
*خودکامگی و نبود آزادی، جواز مبارزه مسلحانه ؟!  [2011 Jul] 
*خانه چوبی!  [2011 Jul] 
*شهامت اخلاقی یا زدن نعل وارونه!  [2011 Jul] 
*ناهمبستگی اسلامی!  [2010 Sep] 
*گرفتار در چنبر خودکرده‌ها!  [2010 Jun] 
*گندیدگی ریشه!  [2010 May] 
*ایستاده بر بلندای قلّهء وقاحت!   [2010 May] 
*آیا واقعا" «این اسلام نیست»؟!  [2010 Apr] 
*سرازیری سقوط!  [2010 Apr] 
*زبان هرزه درا!  [2010 Apr] 
*صداهای انیرانی!  [2010 Apr] 
*98 به 2، 2 به 98!  [2010 Apr] 
*"در کمرکش چاه"!  [2010 Mar] 
*فرصت سوزی!  [2010 Feb] 
*مجمع عمومی 22 بهمن!  [2010 Feb] 
*ورشکستگی همه جانبه!  [2010 Jan] 
*گازانبر ترور و فریب!  [2010 Jan] 
*غبارآلود یا تیره وتار؟!  [2010 Jan] 
*وبال گردن!  [2009 Dec] 
*توفان در فنجان شکستهء ولایت!  [2009 Dec] 
*ژرفنای فرومایگی!  [2009 Dec] 
*ما دانشجوییم!  [2009 Dec] 
*فاسد تا مغزاستخوان!  [2009 Nov] 
*فروریزی دیوارهای ننگ و ترس!  [2009 Nov] 
*مخلّ مبانی زندگی انسانی!  [2009 Nov] 
*جایگاه سبز در رنگین کمان!  [2009 Oct] 
*کهریزک: دادگاه جنایتکاران!  [2009 Oct] 
*اوباما چه می کند؟!   [2009 Sep] 
*جامعهء پریشان و حاکمان روان پریش!  [2009 Aug] 
*تجاوز در نظام تجاوز در تجاوز!  [2009 Aug] 
*سردرگم وآشفته!  [2009 Aug] 
*دشمنی با هویت ایرانی!  [2009 Aug] 
*تلقّی فاشیستی ازآزادی بیان و...  [2009 Jul] 
*چه نیاز به دشمن؟!  [2009 Jul] 
*به سوی فروپاشی!  [2009 Jul] 
*ما نشستیم و...  [2009 Jul] 
*ایران غلتیده در خون   [2009 Jun] 
*حماسه شکوهمند رسوایی  [2009 Jun] 
*سه رباعی درباره‌ی مقام معظم رهبری  [2009 Jun] 
*دود شد و به هوا رفت  [2009 Jun] 
*من رأی نمی‌دهم   [2009 Jun] 
*گردونه ی اهریمنی   [2009 Jun] 
*آزادترین کشور دنیا   [2009 May] 
*حکومت بسیجی ـ سپاهی   [2009 Apr] 
*سال اصلاح الگوی مصرف   [2009 Mar] 
*نفت و فرهنگ  [2009 Mar] 
*به عمر تا علی بشنود  [2009 Mar] 
*نوروزتان پیروز   [2009 Mar] 
*حیا  [2009 Feb] 
*ولایت فقیه و حقوق بشر  [2009 Feb] 
*آمدن شهسوار ناجی  [2009 Feb] 
*بهای آمریکا ستیزی   [2009 Feb] 
*اوبامانیا!  [2009 Jan] 
*آلوده چون هوا   [2009 Jan] 
*فروش چاه های نفت   [2009 Jan] 
*عظمت کنفت شدن   [2009 Jan] 
*فاجعه پایان سال، سال پایان فاجعه  [2009 Jan] 
*نظام قانون ستیز   [2008 Dec] 
*بخشش از کیسه خلیفه!  [2008 Dec] 
*ننگ بر دیکتاتوری  [2008 Dec] 
*دنیای پرآشوب  [2008 Dec] 
*"YES WE CAN" !  [2008 Nov] 
*دو بازوی بلند و کوتاه   [2008 Nov] 
*دگرگشت یا برگشت   [2008 Nov] 
*کار شما تمام است   [2008 Nov] 
*هم شرقی، هم غربی   [2008 Sep]