نمایش روحوضی آخرین انتخابات حکومت اسلامی اشغالگران ضد ایران و ایرانی، خود به تنهائی، تصویر تمام نمایی از پایان شب برآمده از آن بهمن سیاهی، و نوید طلوع آفتاب تابان آزادی ست،
«سپيده دمان از پس شبي دراز
آواز خروسي مي شنوم از دور دست
و با سومين بانگش در مي يابم كه رسوا شده ام !»(شاملو)
خامنه ای تنها با شش حواریون، به شام آخر نه تنها حکومتش، بلکه تمامیت ایدیولوژی رسوا شده ی خویش نشسته است، و همین شش تن نیز بدنامی شهرنوهای مدافعین حرم معصومه و امام رضای اسلام عزیز شان را در این شام آخر آروغ می زنند...
خاتمی، احمدینژاد، موسوی، کروبی، حسن خمینی، تاجزاده...تاج خاری بر سر نهاده و یهودای خامنهای گشته اند!.
یوسی کوهن(رئیس پیشین سازمان موساد) امروز صریحا نفوذ تمام عیار به درونی ترین اتاق خلوت های حکومت اسلامی را اعلام کرد، و متعاقباً احمدینژاد نیز بر فروش همه چیز به سی سکه را علنی کرده است...
کلید داران دروازه طلایی سرزمین موعود نیز که برای صیانت ذات، همه چیز را بو می کشند، و بوی الرحمن رقیب منطقه ای را احساس کرده اند، عذر «بی بی» را خواسته، و خودشان را برای تحولات آتی آماده می کنند!
رهبر و امام زمان اَصْحابِ کَهْف نیز پس از سیصد و نه سال، از غار خفته در اِفِسُس برون جسته و به زبان یأجوج و مأجوج به دقیانوس و «یکان های شورشی جنگل های دره ی یوره» پیامی در تفسیر گناهان کبیره، قضای حاجت کرده است!
در حمله ی وحشیانه ی امروز نیروهای امنیتی به مادران و اعضای خانواده بزرگ جنبش دادخواهی مردم میهنمان، زدن مادر نوید افکاری و کشیدن بر روی زمین الهام افکاری، و بازداشت آنها به همراه نرگس محمدی، جعفرعظیم زاده، ناهید شیربیشه(مادر پویا بختیاری)، سکینه احمدی(مادر ابراهیم کتابدار) و پوران ناظمی ...و آزادی آنها در زیر فشار سازمان های حقوق بشری و افکار عمومی داخل و خارج کشوری، تنها یکی از نشانههای این واقعیت است، که هم جنبش دادخواهی، و هم حکومت اسلامی، از نقطه عطف غیرقابل بازگشت طلسم سرکوب عبور کرده است!.
همچنانکه در مقاله قبلی تأکید کرده ام، به فهم من، جنبش دادخواهی مردم میهنمان، در خان هفتم با هیولای حکومت اسلامی، در میانه میدان چنگ در چنگ شده است...پس
در این هنگامه ی پایان،
که تیر آرش است اندر کمان،
اما به دستان زن دوران!
و پرتابش شود مرز وطن، ایران!
کسانی که به هر دلیلی در اپوزیسیون، یا بنام اپوزیسیون مطرح بوده و هستند، اگر نمی خواهند که مانند حزب توده به نماد نفرین تاریخی مبدل شوند، و همچنانکه استاد خویی شجاعانه سرود و رفت،
زیباترین حقیقت را،
عشق را با زشتی همیشه ترین
با کینه تنها گذاشتیم،
ما کینه کاشتیم و
خرمن خرمن مرگ برداشتیم.
وینگونه بود،
زیرا ما
نفرین به ما
ما مرگ را سرودی کردیم
آیندگان !
بر ما مبخشایید!
هر یاد و یادبود از ما را
به گور بی نشان فراموشی بسپارید،
وزما، اگر به یاد می آرید،
هرگز ، مگر به ننگ و به بیزاری ،
از ما به یاد میارید!
بله، نه تنها مردم ما، که ایران در حال نابودیست!، و اگر می خواهید که نامی و یادی به نیکی از شما در میان بماند، به مبرم ترین وظیفه ی ملی خویش قیام کنید، و با قربانی کردن منافع حقیر شخصی، گروهی، سازمانی، و...، با تشکیل یک شورا یا جبهه یا هر نامی، بعنوان یک اپوزیسیون واقعی فراگیر قابل طرف با مردم خودمان و دولت های جهان، مانع قربانی شدن ملت و میهن شوید!.
طایر دولت اگر باز گذاری بکند
یار بازآید و با وصل قراری بکند
دوش گفتم بکند لعل لبش چاره من
هاتف غیب ندا داد که آری بکند
دادهام باز نظر را به تذروی پرواز
بازخواند مگرش نقش و شکاری بکند
شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی
زنی یا مردی از خویش برون آید و کاری بکند
کو کریمی که ز بزم طربش غمزدهای
جرعهای درکشد و دفع خماری بکند
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند!
با همبستگی ملی، و ایفای وظیفه ی میهنی، ما پیروز می شویم!.
موسی حاتمیان
شنبه ۲۲خرداد برابر ۱۲ ژوئن ۲۰۲۱
سوئد
منبع:پژواک ایران