درود بیکران بر این همه گردآفریدان و سیاووشان
که می رقصند در میدان
و می رزمند تا پایان...
اکثریت صاحب نظران سیاست و تاریخ، همواره بر این ادعای درست تأکید داشته اند، که ایران کشور انقلابات نابهنگام است!، البته در چند و چون قیام این بار، بایستی اهل فن به تعمق و تشریح زوایای آن بپردازند، اما به نظر نگارنده، با نگاهی به نشیب و فراز های جنبش های میهنمان، از مشروطه، تا در آستانه سقوط رفتن امیرخیز و تبریز...تا فتح تهران، و حتی در قیاس مع الفارق، رخداد بهمن پنجاه و هفت، اثبات این نظریه مورد اشاره است.
اما با توجه به موارد مشابه داخلی و منطقه ای (از شوک و انگیزش مرگ محمد بوعزیزی، انتخابات ۸۸، گرانی بنزین، تا قتل ۱۷۰ مسافر هواپیمای اوکراینی) سوای اینکه این فوران شعله های خشم فرو خفته به آتشی بزرگ در بهمنی دیگر مبدل خواهد شد، یا نه؟، در هر حال قیام نابهنگام سه روز اخیر برای تمامی طرف های داخلی و بینالمللی، این واقعیت مسلم را به اثبات رسانده، که آتش زیر خاکستر خیابانهای تهران و تمام شهرهای ایران، هر لحظه پتانسیل شعله ور شدن دارد، و می تواند در امتدادش، تمامیت حکومت اسلامی اشغالگران ضد ایران و ایرانی را بسوزاند و به گورستان تاریخ روانه کند.
قیام دی ماه با ویژگیهای نو، منحصر بفرد، و حتی متفاوت از آبان، هم سطحی عالیتر از تضاد عمیق آشتی ناپذیر مردم و حکومت اسلامی اشغالگران ضد ایران و ایرانی را به نمایش گذاشته است، و هم حاوی درس های تازه ای برای همه کسانی است که دل در گرو مردم و میهن دارند.
هر کسی که طول موج های شروع و اوج شتابان قیام این بار را رصد و دنبال کرده باشد، بر این شاخصهای نو اذعان دارد که:
- بی مقدمه و با کنار زدن تمامی حاشیه ها، این بار اصل اصل نظام، یعنی شخص خامنهای را هدف قرار داده اند: خامنهای قاتله ولایتش باطله، سلیمانی قاتله رهبرشم قاتله، کشته ندادیم که سازش کنیم رهبر قاتل را ستایش کنیم، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنهای، مرگ بر اصل ولایت فقیه و ...
- این شجاعت ستایش انگیز جوانان قیام، با سرعت رعد و برق، تمامی بافته های فرصت باز یافته از قتل سلیمانی برای ولایت جنایت، و تمامی همدستان خیانتکارشان در کسوت نویسنده، هنرمند، اپوزیسیون و...را سوزاند و بر باد داده است.
- فریاد امتداد دادخواهی کشته شدگان آبان در این دی، آنچنان پر خشم و پر کین است، که نه تنها خامنهای و همدستانش را زمینگیر کرده است، بلکه در عرض دو روز توانسته است، ورق را به سمت مردم و جنبش دادخواهی برگرداند.
- نه تنها نسرین ستوده از درون زندان، بلکه این بار بسیاری از هنرمندان، نویسندگان، قهرمانان ورزشی، مجریان تلویزیون، رادیو و ...آشکارا و با اعلام رسانه ای در کنار مردم قرار گرفته و تمامیت حکومت اسلامی اشغالگران حاکم را نفی کرده اند.
- در یک کلام بنظر نگارنده، اگر قیام آبان، بنیاد های حکومت اسلامی را به لرزه درآورد، در امتداد فوران جوشش آن خونها، قیام دی توانسته است، دیوار خفقان حکومت اسلامی را فرو بریزد!، بطوریکه اکنون شاهد هستیم که حتی شیخ همزاد در حصر نظام نیز پس از یک روز، بصورت علنی ولایت خامنهای را نفی می کند، و فایزه هاشمی و ...نیز از مرز سرخ های خودی های نظام عبور کرده و خامنه ای را هدف قرار می دهند...که البته بایستی از همه اینها استقبال کرد.
- در واکاوی عمیق تری از قیام دی ماه، ما شاهد بلوغ جنبش دادخواهی داخلی می شویم، و اگر به شعارهای اینبار جوانان قیام توجه کنید، تمامی خط و خطوط تولید شده اتاق فکر های اطلاعاتی و بینالمللی(از مرگ بر نئولیبرالیسم و دشمنان خیالی و دست چندم تا درود بر این و آن شخصیت غیر واقعی اپوزیسیون خارج کشوری و...) را به کناری زده و هوشیارانه شعار می دادند که: ملت چرا نشستی، منجی خود تو هستی!
اگر چه در شب دوم این موج قیام، هنگامی که این شعار را در تظاهرات زنجان شنیدم، با یادآوری در لحظه چهل سال جنایت حکومت اسلامی و چهل سال خیانت به اصطلاح اپوزیسیون، با تلخکامی بی اختیار بیاد آخرین پرده گالیله از برشت گفتم، بیچاره ملتی که رهبر ندارد، اما بلافاصله ادامه دادم، بیچاره تر ملتی که نیاز به رهبر دارد، و همچنانکه زنده یاد شاملوی فقید سروده است:
بر کدام جنازه زار میزند این ساز؟
بر کدام مُردهی پنهان میگرید
این سازِ بیزمان؟
در کدام غار
بر کدام تاریخ میموید این سیم و زِه، این پنجهی نادان؟
بگذار برخیزد مردمِ بیلبخند
بگذار برخیزد!
زاری در باغچه بس تلخ است
زاری بر چشمهی صافی
زاری بر لقاحِ شکوفه بس تلخ است
زاری بر شراعِ بلندِ نسیم
زاری بر سپیدارِ سبزبالا بس تلخ است.
بر برکهی لاجوردینِ ماهی و باد چه میکند این مدیحهگوی تباهی؟
مطربِ گورخانه به شهر اندر چه میکند
زیرِ دریچههای بیگناهی؟
بگذار برخیزد مردمِ بیلبخند
بگذار برخیزد!
اما اگر از دنیای کنش واکنش احساسی و عاطفی عبور کرده و در دنیای واقعی سخن بگوییم، این شعار تظاهرکنندگان دی ماه، بار دیگر عمق خیانت مدعیان اپوزیسیون در همراهی عینی و عملی با حکومت اسلامی جنایتکاران را یادآوری می کند، که در نابود کردن تمامی فرصت های اتحاد و همبستگی ملی، مانع از شکل گیری یک تشکل و نماد واقعی رهبری برای به سرانجام رساندن این همه جانفشانی ستایش انگیز است!
بله، شب است و چهره میهن سیاهه
نشستن در سیاهی ها گناهه
بزن فریاد آزادی در این شب
که اینک صبح آزادی به راهه
بی تردید بهمنی دیگر در امتداد این جنبش دادخواهی مردم ایران، در کمینگاه بزرگ حکومت اسلامی جنایتکاران به انتظار نشسته است، و دور است و دیر نیست، که بر سر تمامیت ولایت جنایت فرود آید، و با همت گردآفریدان و سیاووشان شجاع ایران، تمامیت حکومت اسلامی اشغالگران ضد ایران و ایرانی، با تمامی نمادهای اسلامی و ضد ملی، به گورستان تاریخ روانه شوند.
موسا حاتمیان
دوشنبه ۲۳ دی / Januari 13,2020
سوئد