شهامت اخلاقی یا زدن نعل وارونه!
شهباز نخعی

 گاه پیش می آید که مدیریت یک بیمارستان بخش یا بخش هایی مانند مراقبت های ویژه، جرّاحی، زنان و زایمان، بیماری های گوارشی و تنفّسی و... را به دلیل آلودگی و هجوم باکتری های مرگزا برای چند روز تعطیل می کند تا بتواند آن بخش یا بخش ها را گندزدایی و ضدعفونی کند.
 
این تعطیلی طبعا برای مدیریت بیمارستان، کارکنان، پزشکان، پرستاران و بویژه بیماران گران تمام می شود، امّا آلودگی شرایطی را پدید می آورد که چاره ای جز تعطیل موقت نمی ماند. به نظر می آید که سپهر سیاسی ایران به چنین وضعیتی دچار شده و دریغ و افسوس که مدیریتی کارآمد و قاطع در کار نیست تا برای آن چاره اندیشی کند. 
 
 نزدیک به 15 سال است که گروهی از کارگزاران حکومت ولایت فقیه که از روز تأسیس این نظام در همه عملکردهای جنایتکارانه آن سهیم و شریک بوده اند با برچسب "اصلاح طلب" به خواستگاری قدرت سیاسی آمده و در رفتاری پراز تناقض و تضاد – که از آنها جز به حیله گری، فریبکاری و ترفندبازی نمی توان یادکرد – مردم را به دست انداز، چاله و حتی چاه های بسیار انداخته اند و هنوز هم باوجود انواع تجربه های تلخ و ناگوار از کارهای نابکارانه خود دست برنمی دارند. 
 
 سردسته این جماعت سیّدی فریبکار و شیّاد بنام محمد خاتمی است که انبان فریبکاری هایش ته ندارد! رفتار، کردار و گفتار این فرد آنقدر حال بهم زن و تهوع آور است که انسان مبهوت می ماند چگونه هنوز می تواند در عرصه عمومی جلوه بفروشد و گروهی هرچند کم شمار را بفریبد.  پس از رویدادهای پس از به اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری دهم در دوسال پیش و جنایت های بسیاری که ولی مطلقه فقیه درجریان سرکوب وحشیانه مردم انجام داد و همچنان می دهد، حداقل انتظار و توقع این بود که اصلاح طلبان، که خود در گرم کردن تنور انتخابات کذایی مسئولیت و نقش انکارناپذیر داشتند، دستکم سکوت کنند و اگر یار شاطر مردم نیستند لااقل بار خاطر نباشند. 
 
امّا چنین انتظاری از این جماعت، که پررویی و وقاحت متاع دکان و سرمایه کارشان است، انتظاری نابجاست.  بوی کباب به اصطلاح انتخابات مجلس نهم به مشام آقایان رسیده و با آن که دارودسته حاکم چند بار با رفتاری که برای هر انسانی توهین آمیز است، آنان را از خود رانده اند، باز اینان با چندش آورترین انواع چاپلوسی و پاچه خواری، خرده سهمی از قدرت سیاسی را گدایی می کنند. این ماجرای نفرت انگیز و مشمئز کننده چندماه پیش با سخنان سیّد محمد خاتمی آغاز شد. او در 7 دیماه 1389 اعلام کرد: «اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات مجلس آینده خواستار پایبندی همگان به قانون اساسی، آزادی زندانیان سیاسی و فراهم شدن زمینه برگزاری انتخابات سالم و آزاد هستند»!
 
در قاموس سیّدمحمد خاتمی و یارانش "انتخابات سالم و آزاد" انتخاباتی است که نام آنها از صندوق ها بیرون بیاید و برایشان هیچ اهمیتی هم ندارد که با موجودی بنام ولی مطلقه فقیه و نظارت استصوابی شورای نگهبان منصوب او، چیزی بنام انتخابات هرگز نمی تواند از مرحله خیمه شب بازی، کارناوال و سیرک فراتر رود! یک هفته پس از سخنان محمد خاتمی، احمد جنتی دبیرشورای نگهبان و کارچرخان اصلی انتخابات در نماز جمعه 14 دیماه 1389 با اشاره به سخنان او گفت: «اصلا نیازی به حضور این عده (اصلاح طلبان) در انتخابات نیست...
 
آنها می گویند اگر ما بخواهیم وارد شویم شرایطی دارد، واقعا باید گفت که وقاحت حدومرزی ندارد»! دربرابر این گفته های توهین آمیز و تحقیرکننده، هرکسی که از حداقل مناعت طبع و عزت نفس برخوردار بود، دمش را روی کولش می گذاشت و عطای شرکت در انتخابات کذایی و داشتن خرده سهم در قدرت سیاسی را – دستکم موقتا – به لقایش می بخشید.  امّا سیّدمحمد خاتمی و یاران اصلاح طلبش بیدی نیستند که از بادهای توهین و تحقیر بلرزند. 
دوماه بعد، در نیمه اسفندماه، عطاء الله مهاجرانی، وزیر ارشاد دولت خاتمی، که چند سالی است مقیم لندن شده، در سخنرانی در یکی از دانشگاه های انگلستان گفت: «من آیت الله خامنه ای را خوب می شناسم و می دانم که در تمام کارنامه اقتصادی خود و اقوامش، نقطه سیاه که هیچ، حتی یک نقطه خاکستری هم نمی توان یافت»!
 عطاءالله مهاجرانی این سخنان را در کمال وقاحت در شرایطی برزبان آورد که 21 ماه پیش از آن، در همان انگلستان محل اقامتش روزنامه معتبر "گاردین" خبراز توقیف حساب بانکی مجتبی خامنه ای به مبلغ یک میلیارد پوند انگلیس (آن زمان معادل یک میلیارد و ششصد میلیون دلار) داده بود و چند روز پس از آن نیز خامنه ای در خطبه نماز جمعه از انگلستان با عنوان "دولت خبیث" نام برد!
دریوزگی و گدایی خرده سهم درقدرت برغم توهین و تحقیرها ادامه یافت.  محمد خاتمی در فروردین 1390 گفت: «سال گذشته را درحالی پشت سر گذاشتیم که نه تنها زندانیان آزاد نشدند، بلکه کسانی که آزاد بودند نیز فراخوانده یا دستگیر شدند و نسبت به بسیاری از  کسانی که در زندان هستند و نسبت به بستگان آنان سختگیری های بیشتر به عمل آمد و حصرها و محدودیت ها نیز بر آنها افزوده شد». این نالیدن از بیوفایی یار جفاکار تا دوماه بعد نیز ادامه یافت. 
محمد خاتمی در سالگرد دوّم خرداد گفت: «در غیاب اصلاحات و پرهیز از انتخابات آزاد و مطلوب و فراگیر و با محدودکردن اصلاح طلبان واقعی چه بسا که دروغ و ناکارآمدی و هدررفتن سرمایه های ملی و نادیده انگاشتن حقوق اساسی مردم و بی اعتبار شدن قانون، به خصوص قانون اساسی و مهجور ماندن بخش هایی که به حقوق ملت مربوط است، رایج شود و موجب دلسردی و حتی بدبینی بخش های مهمی از جامعه به خصوص فرهیختگان نسبت به نظام و حاکمیت شود»!
احمد جنتی در هر موردی که حق نداشته باشد، در مورد "واقعا باید گفت که وقاحت حد و مرزی ندارد" کاملا حق دارد.  پس از آنهمه بی قانونی، جنایت، تجاوز، سرکوب وحشیانه و...این که کسی نگران احتمال "دلسردی و حتی بدبینی بخش های مهمی از جامعه به خصوص فرهیختگان نسبت به نظام و حاکمیت" باشد، اگر وقاحت بی حدومرز نیست پس چیست؟! امّا، وقاحت بی حدومرز سیّدمحمد خاتمی مانند قطار هسته ای محمود احمدی نژاد فرمان و ترمز ندارد. 
 در پایان اردیبهشت ماه محمد خاتمی ذات و منش خود را نشان داد: «اگر ظلمی شده است – که شده است – همه بیاییم عفو کنیم و به آینده نگاه کنیم و اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آینده ازآن چشم پوشی شود»!  او سپس از کیسه خلیفه – بخوانید مادران و پدران داغدار، جوانان اسیر و زندانی و آواره و... – می بخشد که: «و ملت هم از ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است می گذرد و آن وقت همه به آینده بهتر رو خواهیم آورد»! در واقع پیشنهاد سیّد محمد خاتمی این بود که مردم داغدیده و سیّدعلی خامنه ای جنایتکار روی یکدیگر را ببوسند و آشتی کنند تا اصلاح طلبان بتوانند به "آینده بهتر" که در حال حاضر نمی تواند چیزی بیش از چند کرسی در به اصطلاح مجلس شورای اسلامی باشد، برسند!
در 3 تیرماه 1390، محمدرضا خاتمی، دبیرکل سابق حزب مشارکت اسلامی، نایب رییس مجلس ششم و برادر سیّد محمد خاتمی نیز به میدان آمد: «خواست اصلی اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات آینده مجلس، به رسمیت شناختن احزاب و مطبوعات مستقل و آزادی زندانیان سیاسی است... شرط حضور اصلاح طلبان در انتخابات این است که براساس گفته آیت الله خمینی، نظامیان به پادگان ها بازگردند و عرصه سیاسی را به فعالان سیاسی بسپارند»! شرط هایی که محمد رضا خاتمی برمی شمارد انسان را  به یاد آن آدمی می اندازد که به ده راهش نمی دادند و سراغ خانه کدخدا را می گرفت! 
عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان به این سخنان با عباراتی رندانه و تمسخرآمیز پاسخ می دهد: «برای ما فرقی نمی کند که چه گروهی در انتخابات شرکت می کند یا نمی کند، ما امیدواریم همه اقشار در انتخابات شرکت کنند و شاهد مشارکت حداکثری در انتخابات باشیم». جماعت اصلاح طلب جنسشان جور است.  فقط سیّد محمد خاتمی، عطاءالله مهاجرانی و محمدرضا خاتمی نیستند.  جواهر نایابی چون مسعود بهنود را نیز دارند تا در تنگناها به دادشان برسد.  روزنامه نگاری که زمانی فخر می فروخت که با امیرعباس هویدا پالوده می خورد و اکنون سالهاست که در کسوت اصلاح طلبی در انگلستان با برخورداری از سخاوت بنگاه سخن پراکنی بی بی سی روزگار می گذراند. 
مسعود بهنود روز 12 تیرماه در گفتگو با صدای امریکا درباره انتخابات مجلس نهم می گوید: «به نظر من مشارکت خیلی کم نخواهد بود.  یعنی اینقدر کم نیست که بتوان آنرا حمل بر یک انتخابات کم رمق نمود. تصور من این است که 60 درصد مردم در این انتخابات شرکت خواهند نمود»! در ادامه این سخنان پیشگویانه و داهیانه که صدالبته تحقق آنها در گرو مشارکت فعال اصلاح طلبان در انتخابات است، بهنود می گوید: «به هر حال، جمهوری اسلامی نشان داده که تا 60 درصد یا بیشتر را به راحتی می تواند پای صندوق های رأی ببرد.  من تصور نمی کنم خیلی شرایط حکومت در وضعیت فعلی با شرایط انتخابات سوّم و چهارم فرق بکند»! "عیب می جمله بگفتی، هنرش نیز بگو". 
جوری جنس اصلاح طلبان با مسعود بهنود پایان نمی پذیرد.  خوشبختانه اصلاح طلب "بریده و سابق" هم داریم.  مجتبی واحدی، سردبیر پیشین روزنامه "آفتاب یزد" و نماینده و سخنگوی خارج از کشور شیخ مهدی کروبی روز 11 تیرماه در یک نوار ویدیویی که منتشر کرده می گوید: «من  اینجا به صراحت می گویم من به هیچ وجه دیگر اصلاح طلب نیستم.  برای این که اصلاح طلب موقعی مفهوم داشت که ما گمان می کردیم در نظام انحرافی ایجاد شده و می خواستیم اصلاحش کنیم.  امروز که نظام نه جمهوری است و نه اسلامی، دیگر اصلاحاتش معنی ندارد!  من با صدای بلند و با افتخار می گویم که خودم را اصلاح طلب نمی دانم. 
 
توی این شرایط من معتقدم که این خیانت، به صراحت می گویم، خیانت به آرمان های مردم است که مردم را دلسرد بکنیم، یا آنها را به این نتیجه برسانیم که مقاومت فایده ای ندارد و آخرش سران اصلاح طلب قرار است بروند با همین حکومت جائر ظالم دیکتاتور زدوبند کنند». به راه راست هدایت شدن این اصلاح طلب "سابق" و حرف های شجاعانه اش درخور تحسین و تمجید است.  امّا،  خیلی نباید ذوق زده شد و از یاد برد که "حکومت جائر ظالم دیکتاتور" درعین حال حکومتی بی نهایت مکار و حیله گر نیز هست و بویژه در مهره چینی دستی دراز دارد. 
 
از یاد نباید برد که همین چند هفته پیش بود که وزارت اطلاعات و امنیت نظام با تهیه و پخش فیلم "الماسی برای فریب" فخر می فروخت که چگونه سردار مدحی را در بخشی از اپوزیسیون ساده اندیش و زودباور خارج از کشور نفوذ داده و او را به عنوان یکی از رهبران تشکیل "دولت در تبعید" قالب کرده است! محک سنجش صداقت مدعی بریدن از اصلاح طلبان رفتار او پس از زدن آن حرف هاست.  آیا با پوزش خواستن از مردم کنار می نشیند یا همچنان برای خود و مرشدش – که در ایستادگی و شجاعتش تردید نیست – نقشی در بالای هرم رهبری مخالفان نظام قائل است؟  ترس از ریسمان سیاه و سفید حکم می کند که بپذیریم همانگونه که در رمان، نمایشنامه و فیلمنامه نویسی، نویسنده طیفی از شخصیت ها از خوب خوب تا بد بد خلق می کند و به هرکدام نقشی فراخور صفات آنها و حال و هوای داستان می سپارد، در نمایشنامه نویسی سیاسی-امنیتی نیز، مانند داستان جیمز باندی "الماسی برای فریب" شیخ حیدر مصلحی، نقش های گوناگون ساخته و پرداخته می شوند! 
 
در این مورد، بسیار بیش از آن که خوش یا بد آمدن این یا آن فرد مهم باشد، پرهیز از فریب خوردن اهمیت دارد. با سوء ظن که گوش می کنی، بخش بعدی گفته های مجتبی واحدی به بدبینی دامن می زند.  او که یکی دو دقیقه قبل بکلی منکر وجود و امکان اصلاحات شده و گفته بود: "دیگر اصلاحاتش معنی ندارد" با فراموش کردن آن حرف ها دبّه می کند: «اصلاح طلب اصیل آقای کروبی و آقای موسوی هستند که، اگر بنا بر مصالحه بود، خیلی نزدیک تر بودند به حکومت تا آقای خاتمی... و حکومت منتشان را هم می کشید»! نمی خواهم از ارزش سخنان مجتبی واحدی بکاهم و شجاعت و شهامت اش را نادیده بگیرم.  تنها می خواهم بگویم که انبوه فریبکاری های اصلاح طلبان و کل نظام را از یاد نبریم و درنظر داشته باشیم که این حرف ها هم می تواند برخاسته از دل باشد و ناشی از شهامت اخلاقی و هم زدن نعل وارونه!
 
 
 

منبع:پژواک ایران


شهباز نخعی

فهرست مطالب شهباز نخعی  در سایت پژواک ایران 

*اختیارات بدون پذیرش مسئولیت!‏   [2018 Jun] 
*انتخاب بین ارسنیک و سیانور!‏   [2018 May] 
*ترقی ازابراز «تأسف» و «نگرانی» به «بهت زدگی»!  [2018 May] 
*برجام درجام!‏   [2018 May] 
*هنوز فرصت هست!  [2018 May] 
*درس چگونگی رهایی از شرّ استبداد!   [2018 Apr] 
*فرار بی مغزها!‏   [2018 Apr] 
*«کارنامه درخشان»!   [2018 Apr] 
*دلار 10 هزارتومانی!  [2018 Mar] 
*سال آخر!   [2018 Mar] 
* حرکت در دایره بسته!   [2018 Mar] 
* قطعنامه های بی معنا!   [2018 Feb] 
*«العفو، العفو»!  [2018 Feb] 
*دخیل بستن به امامزاده رفراندوم!  [2018 Feb] 
* ‏«توبه گرگ...»!‏   [2018 Feb] 
*مسابقه سقوط!‏  [2018 Feb] 
*تبدیل بنگاهداری به سهامداری!‏   [2018 Jan] 
* تَرَک برداشتن دیوار ترس!‏  [2018 Jan] 
* دستاویز واقعیت گریزی!‏   [2018 Jan] 
*فرصت طلایی!‏   [2018 Jan] 
*آنکارا درصدد چنگ اندازي مجدد بر خاورنزديک است؛ پايان «مدل ترک»  [2017 Apr] 
*ترجمه کتاب "امپراتوری تفتیش"   [2017 Mar] 
*نبرد عقل و احساس!  [2016 Jun] 
*در شیشه کردن غول!   [2016 Jun] 
* امنیت واقعی و توهّم امنیت!  [2016 Jun] 
*داد از این همه بیداد!  [2016 Jun] 
*«ترکیه لاییک است و لاییک می ماند»!   [2016 May] 
* بهای سنگینِ خیره سری!  [2016 May] 
* «مایه شرمساری و نابخشودنی»!   [2016 May] 
*ذهنیت ترفندباز!  [2016 Apr] 
* هشدارهای مکرّر و گوش های ناشنوا!  [2016 Apr] 
* پرونده موشکی، جایگزین پرونده هسته ای!  [2016 Apr] 
* پرونده موشکی، جایگزین پرونده هسته ای!  [2016 Apr] 
*پرده ی غبار!  [2016 Apr] 
*چرا نمی پرسید چرا؟!  [2016 Mar] 
*پا پس کشیدن ناگهانی!   [2016 Mar] 
*پیامد نرمش قهرمانانه!   [2016 Mar] 
*«خُب، به کجا رسیدید؟»!  [2016 Mar] 
*در انتظار داوری تاریخ!   [2016 Feb] 
*بیم و امید   [2016 Feb] 
*ولایت مطلقه فقیه منشأ فساد است!  [2016 Feb] 
*چشم پوشی بر نقض گسترده حقوق بشر درایران!  [2016 Jan] 
* فرجام یا آغاز راه دراز 8 ساله اجرای برجام!   [2016 Jan] 
*پنهان کردن ناتوانی در پوشش سخاوت!   [2016 Jan] 
*رهایی از شرّ حکومت ولایت مطلقه فقیه!  [2016 Jan] 
*لاف زنی های ریاکارانه روباه بنفش!   [2015 Dec] 
*جنایت مشروع و قانونی علیه بشریت!  [2015 Dec] 
*ترفند بازی حکومت آخوندی!  [2015 Dec] 
*اردوغان، نفت، داعش!  [2015 Dec] 
*شکرگزاری!  [2015 Nov] 
*چرا؟!  [2015 Nov] 
*13 کرسی تا سلطان رجب!  [2015 Nov] 
*سازمان بی سامان!  [2015 Oct] 
* تلنگر مردمی!  [2015 Oct] 
*زدوبند روسیه با غرب!  [2015 Oct] 
*گام نهایی!  [2015 Oct] 
*سوریه در اشغال روسیه!  [2015 Oct] 
*تکلیف روشن است!  [2015 Sep] 
*روغن روی آش سوریه!  [2015 Sep] 
*سیاست مداران دروغگو، خودخواه و فرصت طلب!  [2015 Sep] 
*بدتر از دروغ!  [2015 Aug] 
*زیر آواز زدن ورشکسته [به تقصیر]!  [2015 Aug] 
*«هزاران نکته و سخن ناگفته»!  [2015 Aug] 
*کورسوی امید!  [2015 Aug] 
*«سوریه، ننگین ترین لکّه بروجدان انسانی جهان»!  [2015 Jul] 
*یک نان نسیه و صد گرسنه!  [2015 Jul] 
*دو توافق و یک پرسش: فرجام یا آغاز؟!  [2015 Jul] 
*«میراث بین المللی افتضاح»!  [2015 Jul] 
*نظام برده داری مدرن!  [2015 Jul] 
*رسیدن به توافق نهایی؟!  [2015 Jun] 
*شکست فاجعه بار ج.ا. !  [2015 Jun] 
*حساب هایی که درست از آب در نیامد!  [2015 Jun] 
*رسوایی فساد در فیفا!  [2015 Jun] 
*مظلوم نمایی و رجزخوانی های توخالی!  [2015 May] 
*داعش، پدیده ای گذرا یا ماندگار؟!  [2015 May] 
*زمین لرزه در تهران، احتمالی ضعیف یا رویدادی محتوم با زمان غیرقابل پیش بینی!  [2015 May] 
*وجدان ناآرام آقای اوباما!  [2015 May] 
*جایگاه در شاخص شادی و رضایت!  [2015 May] 
*جایگاه در شاخص فلاکت!  [2015 Apr] 
*گل سوریه و سبزه یمن!  [2015 Apr] 
*آن که فریب می دهد و آن که فریب می خورد  [2015 Apr] 
*هردو حق دارند!  [2015 Apr] 
*پیشنهاد رهبری خاتمی!  [2015 Mar] 
*مسئول مستقیم سرنوشت دردناک یونس ها!  [2015 Mar] 
*قمار سیاسی!  [2015 Mar] 
*عجیبا! غریبا! شگفتا!  [2015 Feb] 
*سکولاریسم اسلامی!  [2015 Feb] 
*سر گاو هسته ای در خمره ولایت!  [2015 Feb] 
*جنایات بی مکافات!  [2015 Jan] 
* گسترش آشفتگی، تنش و آشوب!  [2015 Jan] 
*جنگ با معلول!  [2015 Jan] 
*جمهوری اسلامی، آری یا نه؟!  [2015 Jan] 
*2015، سال تعیین تکلیف؟!  [2015 Jan] 
*زهی خیال محال!  [2014 Dec] 
*«سبقت گرفتن در شیادی»!  [2014 Dec] 
*نشانی بیت رهبری!  [2014 Dec] 
* کاهش و افزایش بهای نفت و نان!  [2014 Dec] 
* بغض فروخورده!  [2014 Nov] 
* گریز از مسئولیت!  [2014 Nov] 
*«روز واقعه» برای باراک حسین اوباما!  [2014 Nov] 
*روگردانی از اسلام سیاسی!  [2014 Oct] 
*مستقیم از بیت رهبری!  [2014 Oct] 
*نباید درحد حرف باشد!  [2014 Oct] 
*حق زندگی!  [2014 Oct] 
*پایان رنج ها!  [2014 Oct] 
*ردایی از تار و پود دروغ!  [2014 Sep] 
*بان کی مون، عامل سازمان CIA!  [2014 Sep] 
*رطب خورده...!  [2014 Sep] 
*راهبرد بی عملی و انفعال!  [2014 Sep] 
*دور باطل!  [2014 Aug] 
*«یک: رهبر نباشد، دو: سپاه نباشد»!  [2014 Aug] 
*شمار طرفداران حکومت آخوندی!  [2014 Aug] 
*زندانی با 78 میلیون زندانی!  [2014 Jul] 
*حد و مرز بیدادگری!  [2014 Jul] 
*غزوه ی غزه!  [2014 Jul] 
*معنای اعتدال!  [2014 Jul] 
*دو خلیفه در یک اقلیم!  [2014 Jul] 
*«فروپاشی نظامی پوسیده»!  [2014 Jun] 
*رهایی از بن بست!  [2014 Jun] 
*حوزه آسیب رسانی توفان!  [2014 Jun] 
*اعداد بی پایه و اساس و مغایر منافع ملی!  [2014 Jun] 
*نجات دهنده سوریه و کل خاورمیانه!  [2014 May] 
* قوطی بگیر و بنشان!  [2014 May] 
*بهایی ستیزی؛ ما منزجریم!  [2014 May] 
*«آیینه شکستن خطاست»!  [2014 May] 
*فارغ شدن از عشق به استبداد یا دگرگونی در بازتولید آن؟!  [2014 May] 
*توهین به مقام معظم رهبری!  [2014 Apr] 
*بحران عمیق تر و پیامدهای وحشتناک!  [2014 Apr] 
*«باید به شدت مراقب بود»!  [2014 Apr] 
*شکستن رکورد بیدادگری!  [2014 Apr] 
*... که غصّه سرآید!  [2014 Mar] 
*باید ازما تشکر کنند!  [2014 Mar] 
*خواب آرام آقای اوباما!  [2014 Mar] 
*«حرف حساب جواب ندارد»، جنجال دارد!  [2014 Mar] 
*پیروزی ایستادگی بر سرکوب!  [2014 Feb] 
*جام زهر و این همه ادا!  [2014 Feb] 
*بانی واقعی انقلاب!   [2014 Feb] 
*سبد کالا؛ چرا چنین خوار شدیم؟!  [2014 Feb] 
*دیپلماسی واقعیت گریز و روان پریش  [2014 Jan] 
*عوض کردن آبنبات با سماق!  [2014 Jan] 
*قربانی سیاست بازی ها!  [2014 Jan] 
*سرباز کوچک و جسور ولایت و جرثومه فساد!  [2014 Jan] 
*تئوری توطئه!  [2013 Dec] 
* تسویه خرده حساب ها!   [2013 Dec] 
*گنداب ولایی فساد!  [2013 Dec] 
*نگاه راهبردی ظریف به ابوموسی!   [2013 Dec] 
*توافق ذلت بار ژنو؛ چاره دیگری نبود!   [2013 Nov] 
*دخیل بستن به امامزاده اوباما!  [2013 Nov] 
*مذاکرات کرها!  [2013 Nov] 
*کاپیتولاسیون روسی و چینی!   [2013 Nov] 
*کاشت باد و دروی توفان!  [2013 Oct] 
*حکایت چوب و پیاز!  [2013 Oct] 
*بحران ساز پایان بخش بحران!  [2013 Oct] 
*پاک کردن داغ ننگ!  [2013 Oct] 
*پایان بخشیدن به کابوس 35 ساله!  [2013 Oct] 
*نخورده نباید شکرکرد!  [2013 Sep] 
* «آنچه این نامردمان...»!  [2013 Sep] 
*تله خود ساخته!  [2013 Sep] 
*کوبیدن برطبل رسوایی!  [2013 Sep] 
*ترکیب دو رییس جمهوری!  [2013 Aug] 
* پرداخت یکجای صورت حساب!   [2013 Aug] 
*هم تقلب بود، هم تدلیس!  [2013 Aug] 
*کدام فرقه ضالّه، مضلّه واقعی است؟!   [2013 Aug] 
*مرغ یک پا دارد!  [2013 Jul] 
*کشتار در بن بست!  [2013 Jul] 
*«ولا[کن] تجسسوا»!  [2013 Jul] 
*حال ایران خانم بد است!  [2013 Jul] 
*پیروزی جامعه مدنی بر جامعه مدینه النبی!  [2013 Jul] 
*زندان یا قتلگاه!  [2013 Jun] 
*کله شقی و قانون گریزی یا برگشت براه اعتدال و عقلانیت!   [2013 Jun] 
*عروسک های سپاه!  [2013 Jun] 
*«حقوق تعریف شده حزب الله»!  [2013 Jun] 
*آیا «روز رهایی نزدیک است»؟!  [2013 May] 
*به سوی خلافت اسلامی!  [2013 May] 
*رد صلاحیت در پایبندی به قانون!   [2013 May] 
*سیرک انتصخوابات  [2013 May] 
*کارنامه سیاه حکومت مدعی حمایت از مستضعفان!   [2013 May] 
*بی یاوری مردم سوریه!  [2013 Apr] 
*«سال رسوایی سیاسی و اقتصادی»!   [2013 Apr] 
*جابجایی محمود با محمد یا محسن و یا ...!  [2013 Apr] 
*گشودن گره کور!  [2013 Mar] 
*پیروزی نوروز!  [2013 Mar] 
*پایمال شدن منافع ملی!  [2013 Mar] 
*کش بدهید!  [2013 Feb] 
*زجرکشی!  [2013 Feb] 
*چه چیز «مجرمانه» نیست؟!  [2013 Feb] 
*سکّه یک پول!  [2013 Feb] 
*شورش پابرهنگان!  [2013 Jan] 
*کشت علوفه در جنگل!  [2013 Jan] 
*نمایش درماندگی در اپرا!  [2013 Jan] 
*پا جای پای ما!  [2012 Dec] 
*راه تازه غارت!  [2012 Dec] 
*شکست شعار «النصربالرعب»!  [2012 Dec] 
*«تصحیح بی عدالتی تاریخی»  [2012 Dec] 
*بزنگاه حساس!  [2012 Nov] 
*لحاف ملا!  [2012 Nov] 
*هرگز چنین مباد!  [2012 Nov] 
*«تغییر»؟ حتی یک ذرّه!  [2012 Nov] 
*فریب خوار و فریبکار!  [2012 Sep] 
*درحال پیشرفت مطلوب!  [2012 Sep] 
*نظام ولایی و اصل انصاف!  [2012 Sep] 
*«به نام ایرانیان، مردم سوریه را نکشید»!  [2012 Sep] 
*بیماری درمان ناپذیر!  [2012 Aug] 
*تا هست می کشد!  [2012 Aug] 
*خط قرمز یا چراغ سبز!  [2012 Aug] 
*دریاچهء بینوای ارومیه!   [2012 Aug] 
*«هان ای دل عبرت بین...»!   [2012 Aug] 
*پشت سر افغانستان!  [2012 Jul] 
*«مسیر طبیعی امور»!   [2012 Jul] 
*ترک برداشتن شیشهء عمر!   [2012 Jul] 
*کنگره وصف گل!  [2012 Jun] 
*استخوان های لای زخم!  [2012 Jun] 
*در صدر فهرست ننگ!   [2012 Jun] 
*کارنامه درخشان برادران قاچاقچی   [2012 Jun] 
*زبان زور!   [2012 May] 
*کند شدن شمشیردودم!   [2012 May] 
*مرحله آخرکلاه گشاد هدفمند!   [2012 May] 
*اثر تذکر و هشدار!  [2012 May] 
*اثر تذکر و هشدار!   [2012 Apr] 
*آخرین تیرهای ترکش!  [2012 Feb] 
*دیوان بلخ!  [2012 Feb] 
* پرسش تلخ!  [2012 Feb] 
*ننگ بر روسیه و...  [2012 Feb] 
*بار سنگین و ننگین!  [2012 Feb] 
*افسارگسیختگی اقتصاد!  [2012 Jan] 
* جدایی ج. ا. از سوریه!  [2012 Jan] 
*گردنه خطرناک!  [2012 Jan] 
*تنگه و تنگنا!  [2012 Jan] 
*شرط بندی روی اسب مرده!  [2011 Dec] 
*به «جوان آنلاین» سپاه پاسداران و اذنابش!  [2011 Dec] 
*واسلاو و کیم!  [2011 Dec] 
*حیف و صد حیف!  [2011 Dec] 
*انجام کار ناتمام!  [2011 Nov] 
*مرگ در بحران!  [2011 Nov] 
*نیاز به حمله نظامی نیست!  [2011 Nov] 
*محاکمه دردادگاه صالح!  [2011 Nov] 
*زایش موش از کوه «بهار عربی»!  [2011 Oct] 
*«فکاهی مبتذل»!  [2011 Oct] 
*من آدم می کشم، تو آدم می کشی...  [2011 Oct] 
*خودش کش می آید!  [2011 Oct] 
*آسانی و آرامی!  [2011 Sep] 
*حق ناحق!  [2011 Sep] 
*نیمه راه ناکجاآباد!  [2011 Sep] 
*این مسخره بازی ها برای چیست؟!   [2011 Sep] 
*کویر غیرقابل سکونت!  [2011 Aug] 
*لرزه براندام ولی فقیه!  [2011 Aug] 
*معیار سنجش بزرگی یک ملت چیست؟  [2011 Aug] 
*علوم انسانی، بر پایهء قرآن-شرعیات!  [2011 Aug] 
*استبداد پذیری!  [2011 Aug] 
*زندان يا محل شکنجه و کشتار!   [2011 Jul] 
*خودکامگی و نبود آزادی، جواز مبارزه مسلحانه ؟!  [2011 Jul] 
*خانه چوبی!  [2011 Jul] 
*شهامت اخلاقی یا زدن نعل وارونه!  [2011 Jul] 
*ناهمبستگی اسلامی!  [2010 Sep] 
*گرفتار در چنبر خودکرده‌ها!  [2010 Jun] 
*گندیدگی ریشه!  [2010 May] 
*ایستاده بر بلندای قلّهء وقاحت!   [2010 May] 
*آیا واقعا" «این اسلام نیست»؟!  [2010 Apr] 
*سرازیری سقوط!  [2010 Apr] 
*زبان هرزه درا!  [2010 Apr] 
*صداهای انیرانی!  [2010 Apr] 
*98 به 2، 2 به 98!  [2010 Apr] 
*"در کمرکش چاه"!  [2010 Mar] 
*فرصت سوزی!  [2010 Feb] 
*مجمع عمومی 22 بهمن!  [2010 Feb] 
*ورشکستگی همه جانبه!  [2010 Jan] 
*گازانبر ترور و فریب!  [2010 Jan] 
*غبارآلود یا تیره وتار؟!  [2010 Jan] 
*وبال گردن!  [2009 Dec] 
*توفان در فنجان شکستهء ولایت!  [2009 Dec] 
*ژرفنای فرومایگی!  [2009 Dec] 
*ما دانشجوییم!  [2009 Dec] 
*فاسد تا مغزاستخوان!  [2009 Nov] 
*فروریزی دیوارهای ننگ و ترس!  [2009 Nov] 
*مخلّ مبانی زندگی انسانی!  [2009 Nov] 
*جایگاه سبز در رنگین کمان!  [2009 Oct] 
*کهریزک: دادگاه جنایتکاران!  [2009 Oct] 
*اوباما چه می کند؟!   [2009 Sep] 
*جامعهء پریشان و حاکمان روان پریش!  [2009 Aug] 
*تجاوز در نظام تجاوز در تجاوز!  [2009 Aug] 
*سردرگم وآشفته!  [2009 Aug] 
*دشمنی با هویت ایرانی!  [2009 Aug] 
*تلقّی فاشیستی ازآزادی بیان و...  [2009 Jul] 
*چه نیاز به دشمن؟!  [2009 Jul] 
*به سوی فروپاشی!  [2009 Jul] 
*ما نشستیم و...  [2009 Jul] 
*ایران غلتیده در خون   [2009 Jun] 
*حماسه شکوهمند رسوایی  [2009 Jun] 
*سه رباعی درباره‌ی مقام معظم رهبری  [2009 Jun] 
*دود شد و به هوا رفت  [2009 Jun] 
*من رأی نمی‌دهم   [2009 Jun] 
*گردونه ی اهریمنی   [2009 Jun] 
*آزادترین کشور دنیا   [2009 May] 
*حکومت بسیجی ـ سپاهی   [2009 Apr] 
*سال اصلاح الگوی مصرف   [2009 Mar] 
*نفت و فرهنگ  [2009 Mar] 
*به عمر تا علی بشنود  [2009 Mar] 
*نوروزتان پیروز   [2009 Mar] 
*حیا  [2009 Feb] 
*ولایت فقیه و حقوق بشر  [2009 Feb] 
*آمدن شهسوار ناجی  [2009 Feb] 
*بهای آمریکا ستیزی   [2009 Feb] 
*اوبامانیا!  [2009 Jan] 
*آلوده چون هوا   [2009 Jan] 
*فروش چاه های نفت   [2009 Jan] 
*عظمت کنفت شدن   [2009 Jan] 
*فاجعه پایان سال، سال پایان فاجعه  [2009 Jan] 
*نظام قانون ستیز   [2008 Dec] 
*بخشش از کیسه خلیفه!  [2008 Dec] 
*ننگ بر دیکتاتوری  [2008 Dec] 
*دنیای پرآشوب  [2008 Dec] 
*"YES WE CAN" !  [2008 Nov] 
*دو بازوی بلند و کوتاه   [2008 Nov] 
*دگرگشت یا برگشت   [2008 Nov] 
*کار شما تمام است   [2008 Nov] 
*هم شرقی، هم غربی   [2008 Sep]