دستگیری نسرین شاکرمی، شاه کلید جعبه سیاه همدستی های شیطانی
موسی حاتمیان
در هشتمین روز پس از بازداشت نسرین شاکرمی، توسط وزارت اطلاعات حکومت اسلامی اشغالگران حاکم بر میهنمان در خرمآباد، اکنون با وضوح بیشتری می توان مدعی شد، که دستگیری نسرین شاکرمی، شاه کلید جعبه سیاه همدستی های شیطانی، در خطرناک ترین سرفصل پنج دهه ی پس از آن بهمن سیاه پنجاه و هفتی تاکنون می باشد!
برای درک این واقعیت، بایستی ابتدا نسرین شاکرمی را شناخت، تا بتوان برای اثبات یا رد این ادعا، دلایل کافی ارائه کرد.
نیکا شاکرمی یکی از گردآفریدان شجاع ایرانی، که در تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۸۴ در سایبان اشترانکوه دامنه های زاگرس متولد شده و با زمزمه لُری «دایه دایه وقت جنگه» دمساز بود،
کم آسای و دمساز و هنجارجوی
سبک پای و آسان دو و تیزپوی
همانطور که در مقاله نیکا پرچم مانا! نوشته بودم:
https://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-119477.html
غنچه ای از گل نسرین که در دامان اشترانکوه با زمزمه ی دایه دایه وقت جنگه پرورده شد، و نواده ی قدم خیری که بر دماوند درخشید، نماد تولدی دیگر، در فردای بخاک افتادن مهسا، که ژینای زندگی ایرانیان هرگز نخواهد مُرد، رمزی از انقلاب ملی ما به نام نیکا پرچم مانا، و زنده کننده ی فرهنگ ایرانیان، با پنداری نیک برای مردمان، و گفتاری نیک برای آزادی میهنمان، و کرداری نیک در به آتش کشیدن پرچم اشغالگران، وقتی که به معنای تمام، چون ابر ستاره ای در آسمان میهن درخشیدی، نمی دانم که سربازان وحشی امام زمان، چند ساعت بر چهره ی ماهت پنجه می کشیدند، تا تو را از بام دماوند به زمین بکشند، اما می دانم که وقتی بر خاک افتادی، ستار مشروطه، از قلب امیرخیز بار دیگر فریاد زد: آهای آهای آنام قربان!
در شبی که ماه مهسا
بر زبون کوتوال این شب دیجور می خندید،
و بوی روسری سوزان نیکای شجاع و بادپای مردم ایران -
به تندی در تمام میهن تبدار می پیچید!
در آن شب آرشی، نی پیر
چو نیکایی جوان و شیر
کمانش از کمند موی
به دستش روسری در زه چو آتش تیر
به پرتابی که با جانش کند تدبیر
چنین ترسیم مرز میهن شیران کند تصویر!
ادامه حماسه نیکای قهرمان ملی ایرانیان در بیست و نهم شهریور را همگان همچون «خودشان» می دانند، و اگر بقول شاعر ضد فردوسی شان
در چشمهای کوردلیشان
سویی به جای اگر
ماندهست آنقدر،
تا
از
کیسهشان نرفته تماشا کنند خوب
در آسمانِ شب
پروازِ آفتاب را !
و ای کاش می توانستند از آفتاب شیروخورشید ایرانیان یاد بگیرند…
زیرا اکنون پس از دستگیری نسرین شاکرمی نه فقط «آتش» بیار های «شادی» معرکه اطلاعاتی داخل و خارج کشوری، که برای حمله به نسرین و آیدا شاکرمی، یاسمین پهلوی و علی کریمی و… روی دست هم بلند شده، تا شاهزاده رضا پهلوی را بعنوان تنها فرصت کنونی گذار از این جهنم حکومت اسلامی ضد امپریالیستی ضد صهیونیستی، و تنها امکان پایان جنگ پنج دهه اخیر بر علیه مردم میهنمان، منطقه و جهان هدف قرار دهند، بلکه مدتهاست که به عنوان نیروهای نیابتی جنایتکاران و قاتلان، پیش و پس از بازداشت نسرین شاکرمی از جانب اژهای و شکنجه گران، همچنان بر چهره نیکا و آیدا و مادرشان پنجه می کشند!
زهرا خانم آتش به اختیار های کنونی نظام که در مقاله ی آتشی حقیر بر جان مادر قهرمان ملتی کبیر در باره اش توضیح داده ام:
https://kayhan.london/1402/10/25/339938/
بارها فراتر از بازجو خبرنگاران در نقش شکنجه گر آیدا و نسرین، و برای سفید سازی پروژه اطلاعاتی خودکشی نیکا، منجمله در اینستاگرام رذیلانه نوشته است: «وقتی نیکا زنده بود و مادرش(با کمک آیدا) هر روز شکنجه ش می کرد…وقتی آیدا دستان نیکا را می گرفت تا نسرین آنقدر نیکا را بزنه که خسته بشه…» و یار امین شادی بخش «جامعه بی طبقه توحیدی - سوسیالیستی- رنگین کمانی» در نقش گنده لات بی هویت ملیتی و جنسیتی و شخصیتی، در حمله به پهلوی، در امتداد رذالت این آتش حقیر اطلاعاتی هفته گذشته در توییتر نیز برای زمینه سازی شکنجه نسرین شاکرمی نوشته است: «بنظر شما نویسنده این شعار(پست اینستاگرام نسرین شاکرمی) بعد از رسیدن به قدرت می تواند شکنجه گر شود؟ در پاسخ مثبت به این سوال شک نکنید!»
و بلافاصله یکی از سربازان گمنام امام زمان سایبری، با نام جعلی یا واقعی پریناز پرتو parinazpartow@ این توییت را باز نشر و اضافه خوری فرموده: «به نظرم نه تنها نویسنده این شعار بلکه کسانی که این شعار را تبلیغ و ترویج میکنند نیز آمادگی و پتانسیل شکنجه گر شدن را دارند!» و واضح است که تمامی آنها گرای شکنجه کردن نسرین شاکرمی را به شکنجه گران اطلاعات جانیان می دهند! و رفقای چپی و حتی مدعیان شوراهای انقلابی دادخواهی و کارگری و ... نیز بر این همه رذالت ضد انسانی از پیش و پس از بازداشت نسرین شاکرمی سکوت کرده اند! یا در امتداد «دانای» سیاهکلی داخل کشوری! به عنوان «بخشی» از سقوط همه جانبه ی گفتمان پنجاه و هفتی جنگ افروزی خمینی تاکنون، هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتنِ خود برنخاست
که شهوانیترینِ بوسههای حماسی - پرولتاریایی - هفت تپه ای را به شرمی چنان مبدل میکند
که جاندارِ غارنشینی مانند خامنهای از آن سود میجوید،
و برای قهرمانی سنوار تروریست وحشی بهلاکت رسیده پیام می دهند! و مانند پیشگام نخستین فرخ ملانگهدار برای سید نصرالله و سنوار می گریند….ننگ و شرمی که بی تردید تاوان این همراهی با جنایتکاران حاکم را بسا رقت انگیز تر خواهند پرداخت!
بله دقیقاً به همین دلیل دستگیری نسرین شاکرمی، شاه کلید جعبه سیاه همدستی های شیطانی تمامی دشمنان ایران و ایرانی می باشد! زیرا:
ایشان مادر دادخواهی بوده و هست، که فریاد تمامی مادران قربانیان سینما رکس، پشت بام مدرسه رفاه، قتل عام شصت و هفت تا هشتاد و هشت و آبان و کیان و تمامی یاران نیکای قهرمان را به همراه ناهید شیرپیشه و ماه منیر و … فریاد کرده و می کند.
نسرین شاکرمی مانند تمام مادران دادخواه وطن، بیشتر از تمام مدعیان بی درد جهان وطن می داند، که این رود خونریزی جوانان ایران، از همان بهمن سیاه پنجاه و هفت سرچشمه می گیرد، و برای پایان این جنگ ویرانگر میهنی پنج دهه گذشته تاکنون فریاد می زند، تا پس از این جهانبانی ها و فرخ رو پارسا ها… تا نداها و پویاها، نویدها و آیلارها، مهساها و نیکاها، کیان ها و هستی ها، سارینا ها وخدانور ها و… بر خاک نیفتند، و رهنورد ها و کرمی ها و… سر به دار نشوند.
دستگیری نسرین شاکرمی در سرفصل خطیری به مثابه شاه کلید جعبه سیاه حکومت اسلامی و همدستانش عمل می کند، که تمامی همراهان عینی و عملی حکومت اسلامی با نام های پرطمطراق مجاهدین اسلام انقلابی، فداییان اکثریتی و اقلیتی انقلابی، پیکاری انقلابی، توده ای انقلابی، و رنگین کمانی انقلابی، تا دادخواهان انقلابی و تمامی تلویزیون های فارسی اپوزیسیون نمایی… و «همه با هم» را وادار کرده است، که پس از بندبازی های طولانی سالیان، ماسک های حقوق بشری جعلی گزینشی خودشان را کنار بگذارند!
تلویزیون های فارسی زبانی که به قول خودشان با بودجه های هنگفت دولت های عربی منطقه، و لابد برای رضای خدای کعبه اداره می شوند، در حالیکه پس از بازداشت پسر خانواده بسیجی پیشانی سفید حکومتی، به بهانه ی شوکه شدن خواهر ایشان، روزانه دهها رپورتاژ و مصاحبه به این موضوع اختصاص داده بودند، تا خواهر مکرمه کشف حجاب کرده ی سوپر انقلابی بتوانند به دلیل شوکه شدن، درخواست صدها میلیون دلار غرامت از اموال ملی بلوکه شده ایرانیان در آمریکا بفرمایند، و حتی پس از آزادی برادر این نورچشمی هنری لوی، که می گویند با یک تلفن می تواند ترتیب هر ملاقات جنجالی با رییسجمهور ها را هم بدهد، تا قبر آ آ آ آ! و خلاصه با آنکه رژیم کوتاه آمده بود، و برادرش هم مصاحبه می کرد که بابا مرا آزاد کرده اند، ولی تلویزیون های فارسی زبان کوتاه نمی آمدند، و سریالی از مصاحبه ها را نیز به انعکاس موضوع آزادی پسر این خانواده بسیجی اختصاص دادند… اما پس از بازداشت نسرین شاکرمی سکوت کرده و یادشان رفته بود، نیکا هم دختر کسی بوده و هست! و مادر نیکای قهرمانی که با بخش فیلم ها و تصاویرش برای خودشان اعتبار کسب می کردند، اکنون دستگیر شده است، و شما به دنبال پیدا کردن و انعکاس اخبار نقض حقوق بشر زنان در غزه و لبنان و چین و ماچین می گردید؟
اما در مقابل این سکوت ننگین «همه با هم» تمام مدعیان، البته شخصیت های سیاسی داخل و خارج کشور نیز پس از پیام شاهزاده رضا پهلوی و درخواست ایشان برای حمایت از نسرین شاکرمی، مانند مهدی یراحی ، آرش صادقی، حسین رونقی، شیرین عبادی، پیام درفشان و … در همراهی با خانواده های دادخواه ایران، و با پذیرش خطر بازداشت توسط جانیان در داخل میهنمان، دستگیری نسرین شاکرمی را محکوم کرده و خواستار آزادی فوری ایشان شده اند!
اگرچه مختلف آواز بودند
همه با داغ او دمساز بودند!
نسرین شاکرمی در خطیر ترین سرفصل میهنی در آخرین پست اینستاگرامی قبل از دستگیری نوشته است: «بله جنگ خیلی ترسناکه، اما زندگی زندگی زیر سایه آخوند ترسناکتره» زیرا بر خلاف مدعیان قلابی بیانیه های ضد جنگ، مادران ایرانی پیشتر و بیشتر از تمامی آنها برای از دست دادن فرزندان ایران داغدار و دادخوهانند، و بر خلاف داستان سرایی های جعلی امروز خامنهای و تمامی این مدعیان ضد جنگ حامی حماس و عزادار هنیه و نصرالله و سنوار و…به خوبی می دانند که رسانه وابسته به حماس به نقل از خاطرات «احمد محمد» دوست و همرزم قدیمی سنوار از رشادت های او در حمله ارتش صدام نوشته است: ابو ابراهیم(یحیی) در دوران جنگ ایران و عراق به دعوت حزب بعثی صدام و از سوی ارتش آزادیبخش فلسطین، چند ماهی به جبهه های جنگ علیه ایران اعزام شد، و در چندین عملیات موفق حضور داشت…
بله، نسرین شاکرمی و مادران دادخواه ایرانی خواهان پایان این جنگ و خونریزی چند دهه گذشته هستند، و به همین دلیل افشاگر چهره واقعی جنگ افروزان و جنگ طلبان در ایران و منطقه و جهان هستند!
در پایان، در حالیکه فصل دروی جنگ افروزی های حکومت اسلامی ضد سلطنتی - ضد امپریالیستی - ضد صهیونیستی گفتمان کودتای ننگین پنجاه و هفتی، از خمینی تاکنون، با قتل عام هفتم اکتبر در طوفان الاقصای خامنهای حالا به یک قدمی مرزهای ایران رسیده است! اسرائیل موجودیت حکومت اسلامی نکبت پنجاه و هفتی را پس از پنج دهه تأخیر، هدف قرار خواهند داد، و امیدوارم که فرصت تعیین تکلیف نهایی حکومت اسلامی اشغالگران بدست جوانان ایران، همانطور که پویا بختیاری گفت «یکبار برای همیشه» فراهم شود، و این اختاپوس ضد بشری برای همیشه در تاریخ میهنمان دفن شود، اما این گنده لات های اپوزیسیون نمای گنده گوی ضد جنگ، ضد پهلوی و ضد ایران و ایرانی، که بر سر کوهی از بلاهت پنجاه و هفتی، سلاخی هزاران هزار جوان ایرانی از سینما رکس آبادان تا آبان و نیکا ها در خیابان های ایران را جنگ نمی دانند، و نمی بینند که سپاهیان با «کوله پشتی» مشغول کشتار و نابودی ایران و ایرانیان هستند، بهتر است بدانند که هاشم صفی، دین سوسیال انترناسیونالیستی شما که جانشین انتصابی خامنهای برای آخرین سید کشته یتان بود، نیز دیروز بهلاکت رسیده و نمی خواهم عیش عزایتان را منغص(م ُ ن َغ ْ غ ِ یا غ َ ) کنم، بلکه می خواهم به شما یادآوری کنم که باقیمانده ی عمر تبعید یتان در برزخ سوسیالیستی- اسلامی جلسات و شب نشینی های «پرولتارایی عاشورایی تان» را مانند حیات خفیف خائنانه ی خامنهای، نگهدار و رجوی کِیف کنید، و به ریش خانواده های دادخواه و بازنشستگان، کشاورزان و کارگرانی که شعار می دهند، ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم، و نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران بخندید،
ای معشر یاران که رفیقان همید
عیش خوش خویشتن منغص مکنید!
دقایقی پیش آیدا شاکرمی در یک توئیت سرشار بغض دختری برای مادرش نوشته است: هشت روز از زندانی شدن مامانم می گذره، و همچنان ممنوالتماس و ممنوع الملاقاته، و هیچ خبری از وضعیتش نمیدن.
بنابراین بنا به ضربالمثل «یک سوزن به خودتان و یک جوالدوز به دیگران» بایستی همه ی ما و بخصوص مدعیانی که القاب ادعاها و امکانات مالی - سیاسی - حقوقی و... آنها قابل توجه است، بایستی از خودمان سوال کنیم که:
چرا هیچکس تا قبل از بازداشت نسرین شاکرمی کمک و اقدامی برای پیشگیری از این وضعیت نکرد؟
چرا یکی از میلیونها خانواده ایرانی خارج از کشور، پناه آیدا نبود؟
دو شب پیش که به ابتکار دادبان طوفان توئیتری برای حمایت از نسرین شاکرمی و محکوم کردن بازداشت ایشان اعلام شد، چرا اندک ایرانیان شریفی با احساس غمخواری و همدردی با نسرین و آیدا شاکرمی در این طوفان توئیتری شرکت کردند؟ و چه کسی سزاوارتر از مادران دادخواه و مادر شجاع نیکا وجود دارد، که این هشتگ تِرِند یا ژانر نشود؟
آیا کسانی از ما که خود را بهترین ها می دانند، و ظاهراً مبارزه و همراهی با مردم را در برگزاری مصاحبه و انتشار بیانیه و… خلاصه کرده اند، یکبار این سوالات را از خودمان پرسیده ایم؟
بی اختیار بیاد شعر شاعر دردمند میهن قتل عام شده می افتم، که حالا دستگیری نسرین شاکرمی تصویر کاملاً روشنی از آن خودکشی دسته جمعی پنجاه و هفت را به صورت همگان(بی هیچ استثنایی از توصیفات بی مایه چپ و راست و…) سیلی می زند، تا مانند آن شاعر قتل عام به خود بیاییم و بگوییم نفرین به ما!
ما، عشق مان همانا
میراب کینه بود.
ما کینه کاشتیم،
و،
تا کشت مان به بار نشیند،
از خون خویش و مردم
رودی کردیم
ما خامسوختگان
زان” آتش نهفته که در سینه داشتیم “
در چشم خویش و دشمن
تنها
دودی کردیم
ما آرمان هامان را
معنای واقعیت پنداشتیم
ما
-نفرین به ما-
ما
بوده را نبوده گرفتیم
و از نبوده
(البته تنها در قلمرو پندار خویش)
بودی کردیم
و غایت زیان بود
هرگاهی از همیشه که پنداشتیم
سودی کردیم
و ینگونه بود ،
زیرا ما
ما”مرگ را سرودی” کردیم.
(و هنوز هم!)
زندگانی را
(چون ندا، پویا، نوید، مهسا، کیان، نیکا، مجید رضا... تا نسرین)
بر سرگمراهه مان ،
در رهگذار “هر چه شود گو شو!”
با گله ی سگان “هر چه که پیش آید!”
وا گذاشتیم!
ما
زیباترین حقیقت را،
(در نام زیباترین دختران و پسران و مادران ایران)
-عشق را-
با زشتی همیشه ترین
-با کینه-
تنها گذاشتیم.
ما کینه کاشتیم و
خرمن خرمن مرگ
برداشتیم.
و ینگونه بود،
زیرا ما
-نفرین به ما –
ما “مرگ را سرودی” کردیم
آیندگان !
بر ما مبخشایید.
هر یاد و یادبود از ما را
به گور بی نشان فراموشی بسپارید.
وزما،
اگر به یاد می آرید،
هرگز ، مگر به ننگ و به بیزاری ،
از ما به یاد میارید.
منبع:پژواک ایران