جار بلند مادران دادخواه، که مارهای ضحاک، فرزندان شان را خورده است، برای دادخواهی و #راى_من_سرنگونى ، در ایران و جهان طنین بلندی یافته، و لرزه بر گور ضحاک جماران و بیت خامنهای (ضحاک دوران پس از خمینی) افکنده است، و در مقابل جنبش دادخواهی، دشمنان مردم ما نیز تمام قد، با آیت الله قتل عام، به میدان آمده اند!.
بی حکمت نیست، که در بحبوحه ی این جنگ و این میدان، رجوی تبهکار نیز تمام قد به میدان آمده است، تا با بقول خودش، با «خلع ید از ایرج مصداقی در دادگاه نوری جنایتکار»، وام گرفته شده(نوار صوتی ارسالی اطلاعات) را به وکیل نوری و جنایتکاران حاکم بر میهنمان پس بدهد!، و یا به قیمت نوری را در ببرد!.
اگر کسی از خوانندگان ذره ای تردید دارد، که شاید نگارنده در حال مارک زدن بی پایه است، به ایشان یادآوری می کنم:
همانطور که استاد خویی در انتقاد شجاعانه سروده است، رجوی یکی از اصلی ترین متهمانی است، که مرگ را سرودی کرد و گریخت، و در امتداد فرارهای تاریخساز مرگ، خرمن خرمن، برداشته های مرگ را در چاه جمکرانی سامراء ریخت...
نبایستی فراموش کنیم، که رجوی صریحا و با حقیر شمردن خویش به همین رئیسی جانی و دیگر جنایتکاران شورای نگهبان(برای عبور از بحران مرگ حکومت اسلامی- به تأکید خودش) نامه نگاری و به آن افتخار کرده است...در امتداد همین پاکباختگی!، زمانی که گوهران بی بدیل اشرف در زیر موشک باران رژیم و مزدورانش، دسته دسته در لیبرتی تکه پاره می شدند، باز هم با همین وقاحت، فریاد می زد، که تا آخرین نفر بایستی در لیبرتی بمانید، و تنها و تنها، برای وحشت از پاسخگویی در مقابل مادران هزاران کشته در عراق، حاضر بود تمامی بقول خودش گوهران بی بدیل در لیبرتی قتل عام شوند، تا ایشان مجبور به پاسخگویی نباشند!، و به همین دلیل تمامی توان و مزدورانش را بجای هدف قرار دادن رژیم، متوجه کمپین عاطفه اقبال (با هدف نجات اعضای مجاهدین از عراق) و همچنین آقای روحانی و دکتر قصیم که در اعتراض به همین خط و خطوط و عملکرد های روان پریشی رجوی استعفاء دادند، کرده بود!، و نهایتاً همگان شاهد بودید، که وقتی با دستور مک کین از آنجا جاکن شدند، یک شبه تمامی شعارها و تحلیل های رجوی فراموش شد، و به تمامی اعضاء منتقل شده به آلبانی نیز رسماً در تشکیلات گفته شد، که هیچ سوال استراتژیک نداریم، و از زمان محمد آقا این یک اصل طلایی بوده و هست، که در هنگام ضربه تحلیل ممنوع است!، چرا؟ زیرا توان پاسخگویی به جان های شیفته ی بر باد رفته در عراق را ندارد!، همچنانکه اکنون بشدت وحشت دارد، که نکند نوری جانی نیز برای تخیف جرم و حبس خویش، زبان بگشاید، و واقعیت یا قسمتی از وقایع قتل عام را بازگو کند، و رجوی از همین احتمال نیز می لرزد!، دقیقاً به همین دلیلی که در رابطه با عراق، مختصراً اشاره کردم، بخصوص که در باره قربانیان قتل عام، دست و پای خونین رجوی در این پرونده و این دادگاه از جهات بسیاری گیر است!!!.
نبایستی فراموش کنیم، که پس از دستگیری نوری جنایتکار توسط ایرج مصداقی، به یکباره امداد الهی سربازان گمنام امام زمان به مدد رجوی آمد، و آن نوار صوتی جانیان را برای بدر بردن نوری جنایتکار، در تمامی سایت های تابعه همزمان رونمایی کردند، تا اثبات کنند که حمید نوری تنها یک آبدارچی دادستانی بوده است!.
اما رونمایی این بار موش زاییدن کوه تاپاله رجوی در کتابی با همان جیغ های بنفش دفترچه سبز! بر علیه مصداقی، و همزمانی آن با بحران تمامیت حکومت اسلامی اشغالگران، معنای متفاوتی با گذشته ی تاکنون دارد!.
تمامی کسانی که سابقه زندان دارند، احتمالا مانند نگارنده لحظاتی داشته اند، که در عین تحمل انواع شکنجه ها، از شنیدن بعضی موارد، در لحظه مکثی کرده و با خود گفته اند، مگر ممکن است تا این حد پیش بروند؟(نگارنده شاهد این لحظه های مکث در زندان های جنایتکاران خمینی جلاد در دهه ی شصت، تا زندانیان ۱۳۷۳ در زندان رجوی بوده ام، که می پرسیدند، یعنی ممکن است تا اینجا پیش یا پس رفته باشند...)، علت این تردید ها، ربطی به عشق و عاشقی نسبت به رجوی یا دیگری نداشت!، بلکه ناشی از کمبود شناخت اسلامی است، که از محمد و علی، تا خمینی و خامنهای و نگهدار و رجوی، هیچ مرزی در جنایت، خیانت، آدمکشی، برادرکشی، رقیب کشی، منتقد کشی و جاکشی سیاسی- نظامی توسط رجوی و برای رجوی و خامنهای و...نداشته و ندارند!
و از این روست، که در هنگامه ی جار بلند مادران دادخواه خاوران تا آبان، رجوی تمام قد در کنار رئیسی و خامنهای به میدان آمده است!.
می پرسید چرا؟، زیرا حکومت اسلامی به پایان خودش رسیده است!، و جنبش دادخواهی در خان آخر با هیولای اشغالگری اسلامی در میانه میدان چنگ در چنگ شده است!، و اگر تاریخ اسلام را خوانده باشید، تمامی امامان پرداخته شده ی شیعه، در هنگامه های مشابه، برای نجات بیضه ی اسلام، دقیقاً در کنار خلیفه ی وقت ایستاده اند!.
نگارنده در مقاله ای نسبت به عدم درک جایگاه دادگاه نوری قبلاً مطالبی نوشته بود، اما اکنون بنا به اصل شناخت اضداد:
شب نبد نوري نديدي رنگ را
پس به ضد نور پيدا شد ترا
ديدن نور است آنگه ديد رنگ
وين به ضد نور داني بي درنگ
پس نهاني ها به ضد پيدا شود
چون که حق را نيست ضد پنهان بود
که نظر بر نور بود آنگه به رنگ
ضد به ضد پيدا بود چون روم و زنگ
پس به ضد نور دانستي تو نور
ضد ضد را مي نمايد در صدور
اکنون که خامنهای با رئیسی و جانیانش، و رجوی با مزدورانش تمام قد به میدان آمده اند، نشان دهنده ی این است که دادگاه نوری جنایتکار برای جنبش دادخواهی مردم میهنمان، از جایگاه بسا بالاتری از نگاه ما قرار دارد!.
زیرا در شرایطی که با رفتن بی بی در اسراییل، و گرفتن خفت رژیم در مذاکرات وین، بر خلاف دیدن کوته بینانه ی پیشرفت مذاکرات!، شرایط منطقه ای و جهانی، و پیشاپیش آنها، جنبش دادخواهی مردم میهنمان در حال تابیدن طناب دار حکومت اسلامی می باشند،
در حالیکه مادران دادخواه، و زندانیان سیاسی، نه مانند ما در خارج کشور، بلکه از درون زندان، تا کف خیابان های ایران، سرنگونی حکومت اسلامی و محاکمه جنایتکاران بر علیه بشریت را جار می زنند...
دیگر سکوت نه تنها جایز نیست، بلکه هم سنگ رای دادن، یک خیانت ملی است!،
پس از همه شاهدان دادگاه نوری جنایتکار، و دوستان و اعضای خانواده بزرگ جنبش دادخواهی مردم میهنمان درخواست دارم، که هوشیارانه و مسولانه، وارد این میدان شوند، و با ارسال نامه برای قاضی دادگاه و مراجع قضایی سوئد، در افشاگری این همدستی آشکار رجوی با جنایتکاران بر علیه بشریت کوشا باشیم!.
بی تردید جنبش دادخواهی مردم میهنمان پیروز می شود!، خامنهای، رجوی و تمامیت اشغالگران چپ و راست اسلامی به گورستان تاریخ روانه خواهند شد، و رئیسی و تمامی قاتلان فرزندان ایرانزمین، بعنوان جنایتکاران بر علیه بشریت، بدست عدالت سپرده خواهند شد، و رجوی نیز از همین وحشت دارد!
به امید پیروزی در دادگاه نوری جنایتکار، که نقطه پرش و سرفصلی برای دستگیری و محاکمه ی تمامی جنایتکاران بر علیه بشریت است!، ما پیروز می شویم!
موسی حاتمیان
چهارشنبه - ۱۹ خرداد / ۹ ژوئن ۲۰۲۱
منبع:پژواک ایران