PEZHVAKEIRAN.COM تروریست؟! گفتگو با کوروش مدرسی
 

تروریست؟! گفتگو با کوروش مدرسی
مجید خوشدل

 ...گیریم که در بخش هایی از جامعه تبعیدی ایرانی قانون اساسی کره مریخ حاکم باشد؛

گیریم که انقلابهای کاغذی ی سوسیالیستی، کارگری و این آخری ها «انقلاب انسانی» عده کثیری را «ضد انقلاب» کرده و «انقلاب ایدئولوژیک» کمر بخش دیگری از اپوزسیون ایران را شکسته باشد؛

گیریم که اگر برنامه برخی از گروههای سیاسی کشورمان را برای شهروندان سوئدی یا سوئیسی بخوانیم، از خنده روده بر شوند و سرشان را به علامت تأسف تکان دهند؛

گیریم که در بخش دیگری از این جامعه آنقدر به این و آن جاسوس و مزدور رژیم گفته اند، که شهرهای اروپایی را امن ترین مکان برای اطراق جاسوسان واقعی رژیم اسلامی کرده اند؛

گیریم که در گوشه دیگری از این جامعه برای تنها ماندن و در تنهایی مردن چه همه غزل و قصیده سروده شده... اما اطلاق تروریست به اپوزسیون رژیم اسلامی؟! آن هم از سوی حاکمیت جنایتکاری که حتا به احمد خمینی و سعید امامی و ... یک دوجین سردار سپاه و امیر ارتش رحم نکرده است؟

سی و یک سال «تروریسم» با رژیم اسلامی در ایران و خارج از کشور تداعی شده است: از به آتش کشیدن سینما رکس آبادان تا بمبگذاری در حرم امام هشتم شیعیان؛ از پشت بام مدرسه رفاه تا خیابانهای کردستان و گنبد و اهواز؛ از کشتارهای فله ای در زندانهای ایران تا قتل های زنجیره ای؛ از تک زنی های داخلی تا ترورهای خارجی؛ از بمبگذاری در عراق و لبنان و افغانستان تا ولگردی ها و ولخرجی های فرستادگان ویژه امام زمان به خاورمیانه و شاخ آفریقا، همه و همه تروریسم کور را تولید و بازتولید کرده است.

شوربختانه باید باور کنیم که هنوز هستند کسانی که به این «امام» زاده متوّهم هستند و از آن انتظار معجزه دارند.    

*    *    *

پس از قرار گرفتن نام ۱۲ فعال سیاسی مخالف رژیم اسلامی به درخواست «دادگاهی در سنندج» در لیست پلیس بین الملل (اینترپل) به اتهام «تروریست» و «سازمان‌دهنده جرم»، به عنوان فعال رسانه ای در نامه ای به پلیس بین الملل از آنان در این باره توضیح می خواهم. اینترپل ظرف کمتر از ۴۸ ساعت نقطه نظرات خود را در این باره برای من ارسال می کند. این نامه (به فارسی و انگلیسی) در انتهای این گفتگو درج می شود.

 

 

 

در نزدیک به یک ماهی که از این ماجرا می گذرد، اغلب رسانه های ایرانی در خارج اقدام به سانسور خبری این موضوع حساس کرده اند. آیا آنان مثل سال ۱۳۵۸ هنوز بر این عقیده اند که شتر استبداد مذهبی پشت خانه آنها نمی خوابد؟ یا دلایل دیگری را در این پیوند باید جستجو کرد؟

نیز، در فاصله ارسال نامه به اینترپل و انجام گفتگو با کوروش مدرسی، در سایت هایی که اخبار مربوط به کمپین های اعتراضی به این واقعه ضدانسانی درج شده، جای اطلاع رسانی روشن و شفاف را خالی می بینم. طوری که نامه ها و «اظهارنظرهای دیپلماتیک» پلیس بین الملل (اینترپل) در رسانه های مزبور جای کوچکی را به خود اختصاص نداده است.

در پیوند با قرار گرفتن نام ۱۲ فعال سیاسی در لیست قرمز پلیس بین الملل با کوروش مدرسی به گفتگو می نشینم. این گفتگوی تلفنی بر روی نوار ضبط شده است.        

 

 

* کوروش مدرسی خوش آمدید به این گفتگو.

- خیلی متشکرم، لطف دارید.

* اعتراف کنم که انجام این گفتگو برای من سخت و دشوار است. هم موضوع این مصاحبه حساس است و هم پرداختن به جوانب آن می تواند حساسیت برانگیز باشد. اما بنا به وظیفه ای که به عنوان گفتگوگر دارم، مجبورم با تحمل فشار پرسش هایی را با شما در میان بگذارم...

- من هم در خدمت تان هستم و تا آنجا که بتوانم و بدانم به پرسش هاتان جواب می دهم.

* متشکرم. به درخواست رژیم اسلامی ایران [دادگاهی در شهر سنندج]، نام شما و یازده فعال سیاسی مقیم خارج در لیست پلیس بین الملل «اینترپل» به عنوان «تروریست» و «سازمان‌دهنده جرم» قرار گرفته است.

در این گفتگوی نیم ساعته من سعی خواهم کرد پرسش هایم را در سه حوزه ی اطلاع رسانی، بسترهای اجتماعی- سیاسی این ماجرا، و نیز اهدافی که رژیم اسلامی از این اقدام دنبال می کند، متمرکز کنم.

تا آنجا که اطلاع دارم، تشکیلات شما (حزب حکمتیست) نامه ای به پلیس بین الملل در همین رابطه نوشته است. آیا شما تا این لحظه جوابی از آنها دریافت کردید یا خیر؟

- هنوز از اینترپل جواب رسمی دریافت نکرده‌ایم. منتهی داریم به طور رسمی تر از طریق وکلا یمان موضوع را پیگیری می کنیم.

* به نوعی به این پرسش پاسخ دادید: نامه ای که تا این تاریخ به اینترپل فرستادید، از طرف تشکیلات بوده و نه از سوی وکیل تان؟

- بله، آن نامه، رسماً از طرف تشکیلات ما بود؛ با امضاء دبیرخانه تشکیلات.

* من به عنوان یک فعال رسانه ای در روز چهارم ژانویه امسال در نامه ای به اینترپل از آنها راجع به قرار دادن نام دوازده نفر از فعالین سیاسی مقیم خارج، به طور مشخص شخص شما در «لیست قرمز» اینترپل توضیح خواستم (جوابیه اینترپل به زبان فارسی و انگلیسی را در انتهای این گفتگو می آورم). پلیس بین الملل نامه ای به من فرستاد که من بخش کوتاهی از آن را برای تان می خوانم: «اگر شخصی با اطلاعات منتشر شده توسط سایت ما مشکل دارد، ما همیشه تأکید کرده ایم که با دبیرخانه اینترپل تماس بگیرد و ما را از موضوع مطلع کند تا مشکل را برطرف کنیم...»

آیا موضوع آنقدر برای شما مهم نبوده تا اطلاعات تان را از طریق تشکیلات و یا وکیل تان به دبیرخانه اینترپل منتقل کنید؟

- ما عملاً همین کار را کردیم و اطلاعات مان را به اینترپل دادیم. اما نکته ای باید روی آن به درجه ای توافق داشته باشیم، این است که اینترپل آنقدر بی اطلاع از اوضاع دنیا نیست که وقتی بخواهد اسمی را روی سایت اش بگذارد، لااقل یکبار در «گوگل» آن اسم را چک نکند. اگر اینترپل هر کدام از این اسم ها را در گوگل جستجو می کرد- که احتمالاً کرده اند- بلافاصله متوجه می شدند که انتشار این اسم‌ها مخالف اصول اساسنامه ای اینترپل است و کاری غیرقانونی انجام داده است. تا جایی که به ج . اسلامی برمی گردد، ما سی سال است که اسم مان در لیست...

* اجازه بدهید فعلاً در قسمت اطلاع رسانی باشیم تا بعد به بخش های دیگر بپردازیم...

- من می خواستم در این رابطه توضیح دیگری را خدمت تان عرض کنم. ما با نماینده اینترپل در این کشور [انگلستان] تماس گرفتیم که آنها یک سری اطلاعات نامربوط و سَردواندن های بوروکراتیک را به ما تحمیل کردند؛ مثلاً لیست سبز داریم...

* لیست قرمز.

- لیست قرمز داریم. بحث ما با اینها راجع به لیستهای قرمز و سبز نبود، بلکه بحث ما این بود که چرا اینترپل مقررات جهانی را زیر پا گذاشته و برای این کار چه توجیهاتی داشته. این سوأل ما بود. اما جوابهایی که گرفتیم، عموماً بروکراتیک بودند.

* با توضیحاتی که دادید، باز لازم می دانم بخشی از نامه ی اینترپل را بخوانم که به «ماده ۳ اساسنامه اینترپل» اشاره دارد: «طبق ماده ۳ اساسنامه، اینترپل از دخالت در امور سیاسی، مذهبی، نظامی و نژادی منع شده.» (توجه داشته باشید که من این نامه را صرفاً قرائت می کنم) این نامه اضافه می کند: «هر موقع مسئله ماده ۳ پیش آید، درخواست [که می تواند شکایت باشد] به دقت بررسی می شود و به طور کامل توسط دفتر امور حقوقی رسیدگی می شود. در این صورت امکان دارد اطلاعات اضافی از دو طرف درگیر خواسته شود تا موضوع [در این مورد افراد در لیست] تقویت یا باطل شود.

از آنجا که این موضوع می تواند در چارچوب «کیس سیاسی» قرار بگیرد، آیا مواردی که خواندم، تأکیدی نبود تا شما مکاتبات تان را سریع تر از آنچه که گفتید انجام دهید و حداقل از «ظرفیتهای قانونی و حقوقی» موجود استفاده کنید؟

- ما تا حدی که می توانستیم، این کار را انجام دادیم. ما در آغاز از موضوع بی اطلاع بودیم، تا اینکه اسم مان را در لیست اینترپل دیدیم. یعنی معلوم بود که اینجا دیگر بحثِ اطلاع گیری و اطلاع رسانی نیست. رژیمی مثل ج . اسلامی که اغلب مسئولان اش تحت تعقیب هستند، اسم بخشی از اپوزسیون را در لیست اینترپل گذاشته. ما نقداً اعتراض کردیم و به وکلایی مراجعه کردیم تا ببینیم کیس قانونی مان چه هست. به تدریج که کیس قانونی مان معلوم شد، فکر می کنم نامه رسمی از طرف وکلایمان به اینترپل رفته باشد و ما منتظر جواب شان هستیم.

* می خواهم مته به خشخاش بگذارم: اینترپل که برای منِ فعال رسانه ای کمتر از ۴۸ ساعت جوابیه ای نوشته، چطور برای شما جوابیه رسمی ای ننوشته است؟

- این را باید از خودشان پرسید، (باخنده) من بی اطلاع و بی تقصیر هستم.

* نامه ی خودتان به پلیس بین الملل را در چند رسانه منتشر کردید، آیا تا این لحظه همه ی اطلاعاتی که از اینترپل دریافت کردید را به اطلاع عموم رساندید؟

- کدام اطلاعات را؟

* هر اطلاعاتی که از اینترپل دریافت کردید.

- هر چه دریافت کردیم را به اطلاع دیگران رسانده ایم. از اینترپل هیچ چیز رسمی دریافت نکردیم، جز ایمیلی از یکی از اعضاء آنها در این کشور.

* پوشه دوم این گفتگو را باز می کنم. بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر قوانین بازی برای کشورهای غربی تغییر کرده. طوری که ما در سالهای گذشته دیدیم که چه سرنوشتی برای «مائوئیست های نپال»، «ببرهای تامیل» و دیگران رقم زده شد. حتا اگر به عنوان یک ایرانی از کنار این وقایع گذشته باشیم، سرنوشت سازمان مجاهدین خلق و خلع سلاح کردن آنها هر فعال سیاسی جدّی را باید به فکر می انداخت. اما شما تا این اواخر گزارش مأموریت های «گارد آزادی» را از طریق رسانه ها به اطلاع عموم می رساندید. گارد آزادی ای که به قول شما مسلّح است، به ایران می رود، مأموریت انجام می دهد و سالم برمی گردد.

آیا شما به عنوان فردی که تا دوره ای لیدر حزب حکمتیست بودید، باور ندارید که با این گزارش ها خطای تاکتیکی کرده اید؟

- نه، چرا؟ آیا این کارها تروریستی است؟ اولاً گارد آزادی ربطی به تروریسم و عملیات مسلحانه نداشته. تازه فرض بگیریم که داشته. از کی تا حالا قرار شده که پلیس بین الملل این افراد را تروریست خطاب کند؟ سوأل من این است: چرا می گوئید من اشتباه تاکتیکی کرده ام؟ چرا یقه اینترپل گرفته نمی شود که اپوزسیون ایران را به ج . اسلامی می فروشد؟ در ثانی توجه کنید که گروهها، سازمانها و احزاب ناسیونالیست فارس، عرب، ترک به ایران می روند، عملیات نظامی می کنند، گروگان می گیرند یا آدم می کشند؛ اما کدامیک از آنها را در لیست [تروریستی] قرار داده اند؟ ایده ما از گارد آزادی، دادن امکان قدرت و دفاع به مردمی بوده که در تظاهراتهای آنها بمب منفجر می کنند.  همان طور که گفتم این مسائل چه ربطی به پلیس اینترپل دارد و...

* پاسخ شما در چارچوب «استراتژی سیاسی» است تا تاکتیک و اشتباه تاکتیکی که در پرسش من بود. شما دارید «خبر» را تفسیر می کنید...

- من تفسیر نمی کنم...

* اجازه بدهید! «خبر»ی هست که می شود تفسیرهای متفاوتی از آن کرد. رژیمی مثل رژیم جنایتکار ج . اسلامی هم در یک دادگاه عادلانه (که تعدادی از رفقای شما از تشکیل آن در غرب استقبال کرده اند) می تواند تفسیر متفاوتی از تفسیر شما ارائه دهد. اما در نهایت واقعیتی که می ماند، گارد آزادی است و گزارش هایی که منتشر کرده اید.

- این گزارش ها چه بوده؟ لطفاً می توانید بگویید که کدامیک از گزارش ها با ابتدایی ترین معیارهای فعالیت سیاسی متناقض بوده؟ حالا چون دنیا «متمدن» شده، کلمه گارد آزادی ممنوع شده؟ چون ما مردم را تشویق کرده ایم در مقابل ج . اسلامی مقاومت کنند؟ برای دار و دسته هایی که به خودشان بمب می بندند، به مردم گفته ایم از خودشان دفاع کنند. آیا این کار تروریستی است؟ من تعجب می کنم که شما این تعریف را قبول می کنید...

* من تعریفی را قبول نمی کنم، بلکه پرسش با شما در میان می گذارم؛ پرسش هایی که در جامعه وجود دارد.

- پرسش هایی که وجود دارد، لزوماً باید بر مبنای تعریفی باشد. عرض کنم خدمت تان، چه کسی گفته که گارد آزادی نقطه ضعف است؛ تاکتیک اشتباهی بوده؛ کار تروریستی کرده؟ شما باید برای خوانندگان تان توضیح دهید که چه چیزی موجه کرده که اینترپل با آغوش باز ج . اسلامی را بپذیرد و در این سطح با آنها همکاری کند؟ اصلاً چه تضمینی است که فردا نام شما و دیگران را در این لیست قرار ندهند؟ همان طور که گفتم، گارد آزادی ربطی به کار نظامی نداشته و خبر رسانی کرده؛ مردم را تشویق کرده در مقابل کسانی که به صورت زنها اسید می پاشند، از خودشان دفاع کنند؛ در مقابل کسانی که در مجامعه عمومی به خودشان بمب می بندند، از خودشان دفاع کنند. در مقابل آخوند و دار و دسته اوباش حزب الله و بسیجی از خودشان دفاع کنند. این کارها شده تروریسم؟ من واقعاً تعجب می کنم.

* واژه «تروریسم» را من در پرسش ام به کار نبردم. در ضمن به عنوان پرسشگر، من پرسش هایی را طرح می کنم که شاید با آنها موافق نباشم، اما در جامعه وجود دارد. مثلاً بخشی از فعالان سیاسی مخالف رژیم اسلامی معتقدند که اگر جنبه های تبلیغی برای تشکیلات سیاسی اصل نباشد، در دنیای فعلی آنها جزئیات مبارزه شان را بیرونی نمی کنند.

- این فعالان سیاسی [نزدیک به یک ثانیه از نوار نامفهوم است]... آنها فکر می کنند نباید برای کار جدی تبلیغ کنند. چرا نباید بکنند؟ چه اتفاقی بعد از جنگ سرد افتاده که ایده های دست راستی اوشیستی [نامفهوم]. به نظر من این فعالین سیاسی از دنیا عقب اند، این فعالین سیاسی آدمهایی هستند که تا آخر عمرشان دو نفر بیشتر باقی نمی مانند و هیچ تأثیری در دوران خودشان نخواهند گذاشت. پیغمبران حقیقت خواهند بود که صدایشان به جایی نخواهد رسید.

* برای اینکه من این قسمت از بحث را ببندم: شما از تمام گزارش هایی که [در رابطه با گارد آزادی] دادید، دفاع می کنید؟

- حتماً!

* پوشه آخر گفتگو را باز می کنم که طرح پرسش هایش برای من راحت تر است؛ آن هم با یک پرسش جنبی: مدتی قبل طالبانی به ایران سفر کرد و بعد از آن هیأتی از مقامات رژیم از عراق و کردستان عراق دیدن کرد. اگر یادتان باشد در آن دوره، رژیم با هوا کردن فیل «غرامت جنگی» و مورد دیگری که به کردهای عراق مربوط می شد، دست به یک مانور سیاسی زد. اما پس از آنکه به خواسته هایش رسید، عنوان کرد که این موارد سوء تفاهمی بیش نبوده. به نظر شما آیا مذاکرات و توافق های رژیم اسلامی با مقامات کشور عراق؛ به طور مشخص با طالبانی، یکی از دلایل قرار گرفتن نام دوازده فعال سیاسی در لیست اینترپل نبوده؟

- من متوجه نیستم چه ارتباطی ملاقات طالبانی و ج . اسلامی به ما می تواند داشته باشد.

* پرسش دیگری طرح می کنم، شاید به این ارتباط نزدیک شویم: با قرار گرفتن نام دوازده نفر از اعضاء حزب شما در لیست پلیس اینترپل، ظاهراً هم، رفت و آمد اعضاء حزب شما به کردستان عراق با اشکالات جدی روبرو شده و هم میدان مانور اعضاء حزب تان در عراق از آنها گرفته شده...

- چه کسی این را گفته؟

* یعنی شما در حال حاضر امکان سفر به عراق را دارید؟

- ما همیشه امکان سفر داشته ایم.

* من را تصحیح کنید: تا جایی که اطلاع دارم، کسانی که در این لیست قرار دارند، اگر کشوری که در آن زندگی می کنند را ترک کنند، مقامات کشور میزبان هیچ مسئولیتی در قبال آنها نخواهند داشت. یعنی امکان دستگیری آنها در کشور ثالث وجود دارد.

- حتماً وجود دارد. منتهی انقلابیون همیشه ریسک کرده اند. ما وقتی به ایران هم می رویم، امکان دستگیری ما هست. ما هر جا دوست داشته باشیم، می رویم. ما نگفتیم که حتماً پاسپورت مان را می دهیم مهر کنند.

* لطفاً به این پرسش تا آخر توجه کنید تا با اظهارنظرتان این پوشه را ببندم. پرسیده بودم: بعد از وقایع اخیر ظاهراً رفت و آمد اعضاء حزب شما به عراق با اشکالات جدی روبرو شده و هم میدان مانور آنها گرفته شده. اگر این موضوع را قبول دارید، راه حل تان چیست؟

- ببینید، ما رفقای زیادی در شهرهای مختلف عراق و کردستان عراق داریم. این رفقا به دلیل موقعیتی که در عراق هست، متأسفانه کمترین اتکاء را به امکانات قانونی آنجا دارند. ما در کردستان عراق با دولت کردستان عراق در جنگ نیستیم. ما حزبی ایرانی هستیم و طرفِ ما دولت ایران است. منتهی سنتاً اینگونه بوده که ما باید حواس مان به فعالیت مان باشد و سعی کنیم اتکاء مان به امکانات خودمان باشد...

* شما، طالبانی و جریان سیاسی ایشان را در ایجاد وضعیت موجود مقصر نمی دانید؟

- من کسی یا چیزی را نمی توانم مقصر یا بی تقصیر بدانم. من این اتفاق را بیشتر بین اپوزسیون و ج . اسلامی می دانم و فاکتور عراق در آن را خیلی حاشیه ای می بینم. من نمی توانم رابطه ی خیلی مستقیمی بین این دو برقرار کنم.

* به هر حال اگر نگوییم دولت عراق دست نشانده رژیم ایران است، اما زیر اتوریته آنها است.

- نفوذ کلام دارد، اما من قبول ندارم که دولت عراق دست نشانده دولت ایران است. دولت عراق؛ مالکی، نماینده نوعی ناسیونالیسم عرب است. دولت کردستان هم نماینده ناسیونالیسم کرد است. طبیعی است که اینها با هم ساخت و پاخت دارند و بده بستان می کنند. ولی به نظر من ساده گرفتن قضیه هست که بگوییم، اینها دولت دست نشانده ایران باشند...

* حتا حکومت کردن اقلیتِ پانزده میلیونی شیعه بر اکثریت سنی مذهب عراق دلیلی بر اتوریته بالای رژیم اسلامی بر این کشور نیست؟

- قطعا هست! با شکست بوش و دکترین او در دنیا و به خصوص در عراق، دولتِ ایران دست بالا پیدا کرد، طوری که حالا دولت ایران در عراق از آمریکایی ها قوی تر است. منتهی این به آن معنی نیست که دولت عراق دست نشانده دولت ایران است. رگه های مختلف ناسیونالیسم در جامعه عراق همیشه بوده؛ ناسیونالیسم از نوع بعثی، و یا ناسیونالیسمی که با شیعی گری آمیخته است که شبیه «نهضت آزادی» خودمان است، اینها منفعت خودشان را در نزدیکی با ج . اسلامی می بینند. اما در ضمن سعی می کنند فاصله ای را با آنها حفظ کنند. به خصوص در مورد مسئله کردستان...

* به هر حال رگه هایی از ناسیونالیسم ایرانی در بخش هایی از حاکمیت ایران هم دیده می شود...

- حتماً هست...

* که این اشاره می تواند صحه ای باشد بر پرسشی که قبلاً با شما در میان گذاشتم. آن طور که به خاطر می آورم، رژیم اسلامی از اولین باری که دست به کشتار و ترور زده، تا اقدام اخیری که هدف اش ترور شخصیتی تعدادی از نیروهای سیاسی مخالف خودش است، اقشار مختلف مردم و بخشی از نیروهای سیاسی برخوردی دوگانه و گزینشی با جنایت ها داشته اند. در این مورد مشخص هم بخشی از جامعه سیاسی و تبعیدی نسبت به این موضوع سکوت اختیار کرده. به نظرتان چرا؟

- راستش نمی دانم، فکر می کنم این را باید از خودشان بپرسید. منتهی تا آنجا که به ما برمی گردد،‌ در هر موردی، حتا در مورد مجاهدین و دیگران، ما بی قید و شرط از حقوق آنها دفاع کردیم و این موارد را محکوم کرده ایم؛ حتا دست کمک به سوی شان دراز کردیم.

در رابطه با سوأل تان؛ احزاب سیاسی ایران به درجه ای بالغ شده اند. در نتیجه حزبی که مخالف حزب ما است، خیلی دوست ندارد ما برویم [نامفهوم]. این موضوع به درجه ای موجه است. دیگر این که جنگ روانی ای که ج . اسلامی به راه انداخته- که فکر می کنم روی ساده لوحی بخشی از اپوزسیون سرمایه گذاشته، که امیدوارم اشتباه کرده باشد- گویا این مائیم که باید توضیح دهیم که چرا ج . اسلامی این کارها را کرده. واقعاً مثل این است که زنی را سنگسار کنند، آنوقت عده ای بگویند که لابد کاری کرده که سنگسار شده.

می خواهم بگویم که اگر ج . اسلامی اسم ترکیبی از نیروهای سیاسی را در لیست اینترپل می آورد، مسئله برای او پیچیده می شد. آنها وقتی بخواهند فضا را بر اپوزسیون تنگ کنند، باید از یکی از گروهها شروع می کردند. از هر گروهی شروع می شد، بخشی از اپوزسیون ساکت می ماند...

* من فکر می کنم وقتی شتر قتل و ترور به در خانه احمد خمینی و سعید امامی بخوابد، اپوزسیون که جای خودش را دارد. با این واقعیت به پرسش من پاسخ صریحی بدهید: سکوت بخش بزرگی از نیروهای سیاسی و اپوزسیون ایرانی در این رابطه را در چه می بینید؟

- واقعاً نمی دانم. می تواند از [نامفهوم] روحی باشد، یا می تواند این مسئله را به خودشان مربوط ندانند. شاید فکر می کنند: عده ای را دارند می گیرند و حالا که فعلاً به سراغ ما نیامده اند. واقعاً جواب این پرسش را نمی دانم.

* چون این موضوع اقدامی سیاسی است و با سرنوشت جامعه سیاسی و اپوزسیون ایرانی گره خورده، شما از جامعه سیاسی و تبعیدی (تشکیلات را نمی گویم) چه توقعی دارید؟

- توقع من این است که متوجه شوند که این حمله به حزب حکمتیست نیست. حزب ما همان قدر بی «تقصیر» است که کسانی که مورد حمله قرار نگرفته اند. این حمله به اپوزسیون است برای تنگ کردن فضا. ادامه ی گسترش ارعاب در داخل کشور است. آنها دارند فشار می آورند که اپوزسیون کار سازمان یافته نکند و تابع جوّ شود. این کار زندگی و حیثیت و امنیت همه ایرانیان را در خارج کشور به خطر می اندازد.

اگر واقعاً کسی فکر می کند که دادگاه سنندج شده است مرجع صدور احکام درست، این چیز دیگری است. اما اگر این طور فکر نمی کند، به نظر من باید به این کار اعتراض کند. مثل همین کاری که شما کردید؛ به اینترپل نامه بنویسد، به عفو بین الملل نامه بنویسد. الان لیست پتیشنی دارد جمع می شود که تا این تاریخ تعدادش به چند هزار نفر رسیده و ما مطمئنیم که ظرف چند ماه آینده این رقم به سی- چهل هزار نفر خواهد رسید.

* امیدوارم جامعه ایرانی داخل و خارج حرفهای شما را از این طریق شنیده باشد. کوروش مدرسی، از شرکت تان در این گفتگو دوباره تشکر می کنم.

- خواهش می کنم، شما لطف کردید.

*    *    *

 تاریخ انجام مصاحبه: ۱۴ ژانویه ۲۰۱۰

تاریخ انتشار مصاحبه: ۱۸ ژانویه ۲۰۱۰

نامه پلیس بین الملل(اینترپل) به فارسی و انگلیسی :

 

مجید خوشدل عزیز

با تشکر از ایمیل شما

 

این امکان وجود ندارد که در رابطه با جزئیات پرونده‌ی افراد اظهار نظر شود. ادعا علیه مستقل نبودن و امانت داری پلیس بین الملل در رابطه با انتشار «یادداشتهای قرمز» در رابطه با درخواست ایران  نیازمند این است  که بصورت عادلانه و روشن با آن برخورد شود.

 

[لیست] یاداشتهای قرمز یکی از راه هائی است که پلیس بین الملل اعضای خود را  مطلع می کند که حکم دستگیر یک  فردی توسط یک  مقام قضائی صادر شده است .

این یک  حکم دستگیری بین المللی نیست ، و اینترپل نمی تواند تقاضا کند که هر کشور عضو، مسئول دستگیری مطرح شده در یاداشتهای قرمز خواهد بود.

 

نقش پلیس بین الملل در رابطه با اشخاص خواسته شده‌ توسط سیستم قضائی کشوری ( یا محاکم قضائی بین المللی)  این است که پلیس کشور مربوطه را در شناسائی افراد مزبور یاری کند، با تاکید به اینکه افراد دستگیر شوند و به کشوری که حکم دستگیری را صادر کرده، مسترد شوند.

وظیفه پلیس بین الملل این نیست که شواهد و مدارک را ارزیابی کند و یا درخواست یاداشت قرمز را داشته باشد. 

یاداشتهای قرمز زمانی به  کشورعضو اینتر پل  صادر میشوند که دیوان عالی کشور عضو اینتر پل اطلاعات مورد نیاز توسط دبیرخانه اینترپل را فراهم کرده باشد، از جمله جزئیات  حکم صادر شده معتبر برای کشور مورد نظر.

هر کشور عضو و یا فرد مورد نظر در یاداشت قرمز ممکن است که اعتبار چنین حکمی را مورد سئوال قرار دهد که یاداشت مزبور ناقض اساسنامه و قوانین  اینترپل می باشد.

 ماده 3 اساسنامه اینتر پل ،" اینترپل را از هرگونه دخالت سیاسی، مذهبی نظامی و نژادی باز میدارد". اینترپل این مبانی اساسنامه ای  را بسیار جدی تلقی میکند.

اگر شخصی با اطلاعات منتشر شده توسط سایت اینترنتی اینترپل مشکل دارد، ما همیشه تاکید می کنیم که با دبیرخانه  اینترپل تماس بگیرد و ما را از موضوع مطلع نماید تا ما مشکل را بر طرف کنیم.

اشتباهات در رابطه با کیس های مربوط به یاداشتهای  قرمز به صورت استثنائی و بندرت اتفاق می افتند.

هرموقع که مسئله ماده 3 پیش می آید ، درخواست بدقت بررسی میشود و بطور کامل توسط دفتر امور حقوقی رسیدگی میگردد. ممکن است اطلاعات اضافی از دو طرف درگیر خواسته شود تا موضوع تقویت یا باطل شناخته شود. اینها باعث میشود که در یک  پروسه مطمئن و شفاف به چنین  مسئائلی رسیدگی شود.

کیس هائی که توسط مطبوعات مطرح میشوند عموما به اتهامات بی اساس علیه اینترپل ختم میشوند.

 
 

اینترپل یک نهاد کاملا دمکراتیکی است با 188 عضو که بر مبنای هر کشور یک رای می باشد. مبنای یک رای برای هر کشور باعث مساوات میشود. این روزها همکاری بین المللی از همه وقت مهم تر میباشد، بسیار ضروری است که استقلال اینترپل و قانون بدون تبعیض برای اجرا در مرکز اجرای جامعه بین المللی فهمیده و شناخته شود.

 

با بهترین احترام‌ها

 

دفتر مطبوعات

اینترپل
 

Dear Majid Khoshdel,

 

Thank you for your email.

 

While it would be inappropriate to comment on the details of any individual’s case, the allegations made in relation to INTERPOL’s independence and integrity in relation to the publication of a number of Red Notices at the request of Iran need to be addressed in the interests of fairness and clarity.

 

Red Notices are one of the ways in which INTERPOL informs its member countries that an arrest warrant has been issued for an individual by a judicial authority. It is not an international arrest warrant, nor can INTERPOL demand that any member country arrest the subject of a Red Notice.

 

The individuals concerned are wanted by national jurisdictions (or International Criminal Tribunals, where appropriate) and INTERPOL's role is to assist national police forces in identifying or locating those individuals with a view to their arrest and extradition. It is not INTERPOL’s role to assess the evidence in a case or a request for a Red Notice.

 

Red Notices are only issued to INTERPOL member countries if the requesting National Central Bureau (NCB) has provided all the information required by the General Secretariat, including details of a valid arrest warrant for the country in question.

 

Any member country or individual subject of a Red Notice may challenge its validity if they believe that the notice contravenes INTERPOL's Constitution, rules and regulations. Article 3 of INTERPOL’s Constitution states that it is ‘strictly forbidden for the organization to undertake any intervention or activities of a political, military, religious or racial character.’  These principles are taken extremely seriously by INTERPOL.

 

When any individual has a problem with information published on INTERPOL’s website, we always advise them to contact the INTERPOL General Secretariat in order to ensure that we are made aware of any issues, and can work to resolve them. Cases involving challenges to or disputes around the issuance of Red Notices are the rare exception, not the rule.

 

Whenever an Article 3 issue is raised, the request is examined carefully and undergoes a thorough review by INTERPOL’s Office of Legal Affairs. Additional information from both parties may be required to either uphold or rescind the Red Notice.

 

These safeguards ensure a transparent and structured process to address and resolve such issues.

 

Cases highlighted through the media often lead to unfounded accusations being made against INTERPOL.

 

INTERPOL is a completely democratic institution with 188 member countries which operates on a one country, one vote basis with every country afforded equal status. In these days where international co-operation is more important than ever, it is vital that INTERPOL’s independent and unbiased role at the centre of the global law enforcement community is understood and recognised.

 

Best regards,

 

Press Office

INTERPOL

منبع:www.goftogoo.net


*اوراسیا؛امپراطوری روسیه و حکومت اسلامی ایران گفتگو با «سیروس بهنام»  [2013 Oct] 
*انتقاد به «خود» مان نیز!؟ گفتگو با کریم قصیم  [2013 Sep] 
* به گفته ها و نوشته ها شک کنیم!  [2013 Jul] 
*استبداد سیاسی؛ فرهنگ استبدادی، انسان استبدادزده گفتگو با ناصر مهاجر (مستبد و دیکتاتور چگونه ساخته می شود) [2013 Jun] 
*کشتار زندانیان سیاسی در سال 67؛ جنایت علیه بشریت- گفتگو با رضا بنائی (در حاشیه کمپین «قتل عام 1۹88») [2013 Jun] 
*رأی «مردم»، ارادۀ «آقا» و نگاه «ما» (در حاشیه «انتخابات» ریاست جمهوری در ایران) [2013 May] 
*جبهه واحد«چپ جهانی» و اسلامگرایان ارتجاعی، گفتگو با مازیار رازی  [2013 May] 
*«تعهد» یا «تخصص»؟- در حاشیه همایش دو روزه لندن- گفتگو با حسن زادگان  [2013 Apr] 
*انقلاب 1357؛ استقرار حاکمیت مذهبی، نقش نیروهای سیاسی- گفتگو با بهروز پرتو  [2013 Apr] 
*بحران هویت- گفتگو با تقی روزبه  [2013 Mar] 
*چرا «تاریخ» در ایران به اشکال تراژیک تکرار می شود؟ گفتگو با کوروش عرفانی [2013 Feb] 
*موقعیت چپ ایران در خارج کشور (2) / گفتگو با عباس (رضا) منصوران  [2013 Feb] 
*موقعیت «چپ» در ایران و در خارج کشور(1) /گفتگو با عباس (رضا) منصوران  [2013 Jan] 
*انشعاب و جدایی؛ واقعیتی اجتناب ناپذیر یا عارضه ای فرهنگی / گفت‌وگو با فاتح شیخ   [2013 Jan] 
*بهارانه با اظهارنظرهایی از حنیف حیدرنژاد، سعید افشار [2012 Dec] 
*مصاحبه های سایت «گفت و گو» و رسانه‌های ایرانی و در حاشیه؛ گفتگو با سیامک ستوده [2012 Dec] 
*بن بست«تلاش های ایرانیان» برای اتحاد؟! (در حاشیه نشست پراگ) گفتگو با حسین باقرزاده  [2012 Dec] 
*اتهام زنی؛ هم تاکتیک، هم استراتژی (در حاشیه ایران تریبونال)- گفتگو با یاسمین میظر  [2012 Nov] 
*ایران تریبونال؛ دادگاه دوم گفتگو با ایرج مصداقی  [2012 Oct] 
*لیبی، سوریه... ایران (۲)/ گفتگو با مصطفی صابر   [2012 Sep] 
*لیبی، سوریه... ایران؟/ گفتگو با سیاوش دانشور  [2012 Aug] 
*مقوله «نقد» در جامعه تبعیدی ایرانی؛ گفتگو با مسعود افتخاری  [2012 Jul] 
*(آرزو می کنم، ای کاش برادرهایم برمی گشتند) گفتگو با رویا رضائی جهرمی  [2012 Jul] 
*ایران تریبونال؛ امیدها و ابهام ها گفتگو با اردوان زیبرم  [2012 Jul] 
*رسانه های همگانی ایرانی در خارج کشور؛ گفتگو با رضا مرزبان  [2012 Jun] 
*مستند کردن؛ برّنده ترین سلاح گفتگو با ناصر مهاجر  [2012 Jun] 
*کارگران ایران و حکومت اسلامی؛ گفتگو با مهدی کوهستانی   [2012 May] 
*سه زن، گفتگو با سه زن پناهنده ایرانی  [2012 Apr] 
*بهارانه؛ تأملی بر «بحران رابطه» در جامعه تبعیدی ایرانی  گفتگو با مسعود افتخاری [2012 Mar] 
* صرّاف های غیرمجاز ایرانی در بریتانیا   [2012 Mar] 
*اتحاد و همکاری؛ ‌چگونه و با کدام نیروها؟ گفتگو با تقی روزبه  [2012 Mar] 
*پوشه های خاک خورده(۵) مافیای سیگار و تنباکو  [2012 Feb] 
*«چپ ضد امپریالیسم» ایرانی؛ گفتگو با مسعود نقره کار  [2012 Feb] 
*حمله نظامی به ایران؛ توهم یا واقعیت؛ گفتگو با حسین باقرزاده  [2012 Feb] 
*پوشه های خاک خورده(۳)  تلّی از خاکستر- بیلان عملکرد فعالان سیاسی و اجتماعی [2012 Jan] 
*پوشه های خاک خورده(۲) پخش مواد مخدر در بریتانیا- ردّ پای رژیم ایران [2012 Jan] 
*پوشه های خاک خورده(۱) کالای تن- ویزای سفر به ایران [2012 Jan] 
*زندان بود؛ جهنم بود بخدا ، ازدواج برای گرفتن اقامت  [2011 Sep] 
*گفتکو با کوروش عرفانی، فکت، اطلاع رسانی، شفاف سازی...(بخش دوم)  [2011 Sep] 
*فکت، اطلاع رسانی، شفاف سازی؛ غلبه بر استبداد- گفتگو با کوروش عرفانی  [2011 Sep] 
*حکومت استبدادی، انسان جامعه استبدادی، گفتگو با کوروش عرفانی  [2011 Aug] 
*چرا حکومت اسلامی در ایران(۳) گفتگو با «زهره» و «آتوسا»  [2011 Aug] 
*چرا حکومت اسلامی در ایران(۲) گفتگو با مهدی فتاپور  [2011 Jul] 
*چرا حکومت اسلامی در ایران؟ گفتگو با علی دروازه غاری  [2011 Jul] 
*رخنه، نفوذ، جاسوسی (۲) گفتگو با محمود خادمی  [2011 Jul] 
*رخنه، نفوذ، جاسوسی گفتگو با حیدر جهانگیری  [2011 Jun] 
*... و چه نباید می کردیم- گفت و گو با ایوب رحمانی  [2011 Jun] 
*پناهجویان و پناهندگان ایرانی(بخش آخر) گفتگو با محمد هُشی(وکیل امور پناهندگی)  [2011 May] 
*پناهجویان و پناهندگان ایرانی (۲) سه گفتگوی کوتاه شده  [2011 May] 
*پناهجویان و پناهندگان ایرانی(۱)، گفتگو با سعید آرمان  [2011 May] 
*حقوق بشر، گفتگو با احمد باطبی  [2011 May] 
*سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟ گفت‌وگو با کوروش عرفانی  [2011 Mar] 
*سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟ گفتگو با عباس منصوران  [2011 Mar] 
*سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟، «پنج گفتگوی کوتاه شده»   [2011 Feb] 
*سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟ گفتگو با رحمان حسین زاده  [2011 Feb] 
*سرنگونی... چگونه؟، گفتگو با اسماعیل نوری علا  [2011 Jan] 
*ما و دوگانگی‌های رفتاری‌مان گفتگو با مسعود افتخاری  [2010 Dec] 
*ترور، بمبگذاری، عملیات انتحاری گفتگو با کوروش عرفانی  [2010 Dec] 
*اغتشاش رسانه‌ای گفتگو با ناصر کاخساز  [2010 Nov] 
*کاسه ها زیر نیم کاسه است گفتگو با م . ایل بیگی  [2010 Nov] 
*حکومت اسلامی، امپریالیسم، چپ جهانی و مارکسیستها, گفتگو با حسن حسام  [2010 Oct] 
*تحرکات عوامل رژیم اسلامی در خارج (۳) انتشار چهار گفتگوی کوتاه [2010 Sep] 
*تحرکات عوامل اطلاعاتی رژیم اسلامی در خارج (۲)  تجربه هایی از: رضا منصوران، حیدر جهانگیری، رضا درویش [2010 Sep] 
*تحرکات عوامل اطلاعاتی رژیم اسلامی در خارج کشور- گفتگو با حمید نوذری  [2010 Aug] 
*عملیات انتحاری، گفتگو با کوروش طاهری  [2010 Aug] 
*هوشیار باشیم؛ مرداد و شهریور ماه نزدیک است(۲)، گفتگو با مینا انتظاری  [2010 Jul] 
*سیاستمداران خطاکار، فرصت طلب، فاسد، گفتگو با مسعود افتخاری  [2010 Jun] 
*کارگر؛ طبقه کارگر و خیزشهای اخیر در ایران، گفتگو با ایوب رحمانی  [2010 May] 
*تریبیونال بین المللی : گفتگو با لیلا قلعه بانی  [2010 May] 
*سرکوب شان کنید! گفتگو با حمید تقوایی  [2010 Apr] 
*ما گوش شنوا نداشتیم، گفتگو با الهه پناهی  [2010 Apr] 
*خودکشی...، گفتگو با علی فرمانده  [2010 Apr] 
*تو مثل«ما» مباش!، گفتگو با کوروش عرفانی  [2010 Mar] 
*«تحلیل» تان چیست؟!، گفتگو با ایرج مصداقی  [2010 Mar] 
*شما را چه می‌شود؟ گفتگو با فرهنگ قاسمی  [2010 Feb] 
*چه چیزی را نمی دانستیم؟  با اظهار نظرهایی از: مهدی اصلانی، علی فرمانده، بیژن نیابتی، ی صفایی [2010 Feb] 
*۲۲ بهمن و پاره ای حرفهای دیگر; گفتگو با البرز فتحی  [2010 Feb] 
*بیست و دوم بهمن امسال گفتگو با محمد امینی  [2010 Feb] 
*تروریست؟! گفتگو با کوروش مدرسی   [2010 Jan] 
*چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است(۴) گفتگو با مسعود نقره کار  [2010 Jan] 
*چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است؟(۳), گفتگو با رضا منصوران  [2009 Dec] 
*چرا «جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است(۲), گفتگو با علی اشرافی  [2009 Dec] 
*چرا«جمهوری» اسلامی ایران سی سال در قدرت است؟ گفتگو با رامین کامران  [2009 Nov] 
*سایه های همراه، (به بهانه انتشار سایه های همراه) گفتگو با حسن فخّاری  [2009 Oct] 
*آغاز شکنجه در زندانهای رژیم اسلامی، گفتگو با حمید اشتری و ایرج مصداقی  [2009 Sep] 
*گردهمایی هانوفر, گفتگو با مژده ارسی  [2009 Sep] 
*گپ و گفت دو همکار, گفتگو با سعید افشار (رادیو همبستگی)  [2009 Sep] 
*«سخنرانی» نکن... با من حرف بزن  [2009 Aug] 
*«انتخابات»، مردم...(۷) (حلقه مفقوده) گفتگو با«سودابه» و «حسن زنده دل»  [2009 Aug] 
*«انتخابات»، مردم...(۶),(فاز سوم کودتا، اعتراف گیری), گفتگو با سودابه اردوان  [2009 Aug] 
*«انتخابات»، مردم...(۵) گفتگو با تقی روزبه  [2009 Jul] 
*«انتخابات»، مردم...(۴); گفتگو با رضا سمیعی(حرکت سبزها)  [2009 Jul] 
*«انتخابات»، مردم...(۳) گفتگو با سیاوش عبقری  [2009 Jul] 
*«انتخابات»، مردم...(۲) گفتگو با حسین باقرزاده  [2009 Jun] 
*«انتخابات»، مردم... / گفت‌وگو با حسین باقرزاده (۲)  گفتگو با حسین باقرزاده [2009 Jun] 
*«انتخابات»، مردم...؟! گفتگو با فاتح شیخ  و نظرخواهی از زنان پناهجوی ایرانی [2009 Jun] 
*پناهجويان موج سوم، گفتگو با علی شیرازی (مدیر داخلی کانون ایرانیان لندن)  [2009 May] 
*رسانه؛ به همراه اظهارنظر رسانه های«انتگراسیون»، «پژواک ایران»، «سینمای آزاد»، «ایران تریبون»، «شورای کار»  [2009 Apr] 
*گردهمایی هانوفر...؛ گفتگو با محمود خلیلی  [2009 Apr] 
*سی سال گذشت; گفت‌وگو با یاسمین میظر  [2009 Mar] 
*مسیح پاسخ همه چیز را داده! گفت‌وگو با«مریم»  [2009 Mar] 
*«کانون روزنامه‌نگاران و نویسندگان برای آزادی»؛گفت‌و گو با بهروز سورن  [2009 Feb] 
*تخریب مزار جانباختگان...حکایت«ما»و دیگران; گفت‌وگو با ناصر مهاجر  [2009 Feb] 
*همسران جان‌باختگان...گفت‌وگو با گلرخ جهانگیری  [2009 Jan] 
*من کماکان «گفت‌وگو» میکنم! (و کانون ۶۷ را زیر نظر دارم) [2009 Jan] 
*مراسم لندن، موج سوم گردهمایی‌ها، گفتگو با منیره برادران  [2008 Dec] 
*سرنوشت نیروهای سازمان مجاهدین خلق در عراق گفتگو با بیژن نیابتی [2008 Sep] 
*سرنوشت نیروهای سازمان مجاهدین خلق در عراق گفتگو با بیژن نیابتی  [2008 Sep] 
*اگر می‌ماندم، قصاص می‌شدم گفتگو با زنی آواره  [2008 Sep] 
*صدای من هم شکست  گفتگو با «مهناز»؛ از زندانیان واحد مسکونی  [2008 Aug] 
*بازخوانی و دادخواهی؛ امید یا آرزو  گفتگو با شکوفه‌ منتظری [2008 Jul] 
*«مادران خاوران»; گزینه‌ای سیاسی یا انتخابی حقوق بشری گفتگو با ناصر مهاجر [2008 Jul] 
*«شب از ستارگان روشن است» گفتگو با شهرزاد اَرشدی و مهرداد [2008 Jun] 
*به بهانۀ قمر... گفتگو با گیسو شاکری [2008 Jun] 
*دوزخ روی زمین- گفتگوی مجید خوشدل با ایرج مصداقی  [2008 Jun] 
*سردبیری، سانسور، سرطان... و حرفهای دیگر  گفتگو با ستار لقایی  [2008 Apr] 
*سردبیری، سانسور، سرطان... و حرفهای دیگر  گفتگو با ستار لقایی [2008 Apr] 
*بهارانه؛ پرسش‌هایی «خود»مانی با پروانه سلطانی و بهرام رحمانی  [2008 Mar] 
*«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله (3)  گفتگو با حسن فخاری [2008 Feb] 
*ایرانیان لندن، پشتیبان دانشجویان دربند با اظهار نظرهایی از: جمال کمانگر، علی دماوندی، حسن زنده دل یدالله خسروشاهی، ایوب رحمانی [2008 Feb] 
*«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله (2)  [2008 Feb] 
*«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله  گفتگو با رضا (عباس) منصوران [2008 Jan] 
*کدام «دستها از مردم ایران کوتاه»؟ گفتگو با تراب ثالث [2008 Jan] 
*میکونوس گفتگو با جمشید گلمکانی (تهیه کننده و کارگردان فیلم)* [2007 Dec] 
*«انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» در ایران اسلامی!؟ گفتگو با بیژن مهر (جبهه‌ی ملّی ایران ـ امریکا) [2007 Dec] 
*چه خبر از کردستان؟ گفتگو با رحمت فاتحی [2007 Nov]