PEZHVAKEIRAN.COM سایه های همراه، (به بهانه انتشار سایه های همراه) گفتگو با حسن فخّاری
 

سایه های همراه، (به بهانه انتشار سایه های همراه) گفتگو با حسن فخّاری
مجید خوشدل

سایه های همراه خاطرات حسن فخّاری از سالهای دور و دراز گذشته است. شرح خاطرات، کنتورش از سال ۱۳۴۶ شمسی زده می شود: «سال ۱۳۴۶، در تاریخ مبارزات مردم ایران علیه استبداد سلطنتی، سال غم انگیز و اندوهباری است. دستگیری بیژن جزنی، عباس سورکی... علی اکبر صفائی فراهانی تحت پیگرد قرار گرفته و به ناچار متواری می شود...» و سپس دویست صفحه به خاطرات نگارنده در رژیم پهلوی اختصاص دارد؛ سه دستگیری و نیز ملاقات و آشنایی با شکرالله پاکنژاد، جلیل انفرادی، علی اکبر صفائی فراهانی، سعید سلطان پور، هوشنگ دلخواه، کرامت دانشیان، بیژن جزنی و...

۱۸۰ صفحه ی باقیمانده از سایه های همراه شرح حال انقلاب بهمن است و انقلابیونی که زندان و شکنجه و اعدام در انتظارشان است. سهم حسن فخّاری نیز باز زندان است و شکنجه هایی که در رژیم گذشته هرگز تجربه شان نکرده است.

این کتاب نثر ساده و روانی دارد و دوستان حسن؛ ویراستاران، کارشان را نسبتاً به خوبی انجام داده اند.

*    *    *

با این حال مشکل انتشار کتاب در جامعه ایرانی(خارج کشور) همچنان به قوت خود باقی می ماند. بارها دیده و شنیده ایم که انتشار یک کتاب (اغلب خاطره) چگونه انسانهای خوب و صمیمی را از میان مردم برمی دارد و آنان را به شکل هایی نامتعارف بر بالای سر جامعه ایرانی قرار می دهد. به زبانی، انتشار کتاب، اغلب اثرات منفی و مخرّب فرهنگی در جامعه ایرانی داشته است.

آیا انتشار سایه های همراه همین سرنوشت غم انگیز را برای حسن فخّاری رقم خواهد زد؟ به شخصه چنین اعتقادی ندارم. با این حال در گفتگوی تلفنی زیر اولین پرسش ام را در همین زمینه با وی در میان می گذارم:            

 

 

* حسن فخّاری خوش آمدید به این گفتگو.

- زنده باشید، خیلی ممنون.

* اخیراً کتابی از شما منتشر شده به نام سایه های همراه. این کتاب خاطرات شماست از گذشته های دور؛ از سال ۱۳۴۶ شمسی تا همین اواخر. قسمت اعظم این کتاب مربوط به خاطرات حسن فخّاری از زندانهای رژیم پهلوی و زندان حکومت اسلامی است. در این گفتگو ما فرازی از سایه های همراه را با هم مرور می کنیم. اما پیش از آن به من بگویید که چرا این همه تأخیر در انتشار خاطراتی که گاهی بیش از چهل سال از عمرشان می گذرد؟

- من در مقدمه کتاب نوشته ام که من نه نویسنده ام و نه از این فنّ اطلاعی دارم. اما اصرار بچه ها مجبورم کرد که دست به قلم ببرم. البته من یک سری یادداشتها از وقایع گذشته و مسائلی که بر ما گذشته بود، برداشته بودم. اما برای انتشار این کتاب آنها را به کمک بچه ها تنظیم کردیم...

* یعنی با انتشار این کتاب خیال ندارید به عنوان «نویسنده» به عضویت یکی از نهادهای نویسندگی ایرانی در تبعید در بیائید؟!

- (با خنده) راستش نه، چنین برنامه ای ندارم. البته من شنیده بودم بعضی ها با یکی دو تا مقاله و پارتی بازی عضو این نهادها شده اند، ولی من چنین نقشه ای ندارم.

* بسیار خوب، بپردازیم به کتاب تان. سایه های همراه با شرح واقعه ای از سال ۱۳۴۶ شمسی شروع می شود؛ دستگیری بیژن جزنی و عباس سورکی، تا اینکه به نحوه دستگیری حسن فخاری می رسد و وقایعی دیگر. شما در رژیم گذشته سه بار دستگیر و زندانی شدی.

وقتی در سایه های همراه علل دستگیریهای شما را در رژیم پهلوی می خوانیم، دلیلی برای هیچکدام شان پیدا نمی کنیم. ادامه روایت را به شما محول می کنم.

- این کاملاً درست است. ساواک به خاطر خودشیرینی و یا برای اینکه نشان دهد کاری دارد می کند، نه من، بلکه خیلی ها را تحت نظر می گرفت و بعد هم آنها را دستگیر می کرد. در واقع می شود گفت که آنها می خواستند هر چیزی را در نطفه خفه کنند. مثلاً وقتی من با یوسف آلیاری و کرامت دانشیان به روستای سُلیران رفتیم، ساواک همه ما را دستگیر و زندانی کرد. یعنی ساواک مردم را تحت نظر داشت. چنانچه امیرحسین فتانت را انداخت تنگِ کرامت دانشیان؛ فرج آقازاده را آوردند طرفِ من...

* و البته ساواک سناریو سازی هم می کرد. مثلاً ساختن سناریو گروگان گیری رضا پهلوی و دستگیری عده بیشماری در این رابطه.

- درست است. مثلاً منوچهر فرهمند را که در رابطه با گروه فلسطین گرفته بودند، بعداً از او یک پلیس ساختند. بعدها که حسین ز تعریف می کرد، او گروههایی را تشکیل داده بود و خیلی ها را اینگونه تحویل ساواک داد. نمونه ی سیروس دماوندی هم بود.

* چون در رابطه با زندان سیاسی در زمان شاه سوأل کرده بودم، جهشی می زنم به صفحه ۲۰۳ کتاب تان و صفحات بعد از آن، که پوشه انقلاب بهمن باز می شود. در این بخش شما به نمونه هایی اشاره می کنی، از به قدرت رسیدن استبداد جدید. و بعد، دوباره بساط داغ و درفش را می بینیم و زندانی شدن بسیارانی از جمله حسن فخاری. در این قسمت از روی تجربه تفاوتهای زندان شاه و حکومت اسلامی را توضیح می دهی. این تفاوتها کدام است؟

- دیکتاتوری ها به هم شبیه هستند، منتها روش آنها با هم فرق می کند. البته رژیم شاه با رژیم اسلامی تفاوتهای زیادی دارد و من در کتاب راجع به آن مثالی زده ام: کفن دزد اولی فقط کفن ها را می دزدید، اما این دومی کفن ها را که می دزدد هیچ، چوبی هم در ماتحت مرده می کند.

* این تفاوت را طور دیگری در صفحه ۲۸۳ توضیح داده ای؛ فضای زندانهای رژیم اسلامی را دربرگیرنده فرهنگی فئودالی ارزیابی کرده ای، اما در مقابل، زندانهای رژیم شاه نشانی از تمدن امروزی در خود داشته است. این بخش را از تجربه برای‌ ام باز کنید.

- مثلاً بازی هایی که بچه ها در زندان ج . اسلامی می کردند، بازی هایی بود که در ماه رمضان در قهوه خانه ها معمول بود؛ تُرنا بازی، سیاه بازی و امثالهم. اما در زندان دوران شاه، بچه ها مطالعه گروهی می کردند، موسیقی گوش می دادند، جشن ها بسیار شاد بود. اما در ج . اسلامی درهای بند بسته بود؛ آنهایی که تواب بودند یا نماز می خواندند یا روزه می گرفتند و مسائلی از این دست. کسانی این دو زندان را تجربه کرده باشند، می دانند از چه چیزی صحبت می کنم.

* در سایه های همراه با نامها و اشاره هایی از مبارزان سابق برخورد می کنیم که در دوران شاه به همراهی با ساواک درآمدند. اغلب فعالان سیاسی آن دوران زنده هستند، اما راجع به هیچ کدام از این موارد مطلبی نوشته نشده. مشکل کجاست؟ حداقل برخی از این افراد در سالهای آغازین انقلاب بهمن مورد بازجویی قرار گرفتند. چرا کسانی که اطلاعات با ارزشی در این زمینه دارند، سکوت کرده اند؟

- بله، مسعود بطحایی را در ستاد فدائیان بازجویی کردند و بعد هم معلوم نشد چه شد. یعنی نتیجه بازجویی ها را پخش نکردند...

* پرسش ام این است: چرا؟ همین پرسش را باز می کنم: تا جایی که من اطلاع دارم یک گروه سه نفره از مسعود بطحایی بازجویی کرده اند. یک نفر از آنها «ف-س» را در این مورد به مصاحبه دعوت کردم. متأسفانه ایشان قبول نکرد. چرا که طبیعتأ ایشان نمی تواند توضیح دهد که این اطلاعات با ارزش را چرا سی سال نزد خودش نگاه داشته. پرسش این است: این افراد تا چه مرحله با ساواک همکاری کرده اند؟ ضایعات و تبعات این همکاریها چه بوده و چه تعداد دستگیر یا اعدام شده اند؟ آیا در آن اعترافات پای دیگران به میان کشیده شده؟ اگر آری، اینها که بودند و کجا هستند؟

- در این رابطه من اخیراً مقاله ای خواندم که عده ای می خواستند مسعود بطحایی را بعد از انقلاب ترور کنند، اما جریان متمایل به حزب توده که در داخل فدائیان بوده، مانع می شوند و بطحایی را آزاد می کنند.

* اشاره شما پوشه جدیدی را باز می کند. مسئله ای که من به آن اشاره کردم، ربطی به حزب توده ایران ندارد. فردی که من با اسم مخفف از او نام بردم، یکی از افرادی است که در این بازجویی حضور داشته. آیا یکی از دلایلی که باعث شده این اطلاعات بیرونی نشود، می تواند این باشد که پای دیگرانی در این ماجرا بوده؟ نظر شما چیست؟  

- به احتمال زیاد باید همین باشد که شما فرمودید؛ باید پای عده ای وسط باشد که آنها را پخش نکرده اند. البته من از یک نفر شنیدم...

* لطفاً اسم ببرید.

- آقای عباس ف. در جریان راه اندازی کارگران سرخ، احمد صبوری هم با آنها بود که خیلی با عباس نزدیک بود. عباس به من گفت که احمد صبوری به او گفته که من [احمد صبوری] با مسعود بطحایی، فرج آقازاده و امیر [حسین] فتانت در تیمی اطلاعاتی، امنیتی بودیم که در زندانهای ایران پخش شده بودیم. البته من نمی دانم این حرف چقدر درست است، ولی می دانم که آنها با پلیس همکاری می کردند. حالا ممکن است پای دیگران هم وسط بوده باشد و برای همین نمی گذارد این اطلاعات پخش شود. و گرنه دلیلی ندارد که اطلاعات در اختیار مردم گذاشته نشود، خصوصاً الان که دارند همه چیز را رو می کنند.

* طیف‌های مختلف فدائیان در خارج کشورند و در سالهای گذشته در پیوند با وقایع اتفاق افتاده در این سازمان، در پیش و پس از انقلاب کتابی ننوشته اند، اما وقتی بخش های امنیتی حکومت ایران کتابی در این زمینه منتشر می کند، دهها مقاله در این زمینه منتشر می شود. پرسش این است، در طول این سالها این افراد کجا بودند؟ به جای مقابله به مثل و کارهای تدافعی کردن، چرا خودشان در این زمینه پیشقدم نشدند؟ چه فکر می کنید؟

- نمی دانم. ممکن است همین مصاحبه سبب شود تا آنها شروع به نوشتن کنند. تا آنجایی که من از علی صفایی [فراهانی]، هوشنگ دلخواه، شکرالله پاکنژاد و دیگران اطلاع داشتم، در این کتاب نوشته ام. دیگران هم باید اطلاعات شان را منتشر کنند.

* پوشه دیگری را باز می کنم: پرسشی که می تواند برای قشر جوان جامعه مطرح شود این است که چرا بعد از یک انقلاب اجتماعی جامعه رو به عقب می رود؟ چرا حقوق مدنی مردم به تاراج می رود و وضعیت زندانها به مراتب بدتر از گذشته می شود؟

- اوایل انقلاب کانون نویسندگان مطلبی منتشر کرد با این مضمون که در عرض یک سال صد جلد کتاب در ایران به چاپ رسیده. من فکر می کنم با این تعداد کتاب معلوم است، جامعه به کجا می رود. از آن طرف، شاه قشر روشنفکر جامعه را سرکوب می کرد، که این کار عملاً باعث رشد مذهب می شد. هر چقدر سرکوب قشرهای آگاه بیشتر می شد، رشد جریانات واپسگرا بیشتر می شد و توازن را به هم می زد. این مسئله را من در این رابطه مهم می بینم.

* یعنی نقش گروهها و نیروهای سیاسی (راست، میانه و چپ) را در به قدرت رسیدن روحانیت و ائتلاف آنها به حساب نمی آوری؟

- من معتقدم که آنها نقشی نداشتند. البته خود ما، آن زمان که در مبارزه بودیم، فکر می کردیم جامعه ایران همینی است که خودمان هستیم؛ اهل مطالعه. بعداً که انقلاب شد، دیدیم که خیلی عقب هستیم. در نتیجه آن قشر [روحانیت] با خودش رشد کرد و رفت و حکومت را گرفت.

* پاسخ ام را نگرفتم... می پردازم به بخشی از سایه های همراه: در این کتاب به نام های بسیاری از مبارزان کشورمان برخورد می کنیم؛ از علی اکبر صفائی فراهانی گرفته تا هوشنگ دلخواه، جلیل انفرادی، سعید سلطان پور، شکرالله پاکنژاد، بیژن جزنی و دیگران. اما در جای جای کتاب کرامت دانشیان حضوری موثر و متفاوت از دیگران دارد. دلیل علاقه تان به زنده یاد دانشیان چه بوده؟

- کرامت کاراکتر و شخصیت عجیب غریبی داشت. راستش من همیشه چهره زاپاتا را در او می دیدم. شما از هرکدام از بچه هایی که کرامت را از نزدیک می شناسند، سوأل کنید، به حرف من صحه می گذارند...

* جاذبه داشت؟

- خیلی زیاد جاذبه داشت. مثلاً من تعجب می کردم که چطور کرامت، حسین ز را تحت تأثیر قرار داده بود. برای همین علاقمند شدم با کرامت آشنا شوم.

* یکی از بخش های خواندنی کتاب چگونگی آشنایی شما با داوود رحمانی ست، که بعدها به حاج داوود رحمانی (جلّاد) شناخته شد. این موضوع به سالهای پیش از انقلاب بهمن مربوط می شود. ماجرا از چه قرار بود؟

- اینها طرفِ سرآسیاب دولاب می نشستند. خانه کوچکی داشتند که دو خانواده در آنجا زندگی می کردند. طبقه بالا برادر ناتنی و زن اش زندگی می کرد و طبقه پایین خودش و برادرش اسماعیل و مادر و پدر و خواهرش. وضعیت مالی بدی داشتند و فقیرانه زندگی می کردند. در هر صورت، خانه ما پشت خانه اینها بود و این دلیل آشنایی ما بود. بعد ماجراهایی پیش آمد و کار به جاهای باریکی کشید...

* و این ماجرا در ارتباط با خواهر او، زری بود.

- بله. چون این دختر را حسابی محدود کرده بودند، تنها چاره برای زری این بود که بیاید پشت بام تا خودش را با سنگ انداختن، گاهی آب پاشیدن و نامه پراکنی ارضاء کند. طولی نکشید که مچ زری باز شد و داوود وقتی فهمید، حسابی او را به قصد کشت کتک زد و بعد هم آمد سراغ من...

* و برای همین ماجرا سالها بعد در زندان مجازات شدید.

- بله، احتمالاً پرونده ها را درآورده بودند و بعد ما را بردند زیر زمین و حسابی زدند.

* این هم تقاص اولین تجربه عشق و عاشقی!

- زمانی که من این مسائل را در کتاب آوردم، دیدم که در آن فضای ضد زن، شما یکی از اینها را نمی بینید که خوشبخت شده باشد؛ از مادر خودم گرفته تا زری خواهر حاج داوود تا زن مرتضی... 

* مرتضی برادرتان.

- بله. مثلاً اصغر جهانگرد سر خواهرش را می بُرد و می برد برای برادرش در زندان، برای اینکه او دوست پسر داشته. وحشتناک است!

* بله، اگر نیروهای سیاسی ما با بطن جامعه ارتباط می داشتند و جامعه نامتعارف و سنتّی ایران را بهتر می شناختند، قطعاً برای اش چاره ای می اندیشدند. این هم یکی از دلایل به قدرت رسیدن آخوند در ایران. متأسفانه هنوز هم در بر همان پاشنه می چرخد و نیروهای سیاسی ما به واقعیت های تلخ جامعه ایران توجه نمی کنند. بگذریم.

همانطور که می دانی، سایه های همراه را بارها خوانده ام و برای همین سوألهای بسیاری برای طرح دارم. در ضمن می خواهم خواندن این کتاب را به دیگران، به خصوص قشر جوان جامعه پیشنهاد کنم. اما نمی خواهم به آنها پیشداوری داده باشم. بنابراین پرسش های بیشتری طرح نمی کنم. اما یک پرسش در همین رابطه: کالایی که شما تولید کردی، در جامعه ما مشتری زیادی ندارد. از آن بدتر شکل عقب افتاده پخش کتاب در جامعه ایرانی خارج کشور است. چطور می خواهی این کتاب را به دست خوانندگان جوان برسانی؟

- همان طور که گفتید، مشکل خرید کتاب در جامعه ما وجود دارد. در شهری که من زندگی می کنم، یک نفر این کتاب را خرید و پس از خواندن آن را به چند نفر دیگر داد. یعنی گاهی حاضرند کتاب بخوانند، اما برایش پولی ندهند. این تجربه ای است که من از این شهر به دست آوردم. در رابطه با پرسش تان، من برنامه ای ندارم تا این که ببینیم ناشر چه کار می خواهد بکند.

* پیشنهاد خودتان چه هست؟

- اولاً من هنوز پول چاپ آن را به طور کامل نداده ام...

* (با خنده) رضا [منصوران] از خودمان است و می توانید نسیه با او کار کنید!

- (خنده ممتد)... البته این کتاب دارد به آلمانی ترجمه می شود که در این صورت در خارج بهتر فروش می رود...

* من از جامعه ایرانی و از قشر جوان جامعه سوأل کرده بودم.

- راستش تا حالا روی این موضوع فکر نکرده بودم. ظاهراً باید از یک پخش کننده در این رابطه کمک بگیریم. خصوصاً که جای این کتاب در داخل ایران است.

* امیدوارم هر چه زودتر با ناشرتان، انتشارات آلفابت ماکزیما در این رابطه صحبت کنید و به راه حلی برسید.

 حسن جان مواظب خودت باش. از شرکت ات در این گفتگو تشکر می کنم.

- من هم تشکر می کنم از این که این فرصت را به من دادید. قربان شما.

 

*    *    *

 

تاریخ انجام مصاحبه: ۴ اکتبر ۲۰۰۹

تاریخ انتشار مصاحبه: ۹ اکتبر ۲۰۰۹
 
 

* حسن فخاری به من اطلاع‌ داد که عباس ف در تماسی با وی خاطر نشان کرده: احمد صبوری عضو«کارگران سرخ» نبوده، نیز ایشان نگفته که او در زندان گروه امنیتی تشکیل داده.

من به عنوان گفتگوگر نمی توانم بخشی از گفتگوهایم را حذف یا تغییر دهم، اما می توانم توضیحاتی از این دست را در انتهای گفتگو منعکس کنم.

مجید خوشدل

 

منبع:www.goftogoo.net


*اوراسیا؛امپراطوری روسیه و حکومت اسلامی ایران گفتگو با «سیروس بهنام»  [2013 Oct] 
*انتقاد به «خود» مان نیز!؟ گفتگو با کریم قصیم  [2013 Sep] 
* به گفته ها و نوشته ها شک کنیم!  [2013 Jul] 
*استبداد سیاسی؛ فرهنگ استبدادی، انسان استبدادزده گفتگو با ناصر مهاجر (مستبد و دیکتاتور چگونه ساخته می شود) [2013 Jun] 
*کشتار زندانیان سیاسی در سال 67؛ جنایت علیه بشریت- گفتگو با رضا بنائی (در حاشیه کمپین «قتل عام 1۹88») [2013 Jun] 
*رأی «مردم»، ارادۀ «آقا» و نگاه «ما» (در حاشیه «انتخابات» ریاست جمهوری در ایران) [2013 May] 
*جبهه واحد«چپ جهانی» و اسلامگرایان ارتجاعی، گفتگو با مازیار رازی  [2013 May] 
*«تعهد» یا «تخصص»؟- در حاشیه همایش دو روزه لندن- گفتگو با حسن زادگان  [2013 Apr] 
*انقلاب 1357؛ استقرار حاکمیت مذهبی، نقش نیروهای سیاسی- گفتگو با بهروز پرتو  [2013 Apr] 
*بحران هویت- گفتگو با تقی روزبه  [2013 Mar] 
*چرا «تاریخ» در ایران به اشکال تراژیک تکرار می شود؟ گفتگو با کوروش عرفانی [2013 Feb] 
*موقعیت چپ ایران در خارج کشور (2) / گفتگو با عباس (رضا) منصوران  [2013 Feb] 
*موقعیت «چپ» در ایران و در خارج کشور(1) /گفتگو با عباس (رضا) منصوران  [2013 Jan] 
*انشعاب و جدایی؛ واقعیتی اجتناب ناپذیر یا عارضه ای فرهنگی / گفت‌وگو با فاتح شیخ   [2013 Jan] 
*بهارانه با اظهارنظرهایی از حنیف حیدرنژاد، سعید افشار [2012 Dec] 
*مصاحبه های سایت «گفت و گو» و رسانه‌های ایرانی و در حاشیه؛ گفتگو با سیامک ستوده [2012 Dec] 
*بن بست«تلاش های ایرانیان» برای اتحاد؟! (در حاشیه نشست پراگ) گفتگو با حسین باقرزاده  [2012 Dec] 
*اتهام زنی؛ هم تاکتیک، هم استراتژی (در حاشیه ایران تریبونال)- گفتگو با یاسمین میظر  [2012 Nov] 
*ایران تریبونال؛ دادگاه دوم گفتگو با ایرج مصداقی  [2012 Oct] 
*لیبی، سوریه... ایران (۲)/ گفتگو با مصطفی صابر   [2012 Sep] 
*لیبی، سوریه... ایران؟/ گفتگو با سیاوش دانشور  [2012 Aug] 
*مقوله «نقد» در جامعه تبعیدی ایرانی؛ گفتگو با مسعود افتخاری  [2012 Jul] 
*(آرزو می کنم، ای کاش برادرهایم برمی گشتند) گفتگو با رویا رضائی جهرمی  [2012 Jul] 
*ایران تریبونال؛ امیدها و ابهام ها گفتگو با اردوان زیبرم  [2012 Jul] 
*رسانه های همگانی ایرانی در خارج کشور؛ گفتگو با رضا مرزبان  [2012 Jun] 
*مستند کردن؛ برّنده ترین سلاح گفتگو با ناصر مهاجر  [2012 Jun] 
*کارگران ایران و حکومت اسلامی؛ گفتگو با مهدی کوهستانی   [2012 May] 
*سه زن، گفتگو با سه زن پناهنده ایرانی  [2012 Apr] 
*بهارانه؛ تأملی بر «بحران رابطه» در جامعه تبعیدی ایرانی  گفتگو با مسعود افتخاری [2012 Mar] 
* صرّاف های غیرمجاز ایرانی در بریتانیا   [2012 Mar] 
*اتحاد و همکاری؛ ‌چگونه و با کدام نیروها؟ گفتگو با تقی روزبه  [2012 Mar] 
*پوشه های خاک خورده(۵) مافیای سیگار و تنباکو  [2012 Feb] 
*«چپ ضد امپریالیسم» ایرانی؛ گفتگو با مسعود نقره کار  [2012 Feb] 
*حمله نظامی به ایران؛ توهم یا واقعیت؛ گفتگو با حسین باقرزاده  [2012 Feb] 
*پوشه های خاک خورده(۳)  تلّی از خاکستر- بیلان عملکرد فعالان سیاسی و اجتماعی [2012 Jan] 
*پوشه های خاک خورده(۲) پخش مواد مخدر در بریتانیا- ردّ پای رژیم ایران [2012 Jan] 
*پوشه های خاک خورده(۱) کالای تن- ویزای سفر به ایران [2012 Jan] 
*زندان بود؛ جهنم بود بخدا ، ازدواج برای گرفتن اقامت  [2011 Sep] 
*گفتکو با کوروش عرفانی، فکت، اطلاع رسانی، شفاف سازی...(بخش دوم)  [2011 Sep] 
*فکت، اطلاع رسانی، شفاف سازی؛ غلبه بر استبداد- گفتگو با کوروش عرفانی  [2011 Sep] 
*حکومت استبدادی، انسان جامعه استبدادی، گفتگو با کوروش عرفانی  [2011 Aug] 
*چرا حکومت اسلامی در ایران(۳) گفتگو با «زهره» و «آتوسا»  [2011 Aug] 
*چرا حکومت اسلامی در ایران(۲) گفتگو با مهدی فتاپور  [2011 Jul] 
*چرا حکومت اسلامی در ایران؟ گفتگو با علی دروازه غاری  [2011 Jul] 
*رخنه، نفوذ، جاسوسی (۲) گفتگو با محمود خادمی  [2011 Jul] 
*رخنه، نفوذ، جاسوسی گفتگو با حیدر جهانگیری  [2011 Jun] 
*... و چه نباید می کردیم- گفت و گو با ایوب رحمانی  [2011 Jun] 
*پناهجویان و پناهندگان ایرانی(بخش آخر) گفتگو با محمد هُشی(وکیل امور پناهندگی)  [2011 May] 
*پناهجویان و پناهندگان ایرانی (۲) سه گفتگوی کوتاه شده  [2011 May] 
*پناهجویان و پناهندگان ایرانی(۱)، گفتگو با سعید آرمان  [2011 May] 
*حقوق بشر، گفتگو با احمد باطبی  [2011 May] 
*سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟ گفت‌وگو با کوروش عرفانی  [2011 Mar] 
*سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟ گفتگو با عباس منصوران  [2011 Mar] 
*سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟، «پنج گفتگوی کوتاه شده»   [2011 Feb] 
*سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟ گفتگو با رحمان حسین زاده  [2011 Feb] 
*سرنگونی... چگونه؟، گفتگو با اسماعیل نوری علا  [2011 Jan] 
*ما و دوگانگی‌های رفتاری‌مان گفتگو با مسعود افتخاری  [2010 Dec] 
*ترور، بمبگذاری، عملیات انتحاری گفتگو با کوروش عرفانی  [2010 Dec] 
*اغتشاش رسانه‌ای گفتگو با ناصر کاخساز  [2010 Nov] 
*کاسه ها زیر نیم کاسه است گفتگو با م . ایل بیگی  [2010 Nov] 
*حکومت اسلامی، امپریالیسم، چپ جهانی و مارکسیستها, گفتگو با حسن حسام  [2010 Oct] 
*تحرکات عوامل رژیم اسلامی در خارج (۳) انتشار چهار گفتگوی کوتاه [2010 Sep] 
*تحرکات عوامل اطلاعاتی رژیم اسلامی در خارج (۲)  تجربه هایی از: رضا منصوران، حیدر جهانگیری، رضا درویش [2010 Sep] 
*تحرکات عوامل اطلاعاتی رژیم اسلامی در خارج کشور- گفتگو با حمید نوذری  [2010 Aug] 
*عملیات انتحاری، گفتگو با کوروش طاهری  [2010 Aug] 
*هوشیار باشیم؛ مرداد و شهریور ماه نزدیک است(۲)، گفتگو با مینا انتظاری  [2010 Jul] 
*سیاستمداران خطاکار، فرصت طلب، فاسد، گفتگو با مسعود افتخاری  [2010 Jun] 
*کارگر؛ طبقه کارگر و خیزشهای اخیر در ایران، گفتگو با ایوب رحمانی  [2010 May] 
*تریبیونال بین المللی : گفتگو با لیلا قلعه بانی  [2010 May] 
*سرکوب شان کنید! گفتگو با حمید تقوایی  [2010 Apr] 
*ما گوش شنوا نداشتیم، گفتگو با الهه پناهی  [2010 Apr] 
*خودکشی...، گفتگو با علی فرمانده  [2010 Apr] 
*تو مثل«ما» مباش!، گفتگو با کوروش عرفانی  [2010 Mar] 
*«تحلیل» تان چیست؟!، گفتگو با ایرج مصداقی  [2010 Mar] 
*شما را چه می‌شود؟ گفتگو با فرهنگ قاسمی  [2010 Feb] 
*چه چیزی را نمی دانستیم؟  با اظهار نظرهایی از: مهدی اصلانی، علی فرمانده، بیژن نیابتی، ی صفایی [2010 Feb] 
*۲۲ بهمن و پاره ای حرفهای دیگر; گفتگو با البرز فتحی  [2010 Feb] 
*بیست و دوم بهمن امسال گفتگو با محمد امینی  [2010 Feb] 
*تروریست؟! گفتگو با کوروش مدرسی   [2010 Jan] 
*چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است(۴) گفتگو با مسعود نقره کار  [2010 Jan] 
*چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است؟(۳), گفتگو با رضا منصوران  [2009 Dec] 
*چرا «جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است(۲), گفتگو با علی اشرافی  [2009 Dec] 
*چرا«جمهوری» اسلامی ایران سی سال در قدرت است؟ گفتگو با رامین کامران  [2009 Nov] 
*سایه های همراه، (به بهانه انتشار سایه های همراه) گفتگو با حسن فخّاری  [2009 Oct] 
*آغاز شکنجه در زندانهای رژیم اسلامی، گفتگو با حمید اشتری و ایرج مصداقی  [2009 Sep] 
*گردهمایی هانوفر, گفتگو با مژده ارسی  [2009 Sep] 
*گپ و گفت دو همکار, گفتگو با سعید افشار (رادیو همبستگی)  [2009 Sep] 
*«سخنرانی» نکن... با من حرف بزن  [2009 Aug] 
*«انتخابات»، مردم...(۷) (حلقه مفقوده) گفتگو با«سودابه» و «حسن زنده دل»  [2009 Aug] 
*«انتخابات»، مردم...(۶),(فاز سوم کودتا، اعتراف گیری), گفتگو با سودابه اردوان  [2009 Aug] 
*«انتخابات»، مردم...(۵) گفتگو با تقی روزبه  [2009 Jul] 
*«انتخابات»، مردم...(۴); گفتگو با رضا سمیعی(حرکت سبزها)  [2009 Jul] 
*«انتخابات»، مردم...(۳) گفتگو با سیاوش عبقری  [2009 Jul] 
*«انتخابات»، مردم...(۲) گفتگو با حسین باقرزاده  [2009 Jun] 
*«انتخابات»، مردم... / گفت‌وگو با حسین باقرزاده (۲)  گفتگو با حسین باقرزاده [2009 Jun] 
*«انتخابات»، مردم...؟! گفتگو با فاتح شیخ  و نظرخواهی از زنان پناهجوی ایرانی [2009 Jun] 
*پناهجويان موج سوم، گفتگو با علی شیرازی (مدیر داخلی کانون ایرانیان لندن)  [2009 May] 
*رسانه؛ به همراه اظهارنظر رسانه های«انتگراسیون»، «پژواک ایران»، «سینمای آزاد»، «ایران تریبون»، «شورای کار»  [2009 Apr] 
*گردهمایی هانوفر...؛ گفتگو با محمود خلیلی  [2009 Apr] 
*سی سال گذشت; گفت‌وگو با یاسمین میظر  [2009 Mar] 
*مسیح پاسخ همه چیز را داده! گفت‌وگو با«مریم»  [2009 Mar] 
*«کانون روزنامه‌نگاران و نویسندگان برای آزادی»؛گفت‌و گو با بهروز سورن  [2009 Feb] 
*تخریب مزار جانباختگان...حکایت«ما»و دیگران; گفت‌وگو با ناصر مهاجر  [2009 Feb] 
*همسران جان‌باختگان...گفت‌وگو با گلرخ جهانگیری  [2009 Jan] 
*من کماکان «گفت‌وگو» میکنم! (و کانون ۶۷ را زیر نظر دارم) [2009 Jan] 
*مراسم لندن، موج سوم گردهمایی‌ها، گفتگو با منیره برادران  [2008 Dec] 
*سرنوشت نیروهای سازمان مجاهدین خلق در عراق گفتگو با بیژن نیابتی [2008 Sep] 
*سرنوشت نیروهای سازمان مجاهدین خلق در عراق گفتگو با بیژن نیابتی  [2008 Sep] 
*اگر می‌ماندم، قصاص می‌شدم گفتگو با زنی آواره  [2008 Sep] 
*صدای من هم شکست  گفتگو با «مهناز»؛ از زندانیان واحد مسکونی  [2008 Aug] 
*بازخوانی و دادخواهی؛ امید یا آرزو  گفتگو با شکوفه‌ منتظری [2008 Jul] 
*«مادران خاوران»; گزینه‌ای سیاسی یا انتخابی حقوق بشری گفتگو با ناصر مهاجر [2008 Jul] 
*«شب از ستارگان روشن است» گفتگو با شهرزاد اَرشدی و مهرداد [2008 Jun] 
*به بهانۀ قمر... گفتگو با گیسو شاکری [2008 Jun] 
*دوزخ روی زمین- گفتگوی مجید خوشدل با ایرج مصداقی  [2008 Jun] 
*سردبیری، سانسور، سرطان... و حرفهای دیگر  گفتگو با ستار لقایی  [2008 Apr] 
*سردبیری، سانسور، سرطان... و حرفهای دیگر  گفتگو با ستار لقایی [2008 Apr] 
*بهارانه؛ پرسش‌هایی «خود»مانی با پروانه سلطانی و بهرام رحمانی  [2008 Mar] 
*«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله (3)  گفتگو با حسن فخاری [2008 Feb] 
*ایرانیان لندن، پشتیبان دانشجویان دربند با اظهار نظرهایی از: جمال کمانگر، علی دماوندی، حسن زنده دل یدالله خسروشاهی، ایوب رحمانی [2008 Feb] 
*«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله (2)  [2008 Feb] 
*«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله  گفتگو با رضا (عباس) منصوران [2008 Jan] 
*کدام «دستها از مردم ایران کوتاه»؟ گفتگو با تراب ثالث [2008 Jan] 
*میکونوس گفتگو با جمشید گلمکانی (تهیه کننده و کارگردان فیلم)* [2007 Dec] 
*«انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» در ایران اسلامی!؟ گفتگو با بیژن مهر (جبهه‌ی ملّی ایران ـ امریکا) [2007 Dec] 
*چه خبر از کردستان؟ گفتگو با رحمت فاتحی [2007 Nov]