PEZHVAKEIRAN.COM «تعهد» یا «تخصص»؟- در حاشیه همایش دو روزه لندن- گفتگو با حسن زادگان
 

«تعهد» یا «تخصص»؟- در حاشیه همایش دو روزه لندن- گفتگو با حسن زادگان
مجید خوشدل

تقابل و رویارویی میان «تعهد» و «تخصص» همچنان از جامعه ایرانی مقیم داخل و خارج قربانی می گیرد. بخش اعظم «متعهدان» جامعۀ ایران فاقد تخصص اند و درصد بالایی از «متخصصان» عرصۀ سیاست، «تعهد» را سه طلاقه کرده اند. این عارضه اجتماعی وقتی به کنشگران سیاسی مقیم خارج کشور می رسد، پیش از هر چیز واقعیتهای جامعه ایران و جامعه جهانی به گوشه ای پرتاب می شود.

*    *    *

فرهنگ «اطلاعیه نویسی» در سنت احزاب سیاسی در کشورهای پیرامونی، مقالات تحلیلی و سخنرانی ها را در جامعه ایرانی از مفهوم و محتوا تهی کرده است. در این رویکرد فرهنگی پدیده ها مفهوم و محتوای ثابت و غیرقابل تغییری دارند: مردم( زنان، جوانان، کارگران) فاقد کاراکتر، احساس و هویت اند؛ از محیط های اجتماعی تأثیر نمی گیرند و به طریق اولی محصولات شبیه سازی شده ای از کارخانجات اطاق های فکر هستند. و نظام های سیاسی، رخدادهای تاریخی، مفاهیم و مقولات اجتماعی و سیاسی نیز صورتها، روایت ها و ماهیت های ثابت و یک سویه ای دارند.

در این «قانونمندی» نیاز به مطالعه و دخالتگری اجتماعی هرگز احساس نمی شود و می شود در چشم برهم زدنی صفحه ها از صحرای سینا نوشت و به صحرای کربلا زد. می توان ساعتها در پیوند با «جنبش» های زنان، کارگران و دانشجویان سخنرانی کرد، بی آنکه نیازی به یافته ها و داده های مستند احساس شود. در همایش های سیاسی در جامعه ایرانی کافی ست «تعهد» را در مقابل «تخصص» بنشانیم و از این منظر به تبلیغ و بازتولید «ایمان» بنشینیم و در اقدامی آگاهانه انسانهای «باایمان» تربیت نماییم. 

بی جهت نیست که از دهه نود میلادی جای سمینارهای تبعیدیان ایرانی با تظاهرات ایستاده و کمپین های اعتراضی تعویض شده است. در کمپین های اعتراضی، انسانهای معترض در جمع های چند نفره چنان سرگرم بحث و مجادله اند که دو ساعت اعلام شده مثل برق و باد می گذرد. در عوض در همایش ها و گردهمایی های این جامعه شعارهای سیاسی طوری یکه تازی و میدان داری می کنند که زمان متوقف می شود و بایکوت کردن گردهمایی ها و یا ترک همایش ها منطقی ترین گزینه برای انسان عاقل و اندیشمند باید باشد.

دو همایش در شهر لندن، با مجموعه ای از دستاوردها و نقاط مثبت و منفی؛ و همایش های دیگری در راه.

در این پیوند حسن زادگان به پرسش های من پاسخ می دهد. این گفتگوی حضوری بر روی نوار ضبط شده است.

 

* حسن زادگان، خوش آمدید به این گفتگو.

- خیلی متشکرم از شما که این فرصت را در اختیار من گذاشتید.

* همایش دو روزه ای در شهر لندن در یکی از سالن های دانشگاه لندن برگزار شد با عنوان «ایران به کدام سو می رود؟»، که شما برگزارکنندۀ آن بودی.

ابتدا این توضیح را بدهم که شما از فعالان سیاسی نسل اولی؛ انسان شریفی هستی و در جریان هستم که برای این دو گردهمایی چقدر زحمت کشیدی. اما کار مصاحبه برای قدردانی کردن از زحمات انسانها نیست، بلکه هدف اش روشنگری ست.

گفتگو را با موضوع ساده ای شروع می کنم: از سخنرانانی که اسامی آنها اعلام شده بود، تعدادی در همایش شرکت نکردند. ماجرا از چه قرار بود؟

- درست می گویید. یکی از سخنرانها مریض شده بود که متآسقانه ایشان به ما اطلاعی ندادند. ما تا حدود یک هفته مانده به همایش نمی دانستیم که ایشان نمی تواند در همایش شرکت کند...

* این فرد کی بود؟

- ایشان آناهیتا حسینی بود.

* آیا ایشان اطلاع داد که بیمار هست و نمی تواند در همایش شرکت کند؟

- خیر!

* آیا فرد دیگری را به جای ایشان دعوت کردید؟

- ما چون از ایشان خبری نگرفتیم، نگران حال شان شدیم. بعداً مجبور شدیم فرد دیگری را انتخاب کنیم.

* و این تنها مورد بود؟

- خیر، سخنران دیگر ایرج مصداقی عزیز بودند. ایشان مریض بودند و البته اطلاع دادند که بیمار هستند. ولی با وجود مریضی آمدند، اما نتوانستند در دو روز حضور داشته باشند و در روز دوم همایش شرکت کردند[...]

* و مورد سوم؟

- مورد سوم بهرام رحمانی بودند که در روزهای آخر به من ایمیل داده بودند و من به دلیل گرفتاری چند روز ایمیل ها را چک نکرده بودم. البته چند روز مانده به همایش لیست سخنرانان و موضوع سخنرانی آنها را برای همۀ سخنرانان از جمله برای ایشان ایمیل کردم...

* در این لیست اسم ایشان هم به عنوان سخنران قید شده بود؟

- بله.

* می گویید، تا روز اول همایش نمی دانستید که بهرام رحمانی در همایش شرکت نخواهد کرد؟

- خیر، ما اطلاع نداشتیم. ما حتا در آغاز اعلام کردیم که ایشان در راه اند و برای همین من از محل سخنرانی به تلفن ایشان زنگ زدم که کسی جواب نداد. بعداً یکی از دوستان تماس گرفت که ما فهمیدیم ایشان و همسرشان مریض هستند و به همایش نمی آیند.

* بسیار خوب، پوشه دیگری را باز می کنم؛ شاید این پرسش را باید زودتر طرح می کردم: برای برگزاری این همایش و همایش قبلی آیا از جایی بودجه گرفتید؟

- خیر!

* یعنی همه هزینه ها از بودجه شخصی تان بود؟

- اساساً بله. در همایش اول یکی از شرکت کنندگان کمک مالی کرد و در همایش دوم هم فرد دیگری کمک کرد...

* این کمکها در مجموع چقدر بود؟

- در مجموع یکصد و چهل پوند کمک مالی دریافت کردیم.

* گفتگو را به عمق می برم. همانطور که گفتم، در جریان تلاش ات برای برگزاری این دو همایش هستم و حتا به درخواست خودت قبل از همایش اول ملاقات دو ساعته ای با هم داشتیم برای تبادل نظر و انتقال تجربه. اولین پرسشی که در آن ملاقات طرح کردم را دوباره مطرح می کنم: برای برگزاری این گردهمایی ها چه هدفی را دنبال می کنی؟

- هدف ما برمی گردد به شرایطی که در آن به سر می بریم، که متأسفانه شرایط خوبی نیست. سازمانها و گروههای سیاسی آنطور که انتظار هست، فعال نیستند و در جریان مسائل روز قرار ندارند. در رابطه با این همایش، ما با برخی از آنها تماس گرفتیم تا بتوانیم این تلاش را جمعی جلو ببریم. اما موفق نشدیم...

* از هدف تان از برگزاری این همایش سوأل کرده بودم.

 - بله، در خارج کشور امکاناتی هست که برای مردم در ایران نیست؛ به خاطر وضعیتی که اطلاع دارید. هدف اصلی ما این است که حداقل در عرصه نظری زمینۀ بحث و تبادل نظر را فراهم کنیم...

* در چه رابطه ای؟

- در رابطه با مسائل مهمی که کمتر به آنها پرداخته شده. نکتۀ مهم دیگر مسئله نسل جوان است. خودِ شما بهتر می دانید که بخش بزرگی از جامعه ما جوان است و آنها به دنبال راه برون رفت از این وضعیت هستند. اما ارتباط ما با این نسل قطع شده. تلاش ما این است تا جایی که مقدور است این ارتباط را از طریق همایش ها برقرار کنیم.

* اینکه توضیح تان برای برگزاری همایش سیاسی منطقی ست؛ قانع کننده هست یا نه، بحث جداگانه ای ست. اما در رابطه با همین اهدافی که برشمردی، آیا این دو همایش توقع ات را برآورده کرد؟

- من فکر می کنم در آغاز هر فعالیتی مشکلاتی هست. اما در مجموع این همایش به درجاتی موفق بود. ما توانستیم بخشی از مسائلی که در یک جمع به آن پرداخته نشده؛ طرح نشده، به آنها بپردازیم...

* مثلاً؟

- مثلاً وقایع ده سال اول انقلاب؛ اوضاع کنونی و اینکه در چه وضعیتی قرار داریم. در این رابطه به طور نسبی موفق بودیم. در رابطه با همایش اول تا کنون چهار فیلم را در اینترنت گذاشته ایم که چند صد نفری آنرا دیده اند...

* پرسش قبلی را در چند حوزه خرد می کنم. اول؛ استقبال کم از دو همایش. خودت دلیل اش را در چی می بینی؟

- (مکث)... دلایل مختلفی داشت. اول از خودمان شروع می کنم؛ کار ما کمبودهای زیادی دارد. شما خودتان در ملاقاتهایی که داشتیم، این نکته را مطرح کردید که مدت زمان همایش طولانی ست و از ما خواستید همایش را در یک بعدازظهر برگزار کنیم. الان فکر می کنم نکتۀ شما کاملاً صحیح بوده و این همایش نشان داد که شما درک بهتری از اوضاع دارید. اما در عین حال این درک را هم داشتیم که به دلیل شرایطی که در آن قرار داریم، با معضل بزرگی روبرو هستیم که آن افت جنبش سیاسی ماست. انتقاد من اساساً به رهبران گروههای سیاسی ست و...

* اما در طول این سالها گرایش و گروه بندی های مختلف سیاسی همایش های مشابهی داشته اند که استقبال از آنها در سطح نسبتاً معقولی بوده.

- اگر منظورتان گرایش هایی مثل «اتحاد جمهوری خواهان» یا «شورای ملی» هست...

* از راست ترین گرایش ها تا چپ ترین گرایش های سیاسی منظور من است.

- مورد نظر من بیشتر جامعه ایرانی مقیم انگلستان است. در اینجا شما بهتر از من می دانید که گرایش های مختلف سیاسی کمتر فعالیتهای بیرونی دارند و فعالیتها محدود به فعالیتهای درونی ست. فعالیتها در این شهر اساساً فعالیتهای اینترنتی ست. ملاقاتهایی که با این نیروها داشتم، به آنها می گفتم که ما احتیاج به جلسات سیاسی داریم که متأسفانه به این موضوع اهمیت داده نمی شود...

* بعد از همایش اول در ملاقات کوتاهی که داشتیم به شما گفتم، گردهمایی ها اگر به نسل جوان پیوند نخورد، محکوم به شکست است. در رابطه با همایش دوم چه کردید؟ جای جوانها هم در گردهمایی خالی بود.

- اتفاقاً پیشنهاد شما را به کار گرفتیم؛ به برنامه های مختلف مثل جشن های عید و چهارشنبه سوری رفتیم و با تعدادی از بچه ها صحبت کردیم. در جلسات دیگر هم حضور پیدا کردیم. در ضمن با آشنایی که با طیفی از جوانها در مبارزات جلو سفارت داشتیم، با آنها هم تماس گرفتیم. خودتان می دانید که اغلب این بچه ها تازه پناهنده شدند و موقعیت سختی دارند؛ اکثرشان کار می کنند و با اینکه می خواستند به گردهمایی بیایند، اما برای شان امکان پذیر نبود. البته تعدادی از آنها آمدند، ولی همانطور که می گویید در این زمینه موفق نبودیم.

* شاید با باز کردن این پوشه بخشی از پرسش ام به جواب برسد: کیفی نبودن سخنرانی ها؛ شعاری بودن آنها. به غیر از یکی دو سخنرانی که محتوایش به طور نسبی پایه مادی و اجتماعی داشت، بقیۀ آنها یک مشت بایدها و نبایدها بودند؛ تخیلات و داده های اتوپیایی که در یک فضای سورئالی می خواست آدمهای باایمان تربیت کند. مثلاً صحبتهای شعاری آن جوان از «جنبش دانشجویی»؛ یا آرزوهایی که به نام «جنبش زنان ایران» ارائه شد. آن یکی مثل معلم اخلاق گمان می کرد اگر «ناسیونالیسم» را فلک کند، جامعه ایران با یک سوت چپ و سوسیالیست می شود. توپ در زمین شماست.

- کاملاً با شما موافق ام. متأسفانه در بین اغلب فعالان سازمانهای سیاسی و روشنفکران جامعه با یک تشتت فکری و جهت گم کردگی روبرو هستیم. ما تلاش مان این بوده و هست که در این همایش ها بتوانیم، عادتهایی که کلیشه شده اند را تغییر بدهیم. بطور مشخص بتوانیم به مسائل خاص بپردازیم و به سوآل هایی که واقعی ست، جواب بدهیم. از کلی گویی پرهیز کنیم و جهت گیری معینی را آغاز کنیم که شاید شروعی باشد برای تعمیق دادن به بخشی از موضوع های سیاسی و نظری. ولی با این مشکلی که می گویید روبرو هستیم و مرتب با آن برخورد داریم.

* اگر یادتان باشد، یکی از تآکیدهای ملاقات اول این بود که هیچ سخنرانی بدون ارائه خلاصه سخنرانی نباید در سخنرانی ها شرکت کند. طرحی که شما برای همایش ها دارید، امکان عملی شدن ندارد، مگر اینکه بتوانید کیفیت سخنرانی ها را از قبل مرور کنید. پرسش ام: آیا خلاصه سخنرانی ها را قبل از همایش دریافت کردید؟

- من یک ماه قبل از همایش برای تمام سخنرانان ایمیلی فرستادم و از آنها درخواست کردم که در یک صفحه (4آ) خلاصۀ سخنرانی شان را برای ام بفرستند. برای آنها توضیح دادم که این کار در نهادهای علمی امری عادی ست. گفتم ما می خواهیم کتابچه ای درست کنیم و خلاصه سخنرانی ها را در اختیار شرکت کنندگان قرار بدهیم. آنها دو هفته وقت داشتند این کار را بکنند. اما تا این زمانی که خدمت شما هستم، حتا یک خلاصه سخنرانی را دریافت نکردم.

* شما به عنوان برنامه گذاری که برای این دو همایش زحمت کشیدی، وقتی نمی دانستید سخنران چه می خواهد بگوید، چگونه و با چه توجیهی او را به روی سِن فرستادید؟ با چه منطقی انسانها را دعوت به شرکت در همایش کردید؟ آیا با این کار، به خودتان؛ به اهداف یک همایش و به شرکت کنندگان بی احترامی نکردید؟ آیا فکر نمی کنید با این کارتان یک فرهنگ پلشت را به رسمیت شناختید؟

- (مکث)... عرض ام به خدمت تان برای همایش اول این کار را کردم؛ مقالاتی که داده بودند را مطالعه کردم. با آنهایی که مستقیم در تماس بودم، صحبت و بحث کردیم. اما در نهایت درست می گویید. این تلاش کافی نیست. به طور مشخص بگویم، کاری که می توانستم بکنم این بود که درخواست ام را با سخنرانان درمیان بگذارم.

* توضیح تان در رابطه با پرسشی ست که من طرح نکردم. ازتان پرسیدم: وقتی نمی دانستید سخنران چه می خواهد بگوید، چطور او را به روی سن فرستادید؟ من می دیدم که یکی از سخنرانها همانجا که نشسته بود داشت متن سخنرانی اش را می نوشت. چرا سطح کارتان را اینقدر تنزل دادید؟ این پرسش مهمی است، چون می خواهید همایش های دیگری هم برگزار کنید.

- من نقدتان را کاملاً قبول دارم؛ این یک کمبود است. ما با یک وضعیتی روبرو هستیم که باید برای اش راه حل پیدا کنیم. حتا کسانی که کارهای خوب و ارزشمندی می کنند، در آنها هم فرهنگ شفاهی ارزشمندتر است تا فرهنگ کتبی؛ فرهنگ بررسی کردن. من اصلاً در مقام توجیه این کار نیستم. من به شما گفتم، کسی خلاصه سخنرانی اش را برای من نفرستاد. حالا به شما بگویم که حتا جواب ایمیل های من داده نشد؛ جواب ندادند که چرا خلاصه سخنرانی ها را نمی فرستند.

* باید در دعوا نرخ تعیین کنم. گفتید در راه برگزاری همایش های دیگری هستید...

- بله!

* اگر در همایش بعدی با مورد مشابهی برخورد کردید، چه می کنید؟

- جوابی ندارم! برای اینکه انتخاب مان خیلی محدود است. نمی دانم آیا سخنرانان دیگر این مسئله را رعایت می کنند یا نه. تازه اگر رعایت نکنند، چه کار کنیم. در این دو همایش نزدیک به ده سخنران آمدند...

* در اینجا نمی خواهم در دعوا نرخ تعیین کنم. به نظرت چرا در گردهمایی هایی که ده- پانزده سال قبل در همین لندن برگزار می شد، سخنرانان یک ماه قبل خلاصه سخنرانی شان را می فرستادند، اما حالا نه؟

- می دانم منظورتان کدام گردهمایی هاست [...] اما من شخصاً فکر می کنم که جنبش در مجموع، و جامعه روشنفکری ما نسبت به گذشته عقب نشینی کرده؛ به عقب رفته. من در همایش های غیرایرانی شرکت می کنم و این موضوعی که شما می گویید، یک اصل است. اما همانطور که گفتم، ما نسبت به گذشته عقب رفته ایم...

* بنابراین در همایش های آتی آش همین آش خواهد بود؟

- باید راجع به این مسئله فکر کنیم و راه حلی برای اش پیدا کنیم. چون نکته بسیار مهمی است.

* پوشه دیگری را باز می کنم. اغلب سخنرانها گرایش سیاسی نزدیک به همی داشتند. اگر به عنوانی که برای همایش انتخاب کرده بودید: «ایران به کدام سو می رود؟» پای بند باشیم، یعنی تلاش برای تجزیه تحلیل وقایع و روندهای جاری در ایران، باید گرایش های مختلف سیاسی فرصت طرح بحث داشته باشند. مگر اینکه هدف همایش این عنوان باشد:«ایران باید به کدام سو برود». نظرتان را می شنوم.

- این هم نکتۀ درستی ست که باید به اش توجه کنیم؛ برای کیفیت بهتر همایش ها. البته محدودیت هایی در این عرصه داریم...

* مثلاً؟

- یکی از محدودیتهایی که داشتیم این بود: برخی را که ما برای شرکت در همایش درنظر داشتیم و حتا دعوت شان کردیم، به دلیل پاره ای محدودیتها و مشکلات نتوانستند از کشورهای دیگر بیایند. این موارد برای ما هم مشکلات مالی به بار خواهد آورد؛ هزینه رفت و برگشت و اسکان دادن و هم ...

* یعنی در این زمینه تلاش کردید؟

- بله، تعدادی را دعوت کردیم و آنها هم قبول به شرکت در همایش کردند. اما بعد از مدتی اطلاع دادند که به دلایلی نمی توانند در سمینار شرکت کنند. بنابراین در تلاش این مسئله بودیم و در همایش های بعدی هم این کار را خواهیم کرد.

* می گویید، به عنوان یک برنامه گذار از این وحشت ندارید که فلان شخص «راست» است یا خیلی «چپ» است؟ اصلاً الویتهای تان برای تعیین سخنران چی هست؟

- الویت اول این است که افراد روی مسائل کار کرده باشند. مدتی قبل در جلسه ای شرکت کردم که یک اقتصاددان در رابطه با اقتصاد ایران صحبت می کرد. من بعد از صحبت با او، از ایشان عذرخواهی کردم که چون تبلیغات همایش را شروع کرده ایم، نمی توانیم از حضور او در سمینار استفاده کنیم.

من فکر می کنم از طیفها و نظرات مختلف حتماً باید در همایش ها دعوت کنیم، چون رعایت این اصل کیفیت بحث ها را بالا می برد...

* باید دعوت کرد یا دعوت خواهید کرد؟

- دعوت خواهیم کرد.

* همایش اول و دوم نقاط قوت و ضعف زیادی داشت. به عنوان برگزارکنندۀ این دو همایش یک نقطه ضعف و یک نقطه قوت این دو گردهمایی را عنوان کن.

- به نظر من نقطه قوت اصلی این دو همایش حرکتی ست که شروع شده و این حرکت نیاز جامعه است. در عرصه نظری با وجود تشتت فکری و جهت گم کردگی وجود چنین همایش هایی ضروری ست.

نقطه ضعف اصلی این دو همایش به نظر من اساساً برمی گردد به نداشتن تجربه؛ به ندانستن. از طرفی خودتان می دانید که مسائل را یکطرفه جلو بردن محدودیتهای بسیاری دارد. البته پنج نفر در برپایی این همایش ها کمک کرده اند که یکی از آنها خارجی ست...

* ( با خنده) «خارجی» که خودِ ما هستیم. منظورتان این است که ایرانی نیست!

- (با خنده) بله، منظورم همین است. چهار نفر دیگر که ازشان سپاسگزارم، واقعاً کمک کردند. به هر حال، مهمترین مسئله ما این است که جمع بزرگتری را به همایش ها بیاوریم. به شما رک و صریح بگویم: اگر در همایش های ما بیست نفر جوان شرکت کنند، من از بیلان کار راضی ام. در این دو همایش تعدادی جوان شرکت کردند، که این یکی از کمبودهای اصلی کار ماست.

* پاسخ تان برای ام قانع کننده نیست؛ صحبت تان به نوعی کلی ست. چه کار خواهید کرد که نقاط ضعف این دو همایش را تقلیل بدهید. راه حل عملی تان را می خواهم بشنوم. چه کار خواهید کرد که قبلاً نکرده اید و در همایش های بعدی خواهید کرد؟ آنها را یک به یک برشمارید.

- یکم، همایش ها را به مدت طولانی برگزار نخواهیم کرد تا جوانان پناهنده هم بتوانند در آن حضور داشته باشند. دوم، سخنرانان را از گرایش های مختلف انتخاب خواهیم کرد. سوم، از آنها خواهیم خواست که خلاصه سخنرانی هاشان به ما بدهند. نکته آخر اینکه الویت مخاطبان مان را به جوانان خواهیم گذاشت...

* و برنامه ها را سر وقت شروع خواهید کرد؛ حتا اگر یک نفر هم آمده باشد؟!

- همایش دوم را نتوانستیم سر وقت برگزار کنیم، به دلیل مشکلاتی که داشتیم و بخشی از آنها را خدمت تان گفتم. ولی در همایش بعدی، صددرصد برنامه را سر وقت شروع خواهیم کرد.

* حسن زادگان از شرکت ات در این گفتگو یکبار دیگر تشکر می کنم.

- از شما خیلی سپاسگزارم. که با تمام گرفتاری هایی که دارید، این فرصت را در اختیار من گذاشتید.

*    *    *

تاریخ انجام مصاحبه: 21 آوریل 2013

تاریخ انتشار مصاحبه: 26 آوریل 2013

 

منبع:پژواک ایران


*اوراسیا؛امپراطوری روسیه و حکومت اسلامی ایران گفتگو با «سیروس بهنام»  [2013 Oct] 
*انتقاد به «خود» مان نیز!؟ گفتگو با کریم قصیم  [2013 Sep] 
* به گفته ها و نوشته ها شک کنیم!  [2013 Jul] 
*استبداد سیاسی؛ فرهنگ استبدادی، انسان استبدادزده گفتگو با ناصر مهاجر (مستبد و دیکتاتور چگونه ساخته می شود) [2013 Jun] 
*کشتار زندانیان سیاسی در سال 67؛ جنایت علیه بشریت- گفتگو با رضا بنائی (در حاشیه کمپین «قتل عام 1۹88») [2013 Jun] 
*رأی «مردم»، ارادۀ «آقا» و نگاه «ما» (در حاشیه «انتخابات» ریاست جمهوری در ایران) [2013 May] 
*جبهه واحد«چپ جهانی» و اسلامگرایان ارتجاعی، گفتگو با مازیار رازی  [2013 May] 
*«تعهد» یا «تخصص»؟- در حاشیه همایش دو روزه لندن- گفتگو با حسن زادگان  [2013 Apr] 
*انقلاب 1357؛ استقرار حاکمیت مذهبی، نقش نیروهای سیاسی- گفتگو با بهروز پرتو  [2013 Apr] 
*بحران هویت- گفتگو با تقی روزبه  [2013 Mar] 
*چرا «تاریخ» در ایران به اشکال تراژیک تکرار می شود؟ گفتگو با کوروش عرفانی [2013 Feb] 
*موقعیت چپ ایران در خارج کشور (2) / گفتگو با عباس (رضا) منصوران  [2013 Feb] 
*موقعیت «چپ» در ایران و در خارج کشور(1) /گفتگو با عباس (رضا) منصوران  [2013 Jan] 
*انشعاب و جدایی؛ واقعیتی اجتناب ناپذیر یا عارضه ای فرهنگی / گفت‌وگو با فاتح شیخ   [2013 Jan] 
*بهارانه با اظهارنظرهایی از حنیف حیدرنژاد، سعید افشار [2012 Dec] 
*مصاحبه های سایت «گفت و گو» و رسانه‌های ایرانی و در حاشیه؛ گفتگو با سیامک ستوده [2012 Dec] 
*بن بست«تلاش های ایرانیان» برای اتحاد؟! (در حاشیه نشست پراگ) گفتگو با حسین باقرزاده  [2012 Dec] 
*اتهام زنی؛ هم تاکتیک، هم استراتژی (در حاشیه ایران تریبونال)- گفتگو با یاسمین میظر  [2012 Nov] 
*ایران تریبونال؛ دادگاه دوم گفتگو با ایرج مصداقی  [2012 Oct] 
*لیبی، سوریه... ایران (۲)/ گفتگو با مصطفی صابر   [2012 Sep] 
*لیبی، سوریه... ایران؟/ گفتگو با سیاوش دانشور  [2012 Aug] 
*مقوله «نقد» در جامعه تبعیدی ایرانی؛ گفتگو با مسعود افتخاری  [2012 Jul] 
*(آرزو می کنم، ای کاش برادرهایم برمی گشتند) گفتگو با رویا رضائی جهرمی  [2012 Jul] 
*ایران تریبونال؛ امیدها و ابهام ها گفتگو با اردوان زیبرم  [2012 Jul] 
*رسانه های همگانی ایرانی در خارج کشور؛ گفتگو با رضا مرزبان  [2012 Jun] 
*مستند کردن؛ برّنده ترین سلاح گفتگو با ناصر مهاجر  [2012 Jun] 
*کارگران ایران و حکومت اسلامی؛ گفتگو با مهدی کوهستانی   [2012 May] 
*سه زن، گفتگو با سه زن پناهنده ایرانی  [2012 Apr] 
*بهارانه؛ تأملی بر «بحران رابطه» در جامعه تبعیدی ایرانی  گفتگو با مسعود افتخاری [2012 Mar] 
* صرّاف های غیرمجاز ایرانی در بریتانیا   [2012 Mar] 
*اتحاد و همکاری؛ ‌چگونه و با کدام نیروها؟ گفتگو با تقی روزبه  [2012 Mar] 
*پوشه های خاک خورده(۵) مافیای سیگار و تنباکو  [2012 Feb] 
*«چپ ضد امپریالیسم» ایرانی؛ گفتگو با مسعود نقره کار  [2012 Feb] 
*حمله نظامی به ایران؛ توهم یا واقعیت؛ گفتگو با حسین باقرزاده  [2012 Feb] 
*پوشه های خاک خورده(۳)  تلّی از خاکستر- بیلان عملکرد فعالان سیاسی و اجتماعی [2012 Jan] 
*پوشه های خاک خورده(۲) پخش مواد مخدر در بریتانیا- ردّ پای رژیم ایران [2012 Jan] 
*پوشه های خاک خورده(۱) کالای تن- ویزای سفر به ایران [2012 Jan] 
*زندان بود؛ جهنم بود بخدا ، ازدواج برای گرفتن اقامت  [2011 Sep] 
*گفتکو با کوروش عرفانی، فکت، اطلاع رسانی، شفاف سازی...(بخش دوم)  [2011 Sep] 
*فکت، اطلاع رسانی، شفاف سازی؛ غلبه بر استبداد- گفتگو با کوروش عرفانی  [2011 Sep] 
*حکومت استبدادی، انسان جامعه استبدادی، گفتگو با کوروش عرفانی  [2011 Aug] 
*چرا حکومت اسلامی در ایران(۳) گفتگو با «زهره» و «آتوسا»  [2011 Aug] 
*چرا حکومت اسلامی در ایران(۲) گفتگو با مهدی فتاپور  [2011 Jul] 
*چرا حکومت اسلامی در ایران؟ گفتگو با علی دروازه غاری  [2011 Jul] 
*رخنه، نفوذ، جاسوسی (۲) گفتگو با محمود خادمی  [2011 Jul] 
*رخنه، نفوذ، جاسوسی گفتگو با حیدر جهانگیری  [2011 Jun] 
*... و چه نباید می کردیم- گفت و گو با ایوب رحمانی  [2011 Jun] 
*پناهجویان و پناهندگان ایرانی(بخش آخر) گفتگو با محمد هُشی(وکیل امور پناهندگی)  [2011 May] 
*پناهجویان و پناهندگان ایرانی (۲) سه گفتگوی کوتاه شده  [2011 May] 
*پناهجویان و پناهندگان ایرانی(۱)، گفتگو با سعید آرمان  [2011 May] 
*حقوق بشر، گفتگو با احمد باطبی  [2011 May] 
*سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟ گفت‌وگو با کوروش عرفانی  [2011 Mar] 
*سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟ گفتگو با عباس منصوران  [2011 Mar] 
*سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟، «پنج گفتگوی کوتاه شده»   [2011 Feb] 
*سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟ گفتگو با رحمان حسین زاده  [2011 Feb] 
*سرنگونی... چگونه؟، گفتگو با اسماعیل نوری علا  [2011 Jan] 
*ما و دوگانگی‌های رفتاری‌مان گفتگو با مسعود افتخاری  [2010 Dec] 
*ترور، بمبگذاری، عملیات انتحاری گفتگو با کوروش عرفانی  [2010 Dec] 
*اغتشاش رسانه‌ای گفتگو با ناصر کاخساز  [2010 Nov] 
*کاسه ها زیر نیم کاسه است گفتگو با م . ایل بیگی  [2010 Nov] 
*حکومت اسلامی، امپریالیسم، چپ جهانی و مارکسیستها, گفتگو با حسن حسام  [2010 Oct] 
*تحرکات عوامل رژیم اسلامی در خارج (۳) انتشار چهار گفتگوی کوتاه [2010 Sep] 
*تحرکات عوامل اطلاعاتی رژیم اسلامی در خارج (۲)  تجربه هایی از: رضا منصوران، حیدر جهانگیری، رضا درویش [2010 Sep] 
*تحرکات عوامل اطلاعاتی رژیم اسلامی در خارج کشور- گفتگو با حمید نوذری  [2010 Aug] 
*عملیات انتحاری، گفتگو با کوروش طاهری  [2010 Aug] 
*هوشیار باشیم؛ مرداد و شهریور ماه نزدیک است(۲)، گفتگو با مینا انتظاری  [2010 Jul] 
*سیاستمداران خطاکار، فرصت طلب، فاسد، گفتگو با مسعود افتخاری  [2010 Jun] 
*کارگر؛ طبقه کارگر و خیزشهای اخیر در ایران، گفتگو با ایوب رحمانی  [2010 May] 
*تریبیونال بین المللی : گفتگو با لیلا قلعه بانی  [2010 May] 
*سرکوب شان کنید! گفتگو با حمید تقوایی  [2010 Apr] 
*ما گوش شنوا نداشتیم، گفتگو با الهه پناهی  [2010 Apr] 
*خودکشی...، گفتگو با علی فرمانده  [2010 Apr] 
*تو مثل«ما» مباش!، گفتگو با کوروش عرفانی  [2010 Mar] 
*«تحلیل» تان چیست؟!، گفتگو با ایرج مصداقی  [2010 Mar] 
*شما را چه می‌شود؟ گفتگو با فرهنگ قاسمی  [2010 Feb] 
*چه چیزی را نمی دانستیم؟  با اظهار نظرهایی از: مهدی اصلانی، علی فرمانده، بیژن نیابتی، ی صفایی [2010 Feb] 
*۲۲ بهمن و پاره ای حرفهای دیگر; گفتگو با البرز فتحی  [2010 Feb] 
*بیست و دوم بهمن امسال گفتگو با محمد امینی  [2010 Feb] 
*تروریست؟! گفتگو با کوروش مدرسی   [2010 Jan] 
*چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است(۴) گفتگو با مسعود نقره کار  [2010 Jan] 
*چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است؟(۳), گفتگو با رضا منصوران  [2009 Dec] 
*چرا «جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است(۲), گفتگو با علی اشرافی  [2009 Dec] 
*چرا«جمهوری» اسلامی ایران سی سال در قدرت است؟ گفتگو با رامین کامران  [2009 Nov] 
*سایه های همراه، (به بهانه انتشار سایه های همراه) گفتگو با حسن فخّاری  [2009 Oct] 
*آغاز شکنجه در زندانهای رژیم اسلامی، گفتگو با حمید اشتری و ایرج مصداقی  [2009 Sep] 
*گردهمایی هانوفر, گفتگو با مژده ارسی  [2009 Sep] 
*گپ و گفت دو همکار, گفتگو با سعید افشار (رادیو همبستگی)  [2009 Sep] 
*«سخنرانی» نکن... با من حرف بزن  [2009 Aug] 
*«انتخابات»، مردم...(۷) (حلقه مفقوده) گفتگو با«سودابه» و «حسن زنده دل»  [2009 Aug] 
*«انتخابات»، مردم...(۶),(فاز سوم کودتا، اعتراف گیری), گفتگو با سودابه اردوان  [2009 Aug] 
*«انتخابات»، مردم...(۵) گفتگو با تقی روزبه  [2009 Jul] 
*«انتخابات»، مردم...(۴); گفتگو با رضا سمیعی(حرکت سبزها)  [2009 Jul] 
*«انتخابات»، مردم...(۳) گفتگو با سیاوش عبقری  [2009 Jul] 
*«انتخابات»، مردم...(۲) گفتگو با حسین باقرزاده  [2009 Jun] 
*«انتخابات»، مردم... / گفت‌وگو با حسین باقرزاده (۲)  گفتگو با حسین باقرزاده [2009 Jun] 
*«انتخابات»، مردم...؟! گفتگو با فاتح شیخ  و نظرخواهی از زنان پناهجوی ایرانی [2009 Jun] 
*پناهجويان موج سوم، گفتگو با علی شیرازی (مدیر داخلی کانون ایرانیان لندن)  [2009 May] 
*رسانه؛ به همراه اظهارنظر رسانه های«انتگراسیون»، «پژواک ایران»، «سینمای آزاد»، «ایران تریبون»، «شورای کار»  [2009 Apr] 
*گردهمایی هانوفر...؛ گفتگو با محمود خلیلی  [2009 Apr] 
*سی سال گذشت; گفت‌وگو با یاسمین میظر  [2009 Mar] 
*مسیح پاسخ همه چیز را داده! گفت‌وگو با«مریم»  [2009 Mar] 
*«کانون روزنامه‌نگاران و نویسندگان برای آزادی»؛گفت‌و گو با بهروز سورن  [2009 Feb] 
*تخریب مزار جانباختگان...حکایت«ما»و دیگران; گفت‌وگو با ناصر مهاجر  [2009 Feb] 
*همسران جان‌باختگان...گفت‌وگو با گلرخ جهانگیری  [2009 Jan] 
*من کماکان «گفت‌وگو» میکنم! (و کانون ۶۷ را زیر نظر دارم) [2009 Jan] 
*مراسم لندن، موج سوم گردهمایی‌ها، گفتگو با منیره برادران  [2008 Dec] 
*سرنوشت نیروهای سازمان مجاهدین خلق در عراق گفتگو با بیژن نیابتی [2008 Sep] 
*سرنوشت نیروهای سازمان مجاهدین خلق در عراق گفتگو با بیژن نیابتی  [2008 Sep] 
*اگر می‌ماندم، قصاص می‌شدم گفتگو با زنی آواره  [2008 Sep] 
*صدای من هم شکست  گفتگو با «مهناز»؛ از زندانیان واحد مسکونی  [2008 Aug] 
*بازخوانی و دادخواهی؛ امید یا آرزو  گفتگو با شکوفه‌ منتظری [2008 Jul] 
*«مادران خاوران»; گزینه‌ای سیاسی یا انتخابی حقوق بشری گفتگو با ناصر مهاجر [2008 Jul] 
*«شب از ستارگان روشن است» گفتگو با شهرزاد اَرشدی و مهرداد [2008 Jun] 
*به بهانۀ قمر... گفتگو با گیسو شاکری [2008 Jun] 
*دوزخ روی زمین- گفتگوی مجید خوشدل با ایرج مصداقی  [2008 Jun] 
*سردبیری، سانسور، سرطان... و حرفهای دیگر  گفتگو با ستار لقایی  [2008 Apr] 
*سردبیری، سانسور، سرطان... و حرفهای دیگر  گفتگو با ستار لقایی [2008 Apr] 
*بهارانه؛ پرسش‌هایی «خود»مانی با پروانه سلطانی و بهرام رحمانی  [2008 Mar] 
*«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله (3)  گفتگو با حسن فخاری [2008 Feb] 
*ایرانیان لندن، پشتیبان دانشجویان دربند با اظهار نظرهایی از: جمال کمانگر، علی دماوندی، حسن زنده دل یدالله خسروشاهی، ایوب رحمانی [2008 Feb] 
*«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله (2)  [2008 Feb] 
*«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله  گفتگو با رضا (عباس) منصوران [2008 Jan] 
*کدام «دستها از مردم ایران کوتاه»؟ گفتگو با تراب ثالث [2008 Jan] 
*میکونوس گفتگو با جمشید گلمکانی (تهیه کننده و کارگردان فیلم)* [2007 Dec] 
*«انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» در ایران اسلامی!؟ گفتگو با بیژن مهر (جبهه‌ی ملّی ایران ـ امریکا) [2007 Dec] 
*چه خبر از کردستان؟ گفتگو با رحمت فاتحی [2007 Nov]