PEZHVAKEIRAN.COM پوشه های خاک خورده(۲)
 

پوشه های خاک خورده(۲)
پخش مواد مخدر در بریتانیا- ردّ پای رژیم ایران 

مجید خوشدل

 سال ۲۰۰۴ میلادی، سال سخت و سرنوشت سازی برای پناهجویان در بریتانیا است. از این سال حلقه قوانین پناهندگی در کشور انگلستان تنگ تر از گذشته می شود. طبق لایحه جدید پناهندگی، پناهجویان بایستی به شهرهای مختلف بریتانیا گسیل داشته شوند و از اقامت آنان در مرکز انگلستان- لندن- جلوگیری شود. اماکن اسکان پناهجویان، عموماً محله‌های فقیر و کارگری نشینی هستند که در اغلب آنها جوّ ضد خارجی به دلایل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، روانی، تبلیغی بسیار بالاست. اماکن اسکان پناهجویان ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند.

از این دوره زمانی شرایط زندگی بر پناهجویان ایرانی سخت تر از گذشته می شود. درصد بالای مردود شدن تقاضای پناهندگی ایرانیان ( قریب به نود درصد از کل تقاضاها در ده سال گذشته)؛ نیز جهنمی که طیفی از پناهجویان ایرانی برای هموندان خود ایجاد می کنند، زندگی را بر بخشی از پناهجویان ایرانی تلخ تر از گذشته می کند. طوری که طیفی از آنان- اغلب زنان پناهجو- مجبور به فرار از شهرهای دورافتاده و زندگی توأم با دلهره در شهر لندن می شوند.

با این حال در گوشه ای از این ابَرشهر در بر پاشنه دیگری می چرخد:

از میانه هزاره جدید میلادی؛ بطور مشخص از سال ۲۰۰۶ میلادی به نمونه های زیادی از اسکان ایرانیان؛ پناهجویان، پناهندگان و شهروندان ایرانی- که اغلب تعلقات مذهبی دارند- در مناطقی از شهر لندن برخورد می کنم که برای آنها هیچگونه «محمل قانونی» نمی توانم پیدا کنم.

بطور مثال پناهجویانی که کمتر از چند ماه تقاضای پناهندگی داده اند؛ پناهندگانی که به تازگی جواب پناهندگی گرفته اند؛ پناهجویانی که تقاضای پناهندگی آنها ردّ شده، و یا ایرانیانی که شهروند ایران اند، در خانه هایی دولتی در مناطق «لوکس» لندن اسکان داده می شوند که صف انتظار برای دریافت مسکن دولتی در آنها بیش از ده سال می باشد.

دیدار و ملاقات با نهادهای پناهندگی ایرانی این گره کور را نمی گشاید. شهرداری محله های مورد نظر نیز از دادن هرگونه اطلاعات در این زمینه سر باز می زنند. از این تاریخ فعالیت میدانی من شروع می شود.
 

پخش کننده مواد مخدر- ردّ پای رژیم ایران

منطقه «کنزینگتون و چلسی»، گل سرسبد مناطق سی و دو گانه ی «لندن بزرگ» است. اسکان انبوه ایرانیان در این منطقه در پنج سال گذشته فضای اجتماعی آنرا نسبت به گذشته دگرگون کرده است. سفرهای پیاپی ساکنان جدید به ایران؛ حضور و تردد «آدمهای ریش دار» و «محجبه» در میهمانی های جمعه و شنبه شب ها چهره این محلات را بطور محسوسی تغییر داده است.

هفته ها می گذرد تا به واقعیت تلخی دست یابم. واقعیتی که می تواند امنیت بخشی از جامعه ایرانی مقیم لندن را به خطر اندازد: نام و مشخصات واقعی برخی از ساکنان ایرانی در دو منطقه در جنوب غربی لندن در لیست شهرداری «کنزینگتون و چلسی» و« فولهام و هَمراسمیت» به ثبت نرسیده است. مشخصات ساکنان آپارتمان ها در این مناطق با مشخصات ثبت شده در شهرداری ها متفاوت است. به عبارتی افرادی در جامعه زندگی می کنند که فاقد هویت حقیقی هستند.  بطور مثال خانه شماره ۳۷ در بلوکی در منطقه چلسی که محمدرضا ش در آن ساکن بود، در شهرداری منطقه به نام فرد دیگری به ثبت رسیده است.

در منطقه «فولهام و هَمراسمیت» در جنوب شهر لندن نیز آپارتمان دیگری در اسناد شهرداری نام یکی از ایرانیان نسل اول را در خود دارد، اما از هزاره جدید میلادی، این محل جای سکونت ادواری طیفی از «مسافران» ساکن ایران بوده است. این یافته ها گره کور را کورتر از گذشته می کند.

 

اما محمد رضا ش کیست؟ این فرد اواخر سال ۲۰۰۶ در آپارتمان شماره ۳۷ در بلوکی در منطقه چلسی اسکان داده می شود. مدت کوتاهی پس از اقامت این فرد در آپارتمان مزبور، محمدرضا توزیع مواد مخدر در منطقه را شروع می کند. خانه او از ساعتِ دوازده شب به بعد محل تردد خریداران خرده و عمده مواد مخدر است. پلیس لندن با دردست داشتن مدارک مؤثق در این دوره دخالتی نمی کند. آیا آنها به دنبال دانه درشت های این حلقه مافیایی هستند؟

امپراتوری محمدرضا در مدتی کمتر از یک سال ساخته می شود. ماه مارس ۲۰۰۸ محمدرضا سفری به ایران دارد که با کبکبه می رود و با دبدبه بازمی گردد.

اواخر سال ۲۰۰۸، دیگر توزیع کنندگان مواد مخدر به او پبغام داده اند، درصورتی که این محله را ترک نکند، او را خواهند کشت. تعجب من در این دوره از آن بود که چگونه فردی تنها می تواند در محله ی امنی که از دهه های گذشته منطقه ی محافظه کاران بوده، در مدت زمانی کوتاه عرض اندام کند و موی دماغ دیگران شود. اما محمدرضا تنها نبود. مدتی باید می گذشت تا تیم پشتیبانی کننده وی شناسایی شود. به این موضوع در بخشی جداگانه خواهم پرداخت.

سال ۲۰۰۹ میلادی بالاخره دیگر توزیع کنندگان مواد مخدر وعده خود را عملی می کنند و در نیمه شب چاقویی در شکم محمدرضا فرو می کنند. او برای مدتی بستری می شود اما جان سالم بدر می برد. پس از این واقعه تلاش ام برای تماس و ملاقات با«ضارب» یا «ضاربان» هفته ها وقت می برد. تا اینکه رابطی قبول می کند دیدار کوتاهی با وی داشته باشم. بزرگترین مشغله و هدف من از این ملاقات دانستن منبع یا منابعی ست که برای محمدرضا مواد مخدر تأمین می کنند. اما فرد مزبور از این موضع بی اطلاع است و اتفاقاً از این بابت، او و دیگران سخت عصبانی هستند. این فرد ملیتهای مختلفی را نام می برد که به گفته او از توزیع کنندگان عمده مواد مخدرند، اما با اطمینان می گوید: هیچکدام از آنها با محمدرضا ارتباطی ندارند.

نکته مهم دیگر برای این فرد، نرخ پایین هروئین و قرص های روانگردان محمدرضاست که حدوداً بیست درصد ارزان تر از قیمت بازار است. او می گوید، این قیمت شکنی اعلان جنگ از سوی مافیایی ست که ما نمی شناسیم اش. این فرد در انتها می گوید: اگر دوباره محمدرضا کارش را شروع کند، هزینه اش را می پردازد. حالتِ چهره او در بیان این تهدید نشان می دهد، که دیگران تصمیم قطعی شان را گرفته اند.

محمدرضا پس از چند هفته بستری شدن در بیمارستان به خانه برمی گردد. حالا او عصایی در دست دارد و شَل شلکی راه می رود.

مدتی بعد، در اکتبر ۲۰۰۹ حادثه ای باعث می شود که این گره کور گشوده شود: ساعت دوازده و نیم شب افرادی به ملاقات محمدرضا می آیند که یکی از آنها «احمدی» نام دارد.

پوشه محمدرضا ش را (که بعید می دانم نام واقعی او در ایران باشد) می بندم تا به «احمدی ها» برسم. محمدرضا پس از چهار سال اقامت در خانه شماره ۳۷ به ایران می رود و طبق اطلاعات ام تا این تاریخ به انگلستان مراجعت نکرده است.
 

برادران احمدی

تا اواخر دهه هشتاد میلادی برادران احمدی (دو برادر) مسئولیت بالایی در کنسولگری رژیم اسلامی در لندن داشتند. این دو برادر در حاشیه کار در کنسولگری رژیم، صاحب یک آژانس مسافرتی در منطقه «شپردز بوش» لندن و خانه هایی اجاره ای برای اسکان بیمارانی بودند که برای معالجه به انگلستان سفر می کردند.

از اوایل دهه نود میلادی این دو برادر عملاً مسئولیت مستقیمی در کنسولگری رژیم ندارند و در چارت رسمی سفارت نامی از آنها دیده نمی شود.

من اطلاعات زیادی از فعالیتهای این دو برادر «حزب اللهی» تا میانه هزاره جدید نتوانستم بدست آورم. اما برادر کوچک از هزاره جدید میلادی تعدادی از ایرانیان را در مناطقی از شهر لندن اسکان داده است. این مناطق عموماً ناحیه ی جنوب و جنوب غربی لندن بوده است. تردید ندارم، برخی از عوامل اطلاعاتی رژیم ایران باید در میان اسکان داده شدگان بوده باشند.
 

جمع بندی

- برخی از ایرانیان نسل اول که به ایران سفر کرده اند، در فرایندی پذیرفته اند که خانه های دولتی خود در انگلستان را در اختیار مقامات امنیتی ایران قرار دهند. این عده در انگلستان بیش از یک خانه داشته اند.

- شواهد انکارناپذیری نشان می دهد که رژیم ایران برخی از مهره های اطلاعاتی امنیتی خود را به عنوان شهروند در آپارتمان های دولتی بریتانیا اسکان داده است. طیفی از این عده به عنوان متقاضیان پناهندگی به بریتانیا آمده اند که برخی به عنوان پناهنده سیاسی پذیرفته شده اند ( در این رابطه می توانید به مصاحبه های قبلی ام نیز رجوع کنید.)

- رژیم ایران برای اسکان مأمورانی که به مأموریت های موردی به بریتانیا گسیل داشته، از اماکن دولتی نیز استفاده کرده است. خانه های برخی از ایرانیانی که به ایران سفر کرده اند، گزینه مناسبی برای اسکان آنان بوده است.

- تجربه ی محمدرضا ش، شائبه دست داشتن رژیم ایران در پخش مواد مخدر در بریتانیا را قوت می بخشد.
 

چند پرسش

- آیا پلیس بریتانیا با اطلاعاتی که در دست داشته، محمدرضا ش و حلقه ی او را دستگیر و سپس به ایران دیپورت کرده است؟

- اوایل ژانویه ۲۰۱۲ قانونی در بریتانیا به تصویب رسیده، مبنی بر جرم بودن اجاره دادن خانه و آپارتمانهای دولتی. آیا این قانون محدودیتی در اسکان عوامل اطلاعاتی رژیم ایران در بریتانیا ایجاد خواهد کرد؟

- وقتی یک فعال رسانه ای توانسته باشد این مجموعه اطلاعات را از تحرکات رژیم ایران در بریتانیا بدست آورد، آیا پلیس بریتانیا توانسته است با اطلاعات جامعی که در اختیار دارد، امنیت شهروندان ایرانی مقیم بریتانیا را تأمین نماید؟

- هدف از اسکان دادن عوامل اطلاعاتی رژیم ایران در خانه های دولتی در بریتانیا چه می تواند باشد؟ آیا رژیم ایران از عوامل اطلاعاتی خود در شناسایی و سرکوب مخالفان؛ نیز فشار بر خانواده ها استفاده کرده است؟

*    *    *

تاریخ انتشار ۱۷ ژانویه ۲۰۱۲

منبع: www.goftogoo.net

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب مجید خوشدل در سایت پژواک ایران 

*اوراسیا؛امپراطوری روسیه و حکومت اسلامی ایران گفتگو با «سیروس بهنام»  [2013 Oct] 
*انتقاد به «خود» مان نیز!؟ گفتگو با کریم قصیم  [2013 Sep] 
* به گفته ها و نوشته ها شک کنیم!  [2013 Jul] 
*استبداد سیاسی؛ فرهنگ استبدادی، انسان استبدادزده گفتگو با ناصر مهاجر (مستبد و دیکتاتور چگونه ساخته می شود) [2013 Jun] 
*کشتار زندانیان سیاسی در سال 67؛ جنایت علیه بشریت- گفتگو با رضا بنائی (در حاشیه کمپین «قتل عام 1۹88») [2013 Jun] 
*رأی «مردم»، ارادۀ «آقا» و نگاه «ما» (در حاشیه «انتخابات» ریاست جمهوری در ایران) [2013 May] 
*جبهه واحد«چپ جهانی» و اسلامگرایان ارتجاعی، گفتگو با مازیار رازی  [2013 May] 
*«تعهد» یا «تخصص»؟- در حاشیه همایش دو روزه لندن- گفتگو با حسن زادگان  [2013 Apr] 
*انقلاب 1357؛ استقرار حاکمیت مذهبی، نقش نیروهای سیاسی- گفتگو با بهروز پرتو  [2013 Apr] 
*بحران هویت- گفتگو با تقی روزبه  [2013 Mar] 
*چرا «تاریخ» در ایران به اشکال تراژیک تکرار می شود؟ گفتگو با کوروش عرفانی [2013 Feb] 
*موقعیت چپ ایران در خارج کشور (2) / گفتگو با عباس (رضا) منصوران  [2013 Feb] 
*موقعیت «چپ» در ایران و در خارج کشور(1) /گفتگو با عباس (رضا) منصوران  [2013 Jan] 
*انشعاب و جدایی؛ واقعیتی اجتناب ناپذیر یا عارضه ای فرهنگی / گفت‌وگو با فاتح شیخ   [2013 Jan] 
*بهارانه با اظهارنظرهایی از حنیف حیدرنژاد، سعید افشار [2012 Dec] 
*مصاحبه های سایت «گفت و گو» و رسانه‌های ایرانی و در حاشیه؛ گفتگو با سیامک ستوده [2012 Dec] 
*بن بست«تلاش های ایرانیان» برای اتحاد؟! (در حاشیه نشست پراگ) گفتگو با حسین باقرزاده  [2012 Dec] 
*اتهام زنی؛ هم تاکتیک، هم استراتژی (در حاشیه ایران تریبونال)- گفتگو با یاسمین میظر  [2012 Nov] 
*ایران تریبونال؛ دادگاه دوم گفتگو با ایرج مصداقی  [2012 Oct] 
*لیبی، سوریه... ایران (۲)/ گفتگو با مصطفی صابر   [2012 Sep] 
*لیبی، سوریه... ایران؟/ گفتگو با سیاوش دانشور  [2012 Aug] 
*مقوله «نقد» در جامعه تبعیدی ایرانی؛ گفتگو با مسعود افتخاری  [2012 Jul] 
*(آرزو می کنم، ای کاش برادرهایم برمی گشتند) گفتگو با رویا رضائی جهرمی  [2012 Jul] 
*ایران تریبونال؛ امیدها و ابهام ها گفتگو با اردوان زیبرم  [2012 Jul] 
*رسانه های همگانی ایرانی در خارج کشور؛ گفتگو با رضا مرزبان  [2012 Jun] 
*مستند کردن؛ برّنده ترین سلاح گفتگو با ناصر مهاجر  [2012 Jun] 
*کارگران ایران و حکومت اسلامی؛ گفتگو با مهدی کوهستانی   [2012 May] 
*سه زن، گفتگو با سه زن پناهنده ایرانی  [2012 Apr] 
*بهارانه؛ تأملی بر «بحران رابطه» در جامعه تبعیدی ایرانی  گفتگو با مسعود افتخاری [2012 Mar] 
* صرّاف های غیرمجاز ایرانی در بریتانیا   [2012 Mar] 
*اتحاد و همکاری؛ ‌چگونه و با کدام نیروها؟ گفتگو با تقی روزبه  [2012 Mar] 
*پوشه های خاک خورده(۵) مافیای سیگار و تنباکو  [2012 Feb] 
*«چپ ضد امپریالیسم» ایرانی؛ گفتگو با مسعود نقره کار  [2012 Feb] 
*حمله نظامی به ایران؛ توهم یا واقعیت؛ گفتگو با حسین باقرزاده  [2012 Feb] 
*پوشه های خاک خورده(۳)  تلّی از خاکستر- بیلان عملکرد فعالان سیاسی و اجتماعی [2012 Jan] 
*پوشه های خاک خورده(۲) پخش مواد مخدر در بریتانیا- ردّ پای رژیم ایران [2012 Jan] 
*پوشه های خاک خورده(۱) کالای تن- ویزای سفر به ایران [2012 Jan] 
*زندان بود؛ جهنم بود بخدا ، ازدواج برای گرفتن اقامت  [2011 Sep] 
*گفتکو با کوروش عرفانی، فکت، اطلاع رسانی، شفاف سازی...(بخش دوم)  [2011 Sep] 
*فکت، اطلاع رسانی، شفاف سازی؛ غلبه بر استبداد- گفتگو با کوروش عرفانی  [2011 Sep] 
*حکومت استبدادی، انسان جامعه استبدادی، گفتگو با کوروش عرفانی  [2011 Aug] 
*چرا حکومت اسلامی در ایران(۳) گفتگو با «زهره» و «آتوسا»  [2011 Aug] 
*چرا حکومت اسلامی در ایران(۲) گفتگو با مهدی فتاپور  [2011 Jul] 
*چرا حکومت اسلامی در ایران؟ گفتگو با علی دروازه غاری  [2011 Jul] 
*رخنه، نفوذ، جاسوسی (۲) گفتگو با محمود خادمی  [2011 Jul] 
*رخنه، نفوذ، جاسوسی گفتگو با حیدر جهانگیری  [2011 Jun] 
*... و چه نباید می کردیم- گفت و گو با ایوب رحمانی  [2011 Jun] 
*پناهجویان و پناهندگان ایرانی(بخش آخر) گفتگو با محمد هُشی(وکیل امور پناهندگی)  [2011 May] 
*پناهجویان و پناهندگان ایرانی (۲) سه گفتگوی کوتاه شده  [2011 May] 
*پناهجویان و پناهندگان ایرانی(۱)، گفتگو با سعید آرمان  [2011 May] 
*حقوق بشر، گفتگو با احمد باطبی  [2011 May] 
*سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟ گفت‌وگو با کوروش عرفانی  [2011 Mar] 
*سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟ گفتگو با عباس منصوران  [2011 Mar] 
*سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟، «پنج گفتگوی کوتاه شده»   [2011 Feb] 
*سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟ گفتگو با رحمان حسین زاده  [2011 Feb] 
*سرنگونی... چگونه؟، گفتگو با اسماعیل نوری علا  [2011 Jan] 
*ما و دوگانگی‌های رفتاری‌مان گفتگو با مسعود افتخاری  [2010 Dec] 
*ترور، بمبگذاری، عملیات انتحاری گفتگو با کوروش عرفانی  [2010 Dec] 
*اغتشاش رسانه‌ای گفتگو با ناصر کاخساز  [2010 Nov] 
*کاسه ها زیر نیم کاسه است گفتگو با م . ایل بیگی  [2010 Nov] 
*حکومت اسلامی، امپریالیسم، چپ جهانی و مارکسیستها, گفتگو با حسن حسام  [2010 Oct] 
*تحرکات عوامل رژیم اسلامی در خارج (۳) انتشار چهار گفتگوی کوتاه [2010 Sep] 
*تحرکات عوامل اطلاعاتی رژیم اسلامی در خارج (۲)  تجربه هایی از: رضا منصوران، حیدر جهانگیری، رضا درویش [2010 Sep] 
*تحرکات عوامل اطلاعاتی رژیم اسلامی در خارج کشور- گفتگو با حمید نوذری  [2010 Aug] 
*عملیات انتحاری، گفتگو با کوروش طاهری  [2010 Aug] 
*هوشیار باشیم؛ مرداد و شهریور ماه نزدیک است(۲)، گفتگو با مینا انتظاری  [2010 Jul] 
*سیاستمداران خطاکار، فرصت طلب، فاسد، گفتگو با مسعود افتخاری  [2010 Jun] 
*کارگر؛ طبقه کارگر و خیزشهای اخیر در ایران، گفتگو با ایوب رحمانی  [2010 May] 
*تریبیونال بین المللی : گفتگو با لیلا قلعه بانی  [2010 May] 
*سرکوب شان کنید! گفتگو با حمید تقوایی  [2010 Apr] 
*ما گوش شنوا نداشتیم، گفتگو با الهه پناهی  [2010 Apr] 
*خودکشی...، گفتگو با علی فرمانده  [2010 Apr] 
*تو مثل«ما» مباش!، گفتگو با کوروش عرفانی  [2010 Mar] 
*«تحلیل» تان چیست؟!، گفتگو با ایرج مصداقی  [2010 Mar] 
*شما را چه می‌شود؟ گفتگو با فرهنگ قاسمی  [2010 Feb] 
*چه چیزی را نمی دانستیم؟  با اظهار نظرهایی از: مهدی اصلانی، علی فرمانده، بیژن نیابتی، ی صفایی [2010 Feb] 
*۲۲ بهمن و پاره ای حرفهای دیگر; گفتگو با البرز فتحی  [2010 Feb] 
*بیست و دوم بهمن امسال گفتگو با محمد امینی  [2010 Feb] 
*تروریست؟! گفتگو با کوروش مدرسی   [2010 Jan] 
*چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است(۴) گفتگو با مسعود نقره کار  [2010 Jan] 
*چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است؟(۳), گفتگو با رضا منصوران  [2009 Dec] 
*چرا «جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است(۲), گفتگو با علی اشرافی  [2009 Dec] 
*چرا«جمهوری» اسلامی ایران سی سال در قدرت است؟ گفتگو با رامین کامران  [2009 Nov] 
*سایه های همراه، (به بهانه انتشار سایه های همراه) گفتگو با حسن فخّاری  [2009 Oct] 
*آغاز شکنجه در زندانهای رژیم اسلامی، گفتگو با حمید اشتری و ایرج مصداقی  [2009 Sep] 
*گردهمایی هانوفر, گفتگو با مژده ارسی  [2009 Sep] 
*گپ و گفت دو همکار, گفتگو با سعید افشار (رادیو همبستگی)  [2009 Sep] 
*«سخنرانی» نکن... با من حرف بزن  [2009 Aug] 
*«انتخابات»، مردم...(۷) (حلقه مفقوده) گفتگو با«سودابه» و «حسن زنده دل»  [2009 Aug] 
*«انتخابات»، مردم...(۶),(فاز سوم کودتا، اعتراف گیری), گفتگو با سودابه اردوان  [2009 Aug] 
*«انتخابات»، مردم...(۵) گفتگو با تقی روزبه  [2009 Jul] 
*«انتخابات»، مردم...(۴); گفتگو با رضا سمیعی(حرکت سبزها)  [2009 Jul] 
*«انتخابات»، مردم...(۳) گفتگو با سیاوش عبقری  [2009 Jul] 
*«انتخابات»، مردم...(۲) گفتگو با حسین باقرزاده  [2009 Jun] 
*«انتخابات»، مردم... / گفت‌وگو با حسین باقرزاده (۲)  گفتگو با حسین باقرزاده [2009 Jun] 
*«انتخابات»، مردم...؟! گفتگو با فاتح شیخ  و نظرخواهی از زنان پناهجوی ایرانی [2009 Jun] 
*پناهجويان موج سوم، گفتگو با علی شیرازی (مدیر داخلی کانون ایرانیان لندن)  [2009 May] 
*رسانه؛ به همراه اظهارنظر رسانه های«انتگراسیون»، «پژواک ایران»، «سینمای آزاد»، «ایران تریبون»، «شورای کار»  [2009 Apr] 
*گردهمایی هانوفر...؛ گفتگو با محمود خلیلی  [2009 Apr] 
*سی سال گذشت; گفت‌وگو با یاسمین میظر  [2009 Mar] 
*مسیح پاسخ همه چیز را داده! گفت‌وگو با«مریم»  [2009 Mar] 
*«کانون روزنامه‌نگاران و نویسندگان برای آزادی»؛گفت‌و گو با بهروز سورن  [2009 Feb] 
*تخریب مزار جانباختگان...حکایت«ما»و دیگران; گفت‌وگو با ناصر مهاجر  [2009 Feb] 
*همسران جان‌باختگان...گفت‌وگو با گلرخ جهانگیری  [2009 Jan] 
*من کماکان «گفت‌وگو» میکنم! (و کانون ۶۷ را زیر نظر دارم) [2009 Jan] 
*مراسم لندن، موج سوم گردهمایی‌ها، گفتگو با منیره برادران  [2008 Dec] 
*سرنوشت نیروهای سازمان مجاهدین خلق در عراق گفتگو با بیژن نیابتی [2008 Sep] 
*سرنوشت نیروهای سازمان مجاهدین خلق در عراق گفتگو با بیژن نیابتی  [2008 Sep] 
*اگر می‌ماندم، قصاص می‌شدم گفتگو با زنی آواره  [2008 Sep] 
*صدای من هم شکست  گفتگو با «مهناز»؛ از زندانیان واحد مسکونی  [2008 Aug] 
*بازخوانی و دادخواهی؛ امید یا آرزو  گفتگو با شکوفه‌ منتظری [2008 Jul] 
*«مادران خاوران»; گزینه‌ای سیاسی یا انتخابی حقوق بشری گفتگو با ناصر مهاجر [2008 Jul] 
*«شب از ستارگان روشن است» گفتگو با شهرزاد اَرشدی و مهرداد [2008 Jun] 
*به بهانۀ قمر... گفتگو با گیسو شاکری [2008 Jun] 
*دوزخ روی زمین- گفتگوی مجید خوشدل با ایرج مصداقی  [2008 Jun] 
*سردبیری، سانسور، سرطان... و حرفهای دیگر  گفتگو با ستار لقایی  [2008 Apr] 
*سردبیری، سانسور، سرطان... و حرفهای دیگر  گفتگو با ستار لقایی [2008 Apr] 
*بهارانه؛ پرسش‌هایی «خود»مانی با پروانه سلطانی و بهرام رحمانی  [2008 Mar] 
*«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله (3)  گفتگو با حسن فخاری [2008 Feb] 
*ایرانیان لندن، پشتیبان دانشجویان دربند با اظهار نظرهایی از: جمال کمانگر، علی دماوندی، حسن زنده دل یدالله خسروشاهی، ایوب رحمانی [2008 Feb] 
*«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله (2)  [2008 Feb] 
*«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله  گفتگو با رضا (عباس) منصوران [2008 Jan] 
*کدام «دستها از مردم ایران کوتاه»؟ گفتگو با تراب ثالث [2008 Jan] 
*میکونوس گفتگو با جمشید گلمکانی (تهیه کننده و کارگردان فیلم)* [2007 Dec] 
*«انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» در ایران اسلامی!؟ گفتگو با بیژن مهر (جبهه‌ی ملّی ایران ـ امریکا) [2007 Dec] 
*چه خبر از کردستان؟ گفتگو با رحمت فاتحی [2007 Nov]